معرفی و بررسی «خانه کاغذی»‌: خانه‌ای روی آب

آخرین ساخته مهدی صباغ زاده این روزها ازجمله فیلم‌های مهم روی پرده به‌حساب می‌آید که به‌واسطه مضمونش می‌تواند برای بسیاری جالب‌توجه باشد و مخاطبان زیادی را جذب کند. این‌یکی از ویژگی‌های فیلم‌هایی با مضامین سیاسی است که در جوامع سیاست زده‌ای مانند جامعه روز ایران که حتی آبی هم که می‌نوشیم سیاست زده است، با استقبال مخاطبان روبه‌رو شود؛ اما آیا هر فیلمی که موضوعی سیاسی داشته باشد لزوماً یک فیلم سیاسی محسوب می‌شود؟
بگذارید نگاهی به کارنامه کاری کارگردان یعنی مهدی صباغ زاده بیندازیم. هرچند که آثار زیادی را کارگردانی کرده که مهم‌ترینشان «صبحانه‌ای برای دو نفر» و «راننده تاکسی» بوده‌اند اما این آثار ژانرهای مختلفی را شامل می‌شوند که هیچ‌کدامشان سیاسی یا حتی اجتماعی هم محسوب نمی‌شوند. کارنامه صباغ زاده به‌خوبی نشان می‌دهد که او چندان دغدغه سیاسی یا اجتماعی سیاسی ندارد و بیشتر آثار سرگرم‌کننده‌ای ساخته که در جهان فردی قهرمانش می‌گذرد. وقتی مثلاً به آثار مسعود کیمیایی نگاه می‌کنید حتی اگر مضمونی سیاسی هم نداشته باشد، مانند «حکم» یا «محاکمه در خیابان» (غیرسیاسی‌ترین فیلم‌های کیمیایی در میان آثار او که اکثرشان رویکردی سیاسی دارند) واکنشی به سیاست زدگی در دل جامعه و مردم‌اند. جدای از آثار کیمیایی خود او هم آدمی ست که همواره در زندگی‌اش با سیاست درگیر بوده است. صباغ زاده اما نه خود آدمی سیاسی است و نه به آن صورت دغدغه سیاسی دارد. «خانه کاغذی» تنها به‌واسطه داستان جذابش و احتمالاً علاقه شخصی سازنده به آن ساخته‌شده و هرچند موضوعی سیاسی دارد اما به‌هیچ‌عنوان رویکردی سیاسی ندارد. این مهم‌ترین نکته ایست که در فهم آثاری این‌چنینی به کارمان می‌آید. اگر شنیده‌اید که فیلم سیاسی است و درباره یک نویسنده ممنوع الفعالیت، به این هوا به دیدن فیلم نروید و سعی در تفسیر و ردیابی نشانه‌ها و المان‌های سیاسی یا اعتراضی در فیلم نباشید. برخورد چنین فیلم‌هایی با سیاست با اظهارنظرهای هرروزه مردم درباره آب‌وهوا یا مثلاً تفسیرهای سیاسی اجتماعی داخل تاکسی‌ها فرقی ندارند.
«خانه کاغذی» باهمین شکل مثلاً سیاسی فعلی‌اش در زمره آثاری مانند «پارتی» سامان مقدم یا نمونه متأخرترش «یک روز به‌خصوص» همایون اسعدیان قرار می‌گیرد. فیلم‌هایی که به کبریت بی‌خطری می‌مانند و می‌خواهند در ظاهر حرف‌های سیاسی مهمی بزنند و انتقاداتی جدی مطرح کنند اما در باطن بی‌خطر، مصالحه جو و محافظه‌کارند و جرئت نمی‌کنند از حد پرسش‌هایی معمول فراتر بروند.«خانه کاغذی» علاوه بر این در فرم و به شکل خاص در سینما هم اثری محافظه‌کار و بی‌خطر است و از الگوهای رایج و شناخته‌شده‌ای که بارها در آثار مختلف دیده‌ایم فراتر نمی‌رود و دست به بازتولید همان کلیشه‌های پیشین می‌زند. فیلم درباره نویسنده‌ای است که در گذشته به‌واسطه نوشته‌های تند و اعتراض‌های مستقیمش به سیستم و مسئولین، مدتی ست مجبور شده دست از نوشتن بکشد.
او که با دخترش که نقشش را تینا پاکروان بازی می‌کند، زندگی می‌کنند و اختلافات و تنش‌های عقیدتی زیادی باهم دارند که اکثرشان هم بیهوده است و اصلاً کارکرد دراماتیک یا تکاملی در فیلم ندارد. مطابق با الگوی همیشگی کلیشه یک عشق ازدست‌رفته هم در این میان هست که در سال‌های دور به‌واسطه کار سیاسی مرد، از یکدیگر جدا شد اند و حالا بعد از مدت‌ها در مراسم ختم یکی از دوستان مشترکشان همدیگر را مجدداً می‌بینند و رابطه‌شان از سر گرفته می‌شود. دوست فوت کرده، یادداشتی از گذشته دارد که سند رسوایی بزرگ یکی از سیاسیون است. شرایط خانه و شرایط کاری دخترش که او هم روزنامه‌نگار است و با پرونده فساد مشابهی دست‌وپنجه نرم می‌کند و همچنین حضور دوباره عشق قدیمش دست‌به‌دست هم می‌دهند تا قهرمان فیلم دوباره جری شود و فعالیتش را در دفاع از زندگی و دخترش مجدداً آغاز کند. همان‌طور که می‌بینیم همه‌چیز انگار مطابق اصول ثابت و کلیشه‌ای همیشگی از پیش تعیین‌شده و آماده گشته تا «خانه کاغذی» همان فیلم گل‌درشت و شعارزده و ایدئال‌گرایی شود که نمی‌تواند در دل تماشاگر رسوخ کند. فیلم در میانه ایستاده و می‌خواهد هم این‌طرف و هم طرف دیگر خط مرزی را داشته باشد و خب معلوم است که نمی‌شود و نتیجه فیلمی آبکی و کلیشه‌ای از آب درمی‌آید که اصلاً و ابداً برش سیاسی ندارد و در بهترین حالت می‌توان آن را یک ملودرام خانوادگی دانست! در شرایط سیاسی حساس کنونی که تنش‌های داخلی و خارجی روزبه‌روز گسترده‌تر می‌شود، در شرایطی که «عصبانی نیستم» ها بعد از سال‌ها مجوز اکران می‌گیرند و بازهم اکران نمی‌شوند، در شرایطی که حتی صدای خود مسئولان عالی‌رتبه کشور هم از خفقان صداوسیما درآمده است، اکران «خانه کاغذی» تحت عنوان یک فیلم سیاسی خود گویای همه‌چیز و سندی واضح بر اکران یک کبریت بی‌خطر دیگر است.
همچنین بخوانید: نقد و بررسی فیلم «خانه کاغذی»: قصه سر سبز و زبان سرخ

کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریه‌ها، وبلاگ‌ها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان