ماهان شبکه ایرانیان

ساعت به وقت گردان ۱۴۴

بی‌تردید نقش نیروهای مدافع در خرمشهر و آبادان در جلوگیری از سقوط آبادان بسیار تأثیرگذار است. در این میان، حماسه‌آفرینی‌های «گردان ۱۴۴ » پیاده از لشکر ۲۱ حمزه در ماه اول جنگ تحسین برانگیز و از عوامل مهم در جلوگیری از سقوط آبادان محسوب می‌شود

ساعت به وقت گردان 144

 سرتیپ دوم بازنشسته سید علی‌اکبر امینی  پژوهشگر و کارشناس بررسی اسناد پروژه‌های دوازده‌گانه ارتش جمهوری اسلامی ایران است. او در گفت‌وگو با ایسنا به شرح حماسه دلاورمردان «گردان 144 لشکر 21» برای اجرای عملیات «ثامن‌الائمه (ع)» پرداخته است.

این پژوهشگر توضیح می‌دهد:تهاجم ارتش عراق برای تصرف خرمشهر  در تاریخ 1359/6/31 از شلمچه آغاز شد. شلمچه تا خرمشهر با 17 کیلومتر مسافت نزدیک‌ترین محور از کشور عراق به خرمشهر است. فرماندهان ارتش عراق با توجه به برتری مطلق توان رزمی در این منطقه پیش‌بینی کرده بودند که ظرف مدت یک روز به نزدیکی خرمشهر خواهند رسید و در مدت دو یا سه روز خرمشهر را اشغال و با عبور از پل خرمشهر-آبادان، آبادان را هم ظرف چند روز تصرف کرده و در کمتر از یک هفته سردمداران کشور عراق به اهداف سیاسی، نظامی، اقتصادی و اجتماعی که همانا اشغال سرتاسر کرانه شمالی اروندرود می‌باشد، خواهند رسید و با فراهم شدن زمینه تصرف بندر امام خمینی (ره) و بندر ماهشهر سواحل شمال غربی خلیج فارس را در اختیار خواهند گرفت.

شرح مقاومت سرسختانه گردان دژ

در محور وصولی شلمچه-خرمشهر تنها مانع در برابر نیروهای متجاوز وجود نهر «عرایض» بود و اگر متجاوزین موفق می‌شدند این پل را تصرف کنند این مشکل نیز برطرف می‌شد، ضمن این که طول این آبگیر 6 کیلومتر است و از سمت شمال می‌توان با دور زدن به جاده اهواز و خرمشهر پیشروی کرده و محدودیتی ایجاد نمی‌کند. گردان‌های دژ مستقر در پاسگاه مرزی مقاومت سرسختانه‌ای از خود نشان دادند. تعداد بسیاری از کارکنان گردان دژ و فرمانده گروهان آن نیز شهید شدند. نیروهای عراقی در بعدازظهر روز دوم مهرماه پس از تصرف پاسگاه مرزی شلمچه با حرکت آفندی به منظور تصرف خرمشهر در محور شلمچه از سمت شمال نیروهای زیادی را از نهر عرایض به طرف جاده اهواز و خرمشهر اعزام کردند که یک ستون از نیروها به سمت اهواز در شمال و ستون دیگر به طرف خرمشهر در جنوب به تهاجم خود ادامه دادند.

به این ترتیب، خرمشهر از غرب و شمال مورد هجوم قرار گرفت و از سمت جنوب اروندرود آتش شدید توپخانه و خمپاره به شهر خرمشهر و آبادان همچنان ادامه داشت و از بمباران هوایی برای تصرف هر چه سریع‌تر خرمشهر فروگذار نکرد که با ایثار و فداکاری رزمندگان تلاش آن‌ها بی‌ثمر شد. در این شرایط از طرف نیروی زمینی به منظور کمک به رزمندگان مستقر در آبادان به لشکر 21 اعلام شد که یک گردان سریعا به آبادان اعزام کند. مورخه 1359/7/12 گردان 144 با تجهیزات کامل به سمت راه آهن حرکت کرد. در هر جا که می‌رسیدند مردم به استقبالشان می آمدند تا این که به منطقه آبادان (شادگان) که منطقه تجمع گردان بود رسیدند.

پس از توجیه در منطقه بلافاصله دسته شناسایی برای شناسایی منطقه و عبور از رودخانه اعزام شد. در مورخه 1359/7/23 به لشکر اعلام شد که قرار است تک هماهنگ شده‌ای علیه دشمن در منطقه پل فلزی انجام شود و گردان 144 در این عملیات احتیاط تیپ قرار گرفت. دستورات صادره خیلی سریع و دقیق اجرا می‌شد، مأموریت جدید به گردان ابلاغ شد چون خرمشهر در حال سقوط است و امکان تصرف آبادان می‌رود، قرارگاه اروند به فرماندهی سرهنگ فروزان، در منطقه فعال شده بود.

از ماهشهر تا دوراهی شادگان 50 کیلومتر فاصله و از دوراهی تا آبادان نیز 50 کیلومتر بود. در شهر آبادان دانشجویان دانشکده افسری، یک یکان از لشکر 92 زرهی، تکاوران دریایی نیروی دریایی ارتش در خرمشهر به نیروهای نظامی و ترکیبی از رزمندگان مردمی مدت 25 روز در مقابل دشمن ایستادگی کردند. قسمت‌های زیادی از خرمشهر در دست دشمن است، دشمن نتوانسته به آبادان نفوذ کند، در جاده آبادان هواز در منطقه «قصبه» و «مارد» نیروهای عراقی بر روی رودخانه کارون پل زده و به سمت شرق عبور کرده و سرپلی را در شرق کارون گرفته بودند و تلاش دشمن این است که سرپل را گسترش داده و آبادان را محاصره کند.

پیشروی دشمن برای محاصره آبادان

دشمن تا دو کیلومتری جاده ماهشهر-آبادان پیشروی کرده است و قصد قطع جاده را داشته و سپس آبادان را محاصره کند. نیروهای دشمن در منطقه «لشکر 3 زرهی تیپ 33 » نیروهای مخصوص عراق یکان‌هایی  همچون «گردان 36 توپخانه» و «گردان 80 » پدافند هوایی، دشمن در شمال سه راهی آبادان-ماهشهر تا هفت کیلومتری شهر ماهشهر پیشروی داشت به طوری که عبور و مرور در جاده مقدور نیست. توپخانه عراق در روز شهر آبادان و منطقه را بمباران می‌کند و پالایشگاه‌های آبادان در حال سوختن است. البته هواپیماهای نیروی هوایی ارتش نیز در دو مرحله نیروهای دشمن را بمباران کردند.

ماجرای یکی از روزهای بحرانی جنگ تحمیلی

سرانجام یکی از روزهای بحرانی جنگ یعنی روز 19 مهر ماه فرا رسید. روزی که نیروهای متجاوز عراقی در تاریکی شب در منطقه مارد که در 20 کیلومتری شمال آبادان قرار دارد، مستقر شدند. این محل برای احداث پل مناسب‌ترین مکان در سواحل نزدیک و دور رودخانه کارون است. (از رودخانه کارون تا جاده اهواز-آبادان). دشمن با احداث پل تجهیزاتی از نوع p.m.p بر روی کارون می‌توانست نیروهای خود را از جاده خاکی به جاده آسفالت آبادان-اهواز برساند.

دشمن در همان شب با عبور 80 دستگاه تانک از رودخانه کارون سرپلی را در شرق کارون ایجاد کرد و 150 کیلومتر مربع در شمال آبادان را تصرف و جاده اصلی اهواز-آبادان و آبادان-ماهشهر را قطع و مرحله جدیدی از جنگ آغاز شد. اشغال آبادان هر لحظه امکان‌پذیر بود و دشمن تهدید به اشغال بندر امام خمینی (ره) و بندر ماهشهر می‌کرد. زیرا به علت کمبود نیرو و فراهم نبودن امکانات جهت جلوگیری از عبور دشمن و متوقف ساختن آن اقدام موثری به عمل نیامد. کلیه کسانی که در آبادی مارد بودند توسط عراقی‌ها اسیر شدند.

27 روز از تجاوز دشمن می‌گذرد. «گردان 201 ژاندارمری» به ما ملحق شد. یک گردان توپخانه 130 میلی‌متری (منها) نیز در کیلومتر 17 آبان مستقر شد. «لشکر 3 زرهی» دشمن در منطقه گسترش دارد و در جنگ شهری خرمشهر نیز از سایر نیروهای سازمانی استفاده می‌کند. مضاف بر این که گردان 144 پیاده با سلاح سازمانی با حداکثر برد حدود سه کیلومتر برخوردار بود.

مقابله با نیروهای زرهی دشمن آن هم در زمین صاف کار ساده‌ای نبود حال آن که دشمن با تانک خود در فاصله پنج کیلومتری می‌تواند به سمت ما تیراندازی کند پس ما باید در تاریکی شب طوری حرکت کنیم که دشمن متوجه ما نشود و از طرفی زمین هم صاف است و بایستی از اصل غافلگیری استفاده کنیم. مجددا وضعیت دشمن را مورد بررسی قرار دادیم و نسبت به اعزام گشتی‌های شناسایی اقدام کردیم.

صدور یک فرمان تاریخی در جنگ تحمیلی

دشمن سرپل اشغالی را به سمت جنوب برای وصول به بهمن‌شیر و با اشغال آبادی سلیمانیه در شمال توسعه و سرپل اشغالی را به عرض حدود 20 کیلومتر و عمق حدود 10 کیلومتر مواضع پدافندی را آرایش و مستقر کرد. در حالی که در 20 مهرماه نیروهای دشمن مستقر در سرپل به پیشروی به سمت جنوب برای وصول به رودخانه بهمن شیر ادامه می‌دادند و لحظه به لحظه به اشغال آبادان که خود به خود سقوط خرمشهر را آسان می‌نمود نزدیک‌تر می‌شدند. فرمان تاریخی حضرت امام خمینی (ره) درباره شکستن حصر آبادان صادر می‌شود دشمن به دو کیلومتری آبادان رسیده سقوط خرمشهر و آبادان قریب‌الوقوع بود.

نیروهای زیادی از دشمن جاده اهواز-آبادان را قطع و به سمت شرق جاده حضور دارند. خرمشهر وضعیت خوبی ندارد. رزمندگان اسلام و دشمن بعثی در حال نبرد تن به تن هستند، همزمان در جنوب اروند نیز دشمن اقداماتی برای قطع کردن نخل‌ها و احداث جاده و تهیه مواضع انجام داده و در مورخ 59/7/28 قصد نزدیکی به مسجد جامعه را دارد. مقاومت جانانه درخرمشهر سبب شد ارتش دشمن برای ورود به آبادان دچار تردید شود و فقط قصد محاصره کامل آبادان را دارد.

در آبادان دانشجوهای دانشکده افسری «گردان 151 دژ» و «گردان 165 مکانیزه لشکر 92 زرهی» و تکاوران دریایی ارتش و نیروهای مردمی و تعدادی از نیروهای سپاه مشاهده می‌شود که در مقابل دشمن مقاومت می‌کنند، توپخانه دشمن همچنان در حال مقاومت است و  با احداث پل بر روی رودخانه کارون در منطقه مارد محاصره آبادان را تنگ‌تر می‌کند.

مأموریت و هدف گردان

گردان 144 تصمیم می‌گیرد از سه محور پیشروی را انجام دهد. 1- محور دارخوین آبادان در جاده اهواز-آبادان، 2- محور ماهشهر-آبادان از کیلومتر 17 به طرف آبادان 3- محور شمالی جنوبی یا شرقی آبادان که تعدادی از خانواده‌های آبادانی روزانه از آن طرف خارج می‌شوند.  لذا از طریق قرارگاه اروند به گردان 144 دستور داده می‌شود که از سمت محور ماهشهر آبادان وارد عمل شود. فرماندهی اروند با دریافت پیام تاریخی حضرت امام خمینی (ره) بلافاصله یک دستور آگهی به گردان 144 صادر می‌نماید.

طرح مانور

فرماندهی اروند با توجه به وضعیت نامطلوب خرمشهر با امکانات موجود برای دفاع از آبادان و ماهشهر و اولین ابتکار و خلاقیت فرمانده اروند به منظور سلب ابتکار عمل از دشمن و کسب زمان برای رسیدن نیروهای کمکی از لشکر 77 ظرف روز آینده است با سازمان‌دهی برای حفظ آمادگی‌ها با اجرای یک عملیات آفندی توسط گردان 144 انجام دادند.

آخرین شناسایی‌ها با فرمانده گردان، سرگرد شاهین‌راد به همراه سایر فرماندهان انجام شد. زمین منطقه عملیات صاف بود. در جاده ماهشهر آبادان، آسفالت عرض کمی داشت ولی از خارج از جاده تانک و خودرو به راحتی تردد می‌کرد مگر جاهایی از جاده که گودال و باتلاقی بود که تردد در آن‌ها خارج از اشکال نبود از طرف قرارگاه اروند در مورخه 59/8/1 سرهنگ حسن حسنی‌سعدی به فرمانده عملیات آبادان منصوب شد.

جنگ تن به تن در خرمشهر

در خرمشهر جنگ تن به تن ادامه داشت. در شمال آبادان نیروهای خودی از سه راهی ماهشهر - آبادان تا غرب آبادان تا پل بهمن‌شیر- پل نو و ایستگاه 12 در مقابل نیروهای عراقی پدافند می‌کردند. فرماندهی اروند تصمیم بر این داشت به هر ترتیبی که شده جاده ماهشهر آبادان باز شود و محاصره آبادان کامل نشود و برای این مهم تنها دو گردان عمل کننده وجود داشت یک گردان 144 پیاده و گردان 201 امداد ژاندارمری با پشتیبانی گردان 130م م که در کیلومتر 17 آبادان مستقر بود و یک گردان 105 م م قرار شد به صورت کمک مستقیم یکان‌های عملیاتی را پشتیبانی کند.

این یکان‌ها قرار بود به ما ملحق شوند. در مورخ 59/7/28 شهر خرمشهر در اشغال دشمن بود به جز مسجد جامع که رزمنده‌ها واقعا جانفشانی می‌کردند. اوایل آبان‌ماه روزهای شوم و ناامیدی برای مدافعان خرمشهر بود بچه‌ها خسته و مجروح بودند. تعدادی اسیر شده بودند، رادیو آبادان بچه‌ها را به مقاومت دعوت می‌کرد و در همین روز بود که خرمشهر سقوط کرد و دشمن فشار زیادی را برای محاصره آبادان ایجاد کرده و نیروهای جدیدی را در جنوب جاده ماهشهر-آبادان مستقر کرده و به تدریج به سمت جنوب برای تنگ‌تر شدن محاصره آبادان در جنوب جاده آبادان در حال حرکت است.

امیر ترتیپ شاهین‌راد

از آن طرف نیروی زمینی ارتش  جمهوری اسلامی ایران دستور حرکت تعدادی از یکان‌ها از لشکر 77 پیروز ثامن الائمه (ع) و تیپ 37 زرهی و تیپ 55 را داده ولی تاکنون وارد منطقه نشده بودند. ساعت 10 صبح 59/8/2 تصمیم گیری نهایی در جلسه‌ای در قرارگاه با حضور شهید فلاحی، شهید فکوری و رئیس جمهور تشکیل شد. رکن دو و رکن سه وضعیت نیروهای دشمن را تشریح کردند. هدف دشمن پس از سقوط دشمن اشغال آبادان است. ما باید زمان را از دشمن بگیریم تا تیپ 2 لشکر 77 پیروز ثامن‌الائمه (ع) از طریق هوا و دریا به شهر آبادان وارد شود.

نیروهای دشمن از لشکر سه زرهی شامل گردان‌های تانک المغداد و گردان 4 مکانیزه از لشکر سه زرهی عراق و یکان‌های پشتیبان‌کننده که شامل 5 گردان توپخانه و گردان شناسایی صلاح‌الدین در شرق کارون-شمال آبادان البته یکان‌های تقویتی که تا بصره در منطقه حضور داشتند آورده نشده است.

«این عملیات در راستای فرمان فرماندهی کل قوا است»

از طرفی زمین منطقه عملیاتی صاف، بدون عارضه که برای حرکت تانک‌ها هیچ گونه مشکلی به وجود نمی‌آورد تانک‌ با قدرت آتش و تحرک دید بیشتر بهتر قادر است نیروهای پیاده را تا حدود پنج کیلومتر مورد هدف قرار دهد در صورتی که گردان پیاده در این مسافت با توجه به حداکثر برد سلاح‌های آن‌ها هیچ گونه تأثیری نخواهد داشت و صرفا موشک «تاو» که تا سه کیلومتر و خمپاره 120 میلی‌متری به صورت منحنی می‌توانستند در عمق، مورد استفاده قرار گیرند. سرهنگ فروزان گفت: «ما این موارد را می‌دانیم و آگاه هستیم اما هم اکنون حیثیت نظامی و ملی ما در خطر است و باید دفاع کنیم. اگر در مقابل آن‌ها بایستیم جرأت پیشروی نخواهند داشت و این عملیات در راستای فرمان فرماندهی معظم کل قوا است.اگر در این عملیات موفق شویم به هدف دومی نیز می‌رسیم و آن این است که شرق و جنوب آبادان آزاد می‌شود یعنی ما قادر هستیم که از طریق دریا یا هوا به آبادان نیرو اعزام کنیم و پشتیبانی لازم را انجام دهیم؛ البته باید عملیات انجام شود تا تیپ 2 به فرماندهی سرهنگ روح‌الله سروری از لشکر 77 خراسان به این منطقه برسد و با این عملیات زمان را از دشمن می‌گیریم و پیشروی دشمن را متوقف می‌کنیم و اجازه ورود دشمن را به آبادان نمی‌دهیم و آن را از رسیدن به هدف خود همانا تصرف آبادان ناکام خواهیم گذاشت.»

از آن جا که نیروهای دشمن در شمال شرق آبادان به استعداد دو گردان تانک و یک گردان پیاده مکانیزه خیلی بیشتر از نیروهای ما بود و نیروهای دشمن در موضع پدافندی قرار داشتند.

برابر اصول جنگ، نیروی آفندی بایستی بیشتر از نیروی پدافندی باشد و از آنجا که فرمان حضرت امام خمینی (ره) مبنی بر شکستن حصر آبادان بود در نتیجه سرهنگ فروزان فرمانده قرارگاه اروند در روز یکم آبان‌ماه فرمانده گردان 144 پیاده (سرگرد فرض‌الله شاهین‌راد) و فرمانده گردان 201 ژاندارمری (سرهنگ دوم دارایی) را احضار کرد و در جلسه اظهار کرد که: «متأسفانه خرمشهر سقوط کرده و دشمن فشار را برای محاصره آبادان اضافه کرد است. اگر در اجرای عملیات تأخیر داشته باشیم دیگر قادر نخواهیم بود که جلوی دشمن را بگیریم البته نیروی زمینی دستور حرکت تعدادی از یکان‌ها را به سمت جنوب داده است در صورتی که منتظر آمدن این نیروها باشیم زمان را از دست می‌دهیم.» برای تصمیم‌گیری نهایی جلسه‌ای در قرارگاه تشکیل می‌شود. شهید فلاحی، شهید فکوری و تعدادی از مسئولین حضور داشتند شما نیز در این جلسه شرکت کنید. اگر مواردی هست بازگو کنید.

نقشه‌ای که آبادان را نجات داد

ساعت 10 روز دوم آبان ماه سال 59 رئیس رکن دوم، سرهنگ لطفی از وضعیت نیروهای دشمن صحبت و اعلام کرد فشار دشمن پس از سقوط خرمشهر روی آبادان است که با محاصره آبادان به اهداف خود خواهد رسید و رئیس رکن 3 (سروان حسن کاوه) گفت که ما بایستی برای جلوگیری از محاصره آبادان برای مدت کوتاهی نقش بازدارنده داشته باشیم و  زمان را از دشمن بگیریم.

پس از توضیحات سرهنگ فروزان، اهداف مشخص شد. بایستی با همین تعداد اندک جلوی پیشروی دشمن را می‌گرفتیم. در این لحظه یکی از حاضرین جلسه بلند شد و با صدای رسا گفت: «در کربلا یاران حضرت امام حسین (ع) نیز 72 تن بودند. می‌دانستند که اگر با لشکریان یزید بجنگند کشته می‌شوند جنگیدند و شهید شدند و نگذاشتند دشمن به اهداف خود برسد و خط سرخ شهادت را برای همیشه تاریخ نمایان ساختند.» از این رو حجت بر ما تمام شده است.

بنابر تصمیم قرارگاه اروند عصر همان روز 59/8/2 از منطقه موضع تک در 10 کیلومتری آبادان در محور ماهشهر- آبادان حرکت کردیم تا ساعت تک ابلاغ شود و پس از هماهنگی‌های لازم، گردان 144 پیاده در محور ماهشهر- آبادان به سمت دشمن تک اصلی را انجام دهد. «گردان 201 ژاندارمری» مأموریت داشت از دور زدن و بستن عقبه گردان 144 توسط دشمن جلوگیری و به عنوان پهلودار در سمت راست عمل کند و پس از موفقیت و پاک‌سازی جاده از دشمن، هر دو گردان موضع پدافندی در مقابل دشمن را عهده‌دار گردند برابر با نقشه پوست.

با توجه به وضعیت نیروها تک اصلی به عهده گردان 144 بود و بایستی جنوب جاده و یک کیلومتر از شمال آن پاک‌سازی تا خط پدافندی در یک کیلومتری شمال جاده در مقابل دشمن اتخاذ شود. از چهار قبضه موشک تاو، سه قبضه به گروهان‌ اختصاص و یک قبضه در اختیار گردان بود. گروهان در خط از ادوات ضدزره مثل «تفنگ 106م م» «تفنگ 57 م م» و »آر پی جی 7 »و «موشک دراگون» استفاده می‌کردند.

پس از ابلاغ مأموریت گروهان‌ها سازماندهی شدند. معاون گردان سرگرد محمدی مأموریت داشت با گروهان یک حرکت کند و هماهنگی‌ با گردان 201 ژاندارمری را داشته باشد تا شکافی بین نیروها ایجاد نشود. سروان کاوه رئیس رکن 3 هم مأموریت داشت همراه گروهان 3 حرکت کند و چنانچه نیاز به احتیاط بود اقدام کند.

سرگرد شاهین‌راد با گروهان 2 حرکت کرد تا ارتباط نظری را با هر دو گروهان به عمل آورد. فرمانده گروهان ارکان (سروان یزدان ستا)، پشتیبانی «خمپاره 120 م م» و« 80 م م» و تدارک در رساندن مهمات را در طول عملیات عهده‌دار شود. وی به تک تک سربازان و سایر کارکنان مهمات و جیره اضطراری داد و  مشخصات فردی را تمام کارکنان گردان پس از نوشتن در جیب چپ خود گذاشت (در آن زمان پلاک هویت نداشتیم). از فرماندهان گروهان خواسته شد از وضع آمادگی یکان از لحاظ تجهیزات، سلاح و مهمات آخرین بازدید به عمل آید و رفع اشکال شود.تمام تلاش ما این بود که از نیروی انسانی و تجهیزات برای اجرای مأموریت استفاده شود.

ساعت 4 بعدازظهر بود که دستورات آمادگی گردان تمام شد و جلسه خاتمه یافت. پس از آماده شدن گردان، هماهنگی ضروری و مورد نیاز با گردان 201 ژاندارمری که در سمت راست گردان 144 بایستی عملیات انجام می‌داد به عمل آمد. گردان دارای استعداد خوبی از لحاظ نیروی انسانی و پشتیبانی آتش بود. سلاح ضد زره فقط آر.پی.جی 7 بود و از لحاظ ارتباط مخابراتی بین 2 گردان هماهنگی ایجاد شد. گردان مأموریت داشت اولا اجازه ندهد دشمن، گردان 144 را از پشت دور بزند و موضوع پدافندی پشت دشمن را حفظ کند. دوم این که توسط سلاح‌های موجود آتش اجرایی دشمن را بر روی گردان 144 کم کند و آنگاه ضمن پیشروی در محور ماهشهر-آبادان خط پدافندی 1500 متری را اشغال کند.

برابر گزارش نوبه‌ای قرارگاه اروند که در روز 2 آبان ماه به دست ما رسید دشمن با استفاده از تکاوران تیپ 33 نیروی مخصوص خود جنگ شهری را به نهایت شدت رساندند و به وسیله توپخانه و هواپیما به صورت مداوم شهرهای خرمشهر و آبادان را بمباران می‌کردند.

البته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز در روز یک آبان با چندین سورتی پرواز مناطق دشمن را بمباران کرد. تسلط دشمن بر انتهای شمالی پل خرمشهر باعث شده که ارتباط بین رزمندگان داخل شهر با ارسال مهمات به نیروهای باقی مانده در داخل شهر خرمشهر صورت نگیرد. با وجود این که بالگردهای هوانیروز ارتش تلاش فراوانی در کمک رسانی به نیروهای داخل شهر خرمشهر داشتند اما برقراری ارتباط مجدد امکان‌پذیر نشد و خرمشهر به خونین شهر شهرت یافت و قسمت عمده آن به دست دشمن سقوط کرد.

 ارتش وآبادان

در گردان جنب و جوش بزرگ و باورنکردنی به وجود آمده بود. رزمندگان علاقه زیادی برای انجام عملیات داشتند. تعداد 15 نفر از نیروهای مردمی که با گردان بودند علاقه داشتند با گروهان‌های پیاده به صورت تک تیرانداز در خط باشند و با توجه به این که شخصی بودند در امور رانندگی و امداد از وجود آن‌ها استفاده شد که با علاقه و پشتکار بسیار خوبی باعث تقویت روحیه نیروهای گردان شدند. قبل از حرکت به موضع تک، تجهیزات انفرادی مثل قمقمه، فانسقه، خشاب، سلاح و مهمات همچنین جیره 24 ساعته اضطراری بین همه تقسیم شد. مهمات 100 تیر فشنگ علاوه بر این به هر سرباز دو نارنجک دستی هم داده شد. آخرین بازدید به عمل آمد. وضعیت جوی و گرمای شدید نخلستان شادگان و همچنین هیجان روحی قبل از عملیات اجازه استراحت نمی‌داد. نزدیک غروب آفتاب بود. زمان کمی برای سوار شدن نیروها به خودروهای تعیین شده و حرکت به سمت تک مانده بود.

رئیس جمهور، شهید فلاحی، شهید فکوری، جناب سرهنگ فروزان و تنی چند از مسئولین کشوری در منطقه تجمع گردان جمع شده بودند که همگی برای هر چه بهتر انجام شدن مأموریت برای گردان آرزوی موفقیت کردند.

پس از رفتن هیئت بازدیدکننده دستور سوار شدن نفرات به خودروها داده شد. در حالی که نیروها سوار خودروها می‌شدند فرماندهان گروهان‌ها احضار و در مورد ترتیب حرکت یکان‌ها توقف خودروها در نزدیکی موضع توپخانه 130 م م در کیلومتر 17 آبادان و همچنین حرکت نیروها از موضع توپخانه تا نقطه رهایی تعیین شده همچنین ساعت (س) و اشغال موضع تک دستوراتی به شرح زیر صادر شد: حرکت از منطقه تجمع در شروع تاریکی و با چراغ خاموش صورت می‌گیرد. ابتدا دسته شناسایی گروهان ارکان حرکت می‌کند بعد گروهان یکم سپس گروهان سوم  و بعد از آن گروهان دوم و در انتهای ستون گروهان ارکان حرکت می‌کند. موشک‌های تاو با خدمه مربوطه از گروهان ارکان جدا و به گروهان پیاده پیوستند.

در نزدیکی موضع توپخانه 130م م نیروها از خودروها پیاده شده و به صورت ستون راهپیمایی تا محلی که توسط دسته شناسایی علامت گذاری شده راهپیمای انجام شد. از نقطه رهایی که حدود سه کیلومتری دشمن بود گروهان یک به سمت راست حرکت کرد، گروهان دو به سمت چپ جاده و گروهان سه از همان نقطه متوقف شد.

تا ساعت 3 مورخ 59/8/3  در محل توقف و بدون ایجاد سروصدا و روشنایی منتظر ماندیم. پس از خاتمه دستورات همه سوار بر کامیون‌ها شدیم. هوا تاریک شد. با توکل به خدا اولین خودرو از گروهان یکم حرکت کرد. ستون پشت سر هم به راه افتاد. اولین ستون به دو راهی شادگان-آبادان نرسیده بود که هوا کاملا تاریک شد و دید بسیار محدود و جاده باریک بود. سرعت خودروها بیشتر از 10 کیلومتر نبود. پس از رسیدن به موضع توپخانه به مدت سه ساعت طول کشید. از آنجا تا نقطه رهایی که حدود هفت کیلومتر بود به صورت پیاده حرکت کردیم. این حرکت دو ساعت طول کشید.

وضعیت خرمشهر و آبادان در روز سی‌وسوم

یک ساعت مانده بود که نیروها به موضع تک برسند تا آن موقع دشمن با پیشروی در شمال آبادان و عبور از رودخانه کارون و سپس قطع جاده آبادان-اهواز بعد از آن قطع جاده ماهشهر-آبادان و محاصره نیم بیشتری از شهر آبادان با هیچ نیروی نظامی که توان مقابله را داشته باشد و یا می‌توان گفت با هیج نیروی نظامی به جز در داخل شهر آبادان و خرمشهر برخورد نکرده بود. 33 روز از یورش ناجوانمردانه دشمن به سرزمین مقدس ایران می‌گذشت. مقاومت رزمندگان سبب شده بود که دشمن نتواند بر خرمشهر مسلط شود. یک ساعت و اندی به زمان شروع تک مانده بود. شعله‌های آتش بر اثر گلوله باران مداوم دشمن از پالایشگاه آبادان بلند بود ما از نزدیک شاهد انفجارات پی‌درپی بودیم. از طرفی صدای ریزش ساختمان‌های چند طبقه از راه دور شنیده و دیده می‌شد.

صدای غرش توپ‌ها آرام نمی‌گرفت. لوله‌های نفت که کیلومترها در جنوب جاده ماهشهر آبادان مشاهده می‌شد بر اثر اصابت گلوله شعله آتش و توام با دود غلیظ از آن برمی‌خواست. هر فرد ایرانی با دیدن این صحنه‌ها بی‌اختیار اشک از چشمانش جاری می‌شد. نهایت بی‌رحمی دشمن را نشان می‌داد.

مردم آواره و سرگردان شهر آبادان از تاریکی هوا استفاده می‌کردند و هر کدام به فراخور توان خود توشه‌ای برای رفع نیاز سفر برداشته  و با غم از دست دادن عزیزانشان از شهر خارج می‌شدند. محل خروج از قسمت جنوب شرقی شهر از طریق احمدآباد ابوشانگ بود. خروج از شهر در پناه رزمندگان حاضر در صحنه صورت می‌گرفت و تا رسیدن به جاده اصلی مسافت زیادی را بایستی طی می‌کردند. خروج تعدادی از بچه‌های کوچک و پیرمردها و پیرزن‌ها  با مشکلات زیادی همراه بود. تمام زندگی‌هایشان به تاراج رفته بود. تعدادی از آن‌ها می‌بایست ده‌ها کیلومتر با پای پیاده زیر آفتاب سوزان خوزستان از منطقه خارج می‌شدند و تعدادی نیز به علت نبودن آب،امکانات و کهولت سن جان به جان آفرین تسلیم می‌کردند. تعدادی از همین مردم آبادان برای حفاظت از این مرز و بوم و ناموس و اسلام خود همراه دیگر رزمندگان جنگیدند و تعدادی نیز به فیض شهادت نایل گردیدند.

دشمن حضور ما را در موضع تک که در نزدیکی خط مقدم بود درک نکرده بود زیرا تا آن زمان فقط رزمندگان از شهرهای آبادان و خرمشهر محافظت می‌کردند و نیروهای شهری در مقابل دشمن ایستادگی می‌کردند. هدایت عملیات با قرارگاه اروند بود. اما این قرارگاه تازه شکل گرفته بود و ستاد کاملی نداشت. از آنجایی که نیروهای عمل کننده یک گردان پیاده از ارتش و یک گردان ژاندارمری بود برابر روش یکان ژاندارمری بایستی زیر امر یکان نظامی قرار گیرد ولی به دلیل این که درجه فرمانده گردان 201 ژاندارمری سرهنگ دو و بالاتر از درجه فرمانده گردان 144 بود و از طرفی استعداد نیروهای عمل کننده نظامی و ژاندارمری در حد گردان بود و یکان دیگری برای انجام عملیات وجود نداشت به همین جهت قرارگاه اروند دستور عملیات کامل صادر نکرد و در نتیجه نیروهای عمل کننده بایستی اهداف قرارگاه اروند را تأمین می‌کردند.

موفقیت عملیات بستگی به عملکرد نیروی حاضر در صحنه عملیات داشت. دست فرمانده قرارگاه اروند در هدایت عملیات به علت داشتن نیروی احتیاط خالی بود زیرا عملیات از نظر نظامی قابلیت انعطاف نداشت و نیروهای عمل کننده با تمام توان و تا آخرین نفس بایستی می‌جنگیدند و در عمل هدف قرارگاه اروند کسب زمان بود.

رمز عملیات محدود

«عملیات  ثامن‌الائمه» رأس ساعت مقرر، یعنی ساعت 3 مورخ 59/8/3 تک با رمز یا «علی‌ابن ابی‌طالب (ع)» شروع شد. در ابتدای حرکت فاصله تا دشمن زیاد بود به صورت دسته به دسته نفرات پشت سر هم حرکت کردند تا ساعت 4 هیچ حرکتی گزارش داده نشد و نیروها به موانعی برخورد نکردند. دشمن کاملا غافل‌گیر شده بود و گروهان سه تا 50 متری دشمن رسید. منتظر سایر گروهان‌ها بود. گردان 201 به باتلاق برخورد کردد که بایستی آن را دور زده و حرکت می‌کرد.سایر گروهان‌ها نیز به نزدیکی دشمن رسیدند ولی متأسفانه این یکان( گردان 201) نتوانست خود را به سایر یکان‌ها ملحق کند. هر سه گروهان در نزدیکی دشمن بودند. دستور تک داده شد و سنگرهای جلویی به وسیله نیروهای تک کننده اشغال شد.

تعدادی از عراقی‌ها در خواب کشته شدند و تعدادی اسیر شدند. نفربرهای دشمن به دست آرپی‌جی‌زن‌ها نابود شدند. دستور پاک‌سازی سنگرهای دشمن صادر شد. صدای الله اکبر و صدای گلوله سلاح‌ها خواب را از دشمن گرفته بود. منطقه نیز حال و هوای خاصی داشت. دشمن گیج شده بود. تا روشن شدن کامل هوا مواضع جلوی دشمن اشغال شد و تا طلوع آفتاب عراقی‌ها به علت عدم اطمینان از سقوط سنگرهای جلویی نیروهای خود از تیراندازی خودداری کرده و پشت نیروهای ما را زیر آتش گلوله‌های توپ و تانک قرار می‌دادند.

حجم آتش زیاد اما دقت آن کم بود. پس از طلوع آفتاب و اطمینان از این که مواضع جلو در اشغال نیروهای ما است آن مواضع هم زیر آتش شدید دشمن قرار گرفت و در اندک زمانی آرپی‌جی زن‌ها و خدمه سلاح‌های ضد تانک مانند موشک‌های تاو و تفنگ‌های 106 م م با گلوله‌های مستقیم تانک‌ها و تیربارهای دشمن شهید و مجروح شدند. حدود نیم ساعت پس از طلوع آفتاب، دشمن دقیقا محدوده حرکت نیروها را ارزیابی کرده و با آتش مداوم و مستقیم اجازه هیچ گونه حرکتی را به گردان 201 ژاندارمری نداد. فاصله‌ای که بین گردان 201 و گروهان یک گردان 144 ایجاد شده بود پر نشد در نتیجه گروهان یکم از طرف راست و جلو زیر آتش شدید دشمن قرار گرفت. ساعت 8 به بعد گردان 201 ژاندارمری که توسط دشمن بعد از دور زدن باتلاق متوقف شده بود و از طرفی برد سلاح‌های سازمانی‌اش به دشمن نمی‌رسید متحمل تلفات و ضایعات زیادی شد و عقب‌نشینی کرد.

گروهان یکم در شرایط سخت‌تری قرار گرفت. دشمن در حال دور زدن گروهان بود. گروهان دوم هم زیر آتش مستقیم و غیرمستقیم دشمن قرار گرفت. زیرا همان‌طوری که قبلا گفته شده بود دشمن دارای دو گردان تانک و یک گردان پیاده مکانیزه بود در مقابل، 6 دستگاه تانک خودی قابل مقایسه نبود. در ساعت 8:30 بی‌سیم‌چی و تعدادی از رزمندگان مجروح شدند و برای تخلیه مجروحین تلاش زیادی را کردیم و یک دستگاه آمبولانس اعزام شد که در بین راه مورد اصابت توپخانه دشمن قرار گرفت.

ساعت 9 صبح تعدادی از دیده‌بان‌های خمپاره 120م م و 81 م م مجروح شدند یکی از درجه‌داران گردان (استوار فراهانی) با چهار قبضه خمپاره 120  شروع به تیراندازی کرد و در همین عملیات به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 6 دستگاه تانک مورد اصابت موشک‌های مالیوتکا قرار گرفت. همچنین دو دستگاه شلیک موشک تاو مورد شلیک تانک قرار گرفت و کارکنان آن به شهادت رسیدند. ساعت 9 صبح مشخص شد که گردان خودش را از درگیری نجات داده است.

وظیفه دسته خمپاره‌انداز در این شرایط این بود که در جلو دشمن با ایجاد پرده‌ای از دود بتواند نفرات باقی مانده در پناه آن خود را به جاده برسانند. فرمانده گروهان یکم  و رئیس رکن سه شهید شد. از ساعت 11 صبح به بعد تیراندازی از سوی نیروهای خودی به جز خمپاره‌انداز 81 و 120 میلی‌متری به تدریج کاهش یافت زیرا هر لحظه به تعداد مجروحین و شهدا اضافه شد.

از ساعت چهاربعدازظهر دیگر هیچ گونه آتش مستقیمی از سوی نیروهای خودی اجرا نمی‌شد. فقط خمپاره‌اندازهای 120م م فعال بودند. تعدادی از شهدا و مجروحین  توان حرکت نداشتند. بالاخره می‌بایستی از منطقه درگیری خارج می‌شدیم. بعد از 11 ماه از تاریخ 1359/8/3 که عملیات ثامن‌الائمه (ع) در تاریخ 1360/7/5 توسط لشکر 77 خراسان و سایر رزمندگان در منطقه اجرا شد و شرق رودخانه کارون از لوث وجود دشمن پاک‌سازی شد تعداد 63 تن از شهیدان جمع‌آوری و به معراج شهدا تحویل داده شد.

در نتیجه باقی مانده گردان در پناه لوله‌های نفت خودشان را به مواضع خمپاره‌انداز 120 م م رساندند. تعدادی از مسئولین از جمله شهید فلاحی در آنجا حضور داشتند. شهید فلاحی جلو آمد، صورت سرگرد شاهین‌راد فرمانده شجاع گردان 144 را بوسید و گفت امروز شما دین خود را نسبت به انقلاب و میهن اسلامی ادا کردید.

دستاوردهای عملیات ماهشهر-آبادان

برای به دست آوردن زمان، این عملیات انجام شد، تا قسمتی از لشکر 77 (گردان 153 به فرماندهی سرهنگ کهتری) که هم اکنون در منطقه هستند خود را به آبادان رساند و جلوی هجوم نیروهای عراقی را از روی پل خرمشهر و آبادان را بگیرند. نیروهای دشمن را در ساحل رودخانه بهمن شیر منهدم و چهار کیلومتر به عقب برانند و در تاریخ 9 آبان فرماندهی منطقه آبادان که به ارتش واگذار شده بود با حضور تکاوران نیروی دریایی و تعدادی از نیروهای سپاه پاسداران و گردان 153 پیاده توانستند با حمله متقابل عناصری از دشمن را نابود و آنان را از جزیره آبادان خارج نمایند. در این عملیات رزمندگان اسلام 280 تن از بعثی‌ها را کشتند و 130 تن از آنان را اسیر گرفتند و پل احداث شده بر روی رودخانه بهمن شیر را منهدم کردند.

شهدای شاخص این عملیات:

سروان غلامعلی بکتوستان (فرمانده گردان)

سرگرد حسن کاوه (رئیس رکن 3)

سروان محمد حاتمی (فرمانده گروهان)

ستوان یکم مسعود غضنفری (معاون گروهان)

ستوان درویش (معاون گروهان)

و تعداد 65 شهید گلگون کفن دیگر و تعداد 73 جانباز و تعدادی آزاده تقدیم این عملیات و انقلاب اسلامی شد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان