ماهان شبکه ایرانیان

چرا یوسف دنیاپرست نبود؟

راستش را بخواهید این که می گویند شهدا زنده اند، یکی از باورهای عمیق ماست و ما در این روزها که عیار حرف ها کم شده است این مساله را خوب می فهمیم

در محضر علامه استاد شهید مطهری رحمه الله

 

راستش را بخواهید این که می گویند شهدا زنده اند، یکی از باورهای عمیق ماست و ما در این روزها که عیار حرف ها کم شده است این مساله را خوب می فهمیم. یعنی وقتی می رویم سراغ واژه های با عیار بالا می بینیم آنها تنها در کتابهایی است که نویسندگان آن جزو شهیدان راه عقیده اند و از آن جمله آثار شهید مطهری است. هر وقت سؤالی داریم - در تمامی زمینه های زندگی - آنگاه که با استاد در میان می گذاریم پاسخ آنها را با لغات زیبایی درمی یابیم که گویی همین امروز ایشان برایمان فرموده اند.

با این یادداشت کوتاه می خواهیم این نکته را بگوییم که استاد با رویی باز و با لبانی خندان ما را به حضور پذیرفتند. سؤالهایمان را گوش دادند و پاسخ آن را نیز در زیباترین واژه ها ارائه نمودند. حالا شما هم می توانید حاصل این گفتگو را بخوانید.

دیدار آشنا: با عرض سلام خدمت شما، از این که وقت گران بهای خود را در اختیار ما قرار داده اید متشکریم. قصد داریم راجع به مسائلی که فکر می کنیم ذهن مخاطبان نشریه ما را به خود مشغول کرده است با شما صحبت کنیم.

حضرت استاد اولین سؤال که مطرح است این است آیا ما مسلمانان می توانیم ادعا کنیم، که تمامی تعالیم اسلام - تاکید می کنم - تمامی آنها پس از این مدت مدید 14 قرن هنوز پویا و فعال و قابل استفاده است؟ چون بر ما چنین القاء می کنند که دیگر اسلام کارآمد نیست. لطفا در این مورد توضیح دهید.

استاد شهید مطهری: تعلیمات اسلامی به طور کلی در هر شان از شئون زندگی، تعلیماتی حیات بخش و زنده است و وقتی در جان انسان قرار بگیرد به انسان روح و حیات و بینش و جنبش می دهد. بنابراین، تعلیماتی که اثر حیات بخش ندارد و بر عکس، او را جامد و افسرده می سازد از اسلام نیست. به علاوه، قرآن صراحتا ادعا می کند که تعلیمات اسلامی حیات بخش است تاریخ اسلام هم بر این امر گواهی می دهد. امروز غالبا می بینیم معانی و مفاهیمی که ما از اسلام داریم خاصیت حیات بخش ندارد. پس شاید مفهوم و قصد ما درباره این معانی و مفاهیم اشتباه باشد ما باید تصور خودمان را تصحیح کنیم.

دیدار آشنا: حضرت استاد قشر خوانندگان ما را بیش تر جوانان مذهبی تشکیل می دهد، افرادی که به قول امام خمینی قدس سره به ملکوت نزدیک ترند و می خواهند با استفاده از پتانسیل جوانی شان راه تهذیب نفس را در پیش بگیرند و در این میان سودجویانی با استفاده از عرفان های دروغین و مسلمان نماهایی آن ها را یا به انحراف می کشانند و یا از اسلام دور می کنند. ما تصمیم داریم از این پس در سلسله مباحث راجع به اخلاق اسلامی، شهبات و ابهاماتی را از چهره اسلام بزداییم. از جمله مفاهیمی که مطرح است «زهد» است. لطفا بفرمایید زهد یعنی چه و آیا اساسا در اسلام و قرآن مطرح است یا خیر؟

استاد مطهری: کلمه زهد در اصل و در معنی لغوی، یعنی بی میلی، بی رغبتی، اگر عرب کلمه زهد را در مورد خاصی به کار ببرد معنی آن این است که فلان شخص به فلان شی ء رغبتی ندارد. زهد فیه یعنی طبعا رغبت ندارد. در میان ما، لغت زهد خیلی رایج است ولی ما اگر زاهد را آن طوری که در اخبار معرفی کرده اند، بخواهیم جست وجو کنیم، می بینیم آن زاهد غیر از زاهدی است که ما امروز در جامعه می شناسیم. لقب زهد را به بسیاری از افراد می دهند. می گویند: هر کسی که در زندگی به کم قناعت کند زاهد است ولی این جور نیست.

کلمه زهد را ما در قرآن به مفهومی که الان می گوییم که انسان باید زاهد باشد نداریم ولی این کلمه در سنت پیغمبر و اخبار و احادیث آمده است. در خود کلمه زهد و در مفهوم و معنی آن هیچ نمی شود شک کرد که در قرآن آمده است و مخصوصا در کلمات امیرالمؤمنین علیه السلام زیاد است.

دیدار آشنا: در صورت امکان برخی از شرایط زاهد را توضیح دهید؟

یکی همین است که در زندگی شخصی و فردی خودش طوری باشد که به کم بتواند قناعت کند و این فلسفه بسیار بسیار بزرگی دارد. این مطلب را برایتان توضیح می دهم زهد مربوط به مال و ثروت دنیا و حتی مربوط به مقامات دنیوی است.

دیدار آشنا: بفرمایید بالاخره مقام و ثروت دنیا خوب است یا بد؟

جواب این است که مال و ثروت دنیا برای چه هدفی؟ یک وقت جنابعالی آدمی هستید بنده و اسیر شهوات. اگر بنده هوای نفس خود باشید هر چه در راه هوای نفس - خواه مال و ثروت و خواه جاه و مقام، خواه علم و دین - هرچیزی در خدمت هوی و هوس قرار گیرد بد می شود. اما شما اگر اول خودتان را اصلاح کردید، اگر کسی بودید که در اجتماع هدف داشتید، هدف اجتماعی، خدایی و الهی، آن وقت مال و ثروت را که قدرت است در طریق هدف مقدس خودتان به کار بردید این عبادت است.

دیدار آشنا: جناب استاد: آیا برای مطالبی که فرمودید در سیره ائمه هم مصداقی وجود دارد؟

استاد مطهری: این را که من می گویم از خودم نمی گویم تعبیر امام صادق علیه السلام است. عده ای از همین زاهدهای احمق در مساله زهد با امام مباحثه می کردند. حضرت به آنها فرمود: اگر مطلب اینجوری است، که شما می گویید پس یوسف پیغمبر چرا وقتی که معلوم می شود گناهکار نیست و از زندان برون می آید فورا به عزیز مصر می گوید: یوسف بزرگ ترین پست ها را می خواهد چرا قرآن این را از یوسف نقل کرده و بر او عیب نگرفته، یوسف را دنیاپرست معرفی نکرده است؟ چون یوسف دنیاپرست نبود و از اول زندگی نشان داد که خداپرست است. یوسف آن پست و مقام و هرچه را که می خواست برای هدف های معنوی و الهی می خواست این دیگر دنیا نیست عین آخرت است.

دیدار آشنا: در چه صورتی ما می توانیم زاهد به مفهوم واقعی باشیم؟

استاد مطهری: وقتی از ناحیه روحی به این مقام رسیدید که اگرتمام دنیا به شما رو آورد شادی زده و اسیر نمی شوید و اگر تمام دنیا را از شما بگیرید روحتان شکست نخورد، در این صورت، شما زاهد هستید. اسلام طرفدار دو قوت است که مربوط به مسئله زهد و دنیا است از ناحیه روحی این قدر ما باید قوی و نیرومند باشیم که مال و ثروت دنیا نتواند ما را بنده خود قرار دهد و از نظر اقتصادی باید کوشش کنیم مال و ثروت را از طریق مشروع در اختیار خودمان بگیریم تا بتوانیم از این قدرت مادی و اقتصادی استفاده کنیم.

دیدار آشنا: چه صحبت های تازه و جالبی کردید جناب استاد. زاهدانی که ما دیده ایم و در ذهن خود تصور می کنیم فکر نمی کنم هیچ گاه به فکر مسائل اقتصادی باشند آیا زهاد بزرگ ما نظیر امام علی علیه السلام هم همین گونه بودند با توجه به این که ما در سال امام علی و سیره علوی هستیم؟ سیره ایشان را بیان بفرمایید.

استاد مطهری: حضرت علی علیه السلام زاهدی نبود که یک گوشه افتاده باشد و اسم انزوا را زهد بگذارد. علی مردی بود که بیش از هر کسی وارد اجتماع می شد و فعالیت اجتماعی و تولید ثروت می کرد، ولی ثروت در کفش قرار نمی گرفت. ثروت را اندوخته و ذخیره نمی کرد هر کار تولیدی مشروع، که در آن زمان وجود داشت علی علیه السلام انجام داده است. اگر تجارت است، اگر زراعت است اگر حفر قنوات است او انجام داده است، ولی در عین حال، که همیشه این کارها را می کرد زاهد بود. می رفت در باغستان ها کار می کرد، خرد می گرفت در عین حال وقتی که به محتاجی، به اسیری برخورد می کرد او فورا او را بر خودش مقدم می دانست. زهد علی همدردی بود او از حق صددرصد مشروع خودش هم استفاده نمی کرد. برای خودش به اندازه یک سرباز حفظ از بیت المال حقوق قائل بود ولی در همان حال هم قناعت می کرد و حاضر نبود با شکم سیر بخوابد.

دیدار آشنا: استاد حال می خواهم از جنبه دیگری سؤال کنم. من تاکنون فکر می کردم زهد مربوط به افراد خاص است یعنی بزرگان ما که زاهد بودند دنیا را آن قدر پست می دانستند که به آن رغبت نمی کردند ولی کسانی که به آن درجه نرسیده اند آیا از اصل می تواند زاهد باشد یا نه؟

زاهد کسی نیست که بر حسب طبیعت به اشیاء بی رغبت است. زاهد یعنی کسی که بر حسب طبیعت و غریزه به لذت مادی رغبت دارد ولی به خاطر هدف ها و منظورهای به خصوص رفتارش مانند رفتار مردم بی رغبت است. زهد یعنی این که انسان از امور مورد طمع خودش به خاطر هدفی دست بردارد. ادامه دارد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان