آیت اللّه حاج شیخ حسین تقوی اشتهاردی

یاد آخرت و آرامش پیش از سفر
از خصوصیات مؤمن عارف، این است که بسیار به یاد مرگ و حساب قیامت است و هرگز فنا و ناپایداری دنیا را فراموش نمی کند. آیت اللّه تقوی نیز، چنین بود؛ به طوری که نشستن در حضور او، انسان را به یاد آخرت می انداخت.
او از بی اعتباری دنیا و عبرت های آن بسیار می گفت. با تلاوت آیات قرآن و نقل روایات و خواندن اشعار هشدار دهنده، شنونده را به یاد آخرت می انداخت و چون خود از عمق وجودش به یاد آخرت بود، دیگران را نیز تحت تأثیر قرار می داد. ساعت آخر عمر، نماز مغرب و عشا را خوابیده خواند. حمد و سوره و اذکار نماز را بلند و شمرده می خواند و چون بر اثر بیماری و ضعف شدید، نمی توانست بعضی از کلمات نماز را درست ادا کند، آن کلمه را تکرار می کرد تا به خوبی ادا نموده باشد. سپس با کمال آرامش رو به قبله خوابیده و آماده مرگ شد.
این حالت از خصالی است که خداوند تنها به بندگان خاصش می دهد تا مرگ را برای آنها مبارک و گوارا کند. گویی در همان لحظه آخر عمر، ثمره بندگی خود را از خداوند مهربان گرفته است. آری، آیت اللّه تقوی؛ با یاد مرگ و اعتقاد به قیامت و بی اعتباری دنیا، زنگار دلبستگی های دنیوی را از قلب خود می زدود و آماده برای سفر دائمی آخرت می شد. از این رو هنگام احتضار، بدون اضطراب آماده استقبال از مرگ بود. برای تأیید مطلب، به قسمتی از نوشته او که به یادگار مانده،توجه کنید. او می نویسد:
«در سال 1376 شمسی، شبی در عالم خواب دیدم سه نفر که قامتی معتدل داشتند و لباس سراسری یکنواخت پوشیده بودند، نزد من آمدند و در مقابل من ایستادند. من شک نداشتم که آن که در مقابل من در جانب راست ایستاده، حضرت جبرئیل و آن که در جانب چپ من ایستاده، حضرت عزرائیل و آن که در وسط ایستاده، حضرت اسرافیل است. گویا به من الهام شده بود که آنها هستند و آمده اند مرا ببرند یا برای عیادت آمده اند. دراین فکر بودم که ناپدید شدند. از این حادثه هیچ گونه خوف و رعب در دل من، نه در خواب و نه در بیداری نیفتاد.» 16
بعد از رحلت نیز، یکی از فرزندان او در عالم رؤیا او را می بیند که به او می گویند: «اخذه اللّه بتقدیره و علمه و حلمه؛ خداوند روح او را با تقدیر و علم و حلمش (و نه غضبش) گرفته است».
آن مرحوم، یک پسر به نام مهندس مرتضی تقوی و شش دختر دارد که همه در قید حیات می باشند.
رحلت و تشییع
ایشان پس از مدت ها کسالت، در هفته آخر، حالشان روز به روز وخیم تر می شود.خود نیز فهمیده بود که در آستانه رحلت قرار گرفته است. پسرش می گفت:
«ده روز قبل از مرگ، به من فرمود: ده روز دیگر می میرم و مصلحت است بروم. در این باره شک نکن. ماه مبارک رجب فرا رسید. روز هشتم حالش منقلب شد. شب آن روز، نماز مغرب و عشا را خوابیده خواند؛ اما هوش و حافظه اش هیچ خللی نداشت. حتی دنبال چیزی می گشتیم، فرمود: فلان جا است. رفتیم، دیدیم همان جا است. وقتی پزشک معالج آمده بود، از او تشکر کرد و به ذکر خدا مشغول شد. با آرامش خاصی نام خدا و شهادتین را به زبان آورد. و حدود ساعت 10/30 شب بود که به لقاء اللّه پیوست.»
رضوان و بهشت جای بادش
جا در حرم خدای بادش
او چهارشنبه، ششم رجب سال 1421 ق. (برابر با 14 مهر 1379 شمسی) دار دنیا را وداع گفت. پیکر مطهّرش در روز جمعه 15 مهرماه از مسجد امام، با تشییع با شکوه، به طرف حرم حضرت معصومه (س) حرکت داده شد. پس از طواف ضریح، حضرت آیت اللّه آقای حاج شیخ علی پناه اشتهاردی (دامت برکاته) نماز بر آن گزارد. پیکر مطهرش را در قبرستان باغ بهشت (روبه روی گلزار شهدای قم)، در «مقبرة العلماء»، به خاک سپردند. مجالس پر شکوهی به مناسبت رحلت آن عالم ربّانی با شرکت مراجع، علما و فضلا و سایر اقشار مردم در قم، تهران و اشتهارد برگزار گردید.
نوشته لوح قبر
بر سنگ قبر او چنین نوشته شده است: «العلماء باقون ما بقی الدّهر»(17) مرقد حضرت آیت اللّه حاج شیخ حسین تقوی اشتهاردی فرزند حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ یحیی، مؤلف تنقیح الاصول که عمر پربرکت خود را در راه تدریس و تربیت طلاّب، تألیف علوم اسلامی و خدمت به جامعه اسلامی سپری نمود. تولد:1304، رحلت: 1379/7/14 (6 رجب 421)
16- کشکول (یاد شده)، ص 301.
17- نهج البلاغه، حکمت 147.
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان