صرف نظر از آرمان تحقق عملی اقتصاد اسلامی در جوامع مسلمان ، دستیابی به الگوی نظری جامع آن ، هدف بسیاری از اقتصاددانان مسلمان بوده است.
محققان بسیاری به بحث اقتصاد اسلامی وارد شده اند که رویکردهای هر یک از آنان ادبیات خاص و نیز نقاط ضعف و قوت خود را داراست.
با این همه چنان که پیداست برای برداشتی جامع و مانع از اقتصاد اسلامی هنوز به فرصت نیازمندیم. یکی از رویکردهای مزبور در حوزه تحقیقات اقتصاد اسلامی به زبان فارسی رویکرد محققان حوزوی است که پس از سالها ممارست در علوم مختلف اسلامی وارد فضای مباحث اقتصاد اسلامی شده و به تلاشی جدی برای نقد و اصلاح ادبیات اقتصادی با توجه به مفاهیم و ارزشهای اسلامی دست زده اند.
ویژگی عمده این رویکرد، به رغم سرشاربودن از مفاهیم دینی و آیات و روایات ، دوربودن از فضای واقعی اقتصاد یا پدیده ها و مناسبات اقتصادی جامعه است که مقدمه ای ضروری برای درک عمیق و تحلیل صحیح اقتصادی است.
همچنین حجم بالایی از مطالب تولید شده در این رویکرد به مطالعه تطبیقی مفاهیم و مبانی نظری دانش اقتصاد معطوف است ؛ به عنوان مثال مباحث مالکیت ، کمیابی یا پریابی به عنوان موضوع اصلی علم اقتصاد، مبانی و اهداف نظام اقتصادی ، توزیع درآمد و ثروت و عدالت اجتماعی از موضوعاتی هستند که در صفحات بیشتر این تحقیقات به چشم می خورد.
شاید به عنوان کلیدی ترین وجه ممیزه این نگرش بتوان به این نکته اشاره کرد که مباحث مطرح در آن هیچ گونه چالشی با نظام اقتصادی سرمایه داری که در واقعیت جامعه ساری و جاری است ، ایجاد نمی کند (بجز استثناهایی مثل بحث بانکداری که البته آن هم به نوبه خود دارای نواقص و مشکلات جدی است).
البته این به معنای آن نیست که در نظر ما هرگونه الگوی اسلامی اصالتا باید به نوعی با الگوهای مدرن و غربی تعارض داشته باشد. خیر؛ بلکه ما به این مساله به عنوان یک علامت سوال و محل تردید می نگریم.
علاوه بر این نباید فراموش کرد که وجود مجموعه ای از معضلات در نظام اقتصاد سرمایه داری بوده است که ما را به سمت ایده جدیدی از اقتصاد که الهام گرفته از مبانی دینی باشد، سوق داده است ؛ پس باید انتظار داشت راه حل جدید ویژگی های متفاوتی از راه حل حاکم و متعارف داشته باشد.
یکی از مفاهیم اقتصادی که به زعم محققان این رویکرد، با معیارهای اقتصادی اسلام ناسازگاری دارد، مفهوم نفع شخصی و سودجویی است که بنیانگذاران علم اقتصاد و اخلاف آنان تا امروز آن را به عنوان موتور محرک فعالیت های اقتصادی جوامع دانسته و می دانند. به اعتقاد فیزیوکرات ها محرک انسان نفع شخصی اوست که در زندگی مانند چراغی راهنمای او خواهد بود.
انسان با استفاده از عقل خود نفع شخصی خود را جستجو می کند. برهان عقلی راهنمای فعالیت انسان است و فکر تمتع بیشتر، توجیه فعالیت های اقتصادی بشر است.»
همچنین باستیا، به عنوان یکی از اقتصاددانان کلاسیک می گوید: «در بادی امر که انسان در جستجوی تامین نفع شخصی خویش است می کوشد برای نیل به این منظور هر چه بهتر و بیشتر تمایلات و نیازمندی های دیگران را دریابد و برآورده کند؛ زیرا تنها به این طریق خواهد توانست حداکثر منفعت را به دست آورد. در اقتصاد آزاد، چگونگی نوسان قیمت ها بهترین راه شناسایی تمایلات مصرف کننده برای تولیدکننده به شمار می رود.»
و در نتیجه فعالیت اقتصادی انسان بدون آن که خود او بخواهد یا حتی بداند مطابق مصلحت و نفع جامعه است. اما با این حال مفهوم نفع شخصی و سودجویی به عللی که درصدد جستجوی آن هستیم ، انعکاسی منفی و مخالف با مفاهیم و ارزشهای اسلامی در اذهان بسیاری از متفکران مسلمان داشته است.
جالب اینجاست که با مرور آیات و روایات شریفه نیز نمی توان شواهدی علیه این مفهوم اساسی اقتصادی یافت ؛ بلکه بعکس لحن آیات شریفه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام بیانگر این است که خداوند دنیا و نعمات گوناگون آن را برای بندگانش آفریده است و انسان را به تلاش و کوشش برای ابتغای فضل الهی و کسب رزق حلال تحریض و تشویق می کند.
با دقت در نصوص دینی می توان ادبیات مربوط به بحث را به 2 بخش تقسیم کرد. بخش اول آیات و روایاتی است که به خود مساله مال یا ثروت (و به تبع آن سود و منفعت اقتصادی) می پردازد و بخش دوم به آثار و توابع مال یا ثروت ، به عبارت دیگر بخش دوم ناظر است بر مجموعه ای از قوانین تکوینی و طبیعی که بر رابطه انسان و ثروت حاکم است ، مانند بسیاری دیگر از قوانین تکوینی حاکم بر جامعه و تاریخ.
آیات و روایات دسته اول یکسره مال را به عنوان یکی از نعمات الهی تلقی کرده و آن را امانتی نزد انسان می شمارند (المال مال!... یضعه عندالرجل ودائع.)
در قرآن از مال با تعابیر متعددی همچون نعمت ، رزق ، طیبات ، فضل ، رحمت ، حسنه ، خیر و... یاد شده است ؛ همچنین نسبت به کسب آن - از راه حلال - تحریض شده است. (جمع /10)
در مجموع در میان این دسته از آیات و روایات نمی توان شاهدی در ذم و نکوهش ثروت یا سودجویی یافت. شاید این آیات و روایات دسته دوم باشد که باعث شکل گیری نوعی نگرش منفی نسبت به مال ، سودجویی و ثروت اندوزی میان اندیشمندان مسلمان شده باشد: «کفار گفتند ما دارای اموال و اولاد بیشتری هستیم ، بنابراین ما عذاب نمی شویم.» (سبا/ 35)
«وای بر هر عیبجوی هرزه زبان ، که مالی اندوخته و دایم آن را می شمارد، می پندارد که ثروت او موجب جاودانگی او خواهد شد. هرگز چنین نیست. او در آتش عذاب الهی خواهد افتاد.»(همزه / 1 تا 5)
اما آیا این تعابیر بیانگر قبح ذاتی مال یا ثروت است؟ باید گفت خیر، بلکه این دست مطالب درصدد بیان واقعیتی اجتماعی و تاریخی درباره ثروت است ، قانونی تکوینی که از بدو پیدایش جامعه بشری بر رابطه انسان و مال حاکم بود و هست:
هرچه انسان بیشتر از ثروت و مال دنیا - و دیگر نعمات دنیوی - برخوردار شود، این اموال ، بیشتر وی را از یاد خداوند و جهان دیگر غافل می کند و چنانچه این غفلت تشدید شود، باعث طغیان و سرکشی انسان نسبت به پروردگار خود می شود: «همانا انسان که خود را بی نیاز ببیند طغیان می کند.»(علق/ 6)
ای کسانی که ایمان آوردید، اموال و اولادتان شما را از یاد خدا غافل نکند و کسانی که چنین کنند، همانا زیانکارانند.»(منافقون/ 9)
طبیعتا این یکی از آثار مال و ثروت است و نقش و کارکرد مال در سنت اجتماعی و نظام اقتصادی جامعه بشری چنان گسترده است که بی تردید باید آن را یکی از ارکان حیات اقتصادی انسان دانست و به همین میزان که مال و نهاد مالکیت از جایگاه طبیعی و عقلانی در نظم اقتصادی جامعه برخوردار است ، فعالیت اقتصادی ، کسب مال و تولید نیز دارای ارزش عقلی و اخلاقی است.
دلیل دیگر شکل گیری نگرش منفی نسبت به مفهوم سودجویی میان نظریه پردازان اقتصاد اسلامی ، وجود بار معنایی منفی در این کلمه فارسی است که ریشه های آن را باید از فرهنگ اقتصادی خود - به عنوان جزیی از تمدن اسلامی - جستجو کنیم.
شاید وجهه بارز این فرهنگ ، تصور وجود نوعی تعارض میان ثروتمندشدن و فعالیت اقتصادی سالم (کسب حلال) و به تعبیر دیگر توام پنداشتن افزایش ثروت با حیله گری ، تقلب ، کم فروشی ، استثمار و دیگر بی عدالتی های اقتصادی باشد، در حالی که بر همگان روشن است که افزایش تولید و به تبع آن سود اقتصادی ، در یک نظام اقتصادی عادلانه (تضمین کننده طرق کسب حلال) هیچ گونه امتناع عقلی ندارد؛ اما این که چرا در فرهنگ ما و بسیاری از دیگر جوامع مسلمان تلاش برای بهبود وضع اقتصادی خود، ارتقای کیفی کار، پیش بردن روشهای تولید کالا و عرضه خدمات ، کسب رضایت هرچه بیشتر مشتریان و در نهایت ایجاد سودآوری بیشتر برای خود و جامعه اموری غریب و ناشناخته بوده و همچنان نیز هست و این که چرا ثروتمند و کارآفرین مسلمان از جایگاه و شان اجتماعی بایسته خود برخوردار نیست ، نکات ظریفی است که مطالعات مستقل خود در باب جامعه شناسی اقتصاد و غیر آن را می طلبد.
دلیل دیگر ما بر برداشت اشتباه این گروه از محققان از موضع اسلام در قبال سودجویی و نفع شخصی ، این است که ایشان خود نیز در نهایت به نوعی به مشروعیت و بلکه قداست این مفهوم اذعان کرده اند: «از مجموع این عبارات چنین به دست می آید که مال و ثروت از دیدگاه ارزشی و اخلاقی اسلام ، گرچه هدف مطلق نیست ولی وسیله ای لازم و ضروری برای رسیدن به هدفهای مقدس و والا و مشروع قلمداد می شود و به این ترتیب قداست ، والایی و مشروعیت پیدا می کند.»
با این حال هنوز هم پذیرفتن نفع شخصی به عنوان یک اصل مسلم در تبیین و توصیه رفتارهای اجتماعی اقتصادی انسان برای این محققان بسیار ثقیل است ؛ بنابراین اقدام به جرح و تعدیل مفهوم سودجویی کرده و با ابداع اصطلاح سودطلبی اظهار می کند: «اسلام این اصل را به عنوان یک حقیقت و سنت الهی در خلقت انسان پذیرفته ، ولی برای حل تضاد منافع شخصی و مصالح عمومی جامعه راه دیگری را پیموده است ؛ بدین گونه که مصداق سود و نفع را توسعه داده ، براساس ایدئولوژی و باوری که از فلسفه وجودی انسان و جایگاه و سرنوشت او به انسان می دهد، معنی و مفهوم سود در نظر او گسترش یافته ، شامل زندگی دیگر و دنیای پس از مرگ انسان نیز خواهد شد.»
در این بیان ایراداتی نهفته است که در ذیل به آن اشاره می شود. اول این که در این نگاه وجود تعارض میان منافع شخصی و منابع اجتماعی به عنوان یک پیشفرض تلقی شده است.
دقیقا به همین دلیل است که نویسندگان مزبور برای اصلاح تعارض به وجود آمده دست به تغییر تعریف سودجویی با عنوان سودطلبی زده اند.
حال آن که با دقت در اندیشه فلسفی کلامی اسلام و ظرایف آن بر محقق آشکار می شود که وجود این گونه تعارض ها، دوگانگی ها و نقایص در طرح جهان بینی اسلامی و به تبع آن ایدئولوژی اسلامی یکسره مردود و غیرقابل پذیرش است.
ثانیا برخلاف پنداشت نویسندگان ، امتداد قلمروی بحث به جهان آخرت و زندگی اخروی هیچ تغییری در مفهوم سودجویی و نفع شخصی به وجود نمی آورد، مگر این که قائلان آن در پیش زمینه ذهن خود باز هم وجود نوعی تعارض میان نفع دنیوی و نفع اخروی را ثابت بپندارند.
به اعتقاد ما این تعارض نیز هیچ گونه وجه اسلامی ندارد؛ البته خوانندگان محترم برای درک بهتر این نکته باید مفهوم اقتصادی سودجویی و نفع شخصی را در ذهن داشته باشند.
در مجموع باید گفت مفهوم نفع شخصی و سودجویی به عنوان یکی از مبانی مسلم رفتار اقتصادی انسان ، اصلی کلی درباره تمام آحاد و جوامع انسانی است و تفاوت چندانی با آنچه در ادبیات اقتصادی غرب ذیل این عنوان تعریف می شود، ندارد، مگر این که ما وقتی از انگیزه سودجویانه انسان سخن به میان می آوریم ، غافل از وجود مجموعه ای از بایدها و نبایدها در قالب حقوق و اخلاق اقتصادی نیستیم و این مقررات ، ضوابط و هنجارهاست که سائق و هدایتگر این انگیزه طبیعی انسان است.
این اشتباه بسیار بزرگی است که تمایل غیرفطری این انگیزه فطری و غریزی انسان را به انحراف از مسیر عادلانه و زیر پا گذاشتن قوانین حقوقی و بایسته های اخلاقی ، دال بر مذموم بودن خود این انگیزه (سودجویی و نفع شخصی ) از نظر اسلام بدانیم.
آنچه اقتصاددان مسلمان شایسته است بیشتر نسبت به آن نگران باشد و تلاش خود را برای آن مبذول دارد، تنظیم و تدوین نظام حقوق اقتصادی اسلام است که با هدایت صحیح این انگیزه به ودیعه گذاشته شده الهی ، قادر است موجبات رسیدن اقتصاد به حداکثر کارآیی و عدالت را تامین کند.