مقدمه
در شماره قبل خواندید:
دیدگاه امروز غرب نسبت به زنان مبتنی بر تساوی حقوقی از جمیع جهات با مردان است؛ بدون این که توجهی به تفاوت های طبیعی میان آنان شده باشد. افزایش مشارکت زنان در غرب، بعد از انقلاب صنعتی، در عرصه فعالیت های اقتصادی و اشتغال، به سبب نیاز شدید جوامع صنعتی به نیروی کار ارزان بود، نه به علت این که گسترش مشارکت زنان در جهت رعایت شخصیت و منزلت آنان باشد.
از آغاز انقلاب صنعتی تا کنون، زنان در عرصه های مختلف اقتصادی فعالیت می کنند، ولی رفتار غرب با آن ها هیچ گاه مبتنی بر تساوی حقوق زن و مرد نبوده و زنان همواره در مقدار دستمزد و کیفیت شغل احراز شده، در مرحله پایین تر از مردان قرار دارند.
حمایت سازمان ملل و دیگر سازمان های وابسته به آن از زنان، نشان دهنده این است که نگاه جامعه بین المللی به زنان و مسائل آنان، نگاه خاص مبتنی بر تفاوت های طبیعی میان زنان و مردان است. در غیر این صورت، حمایت های خاص از حقوق زنان و امتیازات خاصی را برای آنان قائل شدن، معنا و مفهومی نخواهد داشت.
این در حالی است که از دیدگاه اسلام، تفاوت های زن و مرد تناسب است نه نقص، و کمال قانون خلقت خواسته است با این تفاوت ها تناسب بیشتری میان زن و مرد به وجود آورد. اسلام اشتغال را برای زن هدف نمی داند، بلکه آن را در خدمت خانواده و رفاه و آسایش آن می پذیرد.
ه) اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران
اشتغال زنان را در جمهوری اسلامی ایران می توان در ابعاد مختلف بررسی کرد. در این نوشتار، اشتغال زنان در دو بُعد بررسی می گردد.
1ـ قوانین موضوعه؛
2ـ بررسی اشتغال در آیینه آمار.
1ـ قوانین موضوع
در قوانین مربوط به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران، نه تنها تبعیض به مفهوم اجحاف قانونی به زن وجود ندارد، بلکه مجموعه ای از تسهیلات و امتیازات هم چون کار نیمه وقت، مهد کودک، مرخصی زایمان، بازنشستگی زودرس و... برای استحکام خانواده مقرر شده است.1
ـ قانون اساسی
براساس بند 2 اصل 43 قانون اساسی: دولت موظف است شرایط و امکانات کار را برای همه [اعم از زن و مرد] به منظور رسیدن به اشتغال کامل فراهم سازد و وسایل کار را در اختیار همه کسانی که قادر به کارند، ولی وسایل کار ندارند، قرار دهد.
براساس اصل بیست و یکم قانون اساسی، دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین کند و امور زیر را انجام دهد:
1ـ ایجاد زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او؛
2ـ حمایت از مادران، به ویژه در دوران بارداری و حضانت فرزند و حمایت از کودکان بی سرپرست؛
3ـ ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده؛
4ـ ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بی سرپرست؛
5ـ اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته، در جهت غبطه آن ها، در صورت نبودن ولیّ شرعی.
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با آن که برای خانواده و بقای آن بیشترین اولویت و اهمیت را قائل است، زن را در صحنه های اقتصادی، اجتماعی، سیاسی همپای مردان می داند. در مقدمه قانون اساسی آمده است:
زن ضمن بازیافتن وظیفه خطیر و پرارج مادری در پرورش انسان های مکتبی، پیشاهنگ و همرزم مردان، در میدان های فعالیت است و در نتیجه، پذیرای مسؤولیتی خطیرتر و در دیدگاه اسلامی برخوردار از ارزش و کرامتی والاتر خواهد بود.
ـ قانون استخدام کشوری
به طور کلی، در قانون استخدام کشوری، محدودیتی در استخدام و حالت های مختلفی که در طول خدمت مستخدم احتمال وقوع آن وجود دارد، از لحاظ جنسیت، مشاهده نمی شود. شرط تصدّی مشاغل، توانایی انجام دادن و داشتن شرایط احراز شغل است.2
ـ قانون کار و قانون تأمین اجتماعی
در قانون کار جمهوری اسلامی ایران، سعی بر این بوده است که نه تنها مقاوله نامه ها و توصیه نامه های بین المللی در مورد زنان مورد توجه قرار گیرد، بلکه با توجه به منزلتی که اسلام برای زنان قائل است و جایگاه وی در خانواده، مقررات به نحوی تدوین گردد که زنان علاوه بر اشتغال در مشاغل گوناگون، قادر باشند به وظایف خطیر خود در خانواده عمل کنند و در ضمن، خصوصیات روحی و جسمی زنان نیز مدنظر قرار گرفته است.3
مقررات خاص کار زنان عمدتاً در مبحث چهارم، از فصل سوم قانون کار، به شرح ذیل آمده است:
ماده 75ـ ممنوعیت انجام کارهای سخت و زیانبار و حمل بار بیش از حد مجاز؛
ماده 76ـ محاسبه نود روز برای مرخصی زایمان؛
ماده 77ـ در مواردی که نوع کار برای زنان سخت باشد، کار بهتر و سبک تری بدون کسر حق السعی به زنان ارجاع شود؛
ماده 78ـ مربوط به حق شیردادن با فرجه قانونی قابل احتساب؛
ماده 38ـ برای انجام کار مساوی، در شرایط مساوی در یک کارگاه، باید تساوی دستمزد وجود داشته باشد و هر نوع تبعیضی در این خصوص ممنوع است.
در قانون تأمین اجتماعی کشور نیز مقرراتی برای حمایت از برابری زن و مرد در اشتغال پیش بینی شده است:4
ـ پرداخت مبلغی به عنوان کمک هزینه ازدواج و کمک عائله مندی به بیمه شده مرد یا زن؛
ـ قانون بازنشستگی پیش از موعد بیمه شدگان تأمین اجتماعی که براساس آن زنان با بیست سال سابقه کار و حداقل 45 سال سن، پیش از موعد بازنشسته می شوند؛
ـ تقلیل ساعت کار بانوان در قانون خدمت نیمه وقت بانوان؛
ـ قانون اجازه پرداخت وظیفه و مستمری وراث کارمندان و برقراری حقوق وظیفه در مورد فرزندان و نوادگان اناث.
2ـ اشتغال زنان در آیینه آمار
براساس شاخص های مختلف توسعه انسانی ارائه شده توسط سازمان برنامه و بودجه، در سال 1378، فعالیت اقتصادی زنان در ایران این گونه برآورد شده است:5
1ـ سهم نسبی درآمد زنان: از 6/7% در سال 1367، به 7/9% در سال 1376 افزایش یافت.
2ـ نرخ فعالیت اقتصادی زنان نسبت به مردان: از 6/11% در سال 1367، به 3/14% در سال 1376 افزایش یافت.
3ـ سهم نسبی زنان در کل نیروی کار بزرگسال (درصد): از 9/9% در سال 1367، به 2/12% در سال 1375 افزایش یافت.
بررسی وضعیت استخدام شدگان زن در سال های بعد از انقلاب نشان می دهد، استخدام زنان در سال های اخیر، بر مبنای استفاده مطلوب از نیروی زنان در بخش دولتی صورت گرفته است، به طوری که 07/89% استخدام های مستخدمین زن در بخش مشمول در سال های بعد از انقلاب، در وزارت آموزش و پرورش صورت گرفته و پس از آن، وزارت علوم و فن آوری با نسبت 92/3% و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با نسبت 54/2% قرار دارند.
به این ترتیب، فقط 47/4% از کل استخدام های سال های اخیر مربوط به سایر وزارتخانه هاست. چنان چه نسبت استخدام های دو سال اخیر را در نظر بگیریم، ملاحظه می شود که 31/93% از کل مستخدمین زن در آموزش و پرورش شاغل شده اند، در صورتی که استخدام های وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و علوم و فن آوری را به آن بیفزاییم، نسبت مذکور به 35/97% می رسد. به این ترتیب، در دو سال اخیر، فقط 65/2% استخدام های زنان در سایر وزارتخانه ها صورت گرفته است.6
با بررسی آمار و ارقام ارائه شده، مشاهده می شود، اشتغال زنان به طور عمده در مشاغل فرهنگی و مشاغلی است که تناسب بیشتری با منزلت و جایگاه زن در جامعه دارد. انتخاب مشاغل در هر جامعه ای برخاسته از فرهنگ حاکم بر آن جامعه است؛ از این رو، بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، با افزایش استقبال زنان برای اشتغال در کارهای متناسب با منزلت خودشان مواجهیم و این خود اَمری کاملاً مثبت و رویکردی صحیح است که در جامعه ما شکل گرفته که البته در کنار نقش همسری و مادری زن قرار می گیرد.
یکی از زنان نویسنده با برداشت غربی از حقوق زنان در ایران و اشتغال آنان، این گونه نقش اصلی زن در جامعه ایران را به انتقاد می گیرد:
در یک نگاه به ساختار شغلی زنان، مشاهده می شود که محدوده شغلی زنان از سه ـ چهار شکل فراتر نمی رود. حضور زنان فقط در شغل هایی که در واقع ادامه نقش های سنتی آن هاست و انتقال این نقش ها از خانه به اجتماع است، ملموس و قابل اعتنا می باشد. این اشتغال عبارت است از: معلّمی و مشاغل مربوط به امور بهداشتی و درمانی که در واقع ادامه نقش های تعلیماتی و حمایتی و مراقبتی مادرانه از خانواده به اجتماع است... .
تغییرات بافت اقتصادی اشتغال زنان در سال های اخیر نشان می دهد که اشتغال زنان کشور توسعه نمی یابد، مگر این که فعالیت های صنعتی کشور توسعه پیدا کند و زنان در تولید مشارکت داشته باشند. برای قرار گرفتن در مسیر توسعه، انتظار ایفای نقش های سنتی از زنان، تفکری مردود و غیرمنطقی است.7
در حالی که امروزه در جوامع غربی بحث در خصوص نقش سهم کارِ خانگی یا کار در منزل در توسعه مطرح شده است و جامعه شناسان و اقتصاددانان غربی برای کار در منزل اهمیت زیادی قائل اند،8 مطرح کردن تغییر نقش زنان در جامعه و نفی جایگاه و نقش سنتی زنان ـ یعنی مادری و همسری ـ نشان دهنده بستر سازی این گونه اشخاص برای استحاله فرهنگ اسلامی در جامعه است.
امروزه در غرب شاهد شکل گیری دیدگاه های جدیدی در عرصه اقتصاد هستیم که خدمات خانگی تولید شده را به ارقام سنتی تولید ناخالص ملی (GNP)9 اضافه می کنند؛ حال آن که این افزایش در آمار آمارگران نمی آید. از این رو، معیار دیگری برای زندگی اقتصادی، به نام رفاه خالص اقتصادی (NEW)10 پیشنهاد شده است.11
گیدنز می نویسد: «25 تا 40 درصد ثروت جوامع صنعتی ناشی از کار بی مزد خانگی است».12 در حالی که امروزه در غرب، دیدگاه بازگشت به ارزش گذاری کار در منزل مطرح است و برای این کار ارزش اقتصادی قائل شده اند، این نویسنده اساساً جایگاه و نقش سنتی زنان در جامعه ایران را مردود می داند و فقط معیار پیشرفت زنان را مشارکت در کارهای صنعتی و تولیدی می داند.
امّا در خصوص میانگین دستمزد زنان در سازمان های دولتی، نسبت دستمزد زنان به مردان، 80 به 100 است. با توجه به آماری که در سال 1994، از طریق سازمان ملل تهیه گردیده و در گزارش آن آمده است، وضعیت دستمزد در ایران نسبت به کشورهای پیشرفته میزان خوبی را داراست. در حالی که بالاترین دستمزد زنان نسبت به مردان، در کشور سوئد است، یعنی نسبت 90 مقابل 100 و در آمریکا 59 به 100 و در ژاپن 51 به 100 است.13
پس ملاحظه می کنیم، در زمینه دستمزد، زنان ایرانی از دستمزد مناسبی در قیاس با سایر کشورها برخوردارند. شاید در کشور ما درصد زنان شاغل در کارهای رسمی که 12% اعلام شده است، نسبت به کشورهای غربی که حداقل 32% و حداکثر 48% اعلام شده، آمار کمی باشد، امّا باید نگرش جامعه ما به زن و اشتغال از منظر حفظ هویت دینی و نقش مادری و همسری صورت گیرد. از این رو، ارتقای کمّی و کیفی اشتغال زنان در ایران زمانی می تواند مطلوب باشد که در راستای حفظ هویت فرهنگی و دینی زنان باشد. در غرب، زنان باید برای اشتغال تلاش کنند؛ چون اشتغال، خود به هدف تبدیل شده و نهاد خانواده بسیار متزلزل و ناپایدار است. امّا جامعه ما براساس فرهنگ اسلامی تقسیم کار را بین زنان و مردان می پذیرد. آن چه به عنوان پیشنهاد در خصوص اشتغال زنان در ایران می توان مطرح نمود، باز کردن راه های توسعه و گسترش نقش زنان در عرصه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی است تا زنان بتوانند از قابلیت ها و توانایی های خود برای پیشرفت جامعه اسلامی استفاده مطلوب نمایند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی، در سال 1370، سیاست های اشتغال زنان در جمهوری اسلامی ایران را تدوین کرد که ذکر خلاصه ای از آن سیاست ها می تواند، در این نوشتار، مفید باشد:
1ـ با توجه به قداست مقام مادری و تربیت نسل آینده و مدیریت خانه و با عنایت به نقش زنان در فرایند رشد فرهنگی و توسعه اقتصادی، باید ارزش معنوی و مادی نقش زنان در خانواده و کار آنان در خانه در نظر گرفته شود.
2ـ اشتغال بانوان در مشاغل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و اداری از جمله شرایط و لوازم تحقق عدالت اجتماعی و تعالی جامعه است و باید به آن وقع لازم گذاشته شود.
3ـ شرایط و محیط کار اجتماعی بانوان باید به گونه ای مهیا باشد که زمینه رشد معنوی، علمی و حرفه ای آنان فراهم شود و به دیانت، شخصیت، منزلت و سلامت روحی، فکری و جسمی آنان لطمه ای وارد نیاید.
4ـ با توجه به نقش زنان در پیشرفت اجتماعی و توسعه اقتصادی و به عنوان نیمی از جمعیت، باید تسهیلات لازم برای اشتغال آنان از سوی دستگاه های اجرایی فراهم آید و برنامه ریزی های مناسب حسب اولویت صورت گیرد، و به علاوه، قوانین و امکانات فوق العاده ای نیز برای اشتغال زنان تا سرحد رفع نیاز در نظر گرفته شود و زنان نیز مانند مردان قادر باشند بدون تبعیض، شغل مطلوب خود را به دست آورند.
5ـ تشویق بانوان تحصیل کرده و متخصص با تجربه به احراز سمت های مدیریت و مشاغل ستادی، به منظور امکان استفاده از کارآیی آن ها در سطوح عالی اجرایی.
6ـ با توجه به اهمیتی که نظام جمهوری اسلامی ایران به استحکام بنیان خانواده و نقش تربیتی و سازنده زنان در خانه قائل است، مقررات و تسهیلات لازم، به مناسبت «شغل مادرانه» در نظر گرفته شود؛ از قبیل استفاده از مرخصی با حقوق، تقلیل ساعات کار، مزایای بازنشستگی با سنوات کمتر خدمت، امنیت شغلی، برخورداری از تأمین اجتماعی در مواقع بیکاری، بیماری، پیری یا ناتوانی از کار.
7ـ ایجاد فرصت های شغلی مناسب برای مادران خانه دار در محیط خانه و در کنار فرزندان، بدون محدودیت وقت و با منظور کردن مزد در قبال کار و تسهیلات تعاونی.
نتیجه گیری
زن ومرد هر یک گویی نیمی از انسان کامل هستند که جز با کمک یکدیگر به کمال نمی رسند. این روش تعامل در تکامل یکدیگر، در نقش های خانوادگی زن و مرد، به صورت بسیار ملموس آشکار می شود، تا شاید زمینه نیاز متقابل هر یک در اجتماع، برای دیگری اثبات شود. این نیاز متقابل و تأثیر در کمال یکدیگر، همیشه و لزوماً به صورت معادله 50% نیست، بلکه این نسبت به لحاظ زمینه ها و سرمایه های خلقتی، تربیتی، اکتسابی و ایفای وظایف، با میزان این سرمایه ها در جنسیت دیگر متناسب می شود.14
اسلام اصول مشخصی برای شخصیت زن ترسیم کرده است که نگاه به حقوق زنان در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی باید مبتنی بر این اصول باشد. این اصول به طور مشخص عبارتند از:
1ـ تفاوت های تکوینی زن و مرد؛
2ـ اشتراک زن و مرد در انسانیت؛
3ـ زن و مرد دو موجود مکمل یکدیگر؛
4ـ خانواده رکن اساسی اجتماع؛
5ـ محوریت اخلاق و معنویت.
حضرت امام خمینی (قدس سره) در این خصوص می فرماید:
در حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست؛ زیرا که هر دو انسانند و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را هم چون مرد دارد. بله، در بعضی موارد تفاوت هایی بین زن و مرد وجود دارد که به حیثیت انسانی آن ها ارتباط ندارد.15
بعد از ذکر مطالب اساسی در خصوص نگرش به زن و منزلت او، می توان به صورت شفاف و غیر منفعلانه به اشتغال از منظر غرب نگریست. تا استیفای کامل حقوق زنان در جوامع اسلامی فاصله زیادی وجود دارد، امّا این به معنای پذیرش وضعیت موجود در غرب نیست؛ چون شاخص اصلی فرهنگ جدید غربی فردگرایی است و این فرهنگ جدید خانواده را تحت الشعاع قرار داده و بنیان آن را متزلزل ساخته و زن را همانند مرد قرار داده است. فرد محوری باعث شده، نگرش خاصی به زن شکل بگیرد و در آن زن جدا از مفهوم خانواده مورد توجه قرار گیرد. نگاه به اشتغال زنان در غرب با توجه به آمارها و ارقامی که ارائه می شود، دلیل بر منزلت بالا و تعالی نقش زن نیست و نگاه به اشتغال زنان در جمهوری اسلامی با توجه به آمار موجود دلیل بر پایین بودن منزلت زن نیست، بلکه ما معتقدیم در جامعه اسلامی باید قابلیت ها و توانایی های زنان شکوفا شود و نگاه به زن و اشتغالِ او با توجه به مطالبی که ذکر شد، نگاهی معقول و متناسب با شخصیت او باشد. اگر بخواهیم در روندی شتاب زده، صرفاً الگوی اشتغال زنان در غرب را بپذیریم، هم توسعه کمّی اشتغال را برای زنان نمی توانیم فراهم سازیم و هم از مبانی اسلامی و دینی دور می شویم و به بیراهه می رویم.
نهایت این که اگر نهاد خانواده به عنوان یک واحد اساسی اجتماعی مورد شناسایی قرار گیرد، نگرش به اشتغال زنان، مبتنی بر واقعیت خواهد بود و دغدغه تطابق با معیارهای دیگر جوامع را نخواهیم داشت.
|