مایکروسافت هفتهی گذشته خبری را رسما اعلام کرد که از چند سال پیش همه آن را میدانستند: سیستم عامل موبایل ویندوزفون مرده است. بنابراین دیگر نه توسعهی ویندوزفون ادامه خواهد داشت، نه میتوان انتظار احیا شدن معجزهآسایی را برای آن کشید، و نه مایکروسافت تلاش خواهد کرد با دوقطبی قدرتمند iOS اپل و اندروید گوگل رقابت کند. مایکروسافت جدیدی که «ساتیا نادلا» (Satya Nadella) ساخته، همکاری را بر رقابت ترجیح میدهد. دست کم این چیزی است که احتمالا مایکروسافت به عنوان دلیلش برای کنار گذاشتن کامل ویندوزفون به خودش میگوید.
با این حال شکست کلی ویندوزفون نباید روی مجموعهای از پیروزیها و پیشرفتهای کوچک آن را بپوشاند. موفقیتهایی که مایکروسافت و شرکای سختافزاری آن هیچگاه برایش به اندازهی کافی مورد توجه قرار نگرفتند. ویندوزفون در ابتدای مسیرش، یعنی در سال 2010، نمایندهی جسورانهترین و اصیلترین بازنگری در ماهیت گوشی هوشمند، از زمان معرفی آیفون در سال 2007 بود. ویندوزفون بر خلاف اندروید بازتولید ماتریس آیکنهای iOS نبود؛ و برخلاف اندروید روی ضعیفتری سختافزار هم سریع و روان اجرا میشد.
با توجه به این که بعید میرسد در آینده فرصت زیادی برای صحبت کردن در مورد ویندوزفون وجود داشته باشد. تصمیم گرفتیم در این مطلب نگاهی به برخی از مهمترین رویدادهای تاریخ این سیستم عامل موبایل نگون بخت در طی این چند سال بیندازیم.
اکتبر 2010: معرفی یک سیستم عامل موبایل کاملا متفاوت
دقیقا 7 سال پیش در تاریخ 11 اکتبر 2010 بود که گیک تکنولوژی «استفان فرای» (Stephen Fry) در برابر جمعی از تماشاگران مشتاق در لندن ایستاد و اعلام کرد که از معرفی سیستم عامل جدید ویندوزفون هیجانزده است. فرای که مدتها هوادار آیفون بود، از لحظات لذتبخش کوتاهی که این سیستم عامل جدید با طراوت برایش مهیا میکرد گیج شده بود. او برای استقبال از این سیستم عامل دلایلی خوبی داشت: ویندوزفون اصلی در آن روزها به شکل جذابی متفاوت بود و از بسیاری نظرها جلوتر از زمان خودش به نظر میرسید.
برخی رابط کاربری ویندوزفون 7 را میلیونها کیلومتر جلوتر از طراحی خشکی میدانستند که بر آیفونها و تلاشهای سامسونگ برای کپی کردن آن حاکم بود. در حالی که در آیفون با آیکنهایی ثابت طرف بودید، ویندوزفون برای شما کاشیهایی را نمایش میداد که روی آنها اطلاعات زنده و بهروز دیده میشد. برای مثال کاشی تقویم قرار ملاقات بعدی شما را نشان میداد، روی کاشی اپلیکیشن مسیج میتوانستید خلاصهای از متن پیامها را بخوانید، آخرین تماس از دست رفته را روی کاشی اپ تلفن میدید و به همین ترتیب. الان هم زمانی که به صفحات هاب در گوشیهای اندرویدی (مانند بلینکفید HTC، یا فید گوگل) نگاه میکنید که اطلاعاتی مرتبط با شما را نمایش میدهند، فراموش نکنید که حداقل بخشی از ایدهی آنها از کاری که مایکروسافت در ویندوزفون کرده بود آمده است. یا حداقل از چیزی که مایکروسافت پیشبینی کرده بود. به نظر میرسد بزرگترین اشتباه مایکروسافت این بود که موفق نشد این چشمانداز جسورانه و طراحی جدید را تا انتها پیش ببرد؛ پس از این که بازخوردهای ابتدایی، ویندوزفون را برای کاربران بیش از حد ناآشنا و غریبه تلقی کرد، مایکروسافت برای جلب رضایت کاربران قدرت اولیهی این سیستم عامل را به اشکال مختلف و موثری تقلیل داد.
حال به آسانی میتوان فراموش کرد که ویندوزفون در آن زمان نسبت به اندروید تا چه اندازه سریعتر و روانتر حس میشد. حتی کیبورد لمسی مایکروسافت هم به شدت بهتر بود. اگر بخواهید در مورد بهترین و موثرترین روش نمایش اطلاعات مفید و نوتیفیکیشنها روی لاک اسکرین صحبت کنید هم باید با سراغ روش مایکروسافت بروید. ویندوزفون از یکی از مهمترین و فراگیرترین جنبهها با آیفون برابر بود؛ بیش از همه به این دلیل که مایکروسافت تصمیم گرفته بود مثل اپل، تجربهی کاربری را روی تمام گجتهای ویندوزفون به شدت تحت نظارت داشته باشد. نرمافزارها در سیستمی کاملا بسته تولید میشد و نتیجهی آن محصولاتی بسیار تروتمیز و بهینه بود.
نوامبر 2011: انقلاب طراحی صنعتی
سهم اکوسیستم ویندوزفون در عرصهی وسیعتر طراحی کلی گوشیهای هوشمند هیچگاه به درستی درک نشده است. پلتفرم ویندوزفون اولین بار با معرفی گوشیهای منحصربهفردی مانند سامسونگ Omnia 7 با صفحهنمایش 4 اینچی OLED، دل Venue Pro با کیبورد کشویی و HTC 7 Surround با اسپیکر داخلی بزرگ و استند شروع به کار کرد. ولی سال بعد با معرفی دو گوشی ویندوزفون 8X و 8S از سوی HTC و گوشی نوکیا لومیا 800 بود که ما واقعا پیشروی ویندوزفون در زمینهی طراحی صنعتی را دیدیم.
نوکیا و HTC هزینهی زیادی را صرف تبدیل شدن ویندوزفون به پیشگام طراحی گوشیهای هوشمند کردند.
طراحی این گوشیها از زیباترین و نوآورانهترین نمونههای آن زمان بود. نوکیا با بهرهبرداری از طراحی بالش مانند نوکیا N9 در واقع داشت از خودش دزدی میکرد، ولی این موضوع اهمیتی نداشت. مهم این بود که برای مدت کوتاهی در اواخر سال 2011، ویندوزفون برخی از بهترین سختافزارهای موجود را در تسخیر خود داشت. آیفون معاصر این گوشیها یعنی آیفون 4s گوشی خوبی بود، ولی صفحهنمایش کوچکتری داشت و یک سال از عمر طراحی تکراری آن میگذشت.
مایکروسافت توانست ویندوزفون 7 را با مجموعهای از طراحیهای متفاوت تعدادی از مطرحترین تولیدکنندگان جهانی گوشی موبایل معرفی کند و یک سال بعد این روند با بهترین طراحیهای نوکیا و HTC ادامه پیدا کرد. نوکیا تمام آیندهاش را وقف ویندوزفون کرد و HTC سرمایهی زیادی را برای تولید گوشیهای 8X و 8S اختصاص داد. این اتفاقات در کل یکی از نقاط عطف را در تاریخ ویندوزفون رقم زد. شکست نهایی این گوشیها در ضربه زدن به تسلط آیفون و گوشیهای اندرویدی بر بازار، همان چیزی بود که باعث شد شرکای سختافزاری مایکروسافت رفتهرفته ایمان خود را به این پلتفرم از دست بدهند و نوکیا به عنوان تولیدکنندهی گوشی موبایل در نهایت به نابودی کشیده شود.
جولای 2013: دوربین گوشی موبایل یک قدم به جلو میرود
ویندوزفون ابتدا پیشفرضهای ما را در مورد رابط کاربری خوب به هم ریخت. سپس این سیستم عامل برخی از بهترین و زیباترین سختافزارهایی را که دیده بودیم به ما داد. در نهایت پیش از این که ستارهی بخت ویندوزفون رو به خاموشی برود، این سیستم عامل موفق شد تکنولوژی دوربین موبایل را به لطف گوشی لومیا 1020 و برجستگی خاطرهانگیز دایرهوار دوربینش، یک گام جلوتر ببرد. گوشی نوکیا 1020 در واقع نسخهای باب روزتر از نوکیا 808 PureView با سیستم عامل سیمبین بود. هر دوی این گوشیها به دوربینی با سنسور 41 مگاپیکسلی مجهز بودند و هر دو پیشرفتی چشمگیر در زمینهی عکاسی موبایل محسوب میشدند. دوربین نوکیا 808 هنوز هم به قدری خوب است که میتوانید به راحتی از آن به عنوان یک دوربین کامپکت استفاده کنید و در مقابل هیچ گوشی هوشمند مدرنی هم کم نیاورید. مدل بعدی یعنی لومیا 1020 بیشتر تفاوت خودش را مدیون بهرهمندی از یک سیستم عامل بسیار بهتر و مدرنتر بود.
ویندوزفون با مجموعهی متنوعی از مشکلات دستوپنجه نرم میکرد که شانس آن را برای دست یافتن به موفقیت گسترده کاهش میداد، ولی از نظر جنبههای اصلی طراحی سختافزاری خوب، قابلیتهای عالی در زمینهی عکاسی و شارژدهی مناسب کمتر کسی به آن شک داشت.
اوت 2013: مشکل مزمن اپلیکیشنها
مشکل اصلی ویندوزفون، واقعا خود ویندوزفون نبود.
اگر دوست دارید بدانید چرا هیچکدام از تلاشهای شدید ویندوزفون به نتیجه نرسید، پاسخ این سوال را باید در شکست مزمن این پلتفرم در جذب توسعهدهندگان اپلیکیشنها جستوجو کنید. هر بار که نوکیا یک گوشی ویندوزفون جدید معرفی میکرد، مجبور بود از پاسخ به سوالهایی مانند این که سرانجام کی اپلیکیشن اینستاگرام برای این پلتفرم عرضه میشود طفره برود. در همان زمان که مایکروسافت در حال شکست دادن گوگل از نظر اپلیکیشنهایی بود که به طور پیشفرض روی گوشی قرار دارند، گوگل به راحتی داشت بازی را در جبههی برخورداری از اپلیکیشنهای اصلی متفرقه و ساختن یک اکوسیستم غنی میبرد. شاید اگر در دنیایی موازی زندگی میکردیم که در آن موتور جستوجوی بینگ از جستوجوی گوگل برتر بود، سرویس هاتمیل هنوز محبوبیت داشت و اینترنت اکسپلورر مرورگر مسلط باقی مانده بود، الان میتوانستیم در مورد سقوط اندروید صحبت کنیم.
احتمالا مهمترین اپلیکیشنی که جای خالی آن در اکوسیستم مایکروسافت حس میشد، اپلیکیشن یوتیوب بود، و این موضوع اتفاقی هم نبوده است. خصومتهای گوگل و مایکروسافت بر سر حضور اپلیکیشن یوتیوب در ویندوزفون پیشینهای دور و دراز دارد. ولی در نهایت به نظر میرسد گوگل دلش نمیخواسته به ویندوزفون شانسی برای تبدیل شدن به رقیبی جدی برای اندروید بدهد. شاید به نظر تحلیلی سادهانگارانه برسد، ولی حتی ممکن است دلیل مشابهی پشت تصمیم گوگل برای پشتیبانی نکردن از یوتیوب روی آمازون اکو شو وجود داشته باشد. این تصمیم را میتوان به چشم مثالی دیگر برای تلاش گوگل در فلج کردن یکی از رقبای مستقیم محصولاتش (که این بار گوگل هوم است) با حذف کردن اپلیکیشن یوتیوب دید.
آوریل 2014: خریدن نوکیا
با فرا رسیدن سال 2014، ویندوزفون تقریبا تمام اندوختهی خبرهای خوبش را خرج کرده بود و داشت به درس عبرتی هم برای مایکروسافت و هم برای کل صنعت موبایل تبدیل میشد. مایکروسافت که پیش از این با ترجیح دادن نوکیا، باعث شده بود HTC و سامسونگ از ویندوزفون فاصله بگیرند، دل را به دریا زد و کمپانی فنلاندی افسانهای تولیدکنندهی موبایل را خرید. پس از آن مجموعهای از تغییر و تحولات در نامهای تجاری و سمت افراد صورت گرفت که نتیجهی آن قرار گرفتن اولین لوگوی مایکروسافت روی یک گوشی هوشمند مدرن بود. ولی مایکروسافت نتوانست مسیری را که به واسطهی کمبود مزمن اپلیکیشنها در آن افتاده بود تغییر دهد و به تلاشش برای جلب نظر کاربران با استفاده از قدرت سنتی نوکیا در طراحی و دوربین ادامه داد. چیزی که در نهایت اتفاق افتاد این بود که تولیدکنندگان گوشیهای اندرویدی مانند سامسونگ سرانجام نسبت به اهمیت این فاکتورها آگاه شدند و نوکیای سابق را در بازی خودش شکست دادند.
یکی از مشکلات جدی مایکروسافت پیش از خریدن نوکیا این بود که در تعیین اولویتها تناقض داشت. مایکروسافت آیفون را نشانه گرفته بود، ولی نوکیا تمایل داشت سیستم عامل بهینهی ویندوزفون را روی گوشیهایی با قیمت کمتر عرضه کند. نوکیا تلاش میکرد روی تصور مثبتی که از برندش در بازارهای رو به رشدی مانند شبهقارهی هند وجود داشت سرمایهگذاری کند، در حالی که مایکروسافت به راهی برای مقابله با قدیمیترین رقیبش میاندیشید. فرسایش در هر دو جبهه باعث شد، پیشرفت کند ویندوزفون به تیتر خبرها تبدیل شود. اتفاقی که قابل پیشبینی بود، چرا که دو شرکت تلاش میکردند به اهداف متفاوتی دست پیدا کنند.
مایکروسافت هیچگاه به درستی نفهمید که قصد دارد آیفون، اندروید یا هر دوی آنها را شکست دهد.
درس مایکروسافت برای کمپانیهایی مانند گوگل که به تازگی بخشی از تیم طراحی سختافزار گوشی HTC را خریده است، چندین بعد دارد. نخست این که اتخاذ رویکردی مشابه اپل برای کنترل دقیق طراحی تجربهی کاربری بود که باعث شد ویندوزفون به سیستم عاملی روان و منسجم تبدیل شود. اما دوم این که اگر یک شرکت نرمافزاری، شرکای سختافزاری را از دور خود براند، احتمالا مانند مایکروسافت تمام مسیر سقوط را طی خواهد کرد. مایکروسافت میخواست نوکیا را به عنوان طراح ویژهی سختافزارهای ویندوزفون در اختیار داشته باشد، ولی همچنان سامسونگ و HTC هم برای طراحی گوشیهای ویندوزفونی خودشان پول خرج کنند. این روش طمع کارانه بود و در نهایت هم به نتیجه نرسید. اگر مایکروسافت نوکیا را زودتر خریده بود و برای ویندوزفون هدف و استراتژی واحدی تعیین میکرد، احتمالا میتوانست جلوی بسیاری از مشکلات بعدی را بگیرد. شکست دادن همزمان iOS در بخش بالایی بازار و اندروید در بخش پایینی بازار، همیشه یک بلندپروازی غیرمنطقی بود.
اوت 2015: سهم 2٫5 درصدی ویندوزفون
سه سال پس از این که مایکروسافت نوکیا را خرید چه اتفاقی افتاد؟ در سال 2015 بازار موبایل به یک دو قطبی کامل بین آیفون و اندروید تبدیل شده بود. «گارتنر» (Gartner) گزارش داد 96٫8 درصد تمام گوشیهایی که فروخته شده، از یکی از این دو سیستم عامل استفاده میکنند. سهم مایکروسافت از این بازار تنها 2٫5 درصد بود و روند کاهش آن ادامه داشت. بسیاری از سرسختترین طرفداران ویندوزفون هم با پایان سال 2014 پرچمهای سفیدشان را برافراشتند. تنها دلیل این که ویندوزفون تا سال 2017 برای باقی ماندن تقلا کرد این بود که مایکروسافت منابع کافی برای حمایت از جسد نیمهجان آن را داشت.
اما حتی زمانی که تمام این سفر پرمخاطره را به عنوان تلاشی نافرجام برای رقابت با اپل و گوگل مینگریم، نباید چشمانمان را روی میراث مفیدی که بر جای گذاشته است ببندیم. صنعت موبایل بدون منابع قابلتوجهی که مایکروسافت و شرکایش برای ساختن یک اکوسیستم کارآمد سوم خرج کردند، احتمالا بسیار ضعیفتر از الان بود. در این جریان درسهای زیادی برای دیگران و نوآوریهای سختافزاری زیادی برای الهام گرفتن نهفته است. ویندوزفون باید به عنوان یکی از بهترین شکستهای صنعت تکنولوژی در یادها بماند.
منبع: The Verge