ماهان شبکه ایرانیان

پاداش رسالت (۱)

چکیده: در قرآن کریم آیات زیادى از زبان پیامبران الهى بیان مى دارد که آنها هیچ گونه اجر و مزدى در قبال رسالت خویش نمى خواهند و تنها خداست که مزد آنان را مى دهد

پاداش رسالت (1)
چکیده: در قرآن کریم آیات زیادى از زبان پیامبران الهى بیان مى دارد که آنها هیچ گونه اجر و مزدى در قبال رسالت خویش نمى خواهند و تنها خداست که مزد آنان را مى دهد. تعبیر این آیات نسبت به همه پیامبران یکسان است اما در مورد پیامبر در دو مورد استثناء آمده است. در این نوشته ابتدا به دلایل عدم در خواست اجز از سوى پیامبران پرداخته شده است و پس از اختلاف تعبیر آیات نسبت به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) سخن به میان آمده و عدم تنافى آن با دیگر آیات نفى اجر رسالت پیامبران اثبات گردیده است.
پس از آن آیه به عنوان مهم ترین آیه در این زمینه و دلایل اختصاص آن به پیامبر و طرح دیدگاه هاى مختلف اهل سنت و شیعه در آن مورد ارزیابى قرار گرفته است و در پایان روایات وارده در زمینه مصادیق «قربى» از منابع شیعه و اهل سنت در حد نیاز ذکر شده است.
کلید واژه‏ها : پیامبران، پاداش رسالت، مودت، ربى، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) ، اهل بیت(علیهم السلام) .

مقدمه
 

خداوند متعال در طول حیات بشر انسان‏هاى زیادى را برگزیده و به سوى مردم ارسال داشته تا آنان را از تاریکى‏هاى جهل رها ساخته و فطرت پاک خدا جوى آنان را زنده سازد. در این میان یکى از شعارهاى همیشگى پیامبران در طول دعوت‏شان که همواره آن را به قوم خود گوشزد مى‏کردند، عدم درخواست هیچ گونه مزد و پاداشى بر رسالت خویش است.
پیامبرانى همچون نوح ، هود ، صالح ، لوط و شعیب‏علیهم السلام همواره با شعار «و ما أسألکم علیه من أجرٍ إن أجرى إلا على رب العالمین» (شعراء/ 180 164 145 127 109 ) «براى این (دعوت) هیچ مزدى از شما نمى‏طلبم ، اجر من تنها بر پروردگار عالمیان است» مراتب اخلاص خود را در رسالت و عدم چشم داشت مادى در دعوت‏شان را گوشزد نموده اند . البته آیات قرآن در این زمینه نسبت به پیامبران گذشته و پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله وسلم اندکى متفاوت است که قبل از بررسى آنها به چرایى این مسأله مى‏پردازیم.

چرا رسالت بدون اجر؟!
 

همان گونه که اشاره رفت پیامبران مأمور به رسالت بودند، بدون اینکه پاداشى از مردم بخواهند. به عنوان نمونه حضرت هود علیه السلام در مواجهه با قومش اظهار مى‏دارد:
«یا قوم لا أسألکم علیه أجرا إن أجرى إلا على الّذى فطرنى أفلا تعقلون» (هود/51)
« من در برابر این دعوت هیچ مزدى از شما نمى خواهم ؛ پاداش من تنها بر آن کسى است که مرا آفرید آیا تعقل نمى کنید؟»
حضرت نوح علیه السلام‏نیز این مطلب را به قومش گوشزد مى کند:
« فإن تولیتم فما سألتکم من أجرٍ إن أجرى إلا على اللَّه وأمرت أن أکون من المسلمین» (یونس/72)
« پس اگر روى مى گردانید همانا از شما مزدى نخواهم ؛ پاداش من فقط بر خداست و امر شدم تا از تسلیم شدگان باشم.»
حال به این پرسش مى‏پردازیم که چرا پیامبران الهى نباید پاداش و مزدى از مردم درخواست نمایند؟ و خداوند چرا آنها را مأمور کرده تا چنین درخواستى نداشته باشند؟ و درنهایت اینکه پیامد مزد خواستن پیامبران چیست؟
با نگاهى به آیات قرآن و اندکى تأمل در این مسأله ،مى توان دلایل متعددى را برشمرد که موارد ذیل از جمله آنها مى‏باشد:
1- دلیل اول که بیشتر اختصاص به پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله وسلم دارد، این آیه مى باشد که «قل لا اسالکم علیه أجراً إن هو إلاّ ذکر للعالمین» (انعام/90) «بگو در برابر این رسالت ،پاداشى از شما نمى طلبم ،این رسالت چیزى جز یک یاد آورى براى جهانیان نیست.» این آیه بیان مى‏کند که رسالت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تذکرى است براى همه جهانیان نه یک طایفه خاص1 تا از آنان پاداش گرفته شود. بنابراین اگر قرار باشد پاداشى گرفته شود، نباید اختصاص به برخى داشته باشد که موجب تبعیض شود .
2- از آنجا که ارسال رسولان براى هدایت بشر طبق قاعده لطف، بر خداوند لازم است2 بنابراین اجر و پاداش رسالت هم به عهده خداوند است نه مردم ! از همین روست که در آیات نفى پاداش از زبان پیامبران مانند «و ما أسألکم علیه من اجر ان اجرى الا على رب العالمین» (شعرا/109) پاداش را بر خداوند ثابت مى کند؛ یعنى طرف حساب پیامبران در واقع خداوند متعال مى باشد نه مردم که پیامبران بخواهند از آنان مزد دریافت کنند.
3- هدایت بشر امرى بس بزرگ و دشوار است. با مطالعه سرگذشت پیامبران این مطلب بخوبى درک مى شود که آنها براى رسیدن به هدفشان یعنى تبلیغ دین چه گرفتارى‏ها و مشکلاتى را دیده اند و چه بسا در همین راه جان خود را از دست داده اند.به عنوان مثال حضرت موسى‏علیه السلام از آزار و اذیت قومش به تنگ آمده و زبان به شکوه مى‏گشاید که اى قوم چرا این اندازه مرا اذیت مى‏کنید؛ در حالى که مى دانید من فرستاده خدا به سوى شمایم! «و اذ قال موسى لقومه یا قوم لم تؤذوننى وقد تعلمون أنى رسول اللَّه الیکم» (صف/5)
از سوى دیگر با پذیرش رسالت ،سعادت دنیوى و اخروى نصیب مردم مى‏شود. حال هدایت شوندگان چگونه مى توانند این موهبت بزرگ را با پاداشى مادى جبران نمایند ؟! آیا متاع دنیوى مى تواند پاداش این همه رنج و مشکلات پیامبران قرارگیرد؟ قطعاً پاسخ منفى خواهد بود: «قل متاع الدنیا قلیل والآخرة خیر لمن اتقى» ( نساء /77) بنابراین پاداش واقعى رسالت فراتر از پاداش مادى است و لذا نباید پیامبران به آن بسنده کنند.
4 - یکى دیگر از دلایلى که پیامبران نباید مزدى در خواست نمایند ،نشان دادن صداقت و رفع تهمت است3. براى اینکه مردم به صداقت پیامبران پى برند و بفهمند که چیزى جز دعوت در کار نیست، ضرورت دارد آشکارا به مردم اعلام دارند که در قبال پذیرش دعوت و رسالت لازم نیست هیچ هزینه اى را بپردازند . این شفاف سازى در امر رسالت بسیار مهم است؛ چرا که در طول تاریخ افراد زیادى با انگیزه هاى مادى ادعاى پیامبرى کرده و پیروانى را دور خود جمع کردند ولى پس از گذشت زمان که مردم به انگیزه هاى آنان پى بردند از اطراف آنان پراکنده شدند.
در قرآن کریم پاداش نخواستن تأکید شده و به عنوان یکى از راه‏هاى تشخیص رسول و فرستاده واقعى شمرده شده است ؛ به عنوان نمونه آیه «اتبعوا من لا یسألکم اجراً و هم مهتدون» (یس/21) «از کسانى که اجرى از شما نمى خواهند پیروى کنید در حالى که هدایت یافته‏اند» اجر نخواستن را یکى از دلایل حقانیت فرستادگان حضرت عیسى علیه السلام دانسته است.
آیه دیگرى که بر این مطلب دلالت دارد آیه «ام تسالهم اجراً فهم من مغرمٍ مثقلون» (قلم/46 و طور/40) مى‏باشد. در این آیه عدم پذیرش رسالت به بهانه درخواست اجر تلقى به قبول شده است که در مقام انکار به پیامبر مى گوید: «یا اینکه تو از آنها مزدى مى طلبى که پرداختش براى آنها سنگین است»، ازاین رو جهت اظهار صداقت در امر رسالت و جلوگیرى از بهانه تراشى منکران اعلام عدم درخواست و پاداش و مزد از سوى رسول ضرورى مى نماید .

بررسى آیات پاداش رسالت
 

همان گونه که در مقدمه اشاره رفت تعبیر قرآن در زمینه اجر رسالت نسبت به همه پیامبران - بجز پیامبر اسلام صلى الله علیه وآله وسلم- یکسان است. تنها در یک جا4 درمورد حضرت نوح‏علیه السلام به جاى واژه «اجر» واژه «مال» بکار رفته است و با توجه به وجود آیات دیگر5 درمورد حضرت نوح که داراى واژه «اجر» مى باشند این تعبیر خللى در تشابه این پیامبر با پیامبران دیگر درزمینه اجر رسالت ایجاد نخواهد کرد. اما تعبیر قرآن نسبت به پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله وسلم اندکى متفاوت است؛ به گونه‏اى که مى توان آنها را در چهار دسته قرار داد و اکنون به بررسى هر یک آنها مى پردازیم .
1- آیه «قل لا اسالکم علیه اجراً ان هو الا ذکر للعالمین» (انعام/90) «بگو در برابر این رسالت پاداشى از شما نمى طلبم. این رسالت چیزى جز یک یاد آورى براى جهانیان نیست». این آیه همانند آیات نفى اجر از پیامبران گذشته بطور کلى هر گونه پاداش و مزدى را در قبال قرآن و رسالت پیامبر نفى مى کند.
آیات دیگرى نیز6 بر همین معنا نسبت به پیامبر اسلام (صلى الله علیه وآله وسلم) تأکید دارند که به جهت اختصار از بیان آنها صرف نظر مى‏کنیم.
2- آیه «قل ما أسألکم علیه من أجر إلا من شاء أن یتّخذ الى ربّه سبیلا» (فرقان/57)
«بگو در برابر آن (ابلاغ آیین خدا ) هیچ گونه پاداشى از شما نمى طلبم مگر کسى که بخواهد راهى به سوى پروردگارش برگزیند».
مى‏گوید مزد من همین است که یکى از شما بخواهد راهى به سوى پروردگار در پیش گیرد یعنى با اراده و اختیار خودش دعوت مرا بپذیرد7 در اینجا خود دعوت و رسالت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به عنوان پاداش و مزد مطرح شده است که باز تأکیدى بر عدم درخواست مزد خواهد بود.
3- آیه «قل ما سألتکم من أجرٍ فهو لکم إن أجرى الا على اللَّه» (سبا / 47)
«بگو هر اجر و پاداشى از شما خواسته ام براى خود شماست ، اجر من تنها بر خداوند است».
این آیه گرچه به گونه اجمال درخواست پاداش را، براى پیامبر اثبات مى‏کند، اما یک علت کلى بیان مى‏دارد و مى‏فرماید بگو اى پیامبر اگر اجر و مزدى از شما درخواست نمایم بطور ادعایى خواهد بود؛ چرا که نفع و سودش فقط عاید شما مى شود و براى من نفعى ندارد.بنابراین اگر تا کنون مزدى خواسته ام یا در آینده پاداشى درخواست نمایم تنها شما از آن بهره‏مند خواهید شد و من هیچ گونه بهره اى از آن نخواهم داشت؛ چرا که اجر و پاداش واقعى من فقط به عهده خداوند متعال است.
4- آیه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» (شورى/23)
«بگو من هیچ پاداشى ازشما بر رسالتم درخواست نمى کنم جز دوست داشتن نزدیکانم».
در این آیه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم با صراحت درخواست پاداش و مزد مى کند و بیان مى دارد که پاداش من مودت در قربى است. ابتدا ممکن است سؤال برانگیز باشد که چرا با وجود تأکید و اصرار آیات قرآن مبنى بر عدم درخواست اجر از سوى پیامبران الهى ، پیامبر اسلام‏صلى الله علیه وآله وسلم چنین درخواستى مى کند ؟

بررسى آیه مودت
 

براى پاسخ به این سؤال و جمع این آیه که به آیه «موّدت» مشهور است با آیات دیگر نظریات گوناگونى از سوى مفسّران ارایه شده که مى توان آنها را در سه پاسخ خلاصه کرد.

1- نسخ
 

برخى مى گویند از آنجا که معنى و مفهوم آیه «موّدت» با آیات دیگر مخالف است. آیه «موّدت» منسوخ است و ناسخ آن آیات نفى اجر رسالت مى باشد،8 بنابراین تا زمان نزول این آیه ، درخواست اجر جایز بوده ولى پس از نزول آیات نفى اجر ، حکم جواز از بین رفته و پیامبر اجرى درخواست نکرده است.
خاستگاه این نظریه از آنجا ناشى مى شود که پیشینیان براى نسخ دایره وسیعى قابل بودند؛ به طورى که با کمترین تناقض ظاهرى قائل به نسخ مى‏شدند و توجهى به شروط نسخ نداشتند. در حالى که یکى از شروط، عدم امکان جمع بین دو آیه است و در مسأله مورد بحث، امکان جمع وجود دارد؛ همان‏گونه که در دیدگاه سوم خواهد آمد . افزون برآن آیه «موّدت» مدنى است9 و تمام آیات نفى اجر مکى ، وآیه مکى نمى تواند ناسخ مدنى قرار گیرند، از این رو پاسخ فوق به هیچ وجه قابل قبول نیست.

2- استثناء منقطع
 

برخى دیگر از مفسّران مى گویند استثناء در این آیه منقطع است10 یعنى ما بعد «الا» از جنس ماقبل آن یعنى مستثنى منه نیست و «الا» بمعنى «بل» و «لکن» مى باشد. به بیان دیگر مودت در قربى از جنس اجر نیست. لذا پیامبر اجرى در خواست نکرده است بلکه درخواستى که برابر با اجر ومزد رسالت ارزش دارد از مسلمانان طلب مى کند! نظیر استثناء در آیه «فانّهم عدو لى إلا ربّ العالمین» (شعرا/77) که مراد: «لکن رب العالمین لیس عدو لى» است.
بررسى واژه شناسى «اجر» مى تواند مؤید این پاسخ باشد. لغت‏شناسان اجر را به معناى پاداش ، ثواب ، عوض دادن ، مزد کار گرفته اند11 مشتقات این واژه در قرآن به معناى اجیر شدن و به خدمت گرفتن12 اجاره کردن13 و مهریه زنان14 آمده است و بیانگر این مطلب مى باشد که اجر براى صاحبش نفع دنیوى و اخروى دارد . در آیه مورد نظر نیز مودت در قربى نفع دنیوى براى پیامبر ندارد؛ همان‏گونه که آیه «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم» (سبا/47) بر این مطلب اشاره دارد. بنابراین مودت قربى که نفع دنیوى ندارد، نمى‏تواند از جنس «اجر» باشد. طبق این بیان استثناء منقطع خواهد بود.

3- استثناء متصل
 

عده اى از مفسّران مى گویند مودت در قربى نوعى پاداش است بنابراین استثناء متصل مى باشد ولى از آنجا که مودت در قربى به استجابت دعوت یا جزیى از دعوت برمى گردد ، استثناء همان دعوت و رسالت مى شود ( با همان بیانى که در آیه 57 سوره فرقان گذشت). در این جا گویا اینکه پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرماید : حال که خداوند مودت بین شما را واجب کرده و یکى از آنها مودت در قربى است، من همین را به عنوان پاداش رسالتم مى گیرم واجر دیگرى نمى خواهم15. بنابراین در خواست اجر ادعایى است . مانند پزشکى که به بیمار مى گوید مزد من این است که به این نسخه عمل نمایى ، این عمل کردن بیمار به نسخه نفعى به حال پزشک ندارد؛ بلکه خود بیمار را بهبود مى بخشد و پزشک جهت تأکید بر انجام نسخه آن را به منزله مزد خود معرفى مى‏کند. با این بیان مفاد استثناء این آیه نظیر آیه «قل ما اسالکم علیه من اجر إلا من شاء أن یتّخذ الى ربه سبیلا» (فرقان / 57) مى شود که استثنا چیزى خارج از دعوت و رسالت نیست؛ بلکه مکمل آن است و در خواست این نوع پاداش نه تنها مشکلى را ایجاد نمى‏کند، بلکه ضرورت هم دارد . مؤید آن آیه «قل ما سالتکم من اجر فهو لکم» (سبا/47) مى باشد که بیان مى‏کند درخواست اجر در راستاى دعوتى است که فایده اش براى مردم است .
خلاصه اینکه با توجه به این پاسخ و پاسخ قبلى هیچ گونه ناسازگارى میان آیه مودت با دیگر آیات نفى اجر رسالت نمى باشد و همه آنها بر عدم درخواست اجر مادى و دنیوى از سوى پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم تأکید دارند.

پی نوشت ها :
 

1- طباطبایى ، محمد حسین المیزان فى تفسیر القرآن ،قم ، جامعه مدرسین، ج 42/18.
2- مظفر،محمد رضا ،عقاید الامامیه ،ایران ،انتشارات انصاریان، /48،
3 - فخر رازى ، محمد بن عمر ، التفسیر الکبیر ، چاپ سوم ، ج 165/27.
4 - هود /29.
5 - یوسف /72.
6 - یوسف /104، سبأ /47 و /86.
7 - طباطبا یى ، المیزان ، ج 43/18.
8 - نک: سیوطى ، جلال الدین ، الدر المنثور ، چاپ اول ، جدة، دار المعرفه ،1365 ق، 6/6 .
9 - گرچه سوره شورى مکى است، اما آیه مودت استثنا شده است. نک: ثعالبى ، عبدالرحمن بن محمد ، الجواهر الحسان فى تفسیر القرآن ، چاپ اول ، دار احیاء التراث العربى ، 1418 ق، 147/5 ؛ قرطبى ، محمد بن احمد ، الجامع لاحکام القرآن ، بیروت ، دار احیاء التراث العربى ، 1405 ق، 1/16.
10 - طبرى ، محمد بن جریر ، جامع البیان عن تأویل آى القرآن ، بیروت ، دار الفکر ، 1415ق، 30/25 ؛ الجواهر الحسان 157/5.
11 - قرشى ، سید على اکبر ، قاموس قرآن ،چاپ نهم، تهران ، دارالکتب الاسلامیه ، 25/1 1381.
12 - قصص /27.
13 - قصص /26.
14 - نساء /24 و مائده /50.
15 - طباطبایى ، المیزان ، 43/18 .
 

منبع:www.maarefquran.org
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان