ماهان شبکه ایرانیان

نکته ۲۴: شکر گذاری از نعمت های حق

درقلب آثار شکر از قبیل خضوع و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است و در زبان ثنا و مدح و در جوارح اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم

درقلب آثار شکر از قبیل خضوع و خشوع و محبت و خشیت و امثال آن است و در زبان ثنا و مدح و در جوارح اطاعت و استعمال جوارح در رضای منعم.22
شکر به معنای تصوّر نعمت و اظهار آن و سپاسگذاری از منعم است. به عبارت دیگر شکر عبار ت از شناخت نعمت منعم و شادمانی و سرور نسبت به آن، عمل به مقتضای این سرور با عزم بر امور خیر، سپاسگذاری از منعم و استعمال نعمت در راه بندگی خداوند است.23
شکر دارای سه مرتبه و رکن است:اول شکر قلبی و آن این است که در دل متوجه و متذکر نعمتهای خدا باشد و به این مطلب ایمان داشته باشد که هر چه دارد از اوست و اگر بنده ای چیزی به او عطا می کند بداند که خداوند اراده فرموده که او اینچنین عطایی نسبت به او داشته باشد. همچنان که مروی است موسیع در مناجات گفت: الهی آدم را به ید قدرت خود آفریدی و او را در بهشت خود جای دادی و حوا را به او تزویج نمودی چگونه شکر تو را نمود؟ خدای تعالی فرمود: دانست که اینها از من است.24 نتیجه شکر باطنی و ایمان قلبی نسبت به نعمتهای حقتعالی، دو چیز است: اول شکر زبانی، یعنی به هنگام استفاده از نعمتهای بی کران الهی زبان به حمد و سپاس الهی بگشاید و دوم شکر عملی یعنی آن که نعمتهایی که خداوند به او عطا فرموده است را در راهی که خداوند اراده کرده و مورد رضای اوست به کار گیرد. چنان که در روایت است که امام صادق(ع) فرمود: شکر هر نعمتی اگر چه بزرگ باشد آن است که حمد خدای را کند.25 و فرمود: شکر نعمتها اجتناب از محرمات است و تمام شکر گفتن الحمدلله است.26
مرحوم ملا احمد نراقی ره می فرماید: شکر عبارت است از شناختن نعمت از منعم و آن را از او دانستن و به آن شاد و خرم بودن و به مقتضای آن شادی عمل کردن به این معنی که خیر منعم را در دل گرفتن و حمد او را کردن و نعمت را به مصرفی که او راضی باشد رساندن. پس شکر منعم حقیقی که حضرت آفریدگار است آن است که همه نعمتها را از او دانی و او را منعم و ولیّ خود شناسی و اگر کسی دیگر با تو نیکی کند چنین دانی که خدای تعالی دل او را مسخر فرموده که به آن نیکی اقدام نموده و او را خواهی نخواهی بر این داشته و کسی که این را فهمید یک رکن شکر را به جا آورده بلکه بسا باشد که همین را شکر گویند و این شکر قلبی است. و رکن دیگر شکر خدا آن است که: به نعمتهای الهی که به او عطا کرده شاد و خرم باشد اما نه از این راه که باعث لذت و کامرانی او در دنیاست بلکه از این راه که به واسطه آنها می تواند تحصیل رضای منعم را کند و خود را به قرب و جوار لقای او برساند. و علامتش این است که از نعمتهای دنیویه شاد نشود مگر به چیزی که اعانت بر تحصیل آخرت نماید. و از هر نعمتی که او را از یاد خدا باز دارد و از راه حق مانع محزون و غمناک گردد و چون این صفت را تحصیل کرد رکن دوم شکر را به جا آورده و رکن سوم، آن است که در دل و زبان حمد و ثنای او را به جا آورد و حمد دل آن است که خیر خواه کافه مخلوقات الهی بوده نیکویی ایشان را جوید و حمد زبان آن است که اظهار شکرگذاری او را کند. و رکن چهارم آن است که نعمتهای الهیه را صرف رضا و مقصود او نماید مثلاً اعضا و جوارح که از نعمتهای الهی است در طاعات و عبادات او به کار برد و از استعمال آنها در عصیان او احتراز کند. حتی این که از جمله شکر چشمها آن است که هر عیبی از مسلمی بیند ندیده پندارد و از جمله شکر گوشها آن که هر نقصی که از مسلمی بشنود نشنیده انگارد و امثال آنها.27
برای آگاهی از پاورقی به لینک داخل متن مراجعه شود.


پی نوشت:
22. چهل حدیث امام خمینی، ص 343.
23. جامع السعادات،ملا مهدی نراقی، ج 3، ص 233.
24. محجه البیضاء،ملا محسن فیض کاشانی،ج 6، ص 146.
25. کافی، ج 2، ص 95، ح 11.
26. همان ح 10.
27. معراج السعاده،ملا احمد نراقی،ص 746.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان