گزارش تحلیلی پدیده «چنار خونبار»
تحلیل در دو بعد صورت می گیرد : تحلیل عینی که به گزاره های عینی مربوط می گردد. گزاره های عینی با مشاهده مستقیم و آزمایش قابل بررسی است؛ تحلیل پدیدار شناسانه که به ذهنیت باورمندان و ابعاد غیرعینی پدیده مربوط می شود. ابتدا بُعد اول مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد.
الف ) تحلیل عینی
اگر بخواهیم یک توصیف ایده آل از حادثه ی مذکور ارائه نماییم، به ترتیب ذیل خواهد بود :«هر سال، روز عاشورا که به صورت ادواری طی سال چرخش دارد، یکی از شاخه های درخت شکافته شده و از آن خون جاری می شود. آنچه جاری می شود دارای گلبول های سفید و قرمز بوده، ماهیت خونی دارد؛ و این خون فقط و فقط در شب یا روز عاشورا جاری می شود و در روزهای دیگر سال قابل مشاهده نیست. اگر کسی به درخت توهین نماید، مثل اینکه بالای درخت صعود نماید و یا شاخه های آن را بکند، ضرر می بیند؛ مثل این که دست و پای وی می شکند. سایر درخت های چنار از ویژگی های مذکور برخوردار نبوده، فقط چنار پیرامون امامزاده علی اصغر(علیه السلام) از چنین ویژگی هایی برخوردار است. بر روی برخی از برگ های درخت، اسامی مقدس به ویژه اسامی پنج تن آل عبا نوشته شده است ».
برای اذعان به اینکه واقعیت مورد ملاحظه، به چه میزان به گونه ی آرمانی نزدیک است، روند پژوهش صورت گرفته گزارش می شود :
1.در محرم 1384، روز عاشورای حسینی (علیه السلام) از ماده مترشحه نمونه برداری شد. در شب بارانی، از شاخه ی خشکیده درخت که به سهولت قابل دسترس بود، قطرات ماده ای قهوه ای رنگ ترشح می نمود. با تلاش فراوان و با کمک بی دریغ نیروی انتظامی و مسئولان اداره اوقاف قزوین، چند سی سی در لوله های آزمایش که مجهز به ماده ضد انعقاد خون بود، ریخته شد. در همان روز، نمونه ها به آزمایشگاه بوعلی قزوین تحویل گردید. نتیجه ی آزمایش ها به قرار ذیل است.
خصوصیات نمونه ی ارسالی از درخت چنار زرآباد قزوین :
خصوصیات فیزیکی :
مایعی قهوه ای و شفاف و منعقد نشده (در لوله ای معمولی)
خصوصیات شیمیایی با یوری یاب:
ph=6/8
SG=1/008
Glucose:Negative
(با تست بنزیدین تأیید نشد)+ + : Blood
خصوصیات میکروسکوپی :
1.مستقیم :عدم مشاهده ی هر گونه پارتیکل و سلول:
2.رنگ آمیزی:وجود اجسام بی شکل و با رسوباتِ به شدت رنگ پذیر.
ماده مترشحه که در سال 1384 ملاحظه شد، به غلظت خون نبوده، مایع رقیق بود و آزمایش ها نشان داد ماهیت خونی ندارد؛ البته همانند سایر صمغ ها که معمولاً از درختان جاری می شود نیز نبود؛ زیرا بر خلاف سایر صمغ ها، پس از جاری شدن خشک می گردد.
2.در صورتی می توان بین دو متغیر A و B علیت قایل شد که دارای چهار شرط باشند؛ این چهار شرط به زعم ناگل عبارتند از:
الف )رابطه ی بین دو متغیر باید لامتغیر و یکنواخت باشد،این بدان معناست که جهت رابطه مزبور باید همیشه ثابت باشد.در مطالعه ی ما، اگر برخی از سال ها از چنار خون جاری نشود، نمی توان رابطه ی علی برقرار ساخت.
ب) رویدادها باید از حیث فاصله مجاور هم باشند؛ یعنی B باید بلافاصله بعد از A باشد؛ پس اگر چند روز پس از عاشورا خون جاری شود، نمی توان رابطه ی علّی برقرار ساخت.
ج)این روابط باید دارای ویژگی زمان هم باشند؛ بدین معنا که A باید به لحاظ زمانی قبل از B رخ بدهد؛ پس اگر جاری شدن خون قبل از حلول عاشورا باشد، دیگری رابطه ی علّی برقرار نیست.
د)روابط مذکور باید نامتقارن باشد؛ یعنی اگر A علت B است، دیگر B نمی تواند علت A باشد؛ یعنی نمی توان هر روزی را که خون جاری شد، آن روز را عاشورا نامید (کوهن ، 1370، ص54).
بدون وجود شرایط مذکور،نمی توان گفت :عاشورا علت جریان «صمغ» از چنار خونبار است. با کمی تنزل ودست برداشتن از برقراری رابطه ی علّی، در صورتی می توان همبستگی (Correlation) قائل شد که ترشح ماده با عاشورا همزمان باشد و هر ساله در روز عاشورا این ماده ترشح نماید. در صورتی که در سایر ایام سال نیز ترشح ماده مشاهده شود، نمی توان رابطه ی علّی و حتی همبستگی برقرار نمود.
هر چند ناظران در سال های مختلف ترشح ماده را مشاهده نموده اند، اما عدم ترشح در سایر ایام سال رصد نشده است و تحقیقات ما نشان می دهد این ماده به صورت نامنظم در سایر روزها نیز ترشح می کند.
سید قدیر حسینی می گوید :«تهران بودم، روز دو شنبه یعنی هفتم محرم به اینجا (زرآباد) آمدم، روز سه شنبه رفتم حرم گردش کردم، هیچ کس هم نبود :دیدم خون می چکد روی زمین. زیرش یک قوطی گذاشتم. از امامزاده بیرون آمدم، پسر عمویم گفت :خون را می بینی ؟ گفتم : من قبل از شما دیده ام».
وی اضافه می کند :«بنده چندین دفعه هم دیده ام روزهای دیگر خون بیاید. پسر عموی ما که طلبه بود، اینجا بود. می بینند در یک روز عادی خون می آید و گاو قربانی می کنند». وی نتیجه می گیرد :«من فکر می کنم این درخت همیشه خون گریه می کند»(شب عاشورا ، 84/11/20).
در روزهای عادی نیز ترشح ماده مشاهده شد ه است. خانم شریفه آزاد، 52 ساله، دختر مشهدی خلیل می گوید : تا جایی که یاد دارم از این درخت خون جاری می شود. حدود سال 1375 وسط های تابستان که محرم و صفر نبود، خون ریخته بود روی روسری خواهرم که هنوز هم آن روسری را نگه داشته است. خواهرم می گوید : از زیر درخت رد می شدم دیدم چیزی روی سرم ریخت (تابستان بود، حدوداً بین خرداد و شهریور ) دست بردم دیدم خون است. نگاه کردم دیدم از بالای درخت خون می آید، ولی محرم و صفر نبود. فقط تابستان بود»(1385/1/3).
3.در گزارش توصیفی به برگ های منقش به اسامی پنج تن آل عبا اشاره شد. همه ی اهالی، از وجود چنین برگ هایی خبر می دادند، ولی در ارائه ی سند با مشکل مواجه می شدند. بالاخره دو برگ که به نظر می رسد تصاویری منقش بر روی آنها تصویری همچون «تست رز شاخ»است، پیدا شد.
برای رسیدن به مشاهده ی ناب و رعایت اصل فراغت ارزشی و پرهیز از پیش داوری، این دو برگ را در مورخه 1385/12/1 به دو گروه دانشجویان رشته اقتصاد و فلسفه ی دانشگاه مفید قم ارائه نموده، از آنها درخواست کردم، نوشته ی روی برگ را به صورت صحیح بخوانند؛ البته آنها هیچ کدام در جریان «چنار خونبار» نبودند و نوشتن نام دانشجو در پاسخنامه اجباری نبود؛ بدین ترتیب تأثیر آثار هاله ای بر روی آنها حذف می شد.
از این رو از حدود شصت دانشجو، 38 نفر پاسخ دادند. از 38 فیش ارائه شده که در دو روی آن برگ شماره 1 و 2 را تفسیر کرده بودند، حدس اکثریت مطلق، یعنی 20 مورد خوانش مذهبی بود و این نشان می دهد ذهنیت ایرانی صبغه ی مذهبی داشته، تمایل به قرائت مذهبی در میان آنها غلبه دارد. از این بیست مورد، دو مورد استثنایی وجود داشت. یکی از آنها به نام سید وحید حسینی نژاد درست همان پاسخی را نوشته بود که اهالی زرآباد از آن سخن می گفتند؛ یعنی برگ شماره یک «محمد» و برگ شماره دو«یا الله»است. مورد دوم دانشجویی که نوشته بود :«برداشت من از این برگه، برگ درخت چناری می باشد که ماه محرم در روز عاشورا از این درخت خون می آید و رمز نوشته، مربوط به حادثه ی محرم می باشد».
بقیه ی دانشجویان نتوانسته بودند قرائت صحیحی ارائه نمایند. حال برای اطلاع، برخی از پاسخ های دانشجویان در دو مقوله ی مذهبی و غیر مذهبی، در ذیل درج می شود:
ـ قیام سیدالشهدا، خونخواهی مختار ثقفی / در این برگ وجود خالق را می بینیم؛ خالقی که آن را آفریده است / در شماره ی یک محمد نوشته شده است، در شماره دوم نوشته شده است :«بسم الله»/ الله ، اسب/ محمد ، یا الله/حضرت محمد ، بسم الله الرحمن الرحیم / فاطمه ، بسم الله/ یا حسین ، بسم الله الرحمن الرحیم / بسم الله ، بسم الله / بسم الله ، محمد / کلمه الله ، شبیه انگشتان یک دست / جدایی، الله / شکل الله در پرچم جمهوری اسلامی/ اباالفضل امیرم ، امیر بی نظیرم / نشان از عمر طولانی برگ یا بسم الله / برگ سالم می تواند نماد یک انسان سالم (مؤمن) باشد که بعد از مرگ سالم مانده ، انسانی که بعد از مرگ در حال نابودی است (انسان ناسالم.)
ـ روی این برگ چیزی جز مقداری جوهر نیست و هر کس بر مبنای طرز تفکر خود از آن چیزی استنباط می کند.پرواز را بر خاطر بسپار پرنده مردنی است / هیچ رابطه ی معنا داری بین خطوط برگ وجود نداره؛ در واقع چیزی روی این برگ نوشته نشده است / آه از سری که خانه ی افکار خط خطی است، رودخانه / برگ زردی که خشک شده و برای درختی بوده که سن و سال داشته است. فکر می کنم برگ درخت چنار است. این حرکت شما خیلی عجیب است/ من در این برگ چیزی جز برگ ندیدم که تمام وجود خود با پنجه گسترانده تا از نور الهی استفاده کند / در واقع این علامتی که روی برگ است، هیچ نوشته ای نیست و حتی هیچ آرم و نشان خاصی نیست / یوسف گمگشته باز آید غم مخور ، بهار آید شمشادها جوان خواهد شد / کسی که آن را خشک کرده یک انسان هنرمند بوده که می توان آن را به یک خانم نسبت داد، کسی که آن را خشک کرده انسان هنرمندی نبوده / خوانده نشد، یاد چیزی جز پاییز نیفتادم/ اعتیاد خانمان سوز که لکه ای بر آن برگ جا گذاشته، شخص معلول/ اعتیاد است که دودمان برگ را به باد داده، حالت روحانی برگ را نشان می دهد / شبیه حیوانی مثل اسب، شکل سبز رنگ صورتی مثل مار را نشان می دهد / اعتیاد، شکل رودخانه از بالا وقتی در هواپیما هستیم/ شعله های آتش یا آرم جمهوری اسلامی ایران ، مورد خاصی به ذهنم نمی رسد/ خیلی سرکاری ، سرکاری.
قضاوت را به خواننده ی محترم می سپارم، ولی به نظر می رسد در دو صورت می توان معجزه بودن برگ های منقش را پذیرفت : ابتدا در صورتی که همه ی برگ ها دارای «علایم»باشند، به گونه ای که احتمال تصادفی بودن صفر شود؛ در حالی که از این برگ ها به ندرت پیدا می شود. برگ های هر درخت دیگری اگر مورد جست و جو و بررسی قرار بگیرد، احتمال وجود چنین علایمی در آنها ملغی نیست؛ چه اینکه نگارنده، با توجه به دغدغه ی موضوع در برخی از درختان غیر چنار نیز برگ هایی که منقش باشد، پیدا نمود که هر چند شباهتی به اسامی مقدس نداشت، اما نوع نگارش چندان تفاوتی با چنار خونبار نداشت.
صورت دوم که می تواند خارق العاده بودن برگ ها را به اثبات برساند، شفافیت نوشته هاست؛ به گونه ای که هیچ ملاحظه کننده ای، احتمال تصادفی بودن را ندهد.
در این مورد گزارش دو برگ ارائه شده، پاسخ گویایی به ما می دهد.
4.چهارمین باورداشت درباره ی چنار خونبار، به کندن شاخه های درخت و بی احترامی به آن مربوط می شود؛ بر اساس این باورداشت عامیانه، هر کس از شاخه های درخت بشکند، سالم به مقصد خود نمی رسد. برخی به صورت شفاف می گفتند : بیش از دو کیلومتر نمی تواند صحیح و سالم از زرآباد خارج گردد. نگارنده در نیمه های شب عاشورای سال 1426ق در حالی که با کمک نماینده اداره اوقاف به پشت بام حسینیّه رفته و شاخه های بالایی درخت را رصد می کردیم، به دور از چشم دیگران، شاخه ای را کنده، به شهرستان منتقل نمودم؛ در واقع خودم را سپر بلا قرار داده، ادعای مذکور را آزمون نمودم.
پی نوشت ها :
* عضو هیئت علمی دانشگاه باقرالعلوم
منبع:فصلنامه شیعه شناسی شماره 27