مفهوم استکبارستیزی یکی از کلیدیترین مفاهیم موجود در گفتمان انقلاب اسلامی به شمار میآید که همواره در اندیشهی رهبران و در هدایت راهبردهای کلان نظام اسلامی حضوری پررنگ داشته است. لذا فهم دقیق و جامع آن کمک شایانی به درک سایر مفاهیم گفتمان انقلاب و نیز رمزگشایی از علت موضعگیریهای خصمانهی سیاستمداران کشور در برابر امپریالیسم نظام سلطه خواهد کرد. این مجموعه یادداشتها تلاشی است در جهت شناساندن هرچه بهتر و عمیقترِ آرمان استکبارستیزی و تبیین جایگاه رفیع آن در مبانی اندیشه انقلاب اسلامی.
استکبارگری و استکبارستیزی در آموزههای اسلامی
3. استکبارستیزی در قیام نهایی مهدی موعود (عج):
همانگونه که پیشتر بیان گردید، مطابق با آموزههای اسلامی از ابتدای خلقت انسان همواره دو جبههی ایدئولوژیک بر سر اطاعت از خداوند یا اطاعت از شیطان رویاروی یکدیگر صفآرایی کردهاند که در یک سو جبههی حق با عناوینی چون «اولیاء خدا»، «حزبالله» یا «مستضعفین» و در سوی مقابل، جبههی باطل با عناوینی نظیر «اولیاء طاغوت»، «حزبالشیطان» و یا «مستکبرین» قرار دارد. این رویارویی هرگز ماهیتی گذرا و مقطعی نداشته بلکه در طول تاریخ و در زمانی به درازای عمر حضور بشریت بر روی زمین پابرجا بوده است. شریعت اسلام مواجههی دو قطب مستضعفین و مستکبرین را بر روی بُرداری تعریف میکند که به جانب نقطهی از پیش تعیین شدهای بنابر ارادهی الهی در حال حرکت است. به عبارت دیگر تاریخ به عنوان یک فرایند زنده و قانونمند، جدال دیرین حق و باطل را چنان پیش میبرد که نهایتاً به محو و نابودی تدریجی بلوک باطل و مستکبرین و پیروزی بلوک حق منجر گردد. در حقیقت اسلام مرحلهی آخرِ تاریخ را نابودی قطعی همهی نیروها و مرامهای استکباری و غلبهی اجتنابناپذیر حقپرستانِ مستضعف تحت لوای دولت جهانی مهدوی میداند. آیهی زیر از کلام وحی بیانگر این نگاه اسلام است: «اگر زخمی به شما میرسد، آن قوم (کافران) را نیز زخمی همانندش رسید و این ایام پیروزی را میان آدمیان به نوبت میگردانیم تا خدا کسانی را که ایمان آوردند بشناسد و از ایشان شهیدانی بگیرد و خدا ستمکاران را دوست نمیدارد. (گرچه گاه پیروزی را نصیبشان سازد) و تا خدا کسانی را که ایمان آوردند، از عیوب و ناخالصیها پاک نماید و کافران را از بین ببرد»[1]. در آیهی مذکور، کلمهی «مَحق» به معنای کاهش و نابودی تدریجی است لذا این مفهوم از آن برداشت میشود که مطابق سنت الهی، حیات کفر و شرک تدریجاً به ورطهی نابودی فرو افتاده و کافرانِ مستکبر از صحنهی روزگار محو خواهند شد. بر طبق عقاید اسلامی، جهان رو به سوی حکومت واحد جهانی پیش میرود و ظهور حضرت مهدی (عج) برپاکنندهی آن حکومت است که بر تشکیلات کفر و شرک خط بطلان کشیده و بساط همه را برخواهد چید[2]. با این حساب هرچند که در طول تاریخ شاهد سلطهی استثمارگرانهی مستکبران بودهایم و طبقات مستضعف اغلب در موضع ضعف قرار داشتهاند، لکن ارادهی خالق نظام آفرینش بر این امر تعلق گرفته است که فرمانروایی آیندهی زمین در دست مستضعفین باشد. خداوند در قرآن میفرماید: «و اراده کردهایم به کسانی که در روی زمین مستضعف گشتهاند نعمتی گران دهیم و آنان را رهبر و میراثبر گردانیم»[3].
پیامبران الهی که در نقش فرماندهان جبههی مستضعفین همواره مشغول منازعه با جریان استکبار جهانی بودند، علیرغم کسب توفیقات مقطعی، هرگز در ایام حیات خود نتوانستند این نبرد تاریخیِ دیرپا را با پیروزی به پایان برسانند. اما خداوند وعده داده است که او و پیامبرانش پیروز نهایی میدان خواهند شد: «بیگمان کسانی که با خدا و پیامبرش میستیزند، آنان در جرگهی خوارترین آدمیانند. خداوند چنین حکم کرده که من و پیامبرانم پیروز میشویم زیرا خداوند نیرومندی مقتدر است»[4]. به استناد آموزههای اسلامی این مسئولیت خطیر بر عهدهی حضرت مهدی (عج) گذاشته شده است تا به عنوان بقیهالله (ذخیرهی الهی) کارِ ناتمام انبیا و ائمهی پیشین را تمام کند و مستضعفان را بر همهی مستکبران عالم برتری بخشد. این مسئله جزو مسلمات عقاید شیعه محسوب میشود که مهدی موعود سرانجام بازخواهد گشت و با آغاز یک انقلاب فراگیر که در حقیقت آخرین دور مبارزات ضداستکباری به شمار میآید، قدرتهای مستکبر را سرنگون ساخته و استکبار جهانی را ریشهکن خواهد نمود. مصادیق چنین اعتقادی را میتوان به وفور در روایات و ادعیهی مأثور از ائمهی معصومین (ع) سراغ گرفت. برای مثال در فرازی از دعای ندبه میخوانیم: «آیا خواهیم دید که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه، تمام روی زمین را پر از عدل و داد کرده باشی؟ و دشمنانت را کیفر خواری و عقاب بچشانی و سرکشان و کافران و منکران خدا را نابود گردانی و ریشهی متکبران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ برکنی تا ما با خاطر شاد به ستایش پروردگار جهانیان لب بگشاییم»[5].
میتوان گفت با شکلگیری دولت یکپارچهی مهدوی، جهان یک نظام تکقطبی با حاکمیت حقپرستان را تجربه خواهد کرد و مکاتب الحادی که ریشه در خوی استکباری انسان و تمایل او به فرمانروایی عالم هستی دارند، یک به یک از میان خواهند رفت. به عبارت دیگر در تابلویی که شریعت اسلام از آخرالزمان و اوضاع جهانِ مابعد از ظهور منجی به تصویر میکشد، مستکبران تکاثرطلب از اوج قدرت به حضیض ذلت فرو خواهند افتاد و بدین ترتیب، دوران استکبارگری که عمری به درازای عمر بشریت دارد سرانجام به پایان خواهد رسید.
پینوشتها:
* پژوهشگر و دانشجوی دکترای روابط بین الملل دانشگاه تهران [1] . إن یَمسَسکُم قَرحٌ فَقَد مَسَّ القَومَ قَرحٌ مِثلُهُ وَ تِلکَ الأیّامُ نُداوِلُها بَینَ الناسِ وَ لِیَعلَمَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَتَّخِذَ مِنکُم شُهَداءَ و اللهُ لا یُحِبُ الظالِمینَ و لِیُمَحِّصَ اللهُ الَّذینَ آمَنُوا وَ یَمحَقَ الکافرینَ (آل عمران، 141 ـ 140)
[2] . ابوالفضل بهرامپور، نسیم حیات (تفسیر قرآن کریم)، قم: مؤسسة انتشارات هجرت، چاپ چهارم 1383، صص 72 ـ 70
[3] . وَ نُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفُوا فِی الأرضِ وَ نَجعَلَهُم أئِمَّهً وَ نَجعَلَهُمُ الوارِثینَ (قصص، 5)
[4] . إنَّ الَّذینَ یُحادّونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ اولئکَ فِی الأذَلّینَ، کَتَبَ اللهُ لَأَغلِبَنََّ أنا وَ رُسُلی إنَّ اللهَ قَویٌّ عَزیزٌ (مجادله، 21 ـ20)
[5] . أَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ أنتَ تَاُمُّ المَلَأَ وَ قَد مَلَأتَ الأَرضَ عَدلاً و أذَقتَ أعداءَکَ هَواناً وَ عِقاباً و أَبَرتَ العُتاهَ وَ جَحَدَهَ الحَقِّ وَ قَطَعتَ دابِرَ المُتِکَبِّرینَ و اجتَثَثتَ أصولَ الظالِمینَ وَ نحنُ نَقُوُلُ الحمدُ لِلّهِ ربِّ العالَمینَ (شیخ عباس قمی، مفاتیحالجنان، دعای ندبه)
منبع:خبرگزاری فارس
ارسال توسط کاربر محترم سایت :hasantaleb