سرکار خانم فاطمه تندگویان، مشاور و مدیرکل دفتر امور زنان در وزارت آموزش و پرورش و نماینده آن وزارتخانه در شورای فرهنگی - اجتماعی زنان می باشند. به منظور آشنایی خوانندگان به اعضای محترم شورای فرهنگی - اجتماعی زنان در این شماره از فصلنامه مصاحبه ای را با ایشان ترتیب داده ایم.
حضرت امام خمینی (ره) در بحث تعلیم و تربیت به دلایل عدیده ای بر نقش تربیتی زنان تأکید نموده اند، نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
در مکاتب الهی، عرصه هایی که در مسیر زندگی پیش روی انسانها نهاده شده، یک عرصه کمال طلبی و کمال خواهی است که تحت تأثیر این انگیزه فرد به استعدادهای حقیقی و مقام شامخ خلیفة الهی دست می یابد. در طی این مسیر نه تنها تفاوتی بین مردان و زنان نیست، بلکه وجود بعد معرفتی موجب می گردد زنان در این میدان موفق تر باشند. عرصه دیگر حوزه فعالیتهای اجتماعی است که سهم مشترکی برای همه انسانها اعم از مردان و زنان متصور است و به وضوح نحوه حضور زنان در صحنه های انقلاب و پیروزی بیانگر این اشتراک می باشد. حتی امروز، با توجه به فرایند توسعه و تحول و نقش اعضاء در اقتصاد خانواده نقش فعالیت اقتصادی خانمها محرز است.
عرصه سوم یعنی عرصه فعالیتهای تربیتی و مربی گری، به جهت گستردگی سطح عواطف زنان و عامل عظیم مهرورزی و ایثار، نقش آنان فوق العاده و زیربنایی است. در اکثر جوامع نقش تربیت انسانها متوجه زنان می باشد. هرچند کلیه اعضا خانواده در این تربیت سهم دارند، اما باید اذعان نمود که در این عرصه سهم زنان بارز و قابل قیاس با دیگر اعضا نیست.
امام راحل(ره) با تکیه بر دیدگاه الهی و نگاه عمیق به ابعاد روحی و شخصیتی زن مسلمان برای او نقش محوری در رشد و تربیت قایل هستند و در بیانی صلاح و فساد جامعه را بسته به وجود زن می دانند و می فرمایند: «اگر زنهای انسان ساز از مملکت گرفته شوند ملتها به سوی شکست و انحطاط خواهند رفت.»
امام نفس زن را مشابه نفس قرآن کریم و نقش ابناء عظام را نقش انسان سازی می داند و به صراحت می فرمایند: «قرآن کریم انسان ساز است و زن نیز انسان ساز. وظیفه زنها انسان سازی است.» با این بیان زنان نه تنها نیمی از جامعه هستند، بلکه سازندگان نیمی دیگر از جوامع انسانی نیز می باشند. اوج این تفکر در جمله زیبای امام که می فرمایند: از دامن زن مرد به معراج می رود، ظهور می کند. در این کلام امام تمامی کمالات انسانی را که در مرحله تکامل از یک انسان کامل به ظهور و بروز می رسد، ناشی از جایگاه ربوبیت زن و نقش مادری و همسری او دانسته اند و دامن مادر را به عنوان اولین مدرسه ای معرفی می کند که در آن شاکله کودک شکل می گیرد و اخلاق و رفتار او تکوین می یابد. ایشان همچنین می فرمایند: «شما در اول که این بچه ها در دامن شما بزرگ می شوند، مسئول افعال و اعمال آنها هستید. همان طوری که اگر یک بچه خوب تربیت کنید، ممکن است که سعادت یک ملت را همان یک بچه تأمین کند. اگر یک بچه بد هم خدای نخواسته در دامن شما بزرگ بشود ممکن است که یک فساد در جامعه پیدا بشود» بنابراین امام صلاح و فساد یک جامعه را ناشی از نقش بارز تربیتی و میزان شعور و آگاهی زنان می دانند و تهذیب نفس را لازمه نقش مادری و معلمی دانسته اند تا او بتواند یک فرد صالح تحویل جامعه بدهد.
در قسمتی دیگر از فرمایشات ایشان آمده: «خانمهای محترم خودتان را تهذیب کنید و کودکان خودتان را تهذیب کنید، کودکان خودتان را اسلامی بار بیاورید که در اسلام همه چیز است.» زیرا مادران شایسته و با ایمان و زنان عفیف و فهیم و آگاه ضامن بقاء طهارت و پایداری و استواری جوامع و ملتها و رشد عقلانیت و شعور در آن هستند. مردان شجاع متکی به زنان مقاوم و صبوری بوده اند که راه دینداری و ارزشمداری و پایداری را در زمزمه عاشقانه و ترنم محبت مادران دریافت کرده اند. به فرموده امام(ره) زنان عامل پیروزی انقلاب بودند. گستردگی کلاس تربیت مادران به بلندای محبت و جلوه های عشق در همه عرصه های زندگی ظهور و بروز دارد و مگر جز این است که تمامی دین محبت است «هل الدین الی الحب» و زن دریای محبت و لطفی است که جلوه نهایی آن در خداوند رحیم و رحمان مربی عظیم عالم خلقت مشهود و آشکار است.
اهداف تدوین منشور تربیتی دختران چیست و چه بازتابهایی را در پی داشته است؟
تربیت، حق اولیه هر انسانی است و فراهم نمودن امکانات لازم برای رشد استعدادها و قابلیت های دختران و پسران از اهم وظایفی است که متوجه نظام آموزش و پرورش یک کشور است و از آنجایی که طبیعت دختران و پسران تفاوتهای آشکار و غیر قابل انکاری دارد و روند رشد و شکل گیری شخصیت و مراحل بلوغ و ظهور و بروز استعدادهای آنها متأثر از جنسیت آنان است. لذا به نظر می رسد در مقوله تربیت به خصوصیات هر یک از دو جنس و نقش های متناسب با جنس آنها توجه نمود و منشور تربیتی جداگانه ای برای هر یک از دختر و پسر طراحی کرد. منشور تربیتی دختران، ضمن پرداختن به اهداف فردی تربیت در ابعاد مختلف عاطفی، جسمی، عقلانی، هنری، اعتقادی و اجتماعی، نقش های فرزندی، همسری، مادری و مدیریت کانون خانواده را مدنظر قرار داده است. امروزه توجه به جنسیت در سیاستگذاری و برنامه ریزی سرلوحه تمامی مجامع بین المللی و اندیشمندان است و بی توجهی به این مقوله، عاملی جدی در اختلاط نقش ها و بی هویتی جوانان می باشد. باور ما این است که زن و مرد هر یک در جایگاه خود دارای فضایل خاص و انسانی و ارزشهای درونی و استعدادهای بالقوه هستند، اما لازمه به فعلیت رسیدن آن عدم تعرض به حریم یکدیگر و پرهیز از تضاد و رودررویی و مقابله با یکدیگر می باشد تا با درک تکالیف فردی و تعهدات اجتماعی و دریافت نقشهای خویش، انسانی متعالی و جامعه ای متعال را بسازند.
منشور تربیتی دختران با توجه به اهداف تربیت دختران، به ارائه راهبردهای اساسی در زمینه ابعاد تربیت فردی پرداخته و در این راستا با نگاهی انتقادی به وضعیت موجود تربیت دختران در جامعه و نیز شیوه های تربیتی خانواده ها و نیز بررسی واقعیت موجود و ارائه راهکارهای اساسی به تبین نقش و وظایف آنان می پردازد.
به نظر حضرتعالی آموزش دختران چه پیامدهای مثبت و منفی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها بر جای خواهد گذارد؟
امروزه سهم زنان در توسعه جامعه آشکار و مبرهن است. از سوی دیگر توسعه هر جامعه ای، وابستگی تام به پیشرفتهای فرهنگی آن جامعه دارد. در این میان آموزش دختران پیامدهای روشنی برای آینده جامعه در بر خواهد داشت؛ افزایش سطح آگاهی و درک عمیق آنان از جایگاه خانواده و مسؤولیت تربیتی آنها و کنترل باروری جمعیت، کاهش مرگ و میر نوزادان، افزایش مراقبت های بهداشتی از کودکان و افزایش میزان امید به زندگی از جمله پیامدهای مثبت برنامه های آموزشی دختران است. امروزه شوق زیستن و علاقه مندی به حیات یکی از اهداف جدی آموزش و پرورش جهانی است. صاحبنظران معتقدند آموزش صحیح منجر به انتخاب شیوه های مناسب زندگی و اعتقاد فرد به اثربخشی اش در حیات جمعی می شود. تحصیل زنان عامل مهمی در کاهش مرگ و میر مادران، افزایش آگاهی در شیوه های مراقبت از سلامتی و کاهش میانگین بارداری می باشد. از دیگر تأثیرات آموزش زنان، در زمینه حفظ محیط زیست است. در گزارش توسعه جهانی این نکته طرح گردیده که سرمایه گذاری در بخش تحصیل زنان، از جمله سرمایه گذاریهایی است که بیشترین سوددهی را در حفاظت محیط زیست در بر دارد و کشورهای درحال توسعه می توانند این امر را در دستور کار خود برای حفظ محیط زیست بگنجانند. میزان بازدهی سرمایه گذاری در آموزش و پرورش، قابل قیاس با سایر اشکال سرمایه گذاری نمی باشد و به لحاظ اقتصادی سودمندتر و اثربخش تر خواهد بود.
آموزش دختران و دریافت عمیق مسایل زندگی، شیوه های سازگاری، هویت و هنجارهای فردی و اجتماعی در شخص منجر به تحکیم بنیان خانواده و کاهش پدیده طلاق و حفظ کوچکترین و اثربخش ترین نهاد جامعه، یعنی خانواده خواهد شد.
وجود دو نظام آموزشی دولتی و غیردولتی را از نظر کارایی و تأثیرات فرهنگی اجتماعی که بر دختران باقی می گذارد، چگونه ارزیابی می کنید؟
نظام آموزشی دولتی و غیر دولتی وقتی تحت کنترل و نظارت یک نهاد باشد و با یک سیاست و برنامه اداره شود، قاعدتا نباید چندان تفاوتی در عملکرد داشته باشد. امروزه در برخی از کشورها به دلیل کیفیت برتر نظام آموزش دولتی، خانواده ها چندان تمایلی به استفاده از آموزش غیردولتی ندارند. مشکل هنگامی آغاز می شود که مدارس دولتی از کیفیت مطلوب فاصله می گیرند و به دلیل تراکم دانش آموز امکان هدایت محیط تحصیلی و فراهم نمودن شرایط مناسب جهت رشد و برقراری تعامل مثبت در محیط از دست می رود در چنین شرایطی به شکل مقایسه ای ممکن است آموزش غیر دولتی کارآمدتر و اثربخش تر گردد. البته باید در نظر داشت معمولاً جداسازی و ایجاد شرایط مقتضی نسبت به فضای طبیعی جامعه و حتی نخبه پروری پیامدهای خاص خود را خواهد داشت که در دراز مدت نتایج آن در روند شخصیتی فرد آشکار می شود. کما اینکه بسیاری از دانش آموزان اینگونه مدارس از درک مشکلات اجتماعی و توان رویارویی با آن و همدردی با دردمندان ناتوان هستند.
ممکن است به نظر برسد که نظام آموزشی غیردولتی در تربیت اعتقادی و باروری شخصیت مذهبی دختران مؤثرتر عمل می کند، اما به وضوح می توان دریافت که در اغلب مدارس غیر دولتی چون دینداری با کنترل بیرونی و برقراری ضوابط و نظارتهای آزار دهنده صورت می گیرد کمتر به دین باوری و تقویت انگیزه های درونی و خودکنترلی و الزامات فردی منجر می شود. مهمترین اصل در هر دو نظام تقویت آگاهی، هوشمندی و شناخت و شعور است که فرد عاقلانه بیاندیشد و عاقلانه انتخاب کند و هوشمندانه عمل کند و با شناخت و شعور در شیوه و روش زندگی خود پیش رود.
به نظر حضرتعالی سیاستها و اولویتهای آموزشی و تربیتی درخصوص دختران چیست؟
سیاستها و اولویتهای آموزشی و تربیتی نظام آموزش و پرورش به طور عام برای پسران و دختران تنظیم گشته و با لحاظ نمودن نگرش جنسیتی در سیاستگذاری به طور خاص، بازشناسی هویت زن مسلمان، ارائه الگویی مناسب از زن مسلمان با توجه به ارزشهای دینی و نقشهای گوناگون زنان ، تقویت خودباوری و رشد استعدادهای دختران، برقراری عدالت در زمینه جنسیت در جنبه های آموزشی و پرورشی، فراهم آوردن زمینه های مناسب جهت رشد دختران و رفع محرومیت از ایشان و ایجاد عدالت در تخصیص منابع مد نظر است. اما عمده ترین هدف، فراهم کردن زمینه آموزش برای تمامی دختران است، به گونه ای که هیچ دختری از تحصیلات دوره عمومی و حتی آموزش متوسطه محروم نگردد و همچنین فرصت های لازم جهت توسعه مشارکت فعال اجتماعی دختران در عرصه تشکلهای دانش آموزی و فعالیتهای آموزشی و پرورشی فراهم شود.
تأثیرات نظام جدید آموزشی را بر دختران چگونه ارزیابی می کنید؟
نظام جدید آموزشی یا همان نظام ترمی واحدی به شکل آزمایشی و متأسفانه در مرحله اول در مقطع متوسطه بدون لحاظ تمهیدات اولیه، مانند نیروی انسانی مناسب، ایجاد فضا و امکانات مادی و نرم افزار مناسب اجرا گردیده است، ضمن اینکه مقدمات ضروری جهت توجیه خانواده ها و جامعه صورت نگرفته بود. ورود شتابزده و عدم اجرای این طرح از پایین ترین سطح تحصیلی و سرگردانی مسئولین اجرایی و مدیران و کادر آموزشی منجر به بروز آشفتگی خاص در مجموعه نظام متوسطه گردید به طوری که اثرات آن به شکل مشترک، متوجه پسران و دختران شده است. متأسفانه در این طرح، موضوع و محتوای تربیت تا حدی مغفول گردیده است. تردد دانش آموز بین محیطهای آموزشی در ساعات رسمی مدرسه به دلیل پراکندگی واحدهای درسی و وجود ساعات خالی که اصطلاحا پنجره های باز نامیده می شود. فرصتهای غیرقابل کنترلی را در اختیار دانش آموزان قرار می داد که به دلیل عدم برنامه ریزی روشن برای این ساعات، آسیبهای تربیتی و اجتماعی متعددی متوجه پسران و علی الخصوص دختران نموده است. در فرهنگ جامعه ما حضور دختران در فضاهای اجتماعی متأثر از ارزشها و هنجارهای اجتماعی و خانوادگی است و معمولاً خانواده ها با لحاظ تقیدات مذهبی و دینی، حضور و مشارکت دختران را در این سنین، فقط درچارچوب فعالیت در مدرسه و یا در منزل و یا در محیطهای جدی فرهنگی - آموزشی می پذیرند. اما این نوع نظام آموزشی، بدون توجه به این فرهنگ، باعث کاهش مراقبت و کنترل خانه و مدرسه شده است. این در حالی است که زمینه آگاهی و هوشیاری دختران برای استفاده بهینه از اوقات فراغت و مقابله با ترفندهای تهاجمی صورت نگرفته و فضای مورد نیاز این طرح نیز پیش بینی نشده است. به جهت همین مسایل، امروزه مسئولین آموزش و پرورش ضمن بهره گیری از نکات مثبت و سازنده نظام آموشی جدید، درصدد اصلاح این نظام به سوی نظام سالی واحدی بر آمده اند.
عدم گرایش به کتابخوانی به عنوان یک معضل فرهنگی، خصوصا در میان بانوان نیازمند اشاعه این فرهنگ در سنین کودکی و نوجوانی است. به نظر حضرتعالی بهترین اقداماتی که آموزش و پرورش در این زمینه می تواند انجام دهد، چیست؟
عدم گرایش به کتابخوانی به عوامل متعددی مرتبط است که بخشی متوجه جامعه و نهادهای فرهنگی و بخشی نیز متوجه خانواده است. متأسفانه علیرغم گذشت بیست سال از انقلاب اسلامی هنوز هماهنگی و وحدت نظر در نحوه پاسخگویی به نیازهای مختلف و رفع مشکلات فرهنگی منجمله عدم گرایش به کتابخوانی وجود ندارد. از سوی دیگر شیوه هایی که اعمال شده است منطبق با نیازهای زمان و شرایط و مقتضیات سنی و روحی کودکان و نوجوانان نمی باشد و جاذبه لازم را ندارد.
در حال حاضر فرهنگ کتاب و کتاب خوانی در جامعه ما وجود ندارد. هرچند برخی صاحبنظران معتقدند کتابخوانی یک انگیزه درونی و احساس نیاز در پاسخگویی به پرسش های درونی است، لیکن جامعه باید قادر باشد روح پرسشگری را در کودکان و نوجوانان تقویت کند. حال اگر مطالعه را به عنوان یک رفتار در نظر بگیریم، این رفتار نیاز به شکل گیری، تکمیل و تبدیل آن به یک عادت پسندیده دارد، تا فرد احساس کند در تمام مدت عمر نیازمند دانستن، فهمیدن و توسعه سطح درک و اطلاعات می باشد. متأسفانه در این رابطه جامعه و خانواده به عنوان نهادهای متأثر در فرهنگ، در تکوین این عادت توان لازم را نداشته اند.
از طرفی محتوای آموزش و پرورش و شیوه های تدریس و نحوه تکامل در مدرسه به گونه ای نبوده که سطح نیاز دانش آموزان را به مطالعه فردی هدایت کند و عامل تقویت کننده ای برای گسترش روح پرسشگری در آنان باشد.
جدای از این مسایل، فقر اقتصادی در بخشهای محروم کشور و نداشتن امکانات لازم از جهت منابع مطالعاتی و فضا نیز عاملی تشدید کننده بوده است، ضمن اینکه عامل تهاجم فرهنگی و دسیسه دشمنان خارجی نیز در ترویج کتب مبتذل و اشاعه فرهنگ رمان خوانی و مخصوصا رمانهای عشقی و پلیسی قابل تأمل و توجه است.
دوران بلوغ و دختران به عنوان مهمترین و حساس ترین دوران زندگی دختران مطرح می باشد. که احتمال وجود بحرانهای روحی و معنوی در این دوره وجود دارد. همین امر لزوم آشنایی دختران را با بهداشت روحی و جسمی مضاعف می سازد. حضرتعالی نقش آموزش و پرورش را درخصوص آگاه سازی دختران در این مورد، تا چه حد ارزیابی می کنید؟
آموزش و پرورش به لحاظ امکانات متعددی که در اختیار دارد می تواند زمینه های تأمین سلامت بلوغ دختران را فراهم سازد. خوشبختانه در این مورد، توجه جدی از جانب مسئولین پرورشی صورت گرفته و برنامه های خاص برای تعریف سلامت بلوغ دختران ارائه گردیده است. آموزش و پرورش در جهت آگاه بخشی دختران برای گذران بهتر این دوره حساس و حفظ سلامت روحی و روانی آنها بروشورهای خاص آموزشی و دوره های ویژه طراحی نموده و در قالب مشاوره های فردی و گروهی دانش آموزان را توجیه می کند. همچنین با در اختیار گذاشتن جزوات و بروشورهای بهداشتی تدابیر لازم جهت آماده سازی دختران برای مراقبت های فردی و تأمین سلامت جسمی و تغذیه مناسب انجام می گیرد. از سوی دیگر با اهمیت دادن به امر ورزش و توجه به ساعات ورزش در مدارس، تلاش می شود زمینه های مناسب جهت افزایش و تداوم شادابی و نشاط دختران فراهم گردد. در سالهای گذشته توجه به توسعه فعالیتهای ورزشی و افزایش مزایای ورزش دختران بدین منظور صورت گرفته است. همچنین با توسعه فعالیتهای فرهنگی و تشکلهای دانش آموزی در قالب سازمان دانش آموزی، طرح فرزانگان، شوراهای دانش آموزی و بسیج دختران و انجمن اسلامی دختران و سایر تشکلها زمینه مشارکت بیشتر و هدایت اوقات فراغت و فراهم نمودن فرصت مناسب جهت کسب تجربه مفید برای رویارویی با مشکلات محقق می گردد. مهم ترین مسئله در سلامت بلوغ و بهداشت روحی دختران افزایش شوق زیستن و بالا بردن سطح امیدواری به زندگی است که آرزو می کنیم تحقق به این اهداف هرچه سریعتر میسر شود.