سیمای کلی عصر الظهور: در بخشی از مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، به سیمای کلی عصرالظهور نیز اشاره شده است که در روایات متعددی چه ضعیف السند و چه صحیح السند، پیرامون آن سخن به میان آمده است. حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(27)
بسم الله الرحمن الرحیم
مهدویون و امتحانی بزرگ!- بخش دوم
توجه : این مقاله در 190 صفحه نوشته شده و در 5 بخش جداگانه منتشر خواهد شد، لذا خواهشمندیم از اظهار نظر شتابزده، قبل از اتمام آن، خودداری فرمایید!
6 - دجال: در مورد مسئله ی دجال و شباهت های احتمالی آن با فراماسونری جهانی، چندان انتقادی وارد نگردید. گرچه بیان تطبیقی قطعی مستند « ظهور بسیار نزدیک است » نزدیک بود به این مسئله نیز خدشه وارد نماید. عزیزان می توانند برای مطالعه پیرامون فراماسونری جهانی و شباهت احتمالی آن با دجال آخرالزمان، به لینک های زیر مراجعه فرمایند:
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/168-1388-06-02-15-47-37.html
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/4529-jahan-dar-seytareye-dajjal.html
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/347-aasa.html
7 - سیمای کلی عصر الظهور: در بخشی از مستند « ظهور بسیار نزدیک است »، به سیمای کلی عصرالظهور نیز اشاره شده است که در روایات متعددی چه ضعیف السند و چه صحیح السند، پیرامون آن سخن به میان آمده است. حدیث زیر، که یکی از جامعترین احادیث در این زمینه است، قسمتی از اوضاع آخرالزمان را بیان می نماید:(27)
« عن بن عباس (ره) قال: حججنا مع رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) حجة الوداع فاخذ بحلقه باب الکعبة ثم اقبل علینا بوجهه فقال: الا أخبرکم باشراط الساعة فکان ادنی الناس منه یومئذ سلمان (رض) فقال: بلی یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال: بلی یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فقال من اشراط القیامة اضاعة الصلوة و اتباع الشهوات و المیل مع الأهواء و تعظیم اصحاب المال و بیع الدین بالدنیا فعتدها یذاب قلب المؤمن فی جوفه کما یذاب الملح فی الماء مما یری من المنکر فلا یستطیع ان یغیره قال سلمان: و ان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای و الذی نفسی بیده یا سلمان ان عندها یلیهم امراء جورة و وزراء فسقة و عرفاء ظلمة و امناء خونة و قال سلمان (رض) ان هذا لکانن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال (صلی الله علیه و آله و سلم): ای و الذی نفسی بدیه یا سلمان ان عندها یکون المنکر معروفا و المعروف منکرا و یؤتمن الخائن و یخون الأمین و یصدق الکاذب و یکذب الصادق قال سلمان: و ان هذا الکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال ای والذی نفسی بیده یا سلمان فعندها تکون امارة النساء و مشاورة الاماء و قعود الصبیان لی المنابر و یکون الکذب ظرفا و الزکوة مغرما والفیء مغنما و یجفو الرجل والدیه و یبر صدیقه و یطلع الکوکب المذنب قال سلمان و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) لکائن قال (صلی الله علیه و آله و سلم): ای و الذی نفسی بیده یا سلمان لکائن فعندها تقارب الاسواق اذ قال هذا: لم ابع شیئا و قال هذا: لم اربح شیئا فلا تری الا ذاما لله قال سلمان: و ان هذا یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان فعندها تلیهم اقوام ان تکلموا قتلوهم و ان سکتوا استباحوهم لیستأثرون بغیئهم و لیطاؤن حرمتهم و لیسفکن دماتهم و لیملئن قلوبهم دغلا و رعبا فلا تراهم الا رجلین خائفین مرعوبین مرهوبین قال سلمان و ان هذا لکاین یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان ان عندها یؤتی بشیی من المشرق و شیی من المغرب یلون امتی یلون امتی فالویل الضعفاء امتی منهم و الویل لهم من الله لا یرحمون صغیرا و لا یوقرون کبیرا و لا یتجافون عن مسیی جثتهم جثة الأدمیین و قلوبهم قلوب الشیاطین قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال ای و الذی نفسی بیده یا سلمان و عندها یکتفی الرجال بالرجال و النساء بالنساء و یغاز علی الغلمان کما یغار علی الجاریة فی بیت اهلها و تشبه الرجال بالنساء و النساء بالرجال و یرکب ذوات الفروج السروج فعلیهن من امتی لعنة الله قال سلمان (رض) و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان عندها تزخرف المساجد کما تزخرف البیع و الکنایس و تحلی المصاحف و تطول المنارات و تکثر الصفوف قلوب متباغضة و السن مختلفة قال سلمان: و ان هذا لکائن یا رسول الله؟ قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان (رض) و عندها تحلی ذکور امتی بالذهب یلبسون الحریر و الدیباج و یتخذون جلود النمور صفافا (صفاقا) قال سلمان وعندها یظهر الربا و یتعاملون بالغیبة و الرشی و یوضع الدین و ترفع الدنیا قال سلمان و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: ای و الذی نفسی بیده یا سلمان و عندها یکثر الطلاق فلا یقام لله حد و لن یضروا الله شیئا قال سلمان و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان و عندها تظهر القینات و المعارف و تلینهم اشرار امتی قال سلمان و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان وعندها یحج اغنیاء امتی للنزهة و یحج اوساطها للتجارة و یحج فقراؤها للریا والسمعة فعندها یکون اقوام یتعلمون القرآن لغیرالله و یتخذونه مزامیر و یکون اقوام یتفقهون لغیرالله و یکثر اولاد الزنا و یتغنون بالقرآن و یتهافتون بالدنیا قال سلمان: و ان هذا الکائن یا رسول الله؟ قال ای و الذی نفسی بیده یا سلمان ذلک اذا انتهکت المحارم و اکتسبت الماثم و سلط الاشرار علی الأخیار و یفشو الکذب و تظهر اللجاجة و تفشو الفاقة و یتباهون فی اللباس و یمطرون فی غیر اوان المطر و یستحسنون الکوبة و المعازف و ینکرون الامر بالمعروف و النهی عن المنکر حتی یکون المؤمن فی ذلک الزمان اذل من لأمة و یظهر قراؤهم و عبادهم فیما بینهم التلاوم فاولئک یدعون فی ملکوت السموات الأرجاس الأنجاس قال سلمان: و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قال: ای والذی نفسی بیده یا سلمان فعندها لا یخشی الغنی علی الفقیر حتی ان السائل یسئل فی الناس فیما بین الجمعتین لا یصیب احدا یضع فی کفه شیئا قال سلمان: و ان هذا لکائن یا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)؟ فقال: ای و الذی نفسی بیده یا سلمان فعندها یتکلم الرویبضة فقال سلمان و مالروبیضة یا رسول الله فداک ابی و امی قال (صلی الله علیه و آله و سلم) یتکلم فی امر العامة من لم یکن یتکلم فلم یلبثوا الا قلیلا حتی تخور الارض خورة فلا یظن کل قوم الا انها خارت فی ناحیتهم فیمکتون ما شاءالله ثم ینکثون فی مکثهم فتلقی لهم الارض افلا ذکبدها قال ذهبا و فضة ثم اومی بیده الی الأساطین فقال مثل هذا فیومئذ لا ینفع ذهب و لا فضة فهذا معنی قوله تعالی «فقد جاء اشراطها» قال الله تعالی: «فاعلم انه لا الة الا الله و اسغفر لذنبک. »
« ابن عباس میگوید:
در حجةالوداع، با رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) مشغول انجام مناسک حج بودیم که حضرت حلقه در کعبه را گرفته و رو به ما کردند و فرمودند: آیا میخواهید شما را از نشانهها و حوادث پیش از قیامت خبردار کنم؟ سلمان که از همه به ایشان نزدیکتر ایستاده بود گفت: بلی یا رسولالله!
ایشان فرمودند: از جمله آنها ضایع و تباه کردن نمازها و تبعیت از شهوتها، متمایل شدن به هواهای نفسانی، تکریم و بزرگداشت ثروتمندان و مالپرستان و فروختن دین به قیمت دنیاست. در این زمان است که قلب مؤمن در درونش همان سان که نمک در آب حل میشود، ذوب میشود چرا که منکرات، کژیها و کاستیها را میبیند و قدرت تغییر دادن آنها را ندارد.
سلمان پرسید: آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست چنین خواهد شد و به دنبال آن حاکمان و امیران ستمگر و وزیران فاسق و کارگزاران و کارشناسان ستمکار پیدا شده و ] مردم [ به خیانتکاران اعتماد میکنند.
ـ آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به قبضة قدرت اوست آری! در آن زمان است که منکرات و انحرافات، معروف و خوب و اعمال پسندیده منکر و ناپسند شمرده میشود. به شخص خائن اعتماد و شخص امین خائن خوانده میشود. دروغگو را تأیید و راستگو را طرد میکنند.
ـ آیا واقعاً چنین روزی خواهد آمد؟
ـ قسم به آنکه جانم در دستانش است آری! در آن زمان است که زنان فرمانروا میشوند و سروری مییابند. با زنان و کنیزکان مشورت میگردد و کودکان بر منبرها مینشینند و هر چیزی نهایتاً به دروغ ختم میشود، زکات و فیء (که حق عمومی و همگانی است) غنیمت و بهره شخصی شمرده میشود. شخص به والدینش ستم میکند و در عین حال به دوستش خدمت و نیکی. و آنجاست که ستارة گنه کاری طلوع میکند.
ـ آیا چنین چیزی اتفاق خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم در دست اوست آری! در چنین شرایطی است که مرد با همسرش در تجارت شریک میشود، خوی و عادتهای شخصی و باطل زیاد شده و خوبیها به شدت کم میشود. شخص به خاطر سختگیری به بدهکاران خود تحقیر میشود. و زمانی است که بازارها به هم نزدیک میشوند و یکی میگوید چیزی نفروختم و دیگری میگوید سودی نبردم و چیزی جز شکایت کردن از خدا دیده نخواهد شد.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟...
ـ سلمان! آری قسم به آنکه جانم در دست اوست در آن زمان است که به دنبال این حوادث اقوامی پیدا میشوند که اگر حرفی بزنند کشته میشوند و اگر ساکت بمانند غارتشان میکنند تا اینکه از اموالشان بهرهمند شوند و به حریمهایشان تجاوز کنند و حرمتشان را شکسته و خونشان را بریزند. قلبهای آنها کاملاً با ترس و حقهبازی عجین گشته و آنها را جز در حالت خوف و نگرانی و هراس و وحشت نمییابی.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان است که چیزی از مشرق و چیزی از مغرب میآید و امت مرا رنگارنگ میکند چه بیچارهاند کسانی که به خاطر آنها ضعیف میشوند و وای بر آنها که خدا چه برای آنها مهیّا کرده و چگونه مترصد آنهاست، نه به کوچکترها رحم میکنند و نه به بزرگترها احترام میگذارند. از خطاکاران و گنهکاران در امان نیستند، بدنهایشان بدن انسان و قلبهایشان قلب شیطان است.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به کسی که جانم به دست اوست آری. در آن زمان مردان تنها به مردان و زنان تنها به زنان ] برای ارضاء شهوات [ میپردازند. همانگونه که اهل خانهای نسبت به دختران خانه خود احساس غیرت میکنند (غریبهها) نسبت به پسرکان جوان، غیور میگردند (آنها را ناموس خود میشمرند) مردان به زنان و زنان به مردان شبیه میشوند و زنان بر زینها سوار میگردند که لعنت من بر آنها باد.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان مساجد را همانند کلیساها و کنیسهها تزیین میکنند و قرآنها را طلاکاری و زینت. منارهها بلند میشوند و خطوط زیاد میشوند. قلبهایشان نسبت به هم متنفر و در زبانهایشان اختلاف نمایان است.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان است مردان و پسران امتم برای زینت از طلا استفاده میکنند و حریر و دیبا و ابریشم میپوشند و با بیگانگان متحد میشوند.
ـ آیا چنین چیزی واقع خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان ربا علنی میشود و با اجناس ممتاز، رشوه و معامله میکنند. دین رها میشود و مقام و منزلت دنیا (در نظر مردم) رفیع میگردد.
ـ آیا چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! هر چند به خدا ضرری نمیرسانند ] و به خودشان ظلم میکنند [ لیکن طلاق زیاد میشود و حدود اقامه و اجرا نمیشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان است که زنان آوازهخوان میشوند و آلات موسیقی جلوه مییابند و به دنبال آن اشرار امتم پیدا میشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان ثروتمندان امتم برای تفریح و سیاحت، افراد عادی برای تجارت و کسب درآمد و فقرا برای ریا و خودنمایی به حج و عمره میروند. جمعیتی پیدا میشوند که تفکّر و تدبر و تفقه آنها برای غیرخدا (و اهداف غیرالهی) است. زنازادگان زیاد میشوند و قرآن را با آواز و غنا میخوانند و به خاطر دنیا بر سر هم میریزند و با هم درگیر میشوند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری. در آن زمان به محارم تجاوز میکنند و به دنبال گناهان میروند، اشرار و بدان بر خوبان مسلط میشوند. دروغ علنی میشود و لجاجت نمایان میگردد. بیچارگیها علنی میشود، با لباسها به هم فخر میفروشند و مباهات میکنند و ظرفهای ناشایست را پر میکنند. نرد و شطرنج و آلات موسیقی مورد پسند واقع میشوند. امر به معروف و نهی از منکر را انکار میکنند، به طوری که مؤمن خوارتر از کنیز میگردد. همدستی میان زاهد(نما)ها و قاریان (بدکردار) نمایان میشود. اینها همانها هستند که در آسمانها آنها را پلیدان ناپاک میخوانند.
ـ آیا واقعاً چنین خواهد شد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان ثروتمند از وضعیت فقیر هراسان نمیشود به طوری که گدا یک هفته کامل از مردم گدایی میکند امّا کسی را که چیزی در دستش بگذارد نمیبیند.
ـ آیا حقیقتاً چنین اتفاقی خواهد افتاد؟
ـ سلمان! قسم به آنکه جانم به دست اوست آری! در آن زمان « روبیضه » به سخن میآید.
پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله « روبیضه » دیگر چیست؟
ـ کسی که تا به حال صحبت نمیکرد برای امور عموم مردم به سخن میآید و جز کمی از او فرمان نبرند... »(28)
در حدیث مشهور دیگری از امام علی (علیه السلام) چنین آمده است:(29)
« عَنِ النَّزالِ بْنِ سَبْرَةَ قالَ: خطَبَنا اَمیرُالْمُؤْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ أَبی طالِبٍ علیهالسلام فَحَمِدَاللّهَ عَزَّوَجَلَّ وَ أَثْنى عَلَیْهِ وَ صَلّى عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، ثُمَّ قالَ: سَلُونی أَیُّهَا النّاسُ قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونی ـ ثَلاثا ـ
فَقامَ إِلَیْهِ صَعْصَعَةُ بْنُ صَوْحانَ فَقالَ: یا أَمیرَالْمُوْمِنینَ مَتى یَخْرُجُ الدَّجَّالُ؟
فَقالَ لَهُ عَلِىٌّ علیهالسلام: اُقْعُدْ فَقَدْ سَمِعَ اللّهُ کَلامَکَ وَ عَلِمَ ما أَرَدْتَ، وَاللّهِ مَا الْمَسْئُولُ عَنْهُ بِأَعْلَمَ مِنَ السّائِلِ، وَلکِنْ لِذلِکَ عَلاماتٌ وَ هَیْئاتٌ یَتْبَعُ بَعْضُها بَعْضا کَحَذْوِالنَّعْلِ بِالنَّعْلِ، وَ إِنْ شِئْتَ أَنْبَأْتُکَ بِها؟
قالَ: نَعَمْ یا أَمیرَالْمُؤْمِنینَ.
فَقالَ علیهالسلام: اِحْفَظْ فَإِنَّ عَلامَةَ ذلِکَ: إِذا أَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ، وَ أَضاعُوا الْأَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْکِذْبَ، وَ أَکَلُواالرِّبا، وَ أَخَذُوا الرُّشا، وَشَیَّدُواالْبُنْیانَ، وَ باعُواالدّینَ بِالدُّنْیا، وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ، وَ شاوَرُواالنِّساءَ، وَقَطَعُواالْأَرْحامَ، وَاتَّبَعُواالْأَهْواءَ وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ، وَ کانَ الْحِلْمُ ضَعْفا، وَ الظُّلْمُ فَخْرا، وَ کانَتِ الْأُمَراءُ فَجَرَةً، وَالْوُزَراءُ ظَلَمَةً، وَالْعُرَفاءُ خَوَنَةً، وَالْقُرّاءُ فَسَقَةً، وَ ظَهَرَتْ شَهاداتُ الزُّورِ، وَاسْتَعْلَنَ الْفُجُورُ وَ قَوْلُ الْبُهْتانِ وَالاْءِثْمُ وَالطُّغْیانُ، وَ حُلِّیَتِ الْمَصاحِفُ، وَ زُخْرِفَتِ الْمَساجِدُ، وَ طُوِّلَتِ الْمِناراتُ، وَ اُکْرِمَتِ الْأَشْرارُ، وَازْدَحَمَتِ الصُّفُوفُ، وَاخْتُلِفَتِ الْقُلُوبُ، وَ نُقِضَتِ الْعُهُودُ، وَاقْتَرَبَ الْمَوْعُودُ، وَ شارَکَ النِّساءُ أزْواجَهُنَّ فِی التِّجارَةِ حِرْصا عَلَى الدُّنْیا، وَ عَلَتْ أَصْواتُ الْفُسّاقِ وَاسْتُمِعَ مِنْهُمْ، وَ کانَ زَعیمُ الْقَوْمِ أَرْذَلَهُمْ، وَاتُّقِیَ الْفاجِرُ مَخافَةَ شَرِّهِ، وَ صُدِّقَ الْکاذِبُ، وَائْتُمِنُ الْخائِنُ، وَاتُّخِذَتِ الْقِیانُ وَالْمَعازِفُ، وَ لَعَنَ آخِرُ هذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَها، وَ رَکِبَ ذَواتُ الْفُرُوجِ السُّرُوجَ، وَ تَشَبَّهَ النِّساءُ بِالرِّجالِ، وَالرِّجالُ بِالنِّساءِ، وَ شَهِدَ الشّاهِدُ مِنْ غَیْرِ أَنْ یُسْتَشْهَدَ، وَ شَهِدَ الاْخَرُ قَضاءَ الذِّمامِ بِغَیْرِ حَقٍّ عَرَفَهُ وَ تَفَقُّهٍ لِغَیْرِالدّینِ، وَ آثَرُوا عَمَلَ الدُّنْیا عَلَى الاْخِرَةِ، وَ لَبِسُوا جُلُودَالضَّأْنِ عَلى قُلُوبِ الذِّئابِ، وَ قُلُوبُهُمْ أَنْتَنُ مِنَ الْجِیَفِ وَ أمَرُّ مِنَ الصَّبْرِ، فَعِنْدَ ذلِکَ أَلْوَحا أَلْوَحا، ثُمَّ الْعَجَلُ، خَیْرُ الْمَساکِنِ یَوْمَئِذٍ بَیْتُ الْمَقْدِسِ، وَلْیَأْتِیَنَّ عَلَى النّاسِ زَمانٌ یَتَمَنّى أَحَدُهُمْ أَنَّهُ مِنْ سُکّانِهِ ... »
« نَزالبن سبرة گوید: امیرالمؤمنین علىبنابىطالب علیهالسلام براى ما خطبهاى خواند؛
پس از حمد و ثناى خداوند عزّوجلّ و درود بر محمّد و آل محمّد علیهمالسلام سه مرتبه فرمود: اى مردم! از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا از دست بدهید. [در این هنگام ]صَعْصعه بن صوحان از جا برخاست و گفت: اى امیر مؤمنان! دجّال چه زمانى خروج مىکند؟
على علیهالسلام فرمود: بنشین، خداوند کلام و خواستهى تو را شنید و دانست. به خدا سوگند در این موضوع، سؤال شونده از سؤال کننده داناتر نیست، ولیکن براى آن علائم و نشانه هایى است که طابق النّعل بالنّعل به دنبال یکدیگر بیاید که اگر بخواهى، تو را بدان آگاه کنم.
و او (صعصعهبن صوحان) عرض کرد: آرى اى امیر مؤمنان! و على علیهالسلام فرمود: به خاطر بسپار که آن نشانهها چنین است:{ دجّال وقتى مىآید که] مردم نماز را بمیرانند، و امانت را ضایع کنند، و دروغ گفتن را حلال شمارند. و رباخوارى نمایند و رشوه بگیرند، و ساختمانها را محکم بسازند، و دین را به دنیا بفروشند، و نادانان را به کار گیرند و با زنان مشورت کنند و پیوند خویشان را قطع نمایند و هواپرستى پیشه سازند و خون یکدیگر را بىارزش دانند. صبر و بردبارى در میان آنها نشانهى ضعف و ناتوانى باشد، و ظلم و ستم باعث فخر گردد، اُمراء فاجر، وزراء ظالم، و سردمداران دانا خائن و قاریان [قرآن ]فاسق باشند، آشکارا شهادت باطل دهند، و اعمال زشت و گفتار بُهتانآمیز و گناه و طغیان و تجاوز علنى گردد، قرآنها زینت شود، و مساجد نقاشى و رنگآمیزى شوند و منارهها بلند گردد، و اشرار مورد عنایت قرار گیرند، و صَفها در هم بسته شود. خواهشها مختلف باشد و پیمانها نقض گردد، و وعدهاى که داده شد نزدیک شود. زنها به واسطه ى میل شایانى که به امور دنیا دارند در امر تجارت با شوهران خود شریک شوند، صداهاى فاسقان بلند گردد و از آنها شنیده شود. بزرگ قوم، رذلترین آنهاست، از شخص فاجر به ملاحظه شرّش تقیه شود، دروغگو تصدیق و خائن امین گردد، زنانِ نوازنده، آلات طرب و موسیقى به دست گرفته نوازندگى کنند! و مردم پیشینیان خود را لعنت نمایند. زنها بر زینها سوار شوند و زنان به مردان و مردان به زنان شباهت پیدا کنند. شاهد [در محکمه] بدون اینکه از وى درخواست شود شهادت مىدهد، و دیگرى به خاطر دوست خود برخلاف حق گواهى دهد، احکام دین را براى غیر دین بیاموزند، و کار دنیا را بر آخرت مقدم دارند، پوست میش را بر دلهاى گرگان بپوشند، در حالى که دلهاى آنها از مردار متعفنتر و از صبر تلختر است. در آن موقع شتاب و تعجیل کنید. بهترین جاها در آن روز بیتالمقدس است. روزى خواهد آمد که هر کسى آرزو کند که از ساکنان آن جا باشد ... »(30)
با دقت در روایات فوق می توان دریافت که تعدادی از نشانه های مورد بحث (به خصوص مواردی که به صورت پر رنگ نمایش داده شده اند) در روایات فوق، تنها در طی 100 سال اخیر به وقوع پیوسته اند و در زمان های قبل، سابقه ی چندانی نداشته اند؛ بنابراین با تدبر در آن ها می توان دریافت که عصر حاضر، زمان و دوران ویژه ای است و ما بیش از هر زمان دیگری به زمان ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) نزدیک شده ایم و با تلاش ها و مجاهدت های خویش می توانیم زمان ظهور ایشان را نزدیک تر سازیم.
اما در برخورد با احادیث مربوط به « علایم ظهور » چه باید کرد؟
قبل از ارایه ی پاسخ دقیق به سوال فوق، چندین نکته ی مهم را باید مد نظر داشت:
1 - ظهور منجی عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) یک پدیده ی پویا و دینامیک است، نه یک پدیده ی ایستا و استاتیک. یعنی ظهور منجی کاملاً بستگی به تحرکات زمینه سازان ظهور و منتظران آن حضرت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد و اینگونه نیست که زمان ظهور یک زمان کاملاً ثابت و غیر قابل تغییر باشد. به خصوص که روایات از مسئله ی مهمی همچون « بدأ » سخن می گویند(31) و مطابق این عبارت، ممکن است بنا بر مصالحی، خداوند زمان ظهور منجی را تغییر دهد.
متاسفانه افراطیون و تفریطیون، همگی مسئله ی پویایی و تغییر پذیری زمان ظهور را نادیده می گیرند. افراطیون می گویند چون تعداد زیادی از نشانه ها محقق شده اند، بنابراین بدون هیچ شبهه ای و به صورت قطع و یقین مسئله ی ظهور در فاصله ی کوتاهی اتفاق خواهد افتاد و امکان زیادی برای تغییر وجود ندارد:
پندار ذهنی افراطیون در مورد نزدیکی ظهور: طبق نظر این عده، با توجه به وقوع تعداد زیادی از نشانه ها در عصر حاضر، ظهور اجباراً و با فاصله ی کوتاهی اتفاق خوهد افتاد و این مسئله ای تخلف ناپذیر است.
تفریطیون نیز زمان ظهور را کاملاً دور پنداشته و تصور می کنند زمان عصر ظهور، دوره ای عجیب و کاملاً متفاوت با عصر حاضر است و برای ظهور منجی، باید دوره ای کاملاً عجیب و با حوادثی غریب اتفاق بیفتد که با دوره ی حاضر فاصله ی زیادی دارد.
پندار ذهنی تفریطیون پیرامون دور بودن ظهور: طبق نظر این گروه، زمان عصر ظهور، دوره ای عجیب و کاملاً متفاوت با عصر حاضر است و برای ظهور منجی، باید دوره ای کاملاً عجیب و با حوادثی غریب اتفاق بیفتد که با دوره ی حاضر فاصله ی زیادی دارد.
اما گروهی که احادیث معصومین (علیهم السلام) را با دقت مطالعه و در آن ها تدبر می نمایند، می دانند که علیرغم وقوع تعداد زیادی از علایم ظهور تا عصر حاضر و علیرغم این که دوران حاضر یکی از شبیه ترین ادوار به دوره ی عصر ظهور توصیف شده در روایات است، اما دست خداوند متعال در زمینه ی تعویق یا تسریع امر ظهور بسته نیست و چه بسا با کوتاهی و تعلل شیعیان منتظر و زمینه سازان ظهور، خداوند متعال زمان ظهور را به تعویق بیندازد. در واقع همان خداوندی که پازل نشانه های ظهور را در عصر حاضر در کنار یکدیگر چیده است، به همان اندازه و بلکه بیشتر قدرت دارد تا در صورتی که منتظران بی لیاقتی نشان دادند، در امر زمان ظهور « بداء » حاصل نماید و امر ظهور را به زمان دیگری موکول فرماید و در زمان های آینده نیز افرادی مشابه افراد عصر حاضر و نشانه هایی همچون نشانه های عصر حاضر بیافریند و ظهور را به آینده ای دورتر یا حتی نزدیک تر موکول نماید. تصویر زیر، این مسئله را به صورت شماتیک نشان می دهد:
نظر مشترک عمده ی محققین درباره ی زمان ظهور: علی رغم وقوع تعداد زیادی از علایم ظهور تا عصر حاضر و علی رغم این که دوران حاضر یکی از شبیه ترین ادوار به دوره ی عصر ظهور توصیف شده در روایات است، اما دست خداوند متعال در زمینه ی تعویق یا تسریع امر ظهور بسته نیست و چه بسا با کوتاهی و تعلل شیعیان منتظر و زمینه سازان ظهور، خداوند متعال زمان ظهور را به تعویق بیندازد. در واقع همان خداوندی که پازل نشانه های ظهور را در عصر حاضر در کنار یکدیگر چیده است، به همان اندازه و بلکه بیشتر قدرت دارد تا در صورتی که منتظران بی لیاقتی نشان دادند، در امر زمان ظهور « بداء » حاصل نماید و امر ظهور را به زمان دیگری موکول فرماید و در زمان های آینده نیز افرادی مشابه افراد عصر حاضر و نشانه هایی همچون نشانه های عصر حاضر بیافریند و ظهور را به آینده ای دورتر یا حتی نزدیک تر موکول نماید.
متاسفانه آن چه که در عمل و رفتار برادران و خواهران عضو گروه « مبشران ظهور » دیده می شود، مصداق عینی تصویر اول می باشد:
پندار ذهنی افراطیون در مورد نزدیکی ظهور: طبق نظر این عده، با توجه به وقوع تعداد زیادی از نشانه ها در عصر حاضر، ظهور اجباراً و با فاصله ی کوتاهی اتفاق خوهد افتاد و این مسئله ای تخلف ناپذیر است.
عزیزان « مبشر ظهور » عملاً و با توجه به سیر و سلوک خود در برخورد با نشانه های ظهور، نشان داده اند که مسئله ی ظهور را به صورتی تخلف ناپذیر در زمانی بسیار نزدیک می پندارند و نسبت به این زمان، خود را « مبشر » و « بشارت دهنده » نسبت به این « زمان ظهور نزدیک » می شمارند. حال آن که این دیدگاه و این تلقی و نامگذاری از اساس اشتباه است و زمان ظهور به صورت قطعی مشخص نمی باشد و علیرغم تعدد وقوع نشانه های ظهور در عصر حاضر، باز هم امکان تعویق ظهور وجود دارد و ممکن است این زمان تغییر یابد. بنابراین اصل عبارت « مبشران ظهور » نیز در دل خود دیدگاهی تطبیقی و آن هم از نوع تقریباً قطعی دارد.
از سوی دیگر نیز عده ای که اصرار می کنند ظهور نزدیک نیست، باز هم خطایی به مراتب بیشتر مرتکب می شوند و این سخن آن ها نشان دهنده ی این است که آن ها مشخصاً می دانند که زمان ظهور چه زمانی است و این زمانی که آن ها به آن اعتقاد دارند، از عصر حاضر فاصله ی زیادی دارد. بنابراین از حرف ها و ادعاهای این افراد نیز به نوعی بوی توقیت و آن هم از نوعی بسیار بدتر و مهلک تر که ناامیدی را نیز با خود به دنبال دارد، به مشام می رسد.
بنابراین باید ضمن امیدواری به نزدیک بودن ظهور با توجه به تعدد وقوع نشانه های ظهور، این مسئله ی مهم را به خاطر داشت که مسئله ی « بداء » را باید همواره در ذهن پروراند و با ممکن دانستن آن، از هر گونه اظهار نظر قطعی و دیدگاه تطبیقی بی محابا و نزدیک به توقیت، خودداری نمود.
2 - متاسفانه تعدادی از محققین و حوزویان عزیز، قائل به این مسئله هستند که اصولاً نیاز چندانی به بحث پیرامون علایم ظهور، آن هم به صورت گسترده و رسانه ای وجود ندارد. اما متاسفانه این سخن، اشتباهی بزرگ و زیان آور می باشد. زیرا:
الف) برخی از محققان عزیز و محترم، بیان نموده اند که نشانه های ظهور به قدری واضح و آشکار اتفاق می افتند که همه از آن ها با خبر می شوند و نیاز چندانی به بررسی علایم ظهور وجود ندارد. برخلاف تصور برخی از برادران و خواهران محقق و برخلاف ادعای این عزیزان، علایم ظهور آنچنان که تصور می شود، به راحتی قابل تفسیر نیستند و شبهات زیادی در برابر آن ها وجود دارد. برای مثال، در یکی از روایات صحیح السند و معتبر پیرامون « صیحه ی آسمانی » که یکی از نشانه های مهم و حتمی ظهور است، چنین آمده است:(32)
« ابن ولید از ابن ابان از الاهوازی از حماد بن عیسی از ابراهیم بن عمراز ابو ایوب (الخزاز به قرینه ی راوی و مطلبی که از او روایت شده) از حارث بن مغیره از اباعبدالله (علیه السلام):
صیحه ای که در ماه رمضان خواهد بود، در شب جمعه بیست و سوم آن ماه است. »(33)
در وهله ی اول ممکن است هیچ ابهامی در مورد صیحه ی آسمانی شب جمعه بیست و سوم ماه رمضان به به نظر نرسد، اما یک نکته ی مهم در این میان وجود دارد و آن نکته ی مهم این است که به علت وجود اختلافات تقویمی ناشی از مسایل فقهی در ممالک شیعی و اهل تسنن، در اکثر سال ها، حداقل یک روز اختلاف بین تقویم قمری ممالک شیعه نشین و اهل تسنن وجود دارد. برای مثال در حالی که در ایران 21 ماه رمضان می باشد، در بسیاری از سال ها و در عربستان، همان روز به عنوان 22 ماه رمضان محسوب می شود. گرچه ممکن است گفته شود که با توجه به این که شیعیان طبق احادیث معصومین (علیهم السلام) عمل می نمایند و تقویم آن ها به صحت مقرون تر است، اما نشانه های ظهور برای اتمام حجت بر تمامی مسلمین و غیر مسلمین هستند و برای این که حجت بر مردم ساکن در ممالک سنی نشین نیز تمام شود، باید راهی وجود داشته باشد که بتوان بر این اختلاف تقویمی فائق آمد.
برای مثال در حالی که صیحه ی شب بیست و سوم ماه رمضان اتفاق می افتد، ممکن است مسلمان اهل تسننی که مطابق تقویم منطقه ای وی شب مذکور شب بیست و چهارم ماه رمضان باشد، این بهانه را در پیشگاه خدا داشته باشد که چون صیحه ی مذکور را در شب بیست و چهارم ماه رمضان (البته طبق تقویم منطقه ای اش) شنیده است، پس وی نمی دانسته است که صیحه ی مذکور همان صیحه ی آسمانی بیست و سوم موجود در روایات است و به همین دلیل فریب خورده و منحرف شده است.
البته این مسئله فقط مربوط به اختلاف شیعه و سنی در تقویم ماه رمضان نیست، بلکه اخیراً و در طی سال های اخیر نیز دیده شده است که بین مراجع تقلید محترم شیعه نیز اختلافاتی در مورد اعلام کردن اول و آخر ماه رمضان پدید آمده است؛ پس با این اوصاف تکلیف صیحه ی شب بیست و سوم ماه رمضان چه می شود؟ کدام تقویم باید در این زمینه باید مبنا قرار بگیرد؟ مسئله ی اختلاف تقویم ها چه می شود؟ و ...
یک نمونه از این اختلاف تقویمی را می توان در مورد اعدام صدام ملعون دریافت. در حالی که در سرزمین های شیعی، روز عرفه بود و صدام در این روز به درک واصل شد، رسانه های وابسته به دیکتاتورهای وهابی منطقه، با سوء استفاده از اختلافات تقویمی کشورهای منطقه، ادعا کردند که صدام در روز عید قربان شهید!!! شده و شهید قربانی شده!!! در روز عید قربان است! و به همین دلیل به ملکوت اعلی خواهد رفت:(34)
زمان مرگ صدام؛ مثالی از اختلاف تقویمی بین کشورهای منطقه.
البته مسایل دیگری نیز در این میان مطرح است. تکلیف مسلمانانی که در بقیه ی نقاط دنیا اعم از اروپا، آمریکا و ... وجود دارند چه می شود؟ برای آن ها که همان زمان، روز است، نه شب! در واقع زمانی که برای مثال در افق ایران، عراق و ... شب 23 رمضان است، در قاره های آمریکای شمالی و جنوبی هنوز روز 23 رمضان است و اگر صیحه همزمان در کل دنیا اتفاق بیفتد، برای برخی از مردم کره ی زمین، زمان مذکور در شب بوده و برای برخی دیگر در روز می باشد!
البته به صورت قطع، « نشانه ی ظهور » ذکر شده در بالا، اتفاق خواهد افتاد و حتماً توضیحات مهمی درباره ی شبهات ذکر شده وجود دارند و دست خداوند متعال برای هیچ کاری بسته نیست. اما مسایل ذکر شده، اهمیت فراوان مطالعه ی دقیق نشانه های ظهور را حتی در مورادی که ممکن است در ظاهر نیز ابهام آمیز نباشند، نشان می دهد.
بنابراین همانگونه که ملاحظه فرمودید، مسائل متعددی همچون مسئله ی اختلاف زمانی و اختلاف تقویم ها باید در باب علایم ظهور مد نظر قرار بگیرند و اینگونه نیست که نشانه های ظهور به قدری واضح و شفاف باشند که هر فردی اعم از خواص یا عوام آن ها را دریافته و درک نماید و برای برخورد صحیح با این نشانه ها، نیاز به مطالعه و برخورد صحیح با نشانه های ذکر شده در روایات و تلاش برای انطباق احتمالی آن ها با وقایع خارجی صورت گیرد. چرا که این نشانه ها در همین دنیا قرار است اتفاق بیفتند نه در کرات دیگر!
مثالی دیگر در این زمینه، حدیثی از امام صادق (علیه السلام) پیرامون جنایات سفیانی در مدینه می باشد:(35)
« و یبعث السفیانی عسکراً إلی المدینة فیخربونها، و یهدمون القبر الشریف، و تروث بغالهم فی مسجد رسول الله صلی الله و علیه و آله. »
ترجمه: سفیانی لشکری را به مدینه گسیل می دارد تا آنجا را خراب و قبر مطهر (حضرت رسول) را منهدم کنند و استران و چهارپایان آنها در مسجدالنبی، سرگین می اندازند. »(36)
حال از محققین محترمی که ذکر می کنند علایم ظهور بسیار واضح اتفاق می افتند و نیاز به بررسی ویژه ندارند، باید پرسید که تکلیف روایاتی همچون روایات فوق چه می شود؟ در عصر حاضر که لشکریان و سپاهیان کشورهای مختلف از خودرو و نفربر و تانک استفاده می کنند و اسب و استر و قاطر و ... جای چندانی در لشکرکشی های نظامی ندارند، آیا می توان تنها به ظاهر روایت فوق استناد کرد و آیا عوام نیز به وضوح می توانند مفهوم روایت فوق را دریابند؟ آیا باید به معنای ظاهری و لفظی روایت فوق توجه کنیم یا اینکه احتمال بدهیم روایت فوق بیان می کند که احتمالاً سپاه سفیانی از مسجد مبارک مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان گاراژ تانک ها و نفربرها و (نعوذ بالله) به عنوان مزبله ی اتومبیل ها و ادوات جنگی استفاده خواهد کرد؟!
بنابراین به نظر می رسد که بر خلاف ادعای تعدادی از محققان، نشانه های ظهور آن چنان که باید و شاید نیز چندان واضح و آشکار نیستند که بتوان با توجه به ظاهر آن ها به راحتی قضاوت کرد و نیاز به مطالعه، بررسی و تدبر دقیق دارند. به نحوی که قبل از وقوع، باید احتمالات مختلف وقوع این نشانه ها را شناخت و به مردم آموزش داد تا با دانستن آن ها، نادانسته وارد فتنه های آخرالزمانی نشوند.
3 - برخی از محققین ابراز داشته اند که نباید به علایم ظهور پرداخت و پرداختن به این نشانه ها کاری عبث و بیهوده می باشد. حال آن که این سخن، حرف صحیحی نیست. زیرا:
الف) ائمه ی معصومین (علیهم السلام) از هر گناه و اشتباهی مبرا می باشند و انجام اعمال عبث نیز که یکی از مصادیق اشتباه می باشد، از ساحت مقدس معصومین (علیهم السلام) فاصله ی زیادی دارد. بنابراین ذکر احادیث متعدد پیرامون نشانه های ظهور از سوی این بزرگواران، نباید کاری عبث و بیهوده باشد؛ بلکه معصومین (علیهم السلام) از ذکر این نشانه ها، اهداف مهمی را دنبال می کرده اند که یکی از این اهداف، دمیدن روح امید و آرزو به جوامع اسلامی با دیدن تحقق این پیشگویی ها و نشانه ها می باشد و هدف دیگر، بیان گردنه های صعب العبور و سخت پیش روی امت اسلام در عصر آخرالزمان می باشد تا مسلمانان با شناختن سیمای آخرالزمان در احادیث مربوط به نشانه های ظهور، نقشه ای واضح و گویا از وقایع عصر ظهور داشته باشند و با شناختن نشانه ها، از افتادن در دره ها و چاه های هولناک آخرالزمان پرهیز نمایند. همچنین در برخی احادیث، ضمن بیان برخی از نشانه های ظهور، توصیه های مخصوصی به شیعیان شده است. احادیث زیر، از آن جمله می باشند:(37)
« امام باقر (علیه السلام) فرمودند: آیة الحوادث فی رمضان: علامة فی السماء من بعدها اختلاف الناس، فإذا أدرکتها فاکثر من الطعام.
ترجمه: نشانه حادثه ها در ماه رمضان، نشانه ای است در آسمان که مردم پس از آن دچار اختلاف می شوند. هرگاه آن را درک کردی [ذخیره] غذایت را بیشتر کن. »(38)
در حدیث فوق، ضمن اشاره به یکی از علایم ظهور، به شیعیان توصیه شده است تا در صورت مشاهده ی آن، آذوقه برای خود ذخیره کنند. واضح است که بدون شناختن علامت مذکور، نمی توان از توصیه های ائمه ی معصومین (علیهم السلام) در این رابطه بهره برد.
همچنین در حدیث دیگری زرارة بن اعین از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمودند:(39) « ینادی مناد من السماء إن فلانا هو الامیر، و ینادی مناد إن علیاً و شیعته هم الفائزون، قلت: فمن یقاتل المهدی بعد هذا، فقال: رجل من بنی أمیة، و إن الشیطان ینادی إن فلاناً و شیعته هم الفائزون، قلت: فمن یعرف الصادق من الکاذب، قال: یعرفه الذین کانوا یروون حدیثنا، و یقولون انه یکون قبل أن یکون، و یعلمون أنهم هم المحقون الصادقون.
ترجمه: منادی از آسمان ندا می دهد که فلانی فرمانرواست و منادی [دیگری] هم ندا می دهد! همانا علی و شیعیان او رستگارند. گفتم: چه کسی پس از این با مهدی می جنگد؟ فرمودند: مردی از بنی امیه که شیطان ندا می دهد همانا فلانی و پیروان او رستگار می شوند. گفتم: پس چه کسانی راستگو را از دروغگو تشخیص می دهد؟ فرمودند: آنها که احادیث ما را روایت می کنند و پیش از وقوع این اتفاقات می گویند چنین می شود و می دانند که آنها راستگویند و حق دارند. »(40)
نکته ی جالبی که در حدیث فوق به چشم می خورد، این نکته ی مهم است که خود امام صادق (علیه السلام) نیز فرمودند که تنها کسانی می توانند از شر فتنه ی ایجاد شده پیرامون صیحه ی ماه رمضان نجات یابند که از قبل روایات مربوطه را مطالعه نموده و پیش از وقوع نشانه ها، می گویند چنین می شود! این عبارت قابل توجه عزیزانی است که اصرار می کنند نیاز چندانی به مطالعه ی علایم ظهور نیست و این سخن معصوم (علیه السلام) پاسخی دندان شکن به افرادی است که اصرار می کنند نباید پیرامون نشانه های ظهور به بحث و بررسی پرداخت.
البته عبارت « آن ها که احادیث ما را روایت می کنند » علاوه بر اشاره ی عام به کسانی که به نقل حدیث از ائمه ی معصومین (علیهم السلام) می پردازند، به صورت خاص به فقهای بزرگوار اشاره دارد و این عبارت نشان می دهد که فقهای عزیز باید در کشف اسرار و رموز مربوط به « نشانه های ظهور »، فعال عمل کنند و ماحصل این امر را به مردم ارایه نمایند تا مردم از افتادن در ورطه های هولناک آخرالزمان، نجات یابند.
شاید فرمایش مرجع گرانقدر، حضرت آیت الله العظمی صافی (دام ظله العالی) در این خصوص و فتوای ایشان مبنی بر این که فراگیری « نشانه های ظهور » به منظور پرهیز از گرفتاری در فتنه ها و نیز پرهیز از افتادن در دام شیادان و مدعیان، بر همه ی مقلدان ایشان واجب می باشد،(41) از همین مسئله نشأت گرفته باشد.
ب) در صورتی که ما در مطالعه ی نشانه های ظهور کم کاری کنیم و آن ها را مورد واکاوی و مطالعه قرار ندهیم و آن ها را به مردم ارایه نکنیم، دشمن از موقعیت به دست آمده سوء استفاده کرده و ضمن مطالعه ی این نشانه ها، از آن ها بر علیه خود مسلمانان استفاده خواهد کرد.
فیلم ضد ایرانی و ضد اسلامی 300 نشان داد که دشمن تا چه حد در مطالعه ی نشانه های ظهور، دقیق و کارکشته است! معرفی پرچم های سیاه به عنوان پرچم سپاه ایرانی خشایارشاه و نشان دادن خوی وحشیگری در سپاهیان ایرانی تحت این پرچم، نشان داد که دشمن ضمن مطالعه ی نشانه ی پرچم های سیاه خراسان در روایات آخرالزمانی،(42) به دروغ پرچم های خشایارشاه را نیز سیاه نشان داد تا مخاطب غربی اینگونه تصور کند که اگر در آخرالزمان نیز لشکری با پرچم های سیاه از جانب ایران به سمت غرب حرکت کرد، نتیجه ای جز تباهی و نابودی و کشتار برای غرب نخواهد داشت: (43)
نمایش مکرر پرچم سیاه به عنوان پرچم لشکر ایران در فیلم 300.
به طور قطع و یقین، تماشاگری که پرچم های سیاه ایرانی فیلم 300 را در کنار قساوت و کشتار صاحبان آن در فیلم مذکور ملاحظه می نماید، به طور ناخودآگاه علیه پرچم های سیاه آخرالزمانی ایرانیان واکسینه شده و این تماشاگر، خوراک خوبی برای دسیسه های ضد ایرانی و ضد اسلامی آمریکا و سایر کشورهای ماسونی خواهد شد.
همچنین اعلام موجودیت مدعیان مهدویت و منحرفانی همچون « احمد الحسن » معروف به « سید یمانی » و یا « سید محمود الحسنی الصرخی » معروف به « سید حسنی » در عراق که از سوی سفارت خانه های حکومت های فاسدی همچون « عربستان سعودی » مورد حمایت قرار می گیرند و موفقیت نسبی این منحرفان در جذب تعداد زیادی از عوام، نشان می دهد که دشمن ضمن مطالعه در روایات مربوط به نشانه ای ظهور، از ضعف شیعیان راستین و محققین مخلص و دیندار سوء استفاده کرده و با خلق نسخه های جعلی از مصادیق شخصیت های عصر ظهور، سعی در به انحراف کشاندن و تباهی شیعیان و سایر مسلمین دارد:(44)
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد « سید حسنی » و زمینه ساز ظهور بودن و ارتباط وی با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف).
ادعاهای گزاف « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد کسب فیض از محضر آیت الله شهید صدر و سوء استفاده از این مسئله.
تحرکات مشکوک « سید محمود الحسنی الصرخی » در مورد ادعای زمینه سازی ظهور.
« سید محمود الحسنی الصرخی » در حال رقص! و در زمانی که هنوز ادعای « سید حسنی » بودن و اعلام مرجعیت نکرده بود!
وبسایت فارسی « احمد الحسن » ملقب به « احمد الحسن الیمانی » مدعی دروغین « سید یمانی » و زمینه سازی برای ظهور.
شناسنامه و بیوگرافی فرمایشی « احمد الحسن الیمانی » مدعی دروغین « سید یمانی ».
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در لوگوی شبکه ی ماهواره ای مبلغ تحرکات « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در اعلامیه های تبلیغی « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
« ستاره ی شش گوش » سمبل یهود و فراماسونری در وبسایت « احمد الحسن الیمانی »! مدعی دروغین مهدویت، نشان می دهد که وی سر در آخور یهود و فراماسونری دارد.
مثال های فوق، اهمیت توجه بیشتر به احادیث مربوط به آخرالزمان را به خوبی نشان می دهد. یقیناً اگر محققان مخلص و وفادار به ولایت، تلاش کنند تا نسخه های احتمالی (نه حتمی) مصادیق ذکر شده را به مردم معرفی نمایند، مردم هم گمراه نشده و ضمن دانستن این که این مصادیق قطعی نمی باشند، در خواهند یافت که اگر قرار باشد « سید حسنی » یا « سید خراسانی » یا « سید یمانی » در عصر ما وجود داشته باشد، این اصطلاحات بیشتر برازنده ی چه کسانی خواهد بود.
4 - تعدادی از محققین، از نویسندگانی که پیرامون نشانه های ظهور مطلب می نویسند، این گونه خرده می گیرند که نباید پیرامون مطالب ذکر شده در روایات، دست به تعبیر و تفسیر زد و باید از معانی ظاهری روایات بهره برد و مسایل را با توجه به آن ها توجیه کرد.
در پاسخ به این عزیزان باید گفت که همانگونه که تعبیر و تفسیر های افراطی، عجیب و غریب و نامعمول می تواند به بررسی صحیح نشانه های ظهور لطمه وارد کند، اصرار زیاد بر معانی ظاهری روایات نیز مذموم و ناپسند می باشد.
برای مثال تعدادی از عزیزان اصرار دارند که سردار سپاه خراسانی یعنی « شعیب بن صالح »، حتماً باید نام « شعیب » و پدرش نیز نام « صالح » داشته باشد (البته اگر ضعف سندی روایات را نادیده بگیریم). این عزیزان با این مسئله که ممکن است نام های « شعیب » و « صالح »، کنایی و رمزی باشند، بسیار مخالفند.
در پاسخ به این عزیزان، چند مسئله را خاطرنشان می شویم:
الف) در سطور فوق اشاره نمودیم که در یکی از روایات پیرامون « سفیانی » چنین آمده است:(45)
« و یبعث السفیانی عسکراً إلی المدینة فیخربونها، و یهدمون القبر الشریف، و تروث بغالهم فی مسجد رسول الله صلی الله و علیه و آله. »
ترجمه: سفیانی لشکری را به مدینه گسیل می دارد تا آنجا را خراب و قبر مطهر (حضرت رسول) را منهدم کنند و استران و چهارپایان آنها در مسجدالنبی، سرگین می اندازند. »(46)
حال باید از عزیزانی که اصرار می کنند تنها باید به معنای ظاهری روایات اکتفا کرد، این سوال پرسیده شود که در عصر کنونی که لشکرکشی ها به وسیله ی جیپ و تانک و نفربر و ... انجام می شود و از چارپایان در تحرکات نظامی استفاده نمی گردد، آیا می توان به معانی ظاهری روایات مذکور اکتفا نمود و انتظار داشت که اسب و استر سپاه سفیانی (نعوذ بالله) در حرم مطهر نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) سرگین کنند؟ یا اینکه منظور روایات از عبارات مذکور، این است که (نعوذ بالله) سپاه سفیانی، حرم مطهر نبوی را به عنوان گاراژ و مزبله مورد استفاده قرار می دهد و با این کار، به ساحت مقدس حرم نبوی (صلی الله علیه و آله و سلم) توهین می نماید؟!
ب) همانگونه که همه ی عزیزان مستحضرند، « بقیة الله » لقبی است که به مقام شامخ منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اطلاق می گردد.(47) اما منشاء این عبارت از کجا است؟
در آیات 84 تا 86 سوره ی « هود » پیرامون حضرت شعیب (علیه السلام) و قومش چنین آمده است:
همان گونه که ملاحظه فرمودید، ظاهر عبارت « بقیة الله خیر لکم ان کنتم مومنین » مربوط به حضرت شعیب (علیه السلام) و مردم « مدین » می باشد و این آیه در باب رعایت حلال و حرام در امور اقتصادی بیان شده است، حال آن که معنای باطنی آیه ی مذکور، به منجی عالم بشریت حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) اختصاص دارد و معصومین (علیه السلام) از ایشان با عنوان « بقیة الله » یاد کرده اند:(48)
« عمر بن زاهر آورده است: مردى از اباعبدالله (علیه السلام) پرسید: مى شود بر قائم با لقب « امیر المؤمنین » سلام کرد؟ فرمود: نه، این لقبى است که خدا به امیر مؤمنان على (علیه السلام) داده است و قبل و بعد از ایشان هیچ کس را به آن ملقب نمى کند، مگر آن که کافر باشد .
عرض کردم: فدایت شوم ! پس چگونه بر ایشان سلام و درود بفرستیم؟ فرمود: بگویید: السلام علیک یا بقیة الله ... سپس این آیه را تلاوت کرد: « بقیة الله خیر لکم إن کنتم مؤمنین ».(49)
بنابراین همان گونه که ملاحظه می گردد، در کلام و سیره ی معصومین (علیه السلام)، توجه به بطن آیات و روایات نیز مد نظر بوده و تنها ظاهر آیات و روایات مد نظر ایشان نبوده است.
ج) تعداد زیادی از محققین مسلمان، معتقدند که مقصود از « فارقلیط » در « انجیل یوحنا »، پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) می باشد.(50) این محققین بزرگوار و ارجمند که برخی از آن ها همچون شیخ « محمد صادق فخر الاسلام » به سبب همین عبارت، از دین مسیحیت خارج شده و به اسلام گرویده اند،(51) این کلمه را معادل و هم معنی « احمد » و « محمد » در زبان عربی دانسته اند و به سبب همین اعجاز و پیشگویی، مسلمان شده اند!(52)
همچنین در قرآن کریم (سوره ی مبارکه ی صف، آیه ی 6) ذکر شده است که حضرت عیسی (علیه السلام)، نام پیامبر بعد از خود را « احمد » ذکر کرده اند:
حال از برادرانی که بر توجه به ظاهر روایات اصرار می ورزند، باید پرسید که چگونه استدلال محققین مسلمان پیرامون عبارت « فارقلیطا » و « پرکلیتوس » انجیل و نیز نام مبارک « احمد » (به جای محمد) و ارتباط آن با پیامبر عظیم الشأن اسلام پذیرفتنی است و در این زمینه اصرار بر ظاهر عبارت وجود ندارد، اما برخی از همین عزیزان می گویند حتماً باید معنای ظاهری روایات را در روایات مربوط به آخرالزمان مورد توجه قرار داد و نباید به تأویل و تفسیر دست زد. چگونه است که معنای کلمه ی « فارقلیط » در استدلال فوق پذیرفته شده است و ظاهر کلمه مد نظر نیست و نیز عبارت « احمد » به جای نام معروف و مقدس « محمد » قابل پذیرش است، اما برای مثال در مورد نام ها و توصیفات آخرالزمان، این استدلال پذیرفته نیست.
5 - تعدادی از برادران و خواهران طلبه و حوزوی نیز چنین عنوان کرده اند که بررسی نشانه های ظهور، در حیطه ی عملکرد حوزویان می باشد و افراد غیر حوزوی حق تحقیق و مطالعه پیرامون روایات « نشانه های ظهور » را ندارند و حوزویان برای پرداختن به این نشانه ها کفایت می کنند.
گرچه ما نیز به این مسئله معتقدیم که بار عمده ی مطالعه پیرامون روایات « عصر ظهور » بر عهده ی برادران و خواهران فرهیخته ی حوزوی می باشد و مطالعات این عزیزان سنگ بنای کنکاش ها و تحقیقات پیرامون وقایع عصر ظهور را تشکیل می دهد، اما انحصاری کردن مسئله ی مذکور و ممانعت از ورود بقیه ی محققان دغدغه مند و البته تحصیلکرده، کاری ناپسند است. مثال های زیر می تواند، علت این سخن را بیش از پیش آشکار نماید:
الف) تعدادی از نشانه های ظهور، مربوط به مسایل مربوط به علوم طبیعی اعم از نجوم، پزشکی، زمین شناسی و ... هستند که تنها با مطالعات دروس حوزوی نمی توان دیدگاه جامعی نسبت به مسایل نامبرده پیدا کرد. روایات زیر، از آن جمله اند:(53)
« امام باقر (علیه السلام) ذیل این آیه که:
ان نشاء ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین.
اگر بخواهیم آیه ای را از آسمان بر آنها نازل می کنیم که گردن های خود را خاضعانه در مقابل آن فرود آورند.
فرمودند:
خداوند با آنها چنین خواهد کرد .
راوی می گوید: پرسیدم آنها چه کسانی هستند؟
فرمودند:
بنی امیه و پیروان آنها منظور سفیانی و یارانش است .
راوی می گوید باز پرسیدم: آن آیه چیست؟ حضرت جواب دادند:
ثابت ماندن خورشید از ظهر تا وقت عصر و خارج شدن سینه و صورت مردی در قرص خورشید که با حسب و نسبش (برای مردم) شناخته شده است. اینها در زمان سفیانی است و پس از آن او و پیروانش هلاک می شوند. »(54)
همان گونه که ملاحظه فرمودید، در روایت فوق، معصومین (علیهم السلام) خبر از بروز حادثه ای فوق العاده در علم نجوم می دهند که از ظاهر روایات چنین بر می آید که حرکت خورشید از ظهر تا وقت عصر، متوقف می شود. اگر منظور عبارت چنین باشد که حرکت ظاهری خورشید در آسمان متوقف می شود و به عبارت دیگر حرکت وضعی زمین به دور خورشید موقتاً دچار اختلال و وقفه می گردد، این مسئله امری بسیار عجیب و تامل برانگیز خواهد بود که گرچه با وجود قدرت نامتناهی پروردگار عالمیان، غیر ممکن نیست، اما حداقل با کشفیات فعلی علم نجوم، پذیرفتن آن از نظر علمی ثقیل می باشد. در این میان، اظهار نظر منصفانه ی محققین منجم مسلمان می تواند یاری رسان باشد و به درک بهتر ابعاد مسئله کمک نماید.
جالب این که حتی اگر این محققین ارجمند اعلام نمایند که از نظر علمی، مسئله ی مذکور بسیار محال به نظر می رسد و برای مثال طولانی شدن روز ممکن است موجب بروز افزایش دمای مهلک در یک نیمه زمین و بروز سرمای شدید در نیمه ی دیگر زمین گردد یا طوفان ها و امواج سهمگین ایجاد نماید و ...، باز هم به واسطه ی این اظهار عجز دانشمندان، عظمت واقعه ی مذکور بیش از پیش هویدا خواهد گردید.
همچنین ممکن است توصیفات یا توجیهات دیگری برای حدیث فوق وجود داشته باشد. چرا که خورشید، یک حرکت فعال در کهکشان راه شیری نیز دارد(55) و چه بسا ممکن است مقصود روایات از توقف حرکت خورشید، توقف موقت حرکت کهکشانی خورشید باشد، نه حرکت ظاهری آن که این امر نیز با توجه به کشفیات علوم جدید، باز هم مسئله ای عجیب و غیر منتظره خواهد بود که به واسطه ی آن گردن های انسان خاضعانه فرود خواهد آمد.
البته ممکن است توصیفات و توضیحات نجومی دیگری نیز در این زمینه وجود داشته باشد که مولف از آن ها بی خبر است.
بدین ترتیب همانگونه که ملاحظه فرمودید، حدیث فوق از جمله مواردی است که نیاز به ورود منجمان به عرصه دارد و تنها با تحصیلات حوزوی صرف، نمی توان آن گونه که باید و شاید و آن گونه که شایسته ی روایت فوق است، به بررسی همه جانبه ی آن پرداخت.
ب) در برخی از روایات، مطالبی بیان شده اند که مربوط به علم زمین شناسی می باشند. مسایلی همچون « خسف بیداء » که در طی آن سپاه سفیانی در بیابان « بیداء » در بین مکه و مدینه به زمین فرو می روند، یکی از مسایلی است که به علم زمین شناسی مربوط می شود. در مورد « خسف بیداء »، روایات چنین می گویند:(56)
« جابربن یزید جعفی از امام باقر روایت کرده است:
... و یبعث السفیانی بعثاً إلی المدینة فینفی المهدی منها إلی مکة، فیبلغ أمیرالجیش السفیانی أن المهدی قد خرج ذلی مکة، فیبعث جیشاً علی أثره، فلا یدرکه حتی یدخل مکة خائفاً یترقب علی سنة موسی بن عمران، قال: و ینزل أمیر جیش السفیانی البیداء، فینادی مناد من السماء: یا بیداء أبیدی القوم، فیخسف بهم.
ترجمه: ... سفیانی، سپاهی را به مدینه می فرستد که حضرت مهدی [به ناچار] از آنجا دور شده و به مکه می روند. به سپاهیان سفیانی خبر می رسد که ایشان به مکه رفته اند. او هم سپاهی به دنبال ایشان می فرستد؛ آنها به آن حضرت نمی رسند تا این که ایشان همانند حضرت موسی ترسناک از تعقیب کنندگانشان وارد مکه می شوند. فرمانده سپاه سفیانی وارد بیداء (بیابان) می شوند. منادی هم از آسمان ندا می دهد که ای بیداء! آنها را در کام گیر و بیابان هم آنها را در خود فرو می برد. »(57)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، روایت خبر از وقوع یک پدیده ی زمین شناسی در بیابان « بیداء » عربستان می دهد. قطعاً زمین شناسان مسلمان می توانند با تحقیق و مطالعه، امکان وقوع زلزله یا رانش زمین را در بیابان مذکور بررسی کنند و اگر احتمال وقوع زلزله یا رانش زمین در حالت عادی در منطقه ی مذکور ناچیز باشد، می توانند با همین پیشگویی های روایات، تحدی نمایند و از آن به عنوان سندی دیگر بر حقانیت اسلام و تشیع بهره ببرند. چرا که در صورت اینکه از نظر زمین شناسی احتمال وقوع مسئله ی فوق کم باشد، وقوع این اتفاق در عالم واقع و علیرغم احتمال کم زمین شناسی آن، می تواند اعجاز بودن آن را بیش از پیش نشان دهد و حجت را بر مردم تمام نماید.
ج) در برخی از روایات، از وقوع یک پدیده ی نجومی بی نظیر در بحبوحه ی ظهور، سخن به میان آمده است:(58)
« محمد بن الحسن از الأبان از الحسین بن سعید از النضر بن سوید از یحیی الحلبی از الحکم بن الخیاط از محمد بن همام از ورد از ابوجعفر (علیه السلام) فرمود:
پیش از این امر دو اشاره وجود خواهد داشت: ماه گرفتگی در پنجم و خورشید گرفتگی در پانزده ماه. از زمان هبوط حضرت آدم به زمین چنین اتفاقی پیش نیامده است. در آن وقت محاسبات ستاره شناسان نادرست جلوه می کند. »(59)
در روایتی مشابه چنین آمده است:(60)
« ابن عقده از تیملی از احمد و محمد بن حسن از پدرشان از ثعلبة بن میمون از بدر بن خلیل اسدی گفت: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، سخن از دو نشانه ای که پیش از قیام قائم آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) خواهند بود و این که دو پدیده و نشانه از زمان هبوط حضرت آدم به زمین که درود خداوند بر او باد، سابقه ای نداشته است به میان آمد، آن دو نشانه این که در نیمه ی رمضان پدیده ی خورشید گرفتگی پیش می آید و آخر ماه رمضان پدیده ی ماه گرفتگی. مردی به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، این گونه نیست و همیشه خورشید گرفتگی در آخر ماه اتفاق می افتد و ماه گرفتگی در نیمه ی ماه، امام باقر (علیه السلام) به او فرمود:
من به سخن خویش آگاه ترم و می دانم چه می گویم، این دو نشانه، نشانه هایی هستند که از زمان هبوط آدم بی سابقه بوده است. »(61)
همانگونه که ملاحظه فرمودید، روایات مذکور، از وقوع یک واقعه ی نجومی نادر سخن می گویند که در طی آن کسوف و خسوف در غیر از وقت معمول آن ها اتفاق می افتد. به تعبیر معصومین (علیهم السلام) این پدیده ی نجومی از زمان هبوط حضرت آدم ابوالبشر (علیه السلام) تا عصر ظهور، بی نظیر می باشد و برخلاف محاسبه ی منجمین اتفاق می افتد. قطعاً بررسی همه جانبه ی روایت فوق با تحصیلات حوزوی صرف امکان پذیر نیست و لازم است تا منجمین مسلمان نیز درباره ی آن کنکاش کنند و علل احتمالی این واقعه را اعم از مانع شدن سیارک ها یا ستاره های دنباله دار، تغییرات جرمی خورشید و ... بررسی نمایند. حتی اگر مطابق فرمایش ائمه ی معصومین (علیه السلام) علت دقیق آن و زمان های احتمالی بروز آن توسط منجمین معلوم نگردد، باز هم منجمین مسلمان می توانند این پیشگویی را در مجامع علمی مطرح نموده و از آن برای تحدی با غیر مسلمین بهره گیرند و با پیش دستی در اعلام این واقعه، قلب های مستعد برای گرایش به اسلام و منجی بزرگ عالم بشریت (عجل الله تعالی فرجه الشریف) را به سمت خیر و صلاح رهنمون نمایند.
البته مثال های فوق، تنها در مورد علوم دقیقه بیان شده اند، حال آن که بسیاری از نشانه های ظهور هم هستند که مربوط به علوم اجتماعی، علوم سیاسی، علوم نظامی، مدیریت و ... هستند و در مورد آن ها نیز باید از تجارب دانشمندان متدین، متعد و مسلمان استفاده نمود تا هر چه بهتر و سریعتر، جوامع اسلامی را برای استقبال از واقعه ی شریف ظهور، آماد کرد.
6 - تعدادی از برادران و خواهران محقق مهدوی در رد مطالعه ی نشانه های ظهور، چنین استدلال کرده اند که در ادوار گذشته نیز علما و بزرگان مذهبی، به اینکه دوران آن ها عصر ظهور بوده است، معتقد بوده اند، اما با گذشت زمان، هیچ اتفاقی نیفتاده و پیش بینی این بزرگان غلط از آب در آمده است. علامه مجلسی (رحمه الله) یکی از این مثال ها است و ایشان معتقد بوده است که دولت صفویه، همان دولت زمینه ساز ظهور در آخرالزمان می باشد.(62)
گرچه برخی از محققین، نظر علامه مجلسی را بی ارتباط با دوران کنونی نمی دانند و معتقدند تلاش های اولیه ی دولت صفوی در چند قرن قبل در جهت رسمی کردن مذهب شیعه، خود زمینه ساز بزرگی برای تولد انقلاب اسلامی شیعی عصر حاضر در ایران بوده است،(63) اما اشتباه علامه مجلسی (رحمه الله) در آن دوران، مجوزی برای نفی مطالعه ی نشانه های ظهور نمی باشد.
در واقع این که علامه مجلسی، دوران صفویه را همان عصر ظهور می دانست، اشتباه و تعجیل خود ایشان بود. در واقع صرف وجود یک دولت شیعی ایرانی در 400 سال قبل، نمی شد نتیجه گرفت که عصر مذکور، دوره ی آخرالزمان بوده است. علامه ی بزرگوار مجلسی، بقیه ی نشانه های ظهور همچون اجتماع یهود در بیت المقدس و تشکیل دولت یهودی در فلسطین، رواج همجنس بازی در جوامع، سوار شدن زن ها بر زین ها (اتومبیل ها)، خروج زندیقی از قزوین، حجت شدن قم در دنیا و پیشگامی قم نسبت به نجف و کوفه، وجود فردی شبیه به سفیانی در شام آن زمان، وجود تحرکات قابل توجه شیعیان یمنی، تسلط جدی غرب بر سرزمین عراق، سیطره ی جهانی دجال و ... (تعدادی از این نشانه ها در ادامه ی مقاله، به بحث و بررسی اجمالی گذاشته خواهند شد) که در روایات ذکر شده بودند، اما در زمان علامه مجلسی (رحمه الله) به وقوع نپیوسته بودند را نادیده گرفته بودند و صرف وجود دولت شیعی صفویه، عصر مذکور را به عنوان عصر آخرالزمان معرفی کرده بودند! قطعاً این اشتباه علامه (رحمه الله) اشتباه خود ایشان بوده است، نه اینکه مبحث بررسی نشانه های ظهور، خود از پایه مشکل داشته باشد. به همین دلیل به نظر می رسد که اتکا به مباحثی از این دست به منظور زیر سوال بردن کلی نشانه شناسی ظهور، آن هم با توجه به فواید بالقوه ای که نشانه شناسی می تواند برای جوامع اسلامی داشته باشد، چندان محلی از اعراب ندارد.
خادم الامام (عج) - وعده صادق
منابع و مآخذ
1 -
http://alef.ir/1388/index.php?option=com_content&task=view&id=79133&Itemid=99999999
2 -
http://u313-sup.blogfa.com/post-41.aspx
3 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
4 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
5 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 87 و 88.
6 -
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
7 -
http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=10579
و
http://www.rasekhoon.net/Article/Show-52991.aspx
8 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1845-1388-12-26-22-43-46.html
9 -
http://www.parsine.com/fa/pages/?cid=36136
و
http://www.fardanews.com/fa/news/143994/%D9%88%D8%A7%DA%A9%D9%86%D8%B4-%D8%B0%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%86%D9%88%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%B3%D8%AA%D9%86%D8%AF-%D8%B8%D9%87%D9%88%D8%B1
10 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
11 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
12 - کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
13 - نسخه ی خطی ابن حماد، صفحات 74 و 84.
و
کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 113 و 114.
14 - بحار الأنوار، ج 65، ص 139.
و
http://www.al-shia.org/html/ara/books/?mod=hadith&start=70&end=80
15 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/154-mardi-az-ghom.html
16 -
http://www.mahdi313.org/page.php?page=showarticles&cat=1&id=293&office=markaz
و
http://www.mazaheb.com/index.php?option=com_content&view=article&id=2053:1390-01-24-08-04-40&catid=46&Itemid=19
17 - آینده و آینده سازان، محمد دشتی، ناشر: موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712
18 - آینده و آینده سازان، محمد دشتی، ناشر: موسسه تحقیقاتی امیرالمؤمنین، صفحه ی 70.
و
http://tebyan-zn.ir/News-Article/Religion_Thoughts/mahdaviyat/2010/12/25/15613.html
و
http://www.andisheqom.com/Files/mahdi.php?idVeiw=1781&level=4&subid=1781
و
http://www.x-shobhe.com/main.php?sid=712
19 -
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
20 -
http://www.shareh.com/persian/magazine/pasdar_i/81/251/e.htm
21 -
http://www.alvadossadegh.com/fa/best-article/2062-1.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/2033-1389-01-18-10-43-00.html
و
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/44-alaeme-zohoor/1913-1389-01-06-10-42-20.html
22 -
http://m-yousefian.ir/index.php?option=com_content&view=article&id=187:-----l---r&catid=75:1389-11-22-04-34-36&Itemid=75
و
http://www.shia-leaders.com/?p=9033
23 -
King Abdullah, Britain and the Making of Jordan, Mary Christina Wilson, Cambridge University Press, 1990, (Page 6).
و
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%84%DA%A9_%D8%B9%D8%A8%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87_%D8%AF%D9%88%D9%85
و
http://www.cambridge.org/catalogue/catalogue.asp?isbn=0521399874
24 -
http://en.wikipedia.org/wiki/Hashemite
25 -
http://www.vatanemrooz.ir/1389/12/18/VatanEmrooz/622/Page/1
http://www.alvadossadegh.com/fa/article/47-politics/8365-1389-12-19-10-14-39.html
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231226
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=82086
http://www.javanonline.ir/Nsite/FullStory/?Id=348174
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231197
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231146
http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8912231190
26 - کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 160 و 161.
27 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
28 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 24 تا 35.
29 - کمالالدین شیخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالکتب الاسلامیه قم و منتخب الانوار المضیئة تألیف نیلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خیام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
30 - کمالالدین شیخ صدوق، ج 2، ص 525 تا 528، چاپ دارالکتب الاسلامیه قم و منتخب الانوار المضیئة تألیف نیلى نجفى، ص 85 تا 89، چاپخانه خیام، قم.
و
http://www.khotabenadereh.com/index.php?option=com_content&view=article&id=155:1388-09-11-11-06-36&catid=38:imam-ali&Itemid=83
و
http://www.azmezohoor.ir/HTMLs/Data_ArticlesLinks/ghadr1430-31-Articles-AzmeZohoordotir/463-gh3031-890406-khotabenaderehdotcom-Emam-Ali-A-Hadisedajjal.htm
31 -
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/2971
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 91.
32 - کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
33 - کمال الدین، بنا بر نقل بحارالانوار، ج 52، ص 204.
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 160.
34 -
http://alef.ir/1388/content/view/88572
و
http://www.bazgo.com/default.aspx?scn=Details&&news_dtid=d41cefd7-9f1e-423a-a3a9-46836b9136b0&lid=71ff6a01-197a-42bf-8b3b-846af2b582c2&mln=News_DetailPage
35 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
36 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
37 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
38 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 122.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
39 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
40 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 119 و 120.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_05.html
41 -
http://isna.ir/isna/NewsView.aspx?ID=News-1756129
42 - کتاب عصر ظهور، تألیف علی کورانی عاملی، ترجمه ی مهدی حقی، ناشر: شرکت چاپ و نشر امور بین الملل وابسته به انتشارات امیر کبیر، چاپ چهارم، 1385، صفحات 228 تا 239.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_15.html
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/asre_zohoor_kooraani_16.html
43 - فیلم 300، دقایق 60 تا 62؛ و دقایق 70 تا 71. (دقایق ذکر شده، مربوط به فیلم بدون سانسور هستند.)
44 -
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=357&Itemid=2
و
http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8611020404
و
http://noorportal.net/news/ShowNews.aspx?ID=1435
و
http://talabe.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=354&Itemid=2
و
http://www.aftabnews.ir/vdcivuaw.t1azw2bcct.html
و
http://www.habilian.com/view.asp?ID=00622
45 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
46 - کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحه ی 194.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
47 -
http://islamtxt.ir/islam/node/5
و
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
48 -
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
49 -
http://www.alameli.net/books/index.php?id=3085
50 -
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=89
و
http://old.mouood.org/content/view/7245/3/
51 -
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
52 -
http://www.ahlulbaytportal.com/fa.php/page,16985A31726.html?PHPSESSID=34b1d98150ab13ffca4fa769a5b60975
و
http://www.porsojoo.info/fa/book/print/9752
53 - الغیبة نعمانی، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام،ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
54 - الغیبة نعمانی، ص 169؛بحار الانوار، ج 52 ، ص 233؛ بشارة الاسلام، ص 120.
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_04.html
55 -
http://www.farabiedu.com/post.php?id=35
و
http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=355197
56 - الغیبة نعمانی، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاریخ الغیبة الکبری، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
57 - الغیبة نعمانی، ص 188؛ بشارة الاسلام، ص 102؛ تاریخ الغیبة الکبری، ص .521
و
کتاب شش ماه پایانی (الفجر المقدس المهدی علیه السلام و ارهاصات الیوم الموعود)، تألیف مجتبی السادة، ترجمه و توضیح محمود مطهری نیا، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ چهارم، 1385، صفحات 95 و 96.
و
http://www.islamicecenter.com/ketaabkhaaneh/QAAEM/fajr_moqaddas_al-saadaat_07.html
58 - کمال الدین، ص 614.
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
59 - کمال الدین، ص 614.
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحه ی 165.
60 - الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
61 - الغیبة نعمانی، (حدیث 45، ص 271).
و
کتاب سفیانی و نشانه های ظهور (السفیانی و علامات الظهور)، تألیف محمد فقیه، ترجمه ی سید شاهپور حسینی، ناشر: موعود عصر (عج)، چاپ دوم، 1385، صفحات 165 و 166.
62 -
http://www.khabaronline.ir/news-139898.aspx
و
http://www.asreshia.com/index.php?option=com_content&view=article&id=961:1390-01-15-03-40-43&catid=3:main&Itemid=103
63 -
http://radio.irib.ir/goftogoo/Top_News/news_topview.php?ID=696
منبع:http://www.alvadossadegh.com
ارسال توسط کاربر محترم سایت : iranianboy