وقایع اتفاقیه، 26و27/3/83
آزادی بیان یکی از مهم ترین موضوعات حقوق بشر و همچنین یکی از پرچالش ترین مقولات مطرح در حوزه های مختلف نظری و اجتماعی است که پیرامون حدود و قلمرو و نقش کارکرد آن، مباحث فراوانی به طور جدی در جریان بوده است و هیچ گاه از اهمیت و جذابیت آن کاسته نشده است. در این مقاله، ابتدا به طور اجمال دیدگاه های نظری متفاوت در زمینه حقوق بشر، و ادامه به مهم ترین اسناد حقوق بشر از جمله اعلامیه جهانی حقوق بشر، و در پایان مبحث آزادی و آزادی بیان و دیدگاه اسلام در این زمینه بررسی می شود.
اختلاف نظرهای شدیدی در زمینه تعریف حقوق بشر وجود دارد. اما حدود آن را می توان با استفاده از مشخصه های اصلی، نشان داد: حقوق بشر عبارت است از خواست های فرد برای به دست آوردن دسته ای از منافع در قبال دولت؛ طیفی را شامل می شود که یک طرف آن حقوق افراد در چارچوب قانون تعریف شده است و در قطب دیگر خواست ها و آرزوهای بشر قرار دارد؛ ذاتا ارزشی بین المللی دارد؛ حالتی انتزاعی و مطلق گرا دارد؛ همان بیان خواست های اساسی است. به هر حال، وجود اختلاف نظر در مباحث تئوریک این موضوع و نبود تعریف مشترک و جامعی در این زمینه، نمی تواند دلیلی برای نفی و بی حرمتی حقوق طبیعی و فطری انسان باشد. پایه های اولیه حقوق بشر از نظر تاریخی را می توان در مبانی حقوق طبیعی، تعالیم ادیان، مذاهب و اومانیسم جست وجو کرد.
نویسنده در ادامه به بحث اصلی خود یعنی آزادی بیان می پردازد. بی گمان، مفهوم آزادی یکی از چالش های جدی در ساحت اندیشه بشری بوده است و هیچ گاه ملت ها در طول تاریخشان از آرمان آزادی دست نکشیده اند. بررسی دیدگاه برخی اندیشمندان، شاهد این اختلاف نظرهاست.
اریک فروم: «آزادی سبب خودشناسی می شود؛ خودشناسی نیز آگاهی را دامن می زند و در سایه آزادی است که استعدادهای آدمی بارور می شوند و خرد و دانش رشد می کند».
روسو: «همه افراد بشر آزاد و مساوی آفریده شده اند و کسی که از آزادی صرف نظر کند، از مقام آدمیت صرف نظر کرده است و هیچ چیز نمی تواند این خسارت را جبران کند».
آیزایا برلین، فیلسوف معاصر، آزادی را به آزادی منفی و مثبت تقسیم می کند: «آزادی منفی به معنی نفی موانع، قیود و تسلیم غیر شدن است و آزادی مثبت به معنی اثبات خویشتن و استقلال است».
به نظر می رسد که آزادی اندیشه از حوزه حقوق خارج است؛ چرا که یک فعالیت ذهنی و درونی است. بنابراین نباید برای آن قواعد و قانون وضع کرد. ولی این تصور به دو دلیل صحیح نیست: اول اینکه افکار انسان محصول عوامل مختلف خارجی از قبیل شرایط سیاسی و اجتماعی است. دوم اینکه اگر قدرت سیاسی مهار و تحدید نشود، مرزهای آزادی حتی آزادی اندیشه را می شکند و با ایجاد ترس و خفقان، مجال اندیشه ورزی را از میان می برد. واضح است که آزادی اندیشه مقدمه لازم آزادی بیان است؛ چرا که گفتار و بیان تجلیگاه اندیشه است.