نوزدهم آگوست هر سال روز جهانی بشر دوستی است. در این روز کوشش میشود تا یاد امدادگرانی که جان خود را به خطر انداخته و به مناطق جنگی رفتهاند و یا کشته شدهاند را گرامی داریم. در سال 2008، مجمع عمومی سازمان ملل متحد به مناسبت بمباران دفاتر سازمان ملل متحد در بغداد در سال 2003، اعلام کرد که 19 آگوست هر ماه روز جهانی بشر دوستی است. هر سال در این روز بر یک موضوع تمرکز میکنند و ذینفعانی که در این حوزه نقش دارند را دور هم جمع میکنند.
ما در روز جهانی بشر دوستی امسال، توجه خود را به میلیونها غیرنظامی معطوف میکنیم که روزانه تحت تاثیر جنگ قرار دارند. افراد بیگناه در شهرها با کمبود آب، غذا و مسکن دستوپنجه نرم میکنند. جنگ باعث شده تا میلیونها انسان از خانه و کاشانه خود فرار کنند. کودکان در جنگها به کار گرفته میشوند و بعضا مورد سوء استفاده جنسی قرار میگیرند و مدارسشان از بین میرود و همه اینها درحالیکه است که امدادگران به آنها کمک میکنند و دشمنانشان آنها را نشانه میگیرند.
یک بشردوست نمیتواند جان تمام کسانی که در جنگ به خطر افتاده را نجات دهد. از توانخواهان گرفته تا سالمندان و روزنامهنگاران، همه غیرنظامیانی که در جنگ هستند را باید محافظت نمود.
امنیت و ایمنی امدادگران
در سراسر جهان، امدادگران بشردوست در مناطق و محیطهای خطرناک به کار خود مشغول هستند.
ظرف بیست سال گذشته، 4٫132 امدادگر مورد حمله قرار گرفتهاند. در سال 2016، نود و یک امدادگر کشته و هشتاد و هشت تن از آنها زخمی شدند و هفهتاد و سه نفر هم در حین انجام خدمت ربوده شدند. اکثر حملات در پنج کشور انجام شده بود: سودان، افغانستان، سوریه، جمهوری دموکراتیک کونگو و سومالی.
حملات بر ضد امدادگران بسیار دردمنشانه است و نشانگر نقض آشکار حقوق بینالملل است. علاوه بر به خطر انداختن جان امدادگران، این حملات عملیات بشردوستانه و امدادرسانی به میلیونها غیرنطامی را که به کمک نیاز دارند را هم با دشواری روبرو میکند.
نام گذاری روز جهانی بشر دوستی
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/30/1804220170.jpg)
در نوزدهم آگوست 2003، هتل بغداد بمباران شد و 22 نفر از امدادگران کشته شدند. در بین آنها نماینده دبیر کل سازمان ملل در عراق به نام سرجیو ویرا دو ملو حضور داشت. پنج سال بعد، مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای صادر کرد که در آن اشاره شده بود که 19 آگوست هر سال روز جهانی بشر دوستی نامیده شود.
غیرنظامیان در مناطق شهری
منطقهای از یک شهر جنگزده را در نظر بگیرید که دورتادورش را خانههایی قشنگ و زیبا احاطه کرده است. در این مناطق شهری بازار و مغازه، زمین بازی، مدرسه، بیمارستان و کارخانههایی وجود دارند که زندگی انسان مانند خونی در رگها در آنها جریان دارد. هفتهها میگذرد و تنها چیزی که از آن شهر باقی مانده است مجموعهای از سنگ و آجر و خاک و خون است. تمام زیرساختهای حیاتی شهر از بین رفتهاند. استفاده از بمبهای قدرتمند خون این شهر را در شیشه کرده است. تمام لوازم ضروری زندگی، آب و برق و گاز نیست و نابوده شدهاند. تصورش سخت است نه؟
چه کار باید کرد؟ هر دو طرف که در جنگ شرکت دارند باید بین نظامیان و غیرنظامیان، و بین زیرساختهای شهری و اهداف دشمن فرق بگذارند. آنها نباید حملهای انجام دهند که باعث مرگ تعداد زیادی غیرنظامی بشود و اگر هم احیاناً این اتفاق افتاد باید نهایت تلاش خود را در راستای مراقبت از غیرنظامیان آسیبدیده انجام دهند.
کودکان
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/30/1804220223.jpg)
کودکانی را تصور کنید که وسط یک شهر جنگزده قرار دارند. محلهها، مدارس، زمینهای بازی و پارکها با خاک یکسان شدهاند. کودکان بیگناه دسترسی به آب، غذا و مدرسه ندارند. چه آیندهای در انتظار آنهاست؟ بدتر از این، آنها در جنگ به کار گرفته میشوند و در معرض خطرات غیرقابل تصوری نظیر سوء استفاده جنسی قرار میگیرند. با کودکانی که جنگ بر آنها تحمیل میشود، باید با نهایت احترام و مراقبت برخورد کرد. باید برای آنها آب و غذا، خدمات درمانی و تحصیلی فراهم کرد و آنها را از مناطق جنگی دور کرد. آنها باید در برابر خشونت جنسی محافظت شوند. علاوه بر این، نباید از کودکان در جنگ استفاده شود و نباید به آنها اجازه شرکت در جنگ داده شود.
قربانیهای خشونت جنسی
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/30/1804220282.jpg)
در اقصا نقاط دنیا از خشونت جنسی به عنوان یک تکتیک جنگی ستفاده میشود: در جنگها زنان و دختران را محبور به جنگ میکنند و آنها در جنگ مورد تعرض جنسی قرار خواهند گرف. فارغ از نوع جنسیت، باید دانست که سایر جنایاتی نظیر تجاوز گسترده و راهبردی هم انجتم میگیرد. معمولا افراد مورد تجاوز قرار میگیرند چون به یک نژاد، مذهب یا دستهی سیاسی خاص تعلق دارند. علاوه بر اینها، فرد قربانی با بیتفاوتی و تبعیض جامعهی جهانی در برابر این ستمها را هم تحمل کند.
امدادگران بشردوست
اگر امدادگران نتوانند به کسانی که نیاز به کمک آنها دارند امداد نرسانند چه خواهد شد؟ ماموریت این افراد کمک به غیرنظامیان و افراد بیگناه است. اما اغلب موارد فعالیت آنها با موانعی روبرو میشود. آنها ربوده میشوند، مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته و حتی کشته میشوند. آنها همه این سختیها و خطرات را به جان میخرند تا به نیازمندان کمک کنند.
طرفین جنگ باید به امدادگران احترام بگذارند و از آنها محافظت کنند. وقتی خواستند حملهای انجام دهند تمام تدابیر را اتخاذ کنند و از قبل هشدار بدهند. گذشته از این، دولتها نباید خودسرانه مانع عملیات امدادگران شوند. وقتی که دولتها با عملیات امدادگران توافق کردند هر دو طرف جنگ باید اجازه انجام عملیات را به آنها بدهند و نباید مانعی را بر سر راه آنها ایجاد کنند.
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/30/1804220355.jpg)
به زخمیها و مجروحینی بیندیشید که در یک منطقه جنگی رها شدهاند. همه آنها به کمک پرستاران و خدمات پزشکی نیاز دارند و گرنه جان خود را از دست خواهند داد. حالا پرستارانی را در نظر بگیرید که از ارائه خدمات به آن محروجین منع شدهاند. چه منظره وحشتانک و کابوسواری است.
طبق حقوق بشر دوستی بینالملل نباید به هیچ یک از مجروحین جنگی – غیرنظامیان و نظامیان – حمله شود و باید تمام تدابیر برای درمان و معالجه آنها بدون هیچ قیدوشرطی اتخاذ شود. باید به پرستاران و کادر پزشکی نهایت احترام گذاشته شود و آنها باید در ارائه خدمت به مجروحین آزادی عمل داشته باشند.
بدتر از این میشود؟
![](/Upload/Public/Content/Images/1396/08/30/1804220407.jpg)
چشمهای خود را ببندید. تصور کنید یک روز از خواب بیدار شدهاید و به جای صدای گنجشکها و عطر چای صبحانه، صدای بمب و بوی خاک و خون در مشامتان است و شما محبورید از خانه، خانواده، دوستان، شغل و تمام وسائل زندگیتان دست بکشید و به جایی نامعلوم بروید. دغدغهی روزمره شما پیدا کردن آب و نان و امنیت است. این همان کابوسی است که میلیونها انسان برای فرار از مناطق جنگی با آن روبرو هستند.
باید حق حرکت آزادانهی آنها در مرزهای داخلی و بیرون از مرزها به رسمیت شناخته شود. افرادی که به زور از خانه خود رانده شدهاند، حق پناهندگی در کشوری دیگر را دارند. آنها این حق را دارند تا درخواست آب، غذا، بهداشت، مسکن، سلامت، امنیت و تحصیلات داشته باشند و مدارک ضروری هویت آنها توسط مقامات دولت کشوری که در آن درخواست پناهندگی دادهاند صادر شود. اعضای خانوادهای که دوست دارند کنار هم بمانند را نباید از هم جدا کرد. وقتی علت جابهجایی اجباری از بین رفت باید به آنها اجازه داد در صورت اختیار به منزل خود برگردند. نکته آخر اینکه، افرادی که به اجبار دست از خانه و زندگی خود کشیدهاند حق دارند تمام متعلقات خود را که هنگام کوچ اجباری رها کرده بودند باز پس گیرند.