بخش دوم و پایانی
اشاره:
امروزه بهره گیری از فناوری اطلاعات، در تمامی حوزه های علمی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی اهمیت بسیاری یافته است؛ از این رو شناخت موانع و رفع آن و نیز کسب اعتماد عمومی، می تواند نقش کلیدی در گسترش کاربردهای این صنعت داشته باشد.
بحث آزادی و اخلاق اصلی غیر قابل انکار در مدیریت جامعه دینی است و امنیت سیستم های الکترونیکی و فناوری ارتباطات و اطلاعات، از مهم ترین عوامل کسب اعتماد مردم به شمار می آید.
عدم توجه به این اصول به خصوص مبحث امنیت و حفظ حریم خصوصی شهروندان، ممکن است به چالشی جدی برای گسترش فناوری اطلاعات در کشور تبدیل گردد. به همین دلیل در کنار شورای عالی امنیت ملی، شورایی تحت عنوان شورای عالی امنیت فضای تبادل اطلاعات در کشور ایجاد و تشکیل شده که تدوین سند «راهبردی امنیت در فضای تبادل اطلاعات» را بر عهده دارد. آنچه از نظر می گذرانید، ادامه مطلبی است در شماره پیش پیرامون آزادی، اخلاق و امنیت در فضای سایبر خواندید، در این شماره شرکت کنندگان در بحث، ابعاد دیگری از آن را پی می گیرند:
دکتر معتمد نژاد: به نظر لازم است مفاهیمی یادآوری شود تا سوء تفاهمات رفع شود، زیرا تا مفاهیم روشن نشود، بحث به درستی پیش نمی رود. بحث بر سر آزادی است. ارتباطات و اطلاعات از عناصر زندگی اجتماعی است ؛ یعنی نه در جوامع اولیه که ارتباطات به صورت رو در رو بود، از آن صرف نظر می شد و گرنه در جوامع کنونی که جنبه ارگانیک دارد در گذشته با مد نظر قرار دادن نظریات فلاسفه از جمله دورکیم، ارتباطات درون خانواده و قبیله جنبه مکانیکی داشت. سپس جوامع اینترنتی شد و جنبه سازمانی و ارگانیک یافت. بنابراین نه در جوامع گذشته و نه در جوامع کنونی، گریزی از ارتباطات نبوده و نیست و ارتباطات امری ضروری است و چون ضروری است، محتوای آن نیز ضروری است، چون اگر محتوا نداشته باشد، نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. بنابراین باید آزادی آن را در نظر گرفت .
آزادی یک اصل است. اما مطلق نیست. آزادی را به عنوان یک اصل می پذیریم، با این همه دارای استثنا و محدودیت هایی است که باید از هم تفکیک شود؛ یعنی استثنا با محدودیت تفاوت دارد. استثنا مواردی است که آزادی به کلی از بین می رود. در موقع جنگ آزادی مطبوعات وجود ندارد. در این شرایط سانسور هم وجود دارد در برخی موارد برنامه های رادیویی قطع می شود. اینها استثنا است، چون جنگ حالتی فوق العاده است. استثنای دیگر به مطبوعات کودکان و نوجوانان و برنامه های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی کودکان و نوجوانان مربوط می شود. به همین دلیل، یعنی چون از استثناهای آزادی است، فیتلر گذاری می شود. مورد دیگر محدودیت مطبوعات خارجی برای حفظ امنیت ملی، یعنی انتشار روزنامه آزاد است. مگر انتشار روزنامه هایی که توسط خارجی ها و به زبان خارجی منتشر شود یا از خارج وارد کشور گردد.
محدودیت های مطبوعات، اطلاعات و اینترنت، رادیو و تلویزیون در 4 مورد است: محدودیت استقلال ملی، تمامیت ارضی، امنیت و نظم کشور است. در این زمینه در دنیا سه روش وجود دارد: یکی روش منطقی، یعنی به موجب قانون باید این محدودیت را ایجاد کرد. اصول کلی که طی 300 سال دنبال شده و به تدوین قوانین اساسی ما منجر شده است یک اصل پذیرفته شده این است که محدودیت ها باید پیش بینی شود. این رویکردی اصلی است. در کنار آن دو رویکرد دیگر نیز وجود دارد: یکی در مورد کشورهایی است که دارای نظام های استبدادی هستند که صاحبان قدرت به حفظ امنیت و امکان شورش و بر هم خوردن نظم عمومی استناد می کنند. رویکرد دوم، استعماری و استیلای جهانی است؛ رویکردی که امریکایی ها دارند. آنها می گویند، امنیت اینترنت، رادیو و تلویزیون و ماهواره ها باید در سراسر دنیا تأمین شود ؛ لیکن فقط برای خودشان. مطابق ماده 19 اعلامیه حقوق بشر، خبرنگاران می توانند در سراسر دنیا بدون ملاحظات مرزی خبر بدست آورند. بنابراین امنیت مد نظر آنها، نه به معنای رعایت اصول اخلاق، بلکه به معنی امنیت سرمایه داری است. بنابراین وقتی در مورد امنیت سخن به میان می آید، رویکردی اساسی، اصولی، قانونی و حقوقی است و دو رویکرد جانبی و غیر اصولی، یکی برای حفظ استبداد و دیگری برای حفظ استیلای جهانی.
محدودیت دوم مجموعه محدودیت هایی است که به مسئله آسایش جامعه مربوط می شود. روزنامه، سایت یا رادیو و تلویزیون، می تواند با اعلام خبری، نظم و آسایش عمومی را بر هم بزند. سومین مجموعه محدودیت ها به مواردی مربوط است که سنت های جامعه، سنن ملی، مذهبی، نژادی و فرهنگی، و عفت و اخلاق عمومی مورد تهدید قرار بگیرد. مجموعه چهارم چیزهایی است که به زندگی خصوصی و اسرار شخصی فرد مربوط می شود.
براین اساس، چهار محدودیتی که تا به اینجا بر شمردیم، شامل همه موارد رادیو و تلویزیون، مطبوعات، اینترنت و تمام امکانات ارتباطی است. بنابراین، آزادی به معنی مثبت و منفی وجود دارد؛ آزادی به معنای منفی(Freedome from)است ؛ یعنی آزادی از مداخله دولت یا آزادی از هر اجازه ای که دولت صادر می کند. این مسئله جنبه منفی دارد که در کشورهای سرمایه داری از آغاز تاکنون دنبال شده است. معنای مثبت(Freedome far) آزادی برای استفاده از امکانات و پدیده های ارتباطی است و بر خلاف نوع نخست مکاتب جمع گرا خواهان آن اند؛ حق استفاده از ارتباطات، حق استفاده از آموزش، حق بهره گیری از فرهنگ و حق توسعه که حق عمومی است.
بنابراین ما در زمینه محدودیت ها، با دو مانع روبرو هستیم: یکی مانع سیاسی که دولت ها هستند و مانع دوم سرمایه داری. باید توجه داشت که ما از این رهگذر بسیاری از فرصت ها را از دست داده ایم. باید منافع عمومی، شرایط تاریخی و مصالح را به گونه ای در نظر بگیریم که از دنیا عقب نیفتیم.
دکتر محسنیان راد: من نکته آخر سخنان آقای دکتر معتمد نژاد را بسیار مهم می دانم ؛ اینکه ما نباید فرصت ها را از دست بدهیم. در میان صحبت های اساتید، به نوعی آسیب شناسی شد که چرا ما فرصت ها را از دست می دهیم. من می خواهم در این دور آخر جمع بندی کنم و آقایان آن را پی بگیرند. من دو خصلت را مطرح کردم: یکی اقلیت مذهبی دیگری اقلیت زبانی که اقلیت های دیگری را هم می توان به این دو افزود ؛ برای مثال ما از اقلیت های تولید اطلاعات هستیم که واقعیتی انکارناپذیر است. چه اندازه از اطلاعات تولید شده ما مصرف بیرونی دارد و ما چقدر از سفره دیگران استفاده می کنیم. آقای دکتر جوادی اصلی را مطرح کردند که بسیار مهم است؛ مشکل بزرگ ما در ایران این است که دولتمردان ما رسانه ها را در اختیار دارند و اصلاً هم وارد بحث های تئوریک نمی شوند. امنیت از نظر دولتمردان ما با آنچه ما تئوریک می گوییم، تفاوت دارد، پس میان دولتمردان و آکادمی ها، از نظر معانی اشتراکی وجود ندارد.
از طرفی در همین حوزه، دولتمردان منبر را هم در اختیار دارند. من این حرف را 20 سال است که تکرار می کنم: پس از پیروزی انقلاب اسلامی، رادیور را به منبر تبدیل کردیم و تلویزیون هم به رادیو مبدل شد. منبر خصلتی بی نظیر و جالب دارد. اشتباه بسیار بزرگ این است که ما خصلت های منحصر به فرد منبر را به سایر رسانه ها تعمیم دهیم، به همین دلیل واژه تهاجم فرهنگی در ادبیات دولتمردی رسانه های ما واژه ای جا افتاده است.
نکته مهم صحبت های آقای دکتر جوادی این بود که محرمانگی و صحت اطلاعات را تولید کننده اطلاعات تعیین می کند و ما چون تولید کننده اطلاعات نیستیم،دچار مشکل هستیم. از طرفی هم چنان که گفتیم ؛ میان دولتمردان و آکادمی ها از نظر معانی نقطه اشتراک وجود ندارد، بنابراین محدودیت هایی که آقای دکتر معتمدنژاد بر شمردند، با محدودیت های دولتمردان ما متفاوت است، چون ما اصلاً در جایگاه تولید اطلاعات نیستیم پس نکته مهم دیگر این است که ما واقعاً مرزهای جبر و اختیار را در حوزه ارتباطات و اطلاعات نمی دانیم و در واقع آن را تبیین نکردیم.
من بسیار متأسف می شوم، وقتی می بینم که دریافت برنامه های ماهواره ای در سطح کشور، این همه وسیع شده است. این مسئله ناشی از ندانستن مرز جبر و اختیار در شرایط موجود است، چون نمی شناسیم و نمی خواهیم باور کنیم، فرصت ها را از دست می دهیم.
آخرین تحقیقات بنده نشان می دهد که سر گردانی ناشی از عدم توافق میان دولتمردان، به پیام آفرینان رسانه ها نیز منتقل شده است و مجموعه ای از تئوری های هنجاری در سخنان آنها دیده می شود؛ برای این که پُز بدهند، از آزادی تعریف می کنند و برای این که قدرت انحصاری را در حوزه رسانه ها داشته باشند، سخنان منبر را برای روزنامه ها و مطبوعات تکرار می کنند.
دکتر جوادی: من با سخنان آقای دکتر درباره از دست رفتن فرصت ها موافقم؛ لیکن در اینکه همه مشکلات را به گردن مباحث نظری و آکادمیک بیندازیم، تردید دارم. این که گفته شد، برخی کشورها مثل عربستان یا آفریقا موضع نگرفته اند یا بعضی کشورها گفته اند، ما اعلامیه های آزادی را می پذیریم، ممکن است به عنوان یک سیاست، درست هم باشد ؛ برای این که واکنش هایی را ایجاد نکند. اما دلیل اینکه در عمل هم خود اجراء نمی کنند، این است که توافق نظری بر بحث ندارند.
دکتر محسنیان راد: ببخشید! منظور من این نیست که بحث های نظری ما اشکال دارد؛ اشکال این است که ما در دانشگاه ها در این باره کار می کنیم، اما دولتمردان به آن توجه ندارند.
دکتر جوادی: این که در این باره اجماع نظری موجود نباشد، نتیجه اش عربستان است که می گوید: ما آزادی را از آمریکا هم بیشتر قبول داریم، اما در عمل به گونه ای دیگر رفتا می کند. نکته دیگر اینکه در مباحث ما معنای مضیقی از اخلاق صورت گرفت ؛ به خصوص در حوزه IT. چون در فرهنگ ها و دایرة المعارف ها دو معنا برای اخلاق بیان می شود ؛ یک معنای مُضیّق (خاص) که بیشتر بحث های هنجاری است و یک معنای عام تر که بیشتر نوعی سیاستگذاری در فضای کار با اینترنت و فن آوری اطلاعات است.
در اینجا به نظر می رسد ما باید بیشتر در معنای موسع، یعنی خلأ سیاستگذاری متمرکز می شویم، چون فقط بحث های هنجاری مطرح نیست. نکته دیگر اینکه آزادی از میلی انسانی سرچشمه می گیرد که حریم خصوصی میل مقابل آن است. تمایل های مقابل منشأ این است ؛ یعنی میلی که ما را به سمت آزادی می کشاند، همان میلی نیست که ما را به طرف حریم خصوصی سوق می دهد.
وقتی ما از آزادی، اخلاق و امنیت در حوزه های جوامع مکانیکی سخن می گوییم، تا حدودی با مباحثی که در حوزه فضای سایبر بحث می شود، متفاوت است. فضای سایبر موضوعات امنیتی را مقداری عمومی کرده است؛ یعنی از حوزه نظامی خارج کرده است: فضای سایبر موجب شده که علم جدیدی در جوامع به وجود بیاید که دیگر خاص مراکز نظامی و امنیتی نیست؛ یعنی امنیت فضای سایبر در دانشگاه ها و ابعاد اجتماعی آن مطرح است که در حال گسترش است.
در جامعه سنتی تعاریفی از امنیت وجود داشت که شاید نهادینه شده و به جنبه ای از امنیت که به قرون گذشته مربوط می شود، باز می گردد. ابزارهای نظارتی که امروز در فضای سایبر به وجود می آید، آن روزها نبوده و اگر بخواهیم در فضای سایبر، باز هم از آن نگاه، به مسئله امنیت بپردازیم، بسیار محدود کننده تر می شود ؛ یعنی ما اگر از این فرصت و فضای جدید به وجود آمده بهره ای نگیریم و آزادی و امنیت را در این فضا دوباره تعریف نکنیم، دچار چالشی خواهیم شد که محدودیت بیشتری را برای آزادی در پی دارد. و اگر با برتری فنی و تکنولوژیک که در دنیا وجود دارد، به آزادی اطلاعاتی که امنیت را در درون خود نداشته باشد، بی توجه باشیم، فرصت هایی را از دست می دهیم و امکاناتی را در اختیار دیگران قرار داده ایم که خود آن دوباره محدود کننده آزادی است (با یک تأخیر پالس).
نتیجه عرایض بنده این است که اگر ما بخواهیم با چیزی غیر فضای سایبر، به این موضوعات بنگریم، باید در حوزه نظری، تعریف مجددی از آزادی، محدودیت ها و مسائلش در این جامعه بپردازیم؛ یعنی جامعه ای که فضای سایبر ایجاد می کند، می تواند جامعه ای نظارتی باشد یا جامعه ای صرفاً اطلاعاتی باشد که آزادی گردش اطلاعات را تقویت می کند و می تواند ترکیبی از این جوامع باشد.
به نظر من در آینده ما ترکیبی از این جوامع را خواهیم داشت، امکان نظارت در جامعه ای که فضای سایبر ایجاد می کند، بسیار زیاد خواهد بود. از آن طرف گردش اطلاعات هم بسیار سهل تر خواهد بود ؛ پس از تعریف مجددی از آزادی که امنیت را در درون خود داشته باشد (امروز بحث امنیت به دولتها و دولتمردان مر بوط نیست، بلکه به من شهروند و مسائل مالی من هم ارتباط دارد) و امنیت را طوری تعریف کنیم که آزادی و گردش اطلاعات را در درون خود داشته باشد، از فرصت ایجاد فضای سایبر استفاده کرده ایم.
دکتر آشنا: من به جامعه خودمان باز می گردم. در یک نگاه، ممکن است این گونه تصور شود که فضای سایبر همه چیز را متحول کرده است. در نگاه بنده، محیط سایبر «آن چنان» را «آنچنان تر» کرده است. در واقع هر جامعه ای هرگونه که بوده تشدید شده است. در جامعه سرمایه داری به سرمایه داری قدرت بیشتری داده است و در جامعه استبدادی به استبداد قدرت بیشتری بخشیده است. نگاه ابزاری من به تکنولوژی اطلاعات و ارتباطات، نه به معنای قائل شدن یک نقش اجباری و الزامی و جبری نسبت به تکنولوژی است. اما می خواهم بگویم که تکنولوژی ها در جوامع مختلف آثار مختلفی دارند. مثلاً در کشور ما بسیار صحبت می شد که وقتی اینترنت بیاید چه می شود! اینترنت آمد، اما خیلی هم چیزی نشد، نه در تولید علمی، نه در افزایش و تولید ثروت و نه حتی در گسترش آزادی اجتماعی. به همان میزان که ابزارهای آزادی بخشی در محیط سایبر توسعه می یابد، ابزارهای کنترل و نظارت هم جلوتر می رود.
من دو نقل قول می کنم رئیس محترم سازمان صدا و سیما در سخنرانی پیش از خطبه های نماز جمعه تهران ـ در اولین سخنرانی خود پس از انتصاب گفته اند: «کشورهایی در دنیا هستند که فیلترینگ معکوس می کنند که حالا ما این کار را که نمی کنیم؛ یعنی همه سایت ها بسته است مگر سایت هایی که مجاز است». آیا به نظر استادانی که این جا حضور دارند، به خصوص در بخش فنی، آیا امکان فیلترینگ معکوس وجود بالفعل دارد؟ وجود به نظر من وجود دارد؛ به صورت بالفعل تصمیم گیری برای این که همه چیز بسته باشد، جز صد سایت، تصمیم گیری ساده ای است و تنها چیزی که نیاز دارد، اراده سیاسی و اضافه پول است. نقل قول دوم از وزیر محترم مخابرات است که جدیداً وعده دادند که انشاء الله از دو ماه دیگر بحث نو آوری فیلترینگ، در کشور توسعه خواهد یافت و ما به مرزهایی از فیلترینگ می رسیم که کشورهای غربی هم به این مرزها نرسیده اند (با استفاده از نوآوری های بومی). پس اگر در جامعه ای تصمیم نهادهای قدرت، (اعم از ثروت و سیاست) این است که محیط سایبر محیطی کنترل شده باشد.
اتفاقاً این تکنولوژی بسیار کنترل پذیر است، یعنی میزان پذیرش و انفعال این تکنولوژی در برابر نظارت اگر بیشتر آزادی بخشی نباشد کمتر از آن هم نیست ما فضای سایبرمان هم مانند بقیه چیزهای ما خواهد بود. خصلت های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ما را بروز خواهد داد. اکنون با این نگاه توصیفی که من مطرح کردم، باید ببینیم که آیا نسخه هایی که، برای خود می پیچیم، می تواند نسخه های وارداتی باشد یا خیر؟ بدون آنکه ما به بیرون بنگریم. طبیعی است که ما نمی توانیم نسخه ای بپیچیم. من به این بخش از موضوع این گونه نگاه می کنم که «کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من». ما دوره هایی را در رابطه میان ثروت، قدرت و جامعه طی کردیم و به مراحلی از رشد هم رسیدیم.
مفهوم گفتمان اعتدال که در اینجا مطرح کردیم، تلاشی برای گریز مفهومی از آن دو طرفی است که ما در گذشته دچارش بوده ایم ؛ به تعبیر دیگر، میزان ظرفیت مفهوم اعتدال برای به بازی گرفتن بسیار کمتر از میزان ظرفیتی است که مثلاً امنیت ملی به شما می دهد. از طرفی آزادی به شما می دهد. این اعتدال به معنی حق جامعه و حکومت. هر دو باید به رسمیت شناخته شود. حق فرد و جامعه باید به میزان متوازی به رسمیت شناخته شود. این ما را به مفهومی می رساند که امروزه اتفاقاً در ادبیات جهانی هم با آن مواجه می شویم و آن حق «آزادی مسئولانه» است. آزادی مسئولانه مفهومی بسیار با ارزش برای جامعه امروز ما است.
در بحث آزادی مسئولانه باید به سه زیر بخش آن توجه کنیم: یکی بحث قانونمند بودن، یعنی آزادی در چار چوب قانون توسعه آزادی را نیز در درون خود دارد.
بحث دوم آزادی مسئولانه، پرسش پذیر بودن کسانی است که از این آزادی استفاده می کنند؛ یعنی قابلیت سؤال وجود نداشته باشد و آنها خود را پاسخ گو بدانند.اگر مفهوم آزادی مسئولانه را جدی بگیریم، پس مجبوریم مفهوم پرسش گر بودن را جدی بگیریم ؛ یعنی در رویکرد آزادی مسئولانه، باید به جامعه آموزش، آزادی و مهارت بدهم تا بپرسد. پرسش از کسانی که میزان بهره مندی ایشان از بقیه بیشتر است. دولت بسیار آزاد است، پس باید میزان پرسش پذیری اش هم باید افزایش بیابد؛ «هر که بامش بیش برفش بیشتر».
سومین مسئله پرداختن بهای آزادی در قبال پرسش ها است؛ یعنی اگر آزادی و مسئولیت وجود دارد، باید بتوان در مورد نقض مسئولیت ناشی از آزادی مجازات کرد، چون این مجازات تا به حال در مورد دولت ها قابل اعمال نبوده، دولت ها همواره توانسته اند، آزادی را به نفع خود تعریف کنند. این که گفته می شود: ما جامعه مدنی را تقویت می کنیم و به آن غنا می بخشیم، به این دلیل است که بتوانیم کمی دولت را محدود کنیم.
سخن آخر من برقراری رابطه میان امنیت، امانت و ایمان است. یک مفهوم سازی بومی این است که در مفاهیم دینی و اخلاقی جامعه ما امنیت، امانت و ایمان هم ریشه است. همان طور که فرمودند: همه ما به احساس امنیت احتیاج داریم؛ یعنی من بالفعل یا بالقوه مورد تجاوز و تهدید قرار نمی گیرم. حال چه زمانی من احساس امنیت می کنم؟ زمانی که آن دو نکته، یعنی محرمانه بودن و صحت رعایت شود. این همان امانت داری است ؛ امانت داری یعنی وجدان و برخی آن را ایمان مذهبی نام نهاده اند. محدوده امانت منهای ایمان همان جایی است که شما می توانید آن را کنترل کنید. اگر کنترل شد، انجام می شود، پس ما برای حفظ امانت و امنیت به مبانی اخلاقی نیاز داریم.
دکتر محسنیان: این بحث که تحولات سخت افزاری حوزه ارتباطات، می تواند دیکتاتورها را دیکتاتور نیز کند، بحثی است که از گذشته بوده، اما اکنون در حال تغییر است. من در کتاب ارتباط جمعی و توسعه روستایی که حدود 13 سال پیش چاپ شد، نوشتم که دانیل لوفر چون زبان بومی کشورهای در حال توسعه را نمی دانست، نمی توانست بفهمد که در این کشورها از رسانه برای عدم توسعه استفاده می کنند، زیرا اولین شرط توسعه آن است که حکومت بد برود. حال اگر حکومت بد برای بقای خود از رسانه استفاده کرد مخصوصاً در جوامعی که سواد توده جامعه پایین است و عوام فریبی بیشتری انجام می شود، وضع بدتر است. پس باید گفت. آقای لرفر! رسانه ها در مواردی می توانند باز دارنده توسعه باشند. مثلاً اکنون دستگاه نوار ویدیویی را بدون مداخله دولت با استفاده از تلفن ضبط کرد یا به تهران فرستاده نکته بسیار اخلاقی که مطرح شد این بود که نخستین شرط این است که پرسش پذیری باشد؛ لیکن پرسش پذیری آغاز است؛ چون این امر می تواند، به بودن یا نبودن و صفر و یک منتهی شود.
دوازده سال پیش پرفسوری بلژیکی در کره سخن مهمی بیان کرد: «عصری که ما باید سؤال کنیم که رسانه ها با مردم چه می کنند، تمام شد، ما باید سؤال کنیم که مردم باید با رسانه ها چه کنند؟» این اخلاق است. فرزندان من باید یاد بگیرند که با تلویزیون، اینترنت و ماهواره چگونه رفتار کنند. در ایران تا زمانی که نگاه ما تزریقی باشد و فکر کنیم که مردم همه موم هستند که با تهاجم له می شوند، پس باید جلوی تهاجم را بگیریم، به جایی نمی رسیم و سرگردانی ما را افزایش می یابد. البته وقتی ما به مردم یاد دادیم که با رسانه ها چگونه برخورد کنند، یاد خواهند گرفت که با رسانه های داخلی هم چه بکنند و یاد خواهند گرفت که مفهوم اخبار چیست؟ تلویزیون خبر بخش می کند یا تبلیغات می کند.
دکتر نمک دوست: آقای چامسکی در مقدمه یکی از کتاب های خود مسائلی را از قول باکونی نقل کرده است. بحث باکونی این است که دولت هر کار زشتی که یک فرد انجام می دهد، تکرار می کند و آن را فضیلت نام گذاری می نماید وی مثال های متعددی ذکر می کند. در صحبت های دور اول، من درباره منابع اصلی تجاوز به حریم خصوصی سخن گفتم که یکی از منابع اصلی این تعرض، دولت است ؛ به این دلیل که ما معمولاً وقتی مباحثی از این دست مطرح می شود؛ مثل اخلاق در فضای سایبر، به سراغ جوانی که چتی کرده و... می رویم. در حالی که مهم ترین منبع تعرض به حقوق مردم را نمی دانیم که مثال های متعددی می توان برای آن بیان کرد. یا تعرضی که نهادهای تجاری می کنند، یعنی گرانیکا، بحثی اخلاقی است. چرا باید حوزه امنیت را جدا کرد، زیرا واقعیت نشان داده است که یکی از قلمروهایی که ضد اخلاقی ترین رفتارها در آن صورت می گیرد، قلمرویی است که عنوان آن امنیت و امنیت ملی است؛ در حالی که آدم هایی که آنجا تنبیه شدند، آدم های بسیار بسیار اخلاقی ای بوده اند.
آزادی بیان، آزادی مسئولانه، دموکراسی و امنیت چیزهایی بود که در این بحث ها مطرح شد. مؤلفه اصلی در همه این آزادی ها حق آگاهی است که ابتدا درباره آن صحبت شد یا آزادی اطلاع یا حق دسترسی. در ادبیات حق دسترسی می گویند، تا زمانی که چیزی برای بیان کردن وجود داشته باشد اگر من به آن دسترسی نداشته باشم، آزادی بیان به چه دردی می خورد؟ مسئولیت بدون آگاهی و اطلاعات، اصولاً امکان پذیر نیست. در مورد دموکراسی هم گفته می شود که دموکراسی دو وجه دارد: یک وجه درونی که آگاهی شهروندان نام دارد و وجه بیرونی که نهادها هستند. بسیاری کشورها به دنبال آن اند که نهادها را بسازند، اما به آگاهی توجه نمی کنند. بنابراین دموکراسی در آنجا محقق نمی شود یا در تعابیر دیگر که برای دموکراسی صورت می گیرد، گفته می شود که دموکراسی سه رکن دارد: پاسخ پذیری، شفافیت و مشارکت ؛ یعنی مردم باید بدانند که در حکومت چه می گذرد تا هنگام رأی دادن بفهمد که به چه کسی رأی بدهند، یعنی مبنای مشارکت مردم، دسترسی به اطلاعات شفاف است، بنابراین گرانیگا همه اینها همان حق آگاهی، دانستن و حق دسترسی است.
درباره این که آزادی استثنا دارد، آقای دکتر معتمد نژاد تاکید کردند که این امر کاملاً پذیرفته شده است. ایشان با مشخص تر کردن اخلاق گفته اند که استثناهای آزادی باید به دقت در قانون تبیین شود و در واقع قانونی باشد و بعد قابل اعتراض باشد و مرجعی هم باید موجود باشد که به آن رسیدگی کند و الا بیان یک سری مفاهیم کلی به عنوان استثنا عملاً رفتاری غیر اخلاقی است.
از طرف دیگر باید زمان دار باشد ؛ یعنی عدم اطلاع رسانی الی الابد نباشد و باید زمان پذیر باشد. در مورد حریم شخصی نیز متخصصان این بحث را مطرح کرده اند که قطعاً دولت اطلاعاتی از افراد دارد، اما باید دو ویژگی را دارا باشد: یک. آنکه خود افراد باید بدانند که چه اطلاعاتی از آنها دولت است، تا در صورت اشتباه بودن، بتواند تصحیح کند و اگر لازم به توضیح است، حق توضیح داشته باشد. دو. اینکه جایی باشد تا به اعتراضات رسیدگی شود.
دکتر شهریاری: واقعیت این است که وقتی در سال 1375 اولین IT در قم راه اندازی شد، ما با حجم وسیعی از اطلاعات مواجه شدیم که تحیر ما را برانگیخت. حقیقت امر در مواجهه با این موضوع همین بود. اما پس از مدتی این تحیر کمتر شد و متوجه شدیم که اگر چه تاکنون امکان گسترده ای برای ما فراهم شده، بنابراین باید به این نکته توجه کنیم که ما دارایی هایی داریم که دنیا را متحول می کند. چون دنیا از نظر معنوی دچار خلا شده، پس به این دارایی ها به شدت نیاز دارد. ما تاکنون نتوانسته ایم، داستان های شاهنامه را با تذکرات خاص اخلاقی که معمولاً در پایان داستان می آید، به دنیا عرضه کنیم. شاهنامه تنها یک مثال است امروز این فضا ایجاد شده است. اگر چه تولید اطلاعات در دنیا بسیار حجیم است، اما اولاً واقعیت این است که ما خود را با همه دنیا مقایسه می کنیم ؛ در حالی که باید ببینیم چین یا عربستان، چقدر تولید اطلاعات دارند.!
پس باید به این نکته توجه کنیم که ما حرف هایی برای گفتن داریم که هم دنیا به آن نیاز دارد و هم تا به حال گفته نشده است. برای استفاده از این فرصت ها، حداقل در حوزه در حیطه خودمان کارهای وسیع و حجیمی صورت گرفته و سعی شده که در همان زمینه ای باشد که دنیا به آن نیاز دارد سهم ما از تولید اطلاعات، اگر چه در مقابل سهم جهانی اندک است، اما ما در مقابل همگنان خود کاملاً پیشتاز هستیم ؛ برای مثال ما 12 سال است که در نمایشگاه شرکت می کنیم و غرفه داریم. تمام عرب ها می آیند برای آنها بسیار جذاب است که باید روی این تولیدات سرمایه گذاری کرد ؛ یعنی آنچه دنیا صد سال است در بوق و کرنا کرده و چیزهایی که در صد سال است. ما ابزار بیان آن را نداشتیم، امروز فراهم شده است. باید از فرصت ها برای بیان آنها استفاده کنیم تا چالش تفکیک میان عمل و نظر پیش نیاید؛ اگر چه این تفکیک، خاص جامعه ایران نیست و در خود امریکا هم فیلسوف اخلاقی معاصر می گوید: ما سبکی با نام لکچر داریم که خاص افراد آکادمیک است و اصلاً کاری ندارند که در آمریکا چه می گذرد. در دانشگاه های امریکایی می نشینند و راجع به ارزش ها و تقدم آزادی بر سودانگاری و نظایر آنها بحث می کنند، از طرفی آمریکا در عراق به کار خود ادامه می دهد.
دکتر معتمد نژاد: من از صحبت های آقای دکتر شهریاری استفاده کردم، اما لازم است که تجدید نظری در خوشبینی های خود داشته باشیم، چون شعارهایی از این دست به ما آسیب های اساسی رسانده است. قصد من اصلاً جسارت به شما نیست، چرا که حرف های شما نشان عشق شما به جامعه و کشورتان است. اما واقعیت این است که یکی از دلایل موفقیت غرب این است که از علوم اجتماعی، به نحو احسن استفاده کرده است. من وقتی برای دومین بار جایزه پژوهش را دریافت کردم، در آنجا صحبتی کردم و گفتم که ما تنها پیشرفت ها و تکنولوژی های غرب را می بینیم، اما هیچ کس پیشرفت های آنها را در بعد علوم اجتماعی، ملموس نمی بیند؛ در حالی که دلیل موفقیت آنها استفاده آنها از حوزه علوم اجتماعی است؛ یعنی هاروارد را علوم اجتماعی به هاروارد تبدیل کرده است و همه مشاوران سیستم اند. اما متأسفانه تصمیم گیرندگان نهایی در کشور ما ابداً به نظر اندیشمندان توجه ندارند. در سمینارها اگر توجه کرده باشید، مقامات حاضر می شوند و سخنرانی می کنند و به محض اینکه نوبت به سخنرانی اندیشمندان می شود، جلسه را ترک می کنند.