چگونگی پیوند اقتصاد با اسلام
اسلام به عنوان آیینی کامل و جامع، برای همه جنبه های مادی و معنوی زندگی بشر از جمله اقتصاد، دستورها و آداب ویژه ای دارد که بی شک، با عمل کردن به این اصول و آداب، می توان به اقتصاد سالم اسلامی دست یافت.
دین مقدس اسلام، به صورت مستقیم و غیرمستقیم با اقتصاد پیوند دارد. در پیوند مستقیم اسلام با اقتصاد، سلسله مقررات اقتصادی درباره مالکیت، تجارت و مجازات های مالی وجود دارد که به طور مستقیم و آشکار به موضوع پرداخته است. برای نمونه می توان به حرام و ممنوع بودن داد و ستد ابزار لهو و لعب، آلات قمار و کتاب های گمراه کننده اشاره کرد.
پیوند غیرمستقیم اسلام با اقتصاد از راه اخلاق است. از پیشوایان دین، روایت های فراوانی درباره رعایت کردن راست گویی، درست کاری و امانت داری در تجارت بیان شده است، چنان که پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید: «تاجر راست گو و امین با پیغمبران، صدیقین و شهدا محشور می شود.» از امام صادق علیه السلام نیز روایت است: «سه گروه بی حساب وارد بهشت می شوند: امام عادل، تاجر راست گو و شخصی که عمر خود را در طاعت خدا صرف کند».
پیام متن:
اسلام به صورت مستقیم از راه قوانین و مقرارت و به صورت غیرمستقیم از راه اخلاق، با اقتصاد پیوند دارد.
بازار سالم و بازار ناسالم
انسان ها برای پرداختن به تجارت و خرید و فروش کالاها، محیطی به نام بازار به وجود می آورند و این محیط زمانی سالم است که تاجران اصول اخلاقی را در آن رعایت کنند.
تجارت، وسیله ای برای گذران زندگی و کسب روزی است و در آیات و روایات ائمه معصوم علیهم السلام نیز کاری پسندیده به شمار می آید. پیامبر عظیم الشان اسلام، خود، با سرمایه همسر فداکارش، حضرت خدیجه علیهاالسلام تجارت می کرد و می فرمود: «روزی، ده جزء دارد که نه جزء آن در تجارت و یکی در غیر تجارت است».
در مقابل، اگر محیط بازار از چارچوب اخلاقی خود، خارج و اموری چون ربا، کم فروشی، دروغ گویی و احتکار بر فضای آن حاکم شود، به مکانی زشت و فسادزده تبدیل می شود.
پیامبر خدا با عنایت به همین نکته می فرماید: «مبغوض ترین مکان های شهرها نزد خداوند، بازارهای آن است».
پیام متن:
بازار سالم، مکانی است که موازین اخلاقی و تجارت دینی در آن رعایت می شود و در بازار ناسالم، ربا، کم فروشی و احتکار رواج می یابد.
داد و ستد؛ ستوده یا نکوهیده
بنا بر روایتی از امیرالمؤمنین علی علیه السلام : «شیطان همیشه اول فردی است که به بازار وارد می شود و آخرین کسی است که از آن خارج می شود».
از این سخن درمی یابیم بازار، مکانی است که در آن امکان لغزش برای آدمی همواره وجود دارد. به همین دلیل، شیطان مایل است که زودتر از همه وارد بازار و دیرتر از همه از آنجا خارج شود. در مقابل، خداوند برخی از تاجران و کاسبانی را می ستاید که تجارت و داد و ستد، هیچ گاه آنها را از یاد پروردگارشان باز نمی دارد. چنان که در قرآن می خوانیم:
مردانی که هیچ کسب و کار و تجارتی، آنان را از یاد خداوند غافل نمی گرداند و نماز را به پا می دارند و زکات می پردازند. (نور: 37)
اگر انسان مراقبت لازم را در بازار به عمل آورد، می تواند از بازار، مکانی بسازد که عزت او را تأمین کند و دنیا و آخرتش آباد شود و آن را وسیله ای برای خدمت به مردم قرار دهد.
پیام متن:
1. خداوند، تاجرانی را که از یاد خداوند غافل نمی شوند، نماز به پا می دارند و زکات می دهند، می ستاید.
2. بازار و تجارت سالم می تواند یکی از عوامل عزت آفرین برای شخص باشد و موجب آبادانی دنیا و آخرت او شود.
فضلیت های اخلاقی تجارت در حدیث
روایات اخلاقی فراوانی در زمینه بازار وجود دارد که عمل به آنها، بازار را به محیطی سالم و مطلوب برای کسب و تجارت تبدیل می سازد. اکنون برخی از آنها را می آوریم:
1. آگاهی دقیق از اصول فقهی کسبی که فرد عهده دار آن است:
امام علی علیه السلام با اشاره به این مضمون می فرماید:«هر کس بدون آگاهی تجارت کند، به طور فزاینده ای در باتلاق ربا فرو می رود».
2. اقاله یا همان فسخ قرارداد در صورت پشیمانی خریدار:
از امام صادق علیه السلام در این باره نقل است: «هر کس تقاضای فسخ قرار داد را بپذیرد، خداوند سختی اش را در قیامت از او برطرف می کند».
البته لازم است پیش از عقد قرارداد، جنبه ها و ویژگی های امر به طور کامل سنجیده شود تا قرارداد به فسخ نینجامد.
3. آسان گرفتن در خرید و فروش:
این کار برکت و فزونی مال را درپی دارد. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله در حدیثی به تاجران این گونه مژده می دهد: «خداوند بخشید کسی را که پیش از شما بوده و هنگام خرید و فروش، آسان گیر بود».
4. شجاعت
از دیگر ویژگی های پسندیده اخلاقی تاجر است: امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: «تاجر ترسو محروم می ماند و خداوند به تاجر شجاع روزی می دهد».
5. مشتری پس از خریدن کالا سه بار تکبیر بگوید و دوبار شهادتین را بر زبان آورد.
پیام متن:
فسخ قرارداد در صورت پشیمانی طرف مقابل، آسان گرفتن در خرید و فروش و شجاعت از فضیلت های اخلاقی تجارت است.
قرض
یکی از کارهای بسیار پسندیده، قرض دادن به نیازمندان است. در حدیثی دل نشین از امام صادق علیه السلام در این باره آمده است:
هر گاه برادر ایمانی انسان برای برآمدن نیاز خویش به انسان مراجعه کند، بایسته است انسان برخورد بشارت آمیز از خود نشان دهد. اگر خود می تواند، به خواست وی پاسخ دهد و در این امر شتاب ورزد و اگر خودش توانایی ندارد، بکوشد تا نیاز او را با کمک دیگران برآورده سازد. در غیر این صورت، او خدا باور نیست و از صف شیعیان ما خارج است.
البته باید دقت کرد پیش از پرداخت وام و قرض، مستحقان واقعی آن شناسایی شوند تا اثری مطلوب داشته باشد به هر حال، سنت حسنه قرض دادن، افزون بر ایجاد و حفظ حس نوع دوستی و مددرسانی در اجتماع، از راکد ماندن پول نزد افراد جلوگیری می کند. همچنین، اقتصاد را پویا و رباخواری را ریشه کن می سازد. وام گیرندگان نیز وظیفه دارند وام ها را در جهت مناسب و سودزا به کار گیرند تا بتوانند از عهده بازپرداخت آن برآیند. در حکایتی آمده است: مردی خدمت امام صادق علیه السلام رسید و قرضی خواست. پس از مدتی گفت و گو، امام مقداری درهم به وی داد و سفارش کرد که از هزینه نادرست آنها بپرهیزد.
گفتنی است قرض گیرنده باید همواره در فکر ادای دینش باشد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: «فردی که با وجود توان مندی مالی، قرض خود را پرداخت نمی کند، هرگز رستگار نمی شود. و نیز روایت است: پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر جنازه فردی که قرض خود را نداده بود، نماز نخواند تا اینکه یکی از مسلمانان، ادای دین او را ضمانت کرد.
پیام متن:
1. پاداش معنوی، حفظ نوع دوستی، پویایی اقتصاد و مبارزه با رباخواری، از پی آمدهای قرض دادن است.
2. بسته شدن در رستگاری به روی کسی که با وجود تمکن مالی، قرض خود را پرداخت نمی کند.
ربا
خداوند در قرآن کریم در تشبیهی گویا و رسا، با مجسم ساختن حال واقعی رباخواران می فرماید:
کسانی که ربا می خورند، برنمی خیزند، مگر مانند کسی که بر اثرتماس شیطان با او دیوانه شده است و نمی تواند تعادل خود را حفظ کند. گاه به زمین می خورد و گاه برمی خیزد.
به راستی، عمل رباخوار بنا بر این آیه شریفه همانند دیوانگان است؛ چون آنان از تفکر صحیح اجتماعی بی بهره هستند و نمی توانند منافع دیگران را در نظر بگیرند. برای آنان مسائلی مانند تعاون، هم دردی، عواطف انسانی و نوع دوستی مفهومی ندارد و پرستش ثروث، چنان چشم عقل آنها را کور می کند که نمی فهمند استثمار طبقات زیردست و غارت کردن دسترنج آنان، بذر دشمنی را در دل های آنان می پاشد و انقلاب ها و انفجارهای اجتماعی که اساس مالکیت را به خطر می افکند، منتهی می شود. در این صورت، امنیت و آرامش در چنین اجتماعی وجود نخواهد داشت. بنابراین، او هم نمی تواند راحت زندگی کند. پس مشی او مشی دیوانگان است». در روایتی از امام صادق علیه السلام در این باره می خوانیم: «رباخوار از دنیا بیرون نمی رود، مگر اینکه به نوعی از جنون مبتلا خواهد شد».
پیام متن:
رباخوار به دلیل منفعت پرستی و نادیده انگاشتن منافع دیگران، به نوعی جنون دچار می شود.
زیان های رباخواری
رباخواری، تعادل اقتصادی را در جامعه بر هم می زند و ثروت ها را در یک قطب اجتماع جمع می کند؛ زیرا بر اثر آن، جمعی فقط سود می برند و جمعی گرفتار زیان های اقتصادی می شوند.
همچنین رباخواری نوعی تبادل اقتصادی ناسالم است که عواطف و پیوندها را سست می کند و بذر کینه و دشمنی را در دل ها می پاشد. در واقع، رباخواری بر این اصل استوار است که رباخوار فقط سود پول خود را می بیند و هیچ توجهی به زیان بدهکار ندارد.
رباخواری، تنبل پرور است و سبب تباهی سرمایهی انسانی و رکود اقتصادی جامعه می شود. همچنین غصب دسترنج و محصول کار دیگران است که بر شکاف طبقاتی جامعه می افزاید. بر این اساس، رباخواری یکی از مهم ترین عوامل ایجاد تبعیض در جامعه به شمار می آید.
شیخ ابوالفتوح رازی نیز در تفسیر روح الجنان درباره ربا، عبارتی دارد که به این مضمون اشاره می کند:
ربا در حقیقت نوعی نقصان است، اگرچه در ظاهر موجب افزایش ثروت است. در مقابل، قرض دادن به دیگران، در واقع موجب ازدیاد است، گرچه در ظاهر از دارایی انسان برای مدتی کاسته می شود.
پیام متن:
رباخواری سبب رکود اقتصادی، تنبل پروری، ایجاد کینه در دل ها و تبعیض و نابرابری می شود.
کم فروشی
«ویلٌ للمطففین؛ وای بر کم فروشان». (مطففین :1)
واژه تطفیف، به معنای نقص در وزن است که خداوند، آدمیان را از آن نهی کرده و آن را فساد در زمین خوانده است. همچنین در آیه ای از قرآن، خداوند حکایت می کند که شعیب به قوم خود گفت:
وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی اْلأَرْضِ مُفْسِدینَ.(هود:85).
ای قوم من! پیمانه و وزن را به عدالت تمام دهید، بر اجناس مردم عیب نگذارید، از حق آن نکاهید و در زمین فساد نکنید.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله هنگام نزول این آیه، پنج چیز را سبب نزول عذاب الهی معرفی کرد که یکی از آنها کم فروشی است. به طور کلی، کم فروشان هنگامی که می خواهند چیزی را بخرند، حق خود را کامل طلب می کنند و هنگامی که می خواهند چیزی را بفروشند، از وزن آن می کاهند.
پیام متن:
کم فروشی، از مظاهر فساد بر روی زمین و سبب نزول عذاب الهی است .
سوگند خوردن
سوگند خوردن در معاملات، در هر صورت امری ناپسند است؛ زیرا اگر سوگند راست باشد، مکروه و اگر دروغ باشد، حرام است. بنابراین، باید از هر نوع سوگند پرهیز کرد.
پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله درباره سوگند خوردن تاجران می فرماید:
«ویلٌ لِلتّاجِرِ مِنْ لا وَ اللّهُ وَ بَلی وَاللّهِ؛ وای بر تاجران به خاطر لا والله و بلی والله گفتنشان».
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز روایت است: «از قسم خوردن برحذر باشید؛ چون اگر سبب فروش کالا شود، برکت را از میان می برد».
احتکار
حضرت علی علیه السلام در عهدنامه مالک اشتر با تأکید بر نقش مهم بازرگانان و صنعت گران، آنان را مایه منفعت و سبب پدید آمدن زمینه آسایش مردم می داند. آن گاه می فرماید:
با این همه، بِدان که میان بازرگانان بسیار کسانند که معاملاتی بد دارند، بخیلند و در پی احتکار. به سود خود می کوشند و کالا را به هر بها که می خواهند، می فروشند و این سودجویی و گران فروشی، زیانی است بر همگان و عیب است بر والیان. پس باید او را از احتکار منع کنی که رسول خدا از آن منع کرد.
احتکار، فرصت طلبی بازرگانان به خاطر بالابودن نرخ ها یا به طمع گران شدن کالاهاست و مسلّم است که احتکار، از مظاهر ناهنجاری های اخلاقی و بدرفتاری با مردم به شمار می رود. از پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله نقل شده است: «هر کس چهل شب طعامی را احتکار کند، از خداوند دور شده است و خداوند هم از او بیزار است».
پیام متن:
احتکار، به عموم مردم زیان می رساند و سبب دوری محتکر از خداوند می شود.
سرگرم شدن به بازار و امور دنیایی آن
طبیعت ظاهری بازار چنان است که می تواند آدمی را به خود مشغول دارد و به هلاکت معنوی فرد بینجامد. درحقیقت، هدف از آفرینش جهان مادی و آنچه در آن است، فراهم آوردن زمینه حرکت بشر به سوی سعادت الهی است. بنابراین، انسان باید دنیا و مظاهر آن را وسیله ای برای رسیدن به هدف متعالی خود بداند، نه آنکه این امور برایش ارزش استقلالی بیابد و هدف اصلی فراموش شود. به عبارت دیگر، انسان نباید این امور را هدف زندگی خویش قرار دهد و به آنها دل ببندد و آخرت را فراموش کند.
حضرت علی علیه السلام در بازار بصره متوجه مردی شد که در حال خرید و فروش بود. حضرت قدری در کار او نگاه کرد و سخت گریست. سپس فرمود: « ای بندگان دنیا و کارگزاران اهل دنیا، روز قسم می خورید و شب می خوابید و زمان می گذرد، در حالی که از آخرت غافلید. پس چه هنگام می خواهید توشه برگیرید و برای آخرت فکری کنید؟» فردی به حضرت عرضه داشت: ای امیرالمؤمنین، ما چاره ای از تهیه معاش نداریم، پس چه کنیم؟ امام فرمود: «طلب معاش از راه حلال، انسان را از تلاش برای آخرت غافل نمی کند. پس اگر بگویید ما ناگزیر از احتکار هستیم، معذور نخواهید بود.» حضرت در حالی که می گریست، از مرد جدا شد.
پیام متن:
تأمین نیازهای مادی باید به انگیزه رسیدن به سعادت الهی باشد و حلال بودن کسب، به معنای فراموش کردن آخرت نیست.