برای آنها دیگر هیچ چیز مثل قبل نمی شود. دیگر نه طلوع خورشید، معنا و مفعوم سابق را برایشان دارد و نه غروبش. زندگیشان یکباره دوپاره شد؛ قبل از اتفاق و بعد از اتفاق. یک تراژدی که ناگهان روی زندگیشان سایه انداخته است.
به گزارش ، قانون نوشت: سایه ای که سنگینی اش همیشه حس میشود. مگر میشود چشم هایت را ببندی و تصویر دلخراش، مقابل پلکهای بسته ات ظاهر نشود؟! مگر میشود لبخند زد و بعد همان وسطها که گوشه لبت به سمت بالا کشیده شده و عضلات صورتت دارند کم کم منقبض می شوند، یاد صحنه دردناک جان دادن عزیزت نیفتی و در کسری از ثانیه لبخند روی لبت نخشکد؟مگر میشود گفت اتفاقی است که افتاده؟ در شادترین لحظه ممکن، همان وقت که صدای قهقهه کودکان در فضا پراکنده است و جز خوب بودن، نمیشود حال دیگری داشت، حادثه از راه میرسد. نام فاجعه برایش مناسب تر است. صداها در هم میپیچد. کسی جیغ میکشد. بچه ام... بچه ام... این، دیگر پارک نیست، قتلگاه است.
چهارم خرداد ٩٥ حادثهای تلخ در بوستان کوهسار تهران ، فاطمه پنج ساله را به کام مرگ کشاند. او با مادرش به پارک رفته بود که موقع بازی، داخل آبنمای پارک افتاد، آن هم درست روی پمپ بدون حفاظ حوضچه. فاطمه به داخل پمپ کشیده شد. آنچه به جا ماند...
شاهدان تحمل دیدن صحنه را نداشتند. بهتشان زده بود. ضجههای مادر فاطمه، لحظه ای قطع نمیشد. «پارک در سال 1372 و آبنما نیز در سال 1390 افتتاح شدند. آن زمان آبنما حفاظ توری داشت. معتادان، دریچه فاضلاب را شبانه به سرقت بردند». این توضیحی بود که از سوی شهرداری ناحیه چهار منطقه 15 تهران در پی این حادثه داده شد. در نهایت مسئول خدمات شهری و فضای سبز ناحیه، عزل و پیمانکار نیز به مراجع قضایی معرفی شد. دختر کوچک اما رفته بود. برای همیشه، با دردناکترین شکل مرگ ممکن.
بعد از این حادثه اما حوادث دیگری از این دست رخ دادند. در همان سال، علی پسر 13 ساله در آبنمای پارک الغدیر محله شمیران نو تهران، جان خود را از دست داد و همچنین مرد جوان در بوستان « باغ ملک » دربند، برای نجات دو پسرش داخل استخر بوستان پرید و جان سپرد. کارشناسان علت این حادثه را هم رعایت نشدن اصول ایمنی دانستند. دراین حادثه بچهها نجات پیدا کردند اما پدر را برای همیشه از دست دادند. امنیت بوستانها شاید به آبنماها و وسایل بازی ختم شود. در مورد شهربازیها اما مساله پیچیدهتر است و بهطبع فراگیری بیشتری نیز ممکن است داشته باشد، چرا که تعداد استفاده کنندگان در زمان مشابه بیشتر می شود.
مرداد سال 92 در شهربازی “پاداد” اهواز، حادثه ای رخ داد که نفس حاضران را در سینه حبس کرد. در این حادثه، نقص سفینه فضایی، باعث آسیب رساندن به 9 نفر شد. در فروردین همان سال نیز قطع برق دستگاه سقوط آزاد در شهربازی تبریز، دو نفر را تا پای مرگ پیش برد. شکسته شدن دستگاه رنجر در شهربازی شورابیل اردبیل در مرداد 91 را نیز باید به لیست این حوادث افزود. این حادثه با مرگ دو نفر و زخمی شدن 12 نفر به پایان رسید و فرجام ناخوشایندی داشت. در همان سال شهربازی شاهین شهر اصفهان هم شاهد رخدادی دیگر از این دست بود. در این حادثه، خروج یکی از دستگاههای بازی از مسیر، 25 نفر را راهی بیمارستان کرد. خرداد سال 91 نیز دختر 17 ساله بر اثر سقوط از ترن هوایی در شهربازی ورامین جان خود را از دست داد.
چند سال قبل در مرداد 87، دختر و پسر جوان اهوازی در اثر شکسته شدن میله صندلی پرنده در پارک شاهد تهران جان سپردند؛ میله ای که باید حافظ جانشان میشد.
کشته شدن زن و شوهر جوان در حادثه شهربازی تبریز، مرگ دختر 16 ساله در شهربازی بسیج تهران، آسیب دیدن دو نوجوان بر اثر سقوط دستگاه بازی جامپینگ در لوناپارک شیراز، سقوط دو نفر از چرخ و فلک پارک ارم تهران و اتفاقی دیگر، کارنامه حوادث شهربازیها را سیاهتر میکند. بهرهبرداری از شهربازیها، از سوی شهرداریها به پیمانکاران واگذار میشود. بر اساس قانون شهرداری، بعد از عقد قرارداد با بخش خصوصی، پیمانکار موظف است در چهارچوب شاخصهای اعلام شده، به فعالیت بپردازد و شهرداری نیز وظیفه دارد بر حسن انجام کار و پایبندی پیمانکار به تعهدات مورد قرارداد نظارت داشته باشد. از جمله اینکه شهرداری باید مطمئن شود استانداردها از سوی پیمانکار به درستی رعایت شده است و همچنین وسایل بازی از پوشش بیمهای لازم برخوردار هستند یا خیر.در صورت مشاهده تخلف از سوی پیمانکار، شهرداری ابتدا برای رفع موانع، اخطار کتبی میدهد اگر در جهت اصلاح نقص، اقدامی صورت نگرفت، بهصورت جدیتر عمل میکند که حتی میتواند منجر به فسخ قرارداد شود. البته شهرداریها حتما باید بندهایی را مربوط به اینگونه مسائل در قرارداد بگنجانندو بر اساس آن در مواقع لزوم به بهترین شکل عمل کنند.
باتوجه به حوادث شهربازیها، ضروری دیده شد فرآیند استانداردسازی این اماکن تفریحی کنترل شود و با راهاندازی سامانه استانداردسازی شهربازیها ،علاوهبر اینکه اطلاعات دقیق و روزآمد را در اختیار سطوح مختلف مدیران قرار میدهد، در تصمیم گیریها نیز مورد استفاده قرار گیرد و مشکلات ناشی از فرآیند استانداردسازی شهربازی، با روشهای قدیمی و سنتی را برطرف کند.
بر این اساس سازمان ملی استاندارد از سال 1380 به موضوع استانداردسازی زمین های بازی و شهربازی ها پرداخت. در سال 1381 پس از مطالعات صورت گرفته از سوی سازمان ملی استاندارد، استاندارد استرالیایی بهعنوان مرجع مناسب جهت تدوین استانداردهای ملی مربوط به وسایل تفریحی مستقر در شهربازیها انتخاب و تدوین آنها به شرکت بازرسی کیفیت و استاندارد ایران واگذار شد. در سال1387 استانداردهای تدوین شده بهعنوان استانداردهای ملی در سه بخش طراحی و ساخت، تعمیرات و نگهداری و بازرسی هنگام بهرهبرداری، تصویب و اجباری بودن آنها ابلاغ شد.
در این استاندارد ضرورتهای محل ساخت شهربازی از نظر توپوگرافی، مقاومت خاک، وزش باد، بارش باران و برف، تاسیسات و زیرساختهای مورد نیاز،همچنین ایمنی عمومی و تخصصی تمامی وسایل بیان شده است. ضرورتهای ایمنی این وسایل شامل مواردی مانند: ضرورتهای ابعادی، چیدمانی، سازهای، الکتریکی، مکانیکی، نصب و فونداسیون است.
همچنین در این استانداردها آمده است که هر وسیله تفریحی باید ضمن برخورداری از دستورالعملهایی مانند بهرهبرداری، نگهداری، تعمیرات، بازدیدهای روزانه، هفتگی، ماهانه و سالانه و اقدامهای اضطراری، دارای شناسنامه بوده و محدودیتهای بهرهبرداری و فهرست قطعات حساس و در معرض سایش، خرابی و شکست در آن قید شود.
اینها اما درحالی است که شخصی از مدیران بازرسی تجهیزات صنعتی یکی از شرکتهای وابسته به سازمان ملی استاندارد ایران، میگوید که بسیاری از وسایل تفریحی موجود در شهربازیهای سراسر کشور قدیمی و فرسوده بوده و از مدتها قبل نصب شدهاند و در نتیجه امکان دسترسی به اطلاعات فنی، کتابچههای محاسبات و تاریخچه دقیق آنها وجود ندارد. این بدان معناست که سازندگان این وسایل بهصورت تجربی و فقط با کپیکاری از روی نمونههای خارجی و بدون درنظر گرفتن محاسبات و اصول مهندسی به ساخت این دستگاهها اقدام کردهاند. با این حال، انگار تمام رشتههای ریسیده شده، پنبه میشود. پدرها مادرها تردید میکنند که آیا اصلا درست است کودکان خود را به مکانی تفریحی مانند شهربازی ببرند یا نه؟ پس در مقابل اصرار فرزندانشان برای بازی در این مکانها چه کنند؟ آیا میشود با آن تصویر دردناک کنار آمد؟ تصویری که هیچ گاه از پیش چشم محو نخواهد شد.