اگرچه در مورد نقش مهم درمان در زندگی مجرمان و خلافکاران بزرگسالی که محکومیت خود را گذراندهاند، بحثهای زیادی وجود دارد، اما بر نقش درمانهای مختلف در اصلاح رفتارهای جوانان بزهکار و مجرم تأکید زیادی شده است، زیرا نوجوانان و جوانان کمتر در سبک زندگی خلاف غرق شدهاند و ظرفیت بیشتری دارند که عضو مفیدی در جامعه شوند. راهبردهای خلاصهشده در زیر، از جمله شیوههای درمانی پیشنهادی برای نوجوانان خلافکار و مجرم میباشند.
موقعیتهای درمانی:
در درمان مؤسسهای برخلاف درمان مبتنی بر جامعه (جامعهمدار)، خدمات درمانی وابسته به مؤسسات، سازمانها و نهادهایی مانند مدارس و آموزشگاهها، بیمارستانها، مراکز بازداشتگاهی، کانونهای اصلاح و تربیت و پادگان آموزشی است و در آنجا ارائه میشود. چنین خدماتی از نظر نوع (برای مثال درمان انفرادی یا گروهی، آموزش مهارتهای اجتماعی، آموزش تحصیلی یا شغلی) و رویکرد نظری که درمان بر آن مبتنی است، بسیار متفاوتاند. چند تحقیق محدود در مورد ارزیابی کارایی درمان اصلاحی سازمانی یا مؤسسهای وجود دارد. ایزو و راس (1) (1990؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996). فراتحلیلی را روی 46 مطالعه انجام دادند. آنها دریافتند که موقعیتهای درمانی، متغیر مهمی در کارایی یک برنامه به شمار میروند و کارآمدترین و مؤثرترین برنامههای درمانی در موقعیتهای اجتماعی انجام شدهاند تا در موقعیتهای مؤسسهای و سازمانی.
وایتهد و لاب (2) (1989) نیز پنجاه تحقیق موجود در مجلات تخصصی سالهای 1975 تا 1984 را بررسی و پنج رویکرد مختلف درمانی را از نظر کارایی در کاهش تکرار جرم و خلاف با یکدیگر مقایسه کردند؛ تغییر مسیر و تغییر جهت بدون سیستم، تغییر مسیر و تغییر جهت با سیستم، اصلاحات اجتماعی و جمعی (شامل آزادی مشروط و مجازات تعلیقی)، برنامههای درمانی مؤسسهای، سازمانی و شبانهروزی و برنامههای جدید و خاص (مانند ترساندن مستقیم و توأم با صراحت فرد مجرم و محدودکردن ظاهری). این محققان دریافتند که هیچ یک از برنامههای درمانی مذکور اثر و نتایج مثبت و مؤثری نداشتند، اما در عین حال تأثیر مثبت برنامههای درمانی مؤسسهای، سازمانی و شبانهروزی کمتر از برنامههای اصلاحات اجتماعی بود.
به طور کلی، برنامههای درمانی انجامشده در موقعیتهای اجتماع- مدار (یا مبتنی بر اجتماع)، تأثیرات مثبتتری را در مقایسه با موقعیتهای سازمانی، مؤسسهای و شبانهروزی داشتند. در واقع، به نظر میرسد موقعیتهای مؤسسهای و شبانهروزی تأثیرات مثبت بعضی از درمانها را کاهش و اثر منفی سایر درمانها را افزایش میدهند (اندریوز (3) و همکاران، 2004).
شکل به نسبت جدید از درمان مؤسسهای و سازمانی که مورد توافق همگان است، «پادگان آموزشی» یا «ضربهی حبس» نامیده میشود. این اردوگاهها، اغلب برای دختران نوجوانی طراحی شدهاند که مرتکب جرمهای بدون خشونت شده و از آموزشهای پادگانهای نظامی ارتش، الگوگیری کردهاند. در این اردوگاهها، بر تعلیمات نظامی و تشریفات ارتشی، آموزشهای جسمانی و کارسخت تأکید میشود. علاوه بر محورهای اساسی در آموزش به سبک نظامی، این برنامهها از نظر ابعادی مانند برنامههای بازپروری، شدت نظارت و کنترل پس از آزادشدن و نوع خدمات مربوط به مراقبتهای بعدی، با آموزشهای نظامی متفاوتاند. تحقیقات انجامشده روی اردوگاههای آموزشی نشان دادهاند که این برنامهها داروی همهی دردها نیستند، به طوریکه نتایج برخی تحقیقات نشان دادهاند این برنامهها اثری بر تکرار جرم در آینده توسط افراد مجرم ندارند، بلکه در مقایسه با سایر درمانهای مؤسسهای و سازمانی، در کاهش میزان جرم در زندانها، راهحل کمهزینهتری به شمار میروند.
درمانهای مبتنی بر اجتماع، در محیطهای اجتماعی جمعی (اماکن اجتماعی) ارائه میشوند. این برنامهها شامل برنامههای روزانه (غیرشبانهروزی) و خدمات شبانهروزی میباشند که در مکانهای عمومی ارائه میشوند و در کل کوچکترند و امنیت کمتری از مؤسسهها و سازمانها دارند. در سالهای اخیر در بسیاری از کشورها مسئولان جامعه برای غیرمؤسسهای و غیرسازمانیکردن نوجوانان مجرم تحت فشار قرار گرفتند، در نتیجه درمانهای اجتماع- مدار رشد فزایندهای پیدا کردند. صاحبنظران این حوزه امیدوارند که برنامههای درمانی اجتماع- مدار محیطی هدایتکنندهتری برای درمان ایجاد کنند و مشکلاتی را که درمانهای مؤسسهای و سازمانی دارند، نداشته باشند.
دامنهی این برنامهها میتواند شامل نظارت حداقل بر نوجوانان تا سکونت آنان در مکانهای شبانهروزی باشد. سکونت در مکانهای شبانهروزی در واقع از نظر جوّ حاکم بر آن و دسترسی به جامعه، کاملاً مانند مکانهای مؤسسهای و سازمانی است. بعضی از انواع رایج و شایع درمانهای اجتماعمدار عبارتند از: درمان با استفاده از آزادی مشروط افتراقی، روشهای مشاورهای تعاملات گروهی هدایتشده، مراقبتهای پرورشگاهی، خانههای گروهی و مراکز شبانهروزی نوجوانان.
باور اساسی درمانهای اجتماعمدار این است که درمان نوجوانان در محیط مؤسسهای منجر به انتقال مهارتهای آموختهشده در مؤسسه به محیطهای واقعی زندگی نمیشود. به طور معمول در برنامههای اجتماعمدار، نوجوان را یا در خانه یا در محیطهایی مانند خانه نگهداری میکنند تا سازگاری خود را به دست آورد و در نتیجه احتمال تکرار جرم توسط او کاهش پیدا کند. این برنامهها برای اجتناب از فرستادن نوجوانان به مراکز اصلاح و بازپروری مورد استفاده قرار میگیرند.
فراتحلیلهای انجامشده روی این برنامهها، به منظور بررسی کارایی آنها در کاهش بزهکاری و ارتکاب جرم، نه تنها به بررسی تکرار جرم توسط نوجوانان مجرم پرداختهاند. بلکه نتایج رفتاری (مانند عملکرد تحصیلی و رفتار اجتماعی) و پیامدهای نگرشی و شناختی (مثل اندازههای شناختی و عزت نفس) را بررسی کردهاند. این فراتحلیلها نشان دادهاند، اگرچه تأثیر برنامههای اجتماعمدار در تمام موارد مذکور مثبت است، اما این تأثیرات از نظر آماری معنادار نبودهاند (اندریوز و همکاران، 2004).
به طور کلی، اگرچه برنامههای اجتماع- مدار در کاهش هزینهی درمان نوجوانان بزهکار و مجرم نقش دارند، اما به طور معمول شامل نظارتهای شدیدی که در برنامههای مؤسسهای اعمال میشوند، نیستند، از اینرو احتمال تکرار جرم را افزایش میدهند.
شیوههای درمانی
بیشتر درمانها را میتوان هم در موقعیتهای مؤسسهای و سازمانی و هم در موقعیتهای اجتماعمدار به کار برد. اگرچه موقعیت درمان یکی از مهمترین علل کارایی و تأثیر یک درمان خاص است، اما پرداختن به کارایی و تأثیر شیوههای درمانی مختلف، ارزشمندتر است.
به طور کلی، شیوههای درمانی شامل موارد زیر است: روانپویشی، رفتاری (شامل راهبردهایی مانند مدیریت وابستگی)، شناختی- رفتاری (آموزش تعاملات گروهی هدایتشده، فرهنگ مثبت همسالان)، مهارتهای زندگی (شامل درمانهای طراحیشده برای بهبود و افزایش مهارتهایی مربوط به کارکردهای موفق روزمرهای مانند آموزش دربارهی مصرف الکل و مواد و تجربهی تحصیلی، شغلی و خارج از خانه) و سایر درمانها (شامل موسیقیدرمانی، درمان با مولتیویتامین و مهارتهای غیرافتراقی). در ادامه خلاصهای از این درمانها مطرح میشوند.
کارایی رویکردهای مختلف درمانی
درمان روانپویشی
درمان روانپویشی، یکی از اشکال رایج درمان بویژه در موقعیتهای شبانهروزی است، اما کارایی آن برای نوجوانان و جوانانی که مرتکب جرم شدهاند، اثبات نشده است. نتایج بعضی تحقیقات نشان دادهاند که گروهدرمانی و درمان انفرادی در موقعیتهای شبانهروزی اثر کمی بر کاهش تکرار جرم توسط نوجوانان خلافکار دارد (مولوی (4) و همکاران، 1993؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996). نتایج بعضی پژوهشها نیز نشاندهندهی نقش مؤثر درمان روانپویشی در کاهش تکرار جرم هم در موقعیتهای مؤسسهای و هم در موقعیتهای اجتماعی است (دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996).
به طور کلی، به نظر میرسد که رواندرمانگری انفرادی نمیتواند تکرار جرم را کاهش دهد، زیرا هدف آن ایجاد تغییرات شناختی کلی و عمومی مانند دستیابی به درکی جدید از علتهای رفتار و ایجاد زمینه برای روابط گرم و حمایتکننده است. به عبارت دیگر، هدفهای درمانی مبهم و دوپهلو و الگوهای درمانی غیردقیق، در طولانیمدت موجب میشود که مراجع نتواند در رفتارهای مطلوب درگیر شود.
به نظر میرسد درمانهایی با ساختار کمتر و غیرمتمرکز مانند مشاوره و راهنمایی، کارایی کمتری در مقایسه با درمانهای دارای ساختار بیشتر و متمرکزتر دارند. در این مورد لیپسی (5)(1992) اعتقاد دارد درمانهایی که بر موضوعات زندگی واقعی که در حال حاضر وجود دارند تأکید میکنند، ممکن است کارایی بیشتری در کاهش تکرار جرم داشته باشند. از طرف دیگر، به نظر میرسد خانوادهدرمانی در کاهش جرم تأثیر بسزایی داشته باشد. الگوی خانوادهدرمانی کارکردی که شامل قراردادهای رفتاری و روشهای ارتباطی است، برای کاهش تکرار جرم و خلاف در میان بزهکاران، کارایی و تأثیر زیادی دارد. با این حال، نتایج برخی تحقیقات نشان دادهاند که خانوادهدرمانی رفتاری هیچ تأثیری در کاهش جرم در افراد مجرم و بزهکار ندارد (گیسمار و وود (6)، 1985؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996).
کارهای موردی و مشاورههای انفرادی، از جمله برنامههای درمانی انفرادی به شمار میروند. درمانهای موردی که برای هر فرد به صورت منحصر به فرد و خاصی طراحی میشوند، در کاهش تکرار جرم تأثیر بیشتری دارند تا درمانها و کارهای موردی که در همهی موقعیتها کاربرد دارند.
رویکردهای شناختی- رفتاری
درمانهای دارای جهتگیریهای شناختی- رفتاری که متمرکز بر نواقص موجود در مهارتهای شناختیاند، بیشترین موفقیت را در کاهش تکرار جرم داشتهاند. این برنامهها را در وهلهی اول میتوان به جهتگیریهای رفتاری و جهتگیریهای شناختی تقسیم کرد.
الگوی خانوادهی آموزشی، در درجهی اول، رویکرد درمانی رفتاری است که در موقعیتهایی مانند خانههای گروهی شبانهروزی اجتماعی به کار گرفته میشود. در خانههای خانواده آموزشی، یک زوج یا زن و شوهر آموزشدیده با شش نوجوان بزهکار زندگی میکنند. این والدین نظام رفتاری سیستماتیکی را که متشکل از امتیازها و پاداشهایی است که رفتار نوجوان را هدایت میکند، به نوجوانان بزهکار آموزش میدهند. ارزشیابی این الگو نشان میدهد که این الگو رفتارهای بزهکارانه را تا زمانیکه نوجوان در برنامه شرکت میکند، کاهش میدهد. با این حال، برنامههایی که شامل مؤلفههای شناختیاند (مانند بعضی از عناصر و مؤلفههایی که تفکر مجرم را هدف قرار میدهند، از جمله آموزش حل مسئله، آموزش مهارتهای گفت و گو، آموزش مهارتهای بین فردی، درمان منطقی- هیجانی، ایفای نقش و سرمشقدهی یا اصلاحات رفتاریشناختی)، دوبرابر برنامههایی که فاقد این مؤلفههای شناختیاند، کارایی و تأثیر دارند. در این زمینه، گوردون و آربوثنات (7) (1987؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996) معتقدند اگرچه توانشهای شناختی برای دیدن مسائل و قضایا از دیدگاه دیگران در کاهش رفتار ضداجتماعی نقش بسزایی دارند، توانشهای عاطفی مانند توانایی همدلی و درک هیجانهای افراد دیگر نیز اهمیت دارد، البته نتایج پژوهشهای انجامشده در این زمینه بسیار متفاوتاند. بعضی از این تحقیقات نشان دادهاند که شناخت- رفتار درمانگری انفرادی کارآمدترین شیوه برای کاهش تکرار جرم در بزهکاران است (گرت (8)؛ به نقل از دیکلمنت، هانسن و پانتون، 1996). در اینباره، فراتحلیلی که وایتهد و لب (1989) روی مداخلات رفتاری انجام دادند، نشان داد که رفتار درمانی نه تنها تأثیری در کاهش تکرار جرم ندارد، بلکه تأثیرات منفی نیز دارد.
برنامههای تحصیلی، شغلی و مهارتهای زندگی
نتایج فراتحلیل گرت (1985)، نشاندهندهی تأثیر مثبت برنامههای تحصیلی است. در یکی از این برنامهها، برای تقویت دستیابی به اهداف تحصیلی، از شیوههای اصلاح رفتار استفاده شد. نوجوانان شرکتکننده در این برنامه هنگام انجام موفقیتآمیز مؤلفهها و عناصر موجود در برنامه، با دریافت نمره تشویق میشدند. نوجوانان در آزمونهای استاندارد بسرعت بهبود یافتند و در مدت یک سال تکرار جرم در آنان کاهش پیدا کرد.
هدف برنامههای توسعهی مهارتهای شغلی، آموزش مسئولیتپذیری و دارابودن هدف در زندگی به نوجوانان مجرم است. این برنامهها به جوانان کمک میکنند تا با انجام و اتمام کارها و پروژهها، احساس مسئولیت و کفایت کنند و اغلب با شرکت منظم نوجوان در مدرسه همراه میشوند. تأثیر و کارایی این برنامهها در کاهش تکرار جرم هنوز مشخص نیست.
یک نوع متفاوت از برنامههای مهارت زندگی، درمان با استفاده از تجربهی هوای آزاد است. این برنامه شامل روشهایی مانند برنامههای اردوهای طبیعی است. این برنامهها از سختیها، فشارهای طبیعی و موقعیتهای طبیعی استفاده میکنند تا رشد و تحول و مشارکت گروهی را تشویق کنند. صاحبنظران معتقدند که برنامههای تجربهی هوای آزاد تأثیر زیادی در کاهش تکرار جرم در نوجوانان مجرم دارند. هیچ ارزشیابی جامع و دقیقی از کارایی این برنامهها صورت نگرفته است.
اگر بخواهیم به یک نتیجهگیری کلی در مورد پژوهشهای انجام شده در این زمینه دست بزنیم، باید بگوییم که تحقیقات انجامشده در مورد کارایی برنامههای درمانی همانند پژوهشهای انجامشده در مورد روشهای کارایی پیشگیری نشان میدهند که اگرچه این درمانها میزان جرم و بزهکاری را کاهش میدهند، اما تأثیر آنها هنوز به سطح بهینه نرسیده است. به طور معمول رویکردهای شناختی- رفتاری در مقایسه با سایر رویکردهای درمانی، در کاهش تکرار جرم کارایی بیشتری دارند. چه این درمانها در موقعیتهای مؤسسهای و سازمانی به کار گرفته شوند و چه در موقعیتهای اجتماعمدار، همگی ضعفهای مشترکی دارند، از جمله اینکه برنامهی درمانی نمیتوانند تغییرات طولانیمدتی را در نوجوان مجرم به وجود آورد، به ویژه بعد از اتمام برنامهی درمانی و این نشاندهندهی نیاز به درمانهای پیگیری و پس مراقبتی است. به نظر میرسد که طرح درمانی و قوت و انسجامی که این طرح درمانی هنگام اجرا دارد، مهمترین عامل در تأثیر و کارآیی آن است. هرچه طرح درمانی قوت و انسجام بیشتری داشته باشد، کارایی آن نیز بیشتر است.
پینوشتها:
1. Izzo & Ross
2. Whitehead & Lab
3. Andrews
4. Mulvey
5. Lipsey
6. Geismar & wood
7. Gordon & Arbuthnot
8. Garrett
منبع مقاله :
خدایاریفرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم