ماهان شبکه ایرانیان

اصول مکتب های اسلامی

اصول مکتب های اسلامی پنج تاست: مکتب فلسفی، مکتب مدنی، مکتب اجتماعی، مکتب اقتصادی و مکتب اخلاقی.

اصول مکتب های اسلامی پنج تاست: مکتب فلسفی، مکتب مدنی، مکتب اجتماعی، مکتب اقتصادی و مکتب اخلاقی.

1.مکتب فلسفی

مکتب فلسفی که همان مکتب اصول عقاید است به اصطلاح دانشمندان اسلام، علم کلام نامیده می شود.

در این مکتب، از اعتقادات اسلامی گفت وگو می شود و به وسیله براهین عقلی (در جایی که احتیاج به برهان عقلی دارد) و ادله نقلی (در جایی که احتیاج به دلیل نقلی دارد) اصول عقاید اسلام، اثبات می گردد. دانشمندان این مکتب، با آزادی کامل، دقیق ترین ایرادها را ذکر کرده و به جواب آن ها می پردازند.

سنگ بنای این مکتب، به وسیله قرآن گذارده شده است، این کتاب مقدس، به وسیله مواد برهانی که به صورت خطابی ذکر کرده، مسلمانان را با بحث و استدلال آشنا می سازد، و ایشان را وادار می کند که تقلید را کنار گذارده و عقایدشان را با استدلال بیاموزند.

این مکتب، از آغاز اسلام تا قرون اخیر، رواج کامل داشته و کتاب های بسیاری در این فن نوشته شده است که بهترین آن ها کتاب تجرید الکلام خواجه نصیر الدین طوسی[1] و شرح مواقف میر سید شریف[2] است. پس از آنکه فلسفه از یونان آمد، دانشمندان اسلامی، قسمتی از مطالب آن را که به نظرشان استوار بود گرفته و رنگ اسلامی به آن داده و اضافاتی بر آن نمودند که فلسفه اسلامی از آن پدید آمد.

عده ای نیز از پاک دلان اسلام، فلسفه را با تهذیب باطن توأم نموده و پایه آن را «معرفة اللّه» قرار دادند و تعالیم اسلام را بر آن افزودند و مکتب عرفان را ایجاد کردند.

2.مکتب مدنی

مکتب مدنی اسلام، عالی ترین مکتب های مدنی می باشد که تاکنون یافت شده است. سیزده قرن است که دانشمندان اسلامی، در آن سخن می گویند و مطالب آن را با دقیق ترین کیفیت، بحث می کنند؛ این مکتب، به زبان دانشمندان اسلامی «فقه» نامیده می شود.

علمای امامیه به مناسبت آنکه قایل به باز بودن راه اجتهاد بوده اند، در این مکتب بسیار پیش رفت کرده و موفقیت های بزرگ علمی کسب کرده اند و چون روش ایشان در تمام جزئیات، بحث و انتقاد بوده است، لذا فقه امامیه، عالی ترین سیر خود را نموده و هنوز هم به سیر تکاملی خود ادامه می دهد. رشته خاصی از این مکتب بزرگ را «عبادات» نامند.

عبادات عبارتند از: وظایفی که از طرف خدای تعالی برای ارتباط بندگان با ذات اقدسش، تعیین شده است. قسمت های دیگر این مکتب و رشته های آن را که مربوط به ارتباطات مردم با یکدیگر است، دانشمندان امامی هرکدام نامی بر آن نهاده یا هر رشته ای را که مربوط به یک سنخ از امور زندگی بشری است، به نامی نامیده اند. از بهترین کتاب هایی که در این فن نوشته شده است تذکرة الفقهای علامه حلی[3] و جواهر الکلام شیخ محمد حسن نجفی[4] ست.

3.مکتب اقتصادی

با آنکه این مکتب به وسیله قرآن و تعالیم رسول خدا و اوصیای گرامش علیهم السّلام پایه گذاری شده، ولی از طرف دانشمندان اسلامی کم تر کتابی مستقل در آن نگاشته شده است و علمای اسلام، مباحث این مکتب را در فقه متعرض می شوند و گاهی به عنوان مستقل، بحث می کنند و گاهی در ضمن مطالب دیگری ذکر می شود. روی هم رفته کتابی که به طور کامل از نظر اسلام در اقتصادیات بحث کند سراغ ندارم؛ لذا استادان مکتب اقتصادی دنیای غرب هم از این مکتب اقتصادی ثروتمند، اطلاعی ندارند. متاسفانه، اقتصاد دانان مسلمان هم به واسطه آنکه در دامان دنیای غرب تربیت یافته اند، از این مکتب خودشان بی اطلاعند.

4.مکتب اجتماعی

قرآن و پیشوایان بزرگ اسلام، در این مکتب نیز ذخایر گران بهایی دارند، ولی متأسفانه مسائل این مکتب، به طور جداگانه مورد بحث دانشمندان اسلامی قرار نگرفته است.

اسلام در مسائل اجتماعی از قبیل: وطن، حقوق مرد و زن، تفاضل و مساوات در افراد، تحول از کجا باید شروع شود و نظایر این ها، نظریات بسیاری دارد که هنوز هیچ کدام از نظریات اجتماعی اش، دقیقا مورد مطالعه قرار گرفته است. دستورات امیر مؤمنان علی علیه السّلام به مالک اشتر و رساله حقوق امام سجاد علیه السّلام، قسمتی از نظریات اسلام را در بعضی از مسائل اجتماعی بیان می کند؛[5] هرچند بیش تر مسائل مکتب های اقتصادی و اجتماعی، در فقه اسلامی مورد بحث قرار گرفته است، ولی بحث در آن ها از این دو نظر نبوده، بلکه از نظر حقوقی و قضایی بوده است.

5.مکتب اخلاقی

اسلام بنیان گذار مکتب نوینی در علم تهذیب اخلاق است. دانشمندان اسلام در این مکتب، کتاب های بسیاری نگاشته اند که زحمات ایشان در این موضوع، قابل تقدیر و سپاسگزاری است و چون کتاب ما از این مکتب سرچشمه می گیرد؛ لذا مفصل تر در این باب سخن می گوییم.

نخستین پایه این مکتب را قرآن کریم بنا نهاد. تربیت هایی که رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله از یاران خود، با کردار و گفتار مقدسش می نمود، این اساس محکم و نورانی را بالا برد، امیر مؤمنان علیه السّلام مستقلا درباره آن رساله ای نگاشت.

علی علیه السّلام نخستین کسی است در اسلام که در این موضوع، سخن رانده و مؤسس این مکتب بزرگ و مقدس گردیده و آنچه را از رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله فرا گرفته، توانسته است به جامعه مسلمانان تحویل دهد.

علی علیه السّلام اوّل شاگرد مکتب: «بعثت لأتمّم مکارم الاخلاق» است و استاد بزرگ این مکتب مقدس اسلامی است. علی علیه السّلام با گفتار و رفتار خود، بهترین معلم این علم به شمار می رود.

یکی از آثاری که در این دانش مقدس، از آن حضرت به یادگار مانده رساله ای است که آن حضرت به عنوان «وصیت» خطاب به فرزند دلبندش[6] نگاشته که کلینی[7] آن را در کتاب الرسائل آورده و ابو احمد حسن بن عبد اللّه بن سعید عسکری[8] آن را در کتاب زواجر و مواعظ، ذکر کرده است و او سند خود را به اصبغ بن نباته[9] می رساند.در قرن دوم اسلامی نخستین کسی که در اخلاق، تألیف دارد، اسماعیل بن مهران سکونی[10]است که از اصحاب حضرت رضا علیه السّلام می باشد و او نام کتابش را «صفت مؤمن و فاجر» گذاشته است.[11]

سپس، دانشمندان اسلامی، در این فن، کتاب ها نگاشته و رساله ها پرداخته اند که خداوند متعال به همه آنان اجر جزیل عطا فرماید. بهترین کتابی که تا قرن پنجم هجری نوشته شده کتابی است که حکیم دانشمند، ابن مسکویه[12] به نام «طهارة النفس» نگاشته که آن را «طهارة الاعراق» و «تهذیب الاخلاق» و «تطهیر الاعراق» نیز می گویند. این کتاب، مشتمل بر شش مقاله است و خواجه نصیر الدین طوسی، قسمتی از مطالب تألیف گران بهای خود اخلاق ناصری را از آن اقتباس نموده است.

نکته مهم

چیزی که در کتاب های اخلاقی دانشمندان اسلامی، مخصوصا متأخران، جلب توجه می کند و آن ها را از منظور اساسی علم تهذیب اخلاق دور می سازد، روشی است که در نگاشتن آن ها پیش گرفته اند. نویسندگان این کتاب ها تحت تأثیر مباحث فلسفی قرار گرفته و مباحث اخلاقی را از مسیر خود منصرف ساخته و آن را لباس فلسفی پوشانیده اند، با آنکه علم تهذیب اخلاق، علمی است عملی و حقیقت آن عمل است و بس، ولی مباحث آن کتاب ها، شباهتی به بحث اخلاقی ندارد، بلکه کاملا شبیه به بحث فلسفی است. آن مقدار که در اجناس و فصول و انواع فضایل و رذایل توجه می کنند، به سوق دادن مردم به فضایل و دور کردن آن ها از رذایل اعتنایی ندارند، گویا از یاد برده اند که جز این، نتیجه ای برای علم تهذیب اخلاق نمی توان یافت.

پی نوشت ها

[1] ایشان از اعاظم فلاسفه اسلام است که در سال 597 ق. در طوس ولادت یافته و در روز غدیر 673 ق.

وفات کرده و در رواق حضرت موسى بن جعفر علیهما السّلام مدفون گردیده است.

[2] وى از بزرگان متکلمان حنفى است، نامش على، فرزند محمد فرزند على حسینى است که از استرآباد بوده و در سال 816 ق. در شیراز وفات یافته است. کتاب مزبور، شرح بر مواقف است که تصنیف قاضى عضد الدین عبد الرحمن ایجى فارسى، متوفاى سال 756 ق. در زندان مى‏باشد.

[3] جمال الدین ابو منصور حسن بن یوسف بن على بن مطهر حلّى که اگر درباره ایشان بگوییم: بزرگ‏ترین دانشمند اسلامى است و از آغاز اسلام تاکنون، دانشمندى به بزرگى و جلالت و دانش او نیامده است، گزافه نیست، او در 29 رمضان 648 ق. تولد یافته و در شنبه 21 محرم 726 ق. وفات کرده است.

[4] او تنها کسى است که توانسته کامل‏ترین فقه امامیه را از آغاز تا انجام به طور مشروح استدلالى بنگارد و آن کتاب بى‏نظیر را به وجود آورد. وفاتش در 1266 ق. بوده است

[5] مرحوم آیة اللّه العظمى صدر (پدر بزرگوارم) رساله امام سجاد علیه السّلام را اصل قرار داده و سایر حقوق اسلامى را از تعالیم اسلام استفاده کرده و رساله‏اى در این موضوع نگاشته‏اند که چهل سال قبل به طبع رسیده است.

[6] سیّد حسن صدر، تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 404.

[7] بزرگ‏ترین دانشمند عصر خود بوده و نخستین کسى است که در غیبت صغرى، در مدت بیست سال، احادیث اهل بیت را جمع‏آورى کرده و کتاب پرقیمت کافى را به وجود آورده است و تألیف دیگرى نیز دارد. در این تألیف رساله‏هاى ائمّه اثنا عشر علیهم السّلام را گرد آورده است. نامش محمد، کنیه‏اش ابو جعفر، پدرش یعقوب از کلین- که از بلوک فشافویه تهران است- مى‏باشد، مدفنش در بغداد، مشهور است.

[8] از بزرگان دانشمندان اهل سنت است؛ صاحب بن عباد، دوستدار ملاقاتش بوده. تألیفات گران‏بهایى دارد، ولادتش پنج‏شنبه شانزدهم شوال 293، وفاتش جمعه، هفتم ذیحجة الحرام 382 مى‏باشد. عسکرى، منصوب به عسکر مکرم است که از خوزستان مى‏باشد (وفیات الاعیان).

[9] اصبغ بن نباته مجاشعى، از یاران امیر مؤمنان على علیه السّلام است و از سرداران آن حضرت در جنگ صفین بوده که تا حد مرگ با آن حضرت بیعت کرده است. راوى عهدنامه مالک اشتر نیز مى‏باشد.

[10] تألیفات دیگر او عبارتند از خطب امیر المؤمنین علیه السّلام، ملاحم، ثواب القرآن، رساله اهلیلجه و نوادر.

[11] تأسیس الشیعه لعلوم الاسلام، ص 404.

[12] فیلسوف دانشور، احمد بن محمد بن یعقوب بن مسکویه رازى است. او تألیفى دیگر در اخلاق، به نام «آداب العرب و الفرس» دارد و کتابى در فلسفه به زبان فارسى به نام «جاویدان خرد» که نزدیک به پنج هزار سطر مى‏باشد و کتابى نیز در تاریخ به نام «تجارب الامم» دارد. وى در دربار عضد الدوله دیلمى، مقامى ارجمند داشته و از طرف او به سفارت، نزد سلاطین مى‏رفته است مذهبش کاملا روشن نیست؛ ولى مشهور آن است که میر داماد او را شیعه مى‏دانست و هرگاه بر مزارش در اصفهان عبور مى‏کرد، مى‏ایستاد و فاتحه مى‏خواند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان