ج) نجوا در نظرمنکران نسخ
منکران نسخ آیه ی نجوا دلایل متعددی در انکار نسخ در آیه مذکور بیان کرده اند. در ذیل ابتدا به نقل آراء و دلایل شش تن از منکران نسخ آیه ی مورد بحث پرداخته و سپس دلایل آنان را مورد بررسی قرار می دهیم.
1. نجوا در نظر مصطفی ابراهیم
مصطفی ابراهیم پس از بیان نظرات افرادی چون سیوطی، مصطفی زید، آیت الله خویی و دیگران در مورد نسخ آیه ی نجوا، می گوید:
«صواب آن است که حکم آیه مذکور تا زمانی که جهان برپاست، باقی است؛ زیرا:
1- آیه منبعی شرعی برای وضع قیود در هر زمان و مکان برای مراجعت به مسئولین است؛ چرا که مسئولین (مسئول مراکز سیاسی، اداری، اجتماعی و ...) مالک وقت خویشتن نیستند که هر گونه که بخواهند آن را صرف نمایند، پس وضع قیود معقول برای مراجعه به افراد مسئول - مگر در امور مهم - واجب است.
2- خداوند خواسته برای مراجعه مردم به پیامبر صلی الله علیه و آله که سلطنت دینی و دنیوی را به عهده داشته و مردم وقت گرانبهای ایشان را گرفته و در مناسبات مختلف به ایشان رجوع می کردند، قید وجوب صدقه را قرار دهد.
3- صدقه برای بیت المال و رفع نیاز مساکین بود، نه حضرت رسول صلی الله علیه و آله و با صدور حکم بین دو هدف جمع شده: یکی قیدگذاری برای مراجعت به پیامبر صلی الله علیه و آله و دیگری برطرف کردن نیاز فقرا و مساکین.
4- اگر نسخ در آیه مورد بحث را قبول نماییم، دو محال پیش می آید: یا باید ملزم شویم خداوند علم به عدم قدرت یا عدم تمایل مردم به پرداخت صدقه داشته، با این وجود این حکم را تشریع کرده و سپس نسخ نموده است. و یا اینکه خداوند علم به عدم قدرت یا عدم تمایل مردم به پرداخت صدقه نداشته و حکمی را تشریع کرده، سپس متوجه شده که حکم اجرا شدنی نیست، پس آن را به وسیله حکم دوم لغو کرده است. این دو امر عقلاً محال و باطل است، بنابراین
نسخ درآیه نجوا باطل است.
5- حکم اول وجوب پرداخت صدقه و حکم دوم رخصت و اجازه عدم پرداخت صدقه را بیان می کند و ازاین رو کسانی که به نسخ در آیه نجوا حکم کرده اند، مابین نسخ و رخصت خلط کرده اند.
6- آنچه مولای ما علی - کرم الله وجهه - ابن عباس، قتاده، مجاهد و غیر ایشان از سلف صالح مبنی بر نسخ آیات نقل کرده اند، مرادشان عام و خاص، مطلق و مقید، تفصیل و اجمال، تدرج و رخصت و مانند آن است؛ چون در نزد آنان نسخ به معنای اصولی آن معروف نبوده است.
7- آراء و اقوال قائلین به نسخ بر پایه آیه معینی که بگوید آیه نجوا منسوخ به آیه اشفاق است و یا حدیث متواتر و اجماع صحابه و تابعین نبوده، بلکه بر اساس اجتهاد است، اجتهاد نیز مفید ظن است. در حالی که آیات قرآن با تواتر ثابت شده و آنچه با یقین ثابت شود، جز با یقین از میان نمی رود.
8- افرادی که قائل به نسخ در آیه نجوا شده اند، آیه را مختص زمان حضرت رسول صلی الله علیه و آله دانسته اند. در حالی که آیات قرآن - گرچه خطابش پیامبر صلی الله علیه و آله باشد - اختصاص به زمان و افراد خاص ندارند و یک قاعده و دستور کلی برای تمامی بشر هستند.» (الزلمی، /417-411)
2. نجوا در نظر محمد محمود ندا
وی می گوید:
«اگر دراین تکلیف و سبب آن تدبر کنیم، برای ما روشن می شود که دلیل تشریع این حکم آن است که وقت گرامی حضرت رسول صلی الله علیه و آله حق همگان است، نه فرد خاص و هر کس بخواهد قسمتی از وقت پیامبر صلی الله علیه و آله را به خود اختصاص دهد، باید به عوض آن صدقه ای که منافع آن به تمامی مسلمین باز می گردد، پرداخت کند. این تکلیف برای جلوگیری از اتلاف وقت حضرت محمد صلی الله علیه و آله وضع شده است.
آیه دوم نیز برای اینکه حکم آیه اول را به طور کلی رفع کند نازل نشده، بلکه
این آیه افرادی را که از تقدیم صدقات - نه صدقه واحد - می ترسیدند، مخاطب قرار داده و این به خاطر کثرت اوقاتی بود که می خواستند با آن حضرت خلوت کنند و آنها را مکلف کرده تا نماز به پا دارند و زکات پرداخت نمایند و این است معنای صدقه و اطاعت خدا و رسول.
در عصر کنونی جای بحث درباره نسخ آیه نجوا نیست؛ چرا که حکم متعلق به مناجات با حضرت رسول صلی الله علیه و آله در زمان حیات ایشان بوده است.» (ندا، /157-156)
محمد محمود ندا سپس به بیان سخن ابن عربی در رد روایات حضرت علی علیه السلام پرداخته و نظر ایشان را توجیهی صحیح برشمرده و اضافه می کند:
«مراد از «فان لم تفعلوا» در آیه نجوا اهل باطل است، نه همه مسلمانان. بنابراین حکم پرداخت صدقه - با تخفیف - باقی است، هر کس می خواهد، صدقه بپردازد، یا اگر می خواهد، نماز بخواند یا اعمال دیگری که اطاعت از خدا و رسول است، انجام دهد.» (همان)
3. نجوا در نظر محمد عفانه
ایشان در کتاب «الرأی الصواب فی منسوخ الکتاب» پس از مردود دانستن نسخ آیه ی نجوا و نقل روایاتی از حضرت علی علیه السلام دال بر یکه تاز بودن ایشان در پرداخت صدقه، می گوید:
«حقیقت آن است که این روایات به نسخ در نزد علمای علم اصول تصریح دارد، ولیکن آیا این روایات صحیح است یا خیر؟ قطعاً صحیح نیست؛ زیرا:
1- روایت با لفظ «روی» نقل شده که دال بر ارسال حدیث یا ضعیف الاسناد بودن آن است و علت در متن نیز واضح است.
2- نص آیه با عباراتی چون «أ أشفقتم» و «فان لم تفعلوا» صراحت در عدم پرداخت صدقه توسط همگان دارد و آیه استثنایی ذکر نکرده و فرموده «و تاب الله علیکم» و نفرموده مگر یک نفر از شما.
بنابراین روایت با نص آیه قطعی الصدور و قطعی الدلاله تعارض دارد. در حالی که روایت، خبر واحد ظنی الثبوت است، بنابراین روایت کنار گذاشته می شود.
3- روایت مذکور در مواضع دیگر به گونه ای دیگر نقل شده که زشتی آن کمتر از روایت مورد بحث است. اینکه حضرت یک بار بیشتر صدقه پرداخته ننموده اند و این جریان - ده بار صدقه دادن - نه تنها مدح حضرت علی علیه السلام به حساب نمی آید، بلکه ذم ایشان است. چگونه ایشان می گویند: حضرت رسول صلی الله علیه و آله از سؤال کردن مسلمین خسته می شدند - در حالی که سؤال کردن سوای از نجوا نمودن است - و اقرار می کنند که مسلمین از پرداخت صدقه و نجوای رسول (یا سؤال از رسول) خودداری کردند، در حالی که در بین آنها افرادی همچون ابوبکر، عمر و دیگر افراد از اکابر صحابه بودند و فقط ایشان به این آیه عمل نمودند؟! آیا این مدح علی است یا ذم ایشان؟ آیا ممکن است فردی مثل علی که از صحابه و از جمله افقهان آنان بوده، چنین عملی را انجام دهد و بدان مباهات کند؟! سپس ابن سلامه گوید: «اختص علی بفضلها»؟!
4- فردی که چنین حدیثی را ساخته، تمییز بین مسئله و نجوا قائل نشده، در حالی که این قصه در مورد دیگری وارد شده و آن آیه 101 سوره مائده است: (یا أیها الذین آمنوا لا تسئلوا عن أشیاء ان تبد لکم تسؤکم)؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! از چیزهایی که اگر برای شما آشکار گردد شما را اندوهناک می کند، مپرسید.» و نجوا و گفتگوی سری امری جدای از مسئله است.
و حقیقت این است که اگر قصه هم درست باشد، در این آیه نسخ صورت نگرفته؛ زیرا اکثرعلمای علم اصول در نسخ، شرط داشتن بدل را واجب دانسته اند، از جمله شافعی، در حالی که در مورد این آیه بدلی وجود ندارد.» (عفانه، /97-99)
4. نجوا در نظر ایهاب حسن عبده
ایشان در کتاب «استحالة وجود النسخ بالقرآن» در مقام رد نسخ در آیه ی نجوا می گوید:
«آیه نجوا مؤمنین را مورد خطاب قرار داده تا قبل از گفتگوی سری با رسول خدا صلی الله علیه و آله صدقه پرداخت نمایند، اگر استطاعت پرداخت آن را داشته باشند. آیه
دوم کسانی را خطاب قرار داده که استطاعت پرداخت صدقه را ندارند و از این رو می فرماید: آیا از مسئله پرداخت صدقه به خاطر عدم استطاعت ترسیدید؟... پس حکم پرداخت صدقه قبل از نجوا مستمر است برای افراد مستطیع تا زمان وفات حضرت رسول صلی الله علیه و آله و حکم آیه اشفاق در مورد افراد غیر مستطیع است.» (عبده، /342-341)
5. نجوا در نظر هبة الدین شهرستانی
هبة الدین شهرستانی در مقام رد نسخ آیه ی نجوا می گوید:
«جمهور مدعی هستند که آیه اولی حکمش به آیه دوم منسوخ شده است و این به جهاتی که ذیلاً می گویم بعید به نظر می رسد:
1) اینکه نسخ عبارت از ابطال حکم و تبدیل آن به بدلی است، یعنی ابطال محض نیست. چنان که در آیه «ما ننسخ من آیة...» و در آیه «و اذا بدلنا آیة مکان آیة...» تحقیق نمودیم و این آیه موضوعاً خارج از عنوان نسخ است، چنان که حکما نیز خارج است و بدل دانستن اقامه نماز و احکام مابعد آن را حکم صدقه درست نیست؛ زیرا نماز قبل از آن و همیشه ثابت بوده و بعد از آن هم لایزال ثابت است.
3) اینکه آیه نسخ کننده یعنی آیه «أأشفقتم أن تقدموا...» متصل به آیه منسوخه است به اتصال در لفظ و معنا و اتصال در تلاوت و تاریخ نزول و آن را ناسخ آیه قبلی قرار دادن گفتاری و تام و صحیح نمی باشد.
3) آنکه آیه ای که می گویند نسخ شده، حاوی حکمت ها و مصلحت هایی است که سزاوار نسخ نیست، بلکه به مقتضای حکم و مصلحت باید خداوند آن را ثابت بدارد، نه نسخ فرماید، چنان که می فرماید: «ذلک خیر لکم و أطهر»، یعنی برای بقای جامعه ملی نیکوتر و برای جلب قلوب افراد اطهر و پاکیزه تر است.
و خلاصه آنکه قول به نسخ در این دو آیه بعید است و در اینجا نه ناسخی است و نه منسوخی، بلکه از طرفی تشدیدی است در حکم و از طرف دیگر تخفیفی است در حکم برای کسانی که واجد چیزی برای پرداخت صدقه نمی باشند.» (شهرستانی،/41)
6. نجوا در نظر آیت الله معرفت
آیت الله معرفت در کتاب «التمهید» خود به نسخ آیه ی مذکور تصریح کرده می فرماید:
«و النسخ هنا من القسم الناظر و من ثم لم یناقش فیه احد.» (معرفت، التمهید فی علوم القرآن، 303/2)
«نسخ در اینجا از اقسام نسخ ناظر (آیه ناسخ ناظر به آیه منسوخ) است و از این رو هیچ کس در آن اختلافی ندارد.»
اما ایشان پس از مدتی تغییر عقیده داده و نسخ در آیه ی مذکور را ملغی دانسته و می گویند:
«این پیام همیشه پابرجاست تا مراجعه به سران مسئول در مسائل کلان و ارزشمند کشوری - دینی بوده باشد، نه در مسائل ریز و کم ارزش.» (معرفت، مجله بینات، 104/44)
پی نوشت ها :
* دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیث
منبع:نشریه پژوهش های قرآنی ،شماره60-59.
/ج