چکیده
دوره های امامت به لحاظ تاریخی و شکل دهی مبارزات و نوع مبارزات،به چهار دوره مشخص تقسیم می گردد.
1) دوره ی امامت امیرالمؤمنین (ع) تا پایان حادثه ی عاشورا تا سال 61 هجرت؛
2)دوره ی امامت امام سجاد (ع) و امامت امام باقر و امام صادق (ع) تا سال 135 هجرت؛
3)دوره ی امامت امام موسی بن جعفر (ع) که تا شهادت امام رضا (ع) ادامه دارد؛
4) دوره ی امامت جواد(ع) تا پایان امامت امام عسکری و آغاز عصر غیبت.
در دوره ی اول، امیر مؤمنان درخشش خاصی دارد. ایجاد حکومت، تلاش در بازگرداندن جامعه به دوره ی رسول اکرم (ع). علی (ع) در این دوره اوج مظلومیت و عزبیت را دارد. اما در عین حال عدالت محوری، وقت در بیت المال، نفی امتیاز دهی ها و زهد امام علی (ع) در اوج است و زبانزد، خصوصاً که سه جبهه ی ناکثین و قاسطین و مارقین در برابرش گشوده شد. امام مجتبی (ع) نیز بنا به مقتضیاتی مجبور به پذیرش صلح و امضای عهد نامه ی صلح شد و خون مسلمین وحیات اسلامی را تضمین کرد و امام سیدالشهداء حسین بن علی(ع)، راهی را برای همیشه تاریخ در برابر تهاجم ظلم و ستمگری نهادند و صدای مظلومیتش، اکناف عالم را فراگرفت و درسی برای همیشه بشریت شد. مبارزه با انحرافات، ظلم و تباهی و امر به معروف و نهی از منکرواصلاح امور، شیوه ی کاری آن گرامی بود.
واژگان کلیدی: امامت، حکومت، مظلومیت، عدالت، صلح، شهادت، انحراف.
دوره های تاریخی امامت
امامت شیعی، دوران هایی را گذارنده است؛ از جایی و مرحلهای آغاز شده و به مرحله ای و دورهای منتهی شده است. درباره ی این دوره ها و تقسیم های تاریخی، دیدگاه های چندی ارائه شده است که مقام معظم رهبری با توجه به برداشت هایی که در مقدمه گذشت دوره های تاریخی را به چهار قسمت تقسیم فرموده اند:
1)دوره ی امامت امیرالمؤمنین،امام مجتبی و سیدالشهداء (ع)؛
2) دوره ی امامت امام سجاد (ع) از سال 61 تا سال 135 و امامت امام صادق (ع)؛
3) دوره ی امامت امام موسی بن جعفر و امام رضا(ع) که با شهادت امام رضا(ع) پایان می پذیرد؛
4) دوره ی امامت امام جواد(ع) تا غیبت کبرای امام زمان (ع) (دومین کنگره ی جهانی حضرت رضا(ع)، 1365، 14).
« دوره ی اول دوران سه امام اول، یعنی امیرامؤمنین، امام حسن مجتبی و سید الشهداء (ع) است.
... به نظر بنده از دوران امام سجاد (ع)، یعنی سال شصت و یکم هجری تا سال 260، که دویست سال است، سه مرحله ی دیگر داریم.
یک مرحله از سال 61 تا سال 135، یعنی شروع خلافت منصور عباسی است، که در این مرحله حرکت از یک نقطهای آغاز می شود، به تدریج کیفیت پیدا می کند، عمق پیدا می کند، گسترش پیدا می کند، اوج می گیرد تا سال 135. سال 135، که سال مرگ سفاح و خلافت منصور است، وضع عوض می شود. مشکلاتی پدید می آید که تا حدود زیادی پیشرفت ها را متوقف می کند، در یک مبارزه ی سیاسی این جور چیزها پیش می آید.
یک مرحله ی دیگر از سال 135 تا سال 202 یا 203 است که تا سال شهادت امام رضا(ع)، که حرکت و مبارزه از یک نقطه ی بالاتراز سال 61 و عمیق تر و گسترده تر از آن، اما با مشکلات جدیدی آغاز می شود و رفته رفته اوج پیدا می کند، گسترش پیدا می کند، قدم به قدم به پیروزی نزدیک می شود تا سال شهادت امام هشتم(ع) و این جا باز حرکت متوقف می شود.
بارفتن مأمون به بغداد در سال 204 و شروع خلافت مأمونی، که یکی از فصل های دشوار زندگی ائمه (ع) است، فصل جدیدی آغاز می شود که فصل محنت ائمه (ع) است. با این که گسترش تشیع در آن روزهابیش از همه بود، به اعتقاد بنده محنت ائمه (ع) در آن روزها بیش از همیشه بوده است. این، همان دورانی است که به گمان بنده، تلاش و مبارزه برای هدف بلند مدت است.
یعنی ائمه(ع)، برای پیش از غیبت صغری دیگر تلاش نمی کنند، بلکه زمینه سازی می کنند برای بعد ها، و این دوران از سال 204 ادامه پیدا می کند تا سال 260، که سال شهادت امام حسن عسکری(ع) و شروع غیبت صغری است» (خامنهای، 1365، 14).
اکنون این دورهای تاریخی و نوع مبارزات در این دوره ها را مورد بررسی قرار می دهیم.
دوره ی اول امامت شیعی
این دوره، از رحلت پیامبر اکرم (ص) آغاز و به ماجرای کربلا خاتمه می یابد، که به طور کلی، مروری تاریخی را بر دوران سه امام معصوم و مظلوم این دوره می افکنیم.
امامت امام علی(ع)
امامت ، نتیجه کمالات روحی و معنوی و علمی واخلاقی است. نیازمند به اهلیت است، که این صف اهلیت، به دلیل برخورداری آن گرامی از صفات و ملکات برجسته ی اخلاقی و علمی و معنوی، در آن حضرت (ع) در اوج خود قرار داشته، در واقع تالی تلو پیامبر اکرم (ص) است.
«درباره ی مقام امیرالمؤمنین (ع) زبان های نوع بشر و قدرت تصویر و ترسیم انسان ها عاجز از ارائه ی کنه و حقیقت مطلب اند، بلکه عاجز از تصور آن مقام شامخ وکنه عظمت آن بزرگوارند. ما با قیاس به معلومات خودمان می توانیم چیزی را بشناسیم و بفهیم. امیرالمؤمنین (ع) ازمقیاس های ما خارج است. او را با ذراع و پیمانهای که برای سنجیدن انسان ها و فضیلت هاومحسنات و زیبایی ها در اختیار ماست نمی شود سنجید و اندازه گرفت. او بالاتر از این حرف هاست. آن چه که ما می بینیم، درخشش آن بزرگوار است که به چشم هر انسانی، حتی مخالفان و دشمنان می آید، چه برسد به چشم دوستداران و یا شیعیان، هم چنان که از روایات اهل سنت روایت شد که رسول خدا(ص) فرمود: « علی بن ابی طالب یزهر فی الجنهًْ ککوکب الصبح لاهل الدنیا» (مجلی، 1987، 40/76)؛ درخشش امیر المؤمنین (ع) در بهشت، مثل درخشش ستاره ی صبح برای مردم دنیاست. نور رامی بینند، درخشش را می بینند، اما ابعاد و جزئیات را نمی توانند درک کنند و ببینند» (خامنهای، 1383، 81).
در مورد دیگری چنین آمده است:
«در باب زندگی امیرالمؤمنین (ع)، شما یک اقیانوس را در نظر بگیرید، احاطه به همه ی ابعاد این اقیانوس در یک نگاه که هیچ، در یک مطالعه ی طولانی هم برای انسان مسیر نیست. از هر طرف که شما وارد می شوید دنیایی از عظمت مشاهده می کنید، دریاهای گوناگون، اعماق ژرف، موجودات گوناگون متنوع و اشکال مختلف از حیات و عجایب دریا، اگر این بخش را رها کنید و از بخش دیگر این اقیاس وارد شوید باز همین داستان و همین ماجراست. شما از هر طرف که این شخصیت را نگاه کنید، خواهید دید که عجایبی در آن نهفته است. این، مبالغه نیست. این، بازتاب عجز انسانی است که سال های متمادی درباره ی زندگی امیرالمؤمین (ع) مطالعه کرده و در درون خود این احساس را پیدا کرده که به علی (ع)، این شخصیت والا، با ابزار فهم معمولی، یعنی همین ذهن و عقل حافظه و ادراکات معمولی نمی شود دسترسی پیدا کرد، از هر طرف شگفتی هاست. امیرالمؤمنین(ع) نسخه ی کوچک شده ی پیامبراکرم(ص)، و شاگرد آن بزرگوار است. اما همین شخصیت عظیمی که در مقابل روی ماست، اگر چه در مقابل پیامبر(ص)، خود را کوچک و حقیر می بیند و خود، شاگرد آن بزرگوار است، اما وقتی که می خواهیم بادید بشری نگاه کنیم، برای ما یک شخصیت فوق انسانی به نظر می رسد، ما نمی توانیم یک انسان با این عظمت را تصور کنیم. ابزار بشری ، یعنی ادراک و عقل و ذهن، خیلی کوچک تر است که بتواندامیر المؤمنین(ع) را برای انسان ها، که به مقام کشف معنوی نرسیده باشند، تبیین کند، البته کسانی که در عالم معنوی و شهود روحی هستند شاید آنها بتوانند به نحوی ابعاد آن شخصیت را بفهمند» (خامنهای، 1383، 88).
علی (ع) دارای خصوصیات وجودی فراوانی به گستردگی صفات الهی و معنوی است که در این جا از نگاه معظم له چند خصوصیت را به طور خلاصه اشاره می کنیم:
1) ایمان عمیق؛
2 محبت به خدا و پیامبر(ص)؛
3) حرکت در مسیر حق؛
4) اندیشه ی مدام خدایی؛
5) مرد عمل؛
6) نسخه ی تمام نمای وجود پیامبر(ص)؛
7) رقت قلب؛
8) قاطعیت در برخورد با مخالفان عنود؛
9) دشمن شناسی، تیز بینی در شناخت دشمن؛
10) ورع؛
11) مظلومیت در عین حقانیت؛
12) زهد و سادگی؛
13) تقوای شدید و خوف از خدا؛
14) دقت در امور محرومان؛
15) حساسیت در امربیت المال؛
16) دعا و توبه و تهجد،
17) استغفار مدام و ذکر؛
18) عدالت شدید، حتی در حق دشمنان؛
19) شجاعت در میدان های نبرد و مبارزه،
20) دقت در کار متولیان، فرماندهان و کارگزاران،
21) اقتدار منطق، روشن بینی سیاسی وحکومتی؛
22) تابناکی و تشخص وجودی؛
23) هدایت گری؛
24) قاطعیت و صلابت در اجرای عدالت وحق؛
25) همدلی با بینوایان؛
26) کشته ی راه فضیلت، عدالت و معنویت؛
27) معیار و میزان بودن وجود علی (ع)؛
28) معیار حقانیت؛
29) کرامت و ارجمندی؛
30) اقتدای به پیامبر(ص).
صفات یاد شده در مجموعه ی مباحث مقام معظم رهبری انعکاس تام و گستردهای دارد که به دلیل طولانی شدن بحث از تمرکز بر آنها خود داری می شود.
مظلومیت علی (ع)
یکی از نکته های بی بدیل در زندگی آن حضرت (ع)، مظلومیت شدید است.
«در زمان آن بزرگوار،قدرتمندتر از امیرالمؤمنین (ع) کیست؟ هیچ کس ادعا نکرده که جرأت دارد تا آخر امیرالمؤمنین (ع) مقابل شجاعت آن حضرت ایستادگی کند. همین آدم، مظلوم ترین آدم های زمان خودش، و بلکه آن چنان که گفته اند و درست هم هست، شاید مظلوم ترین انسان های تاریخ است. قدرت و مظلومیت دو چیزی است که با هم نمی تواند جمع شود، معمولاً قدرتمندان مظلوم واقع نمی شوند، اما امیرالمؤمنین (ع) مظلوم واقع شد» (خامنهای، 1383، 88).
علی (ع)، مظلوم ترین چهره ی تاریخ اسلامی است. کسی که تالی تلو پیامبر(ص) است، آن سابقه ی درخشان و نورانی و آن برجستگی های بارز وجودی، نشان می داد که فقط ایشان هستند که پس از پیامبر اکرم (ص) باید زمام امت را به دست بگیرند، اما حوادثی رخ داد، حسادت ها، بغض ها، کینه های قبایلی، کینه های بدری و احدی، مانع از آن شدند که آن امام بزرگ، عملاًرهبری امت را به دست بگیرند.
مظلومیت علی (ع) را بیشتر از این حادثه درک می کنیم، که با این که پیامبر(ع) ایشان را در غدیر خم و در موارد متعدد دیگری به عنوان امام و رهبری و خلیفه ی بعد از خودشان نصب فرموده بودند، تا پیامبر(ع) رحلت فرمودند ایشان را از خلافت کنار زدند. حضرت (ع) در این باره، و در زمینه ی مظلومیت خودشان، خطبه ی شقشقیه را بیان فرموده اند، که ماجرای اولی و دومی وسومی را توضیح می دهند. خطبه ی شقشقیه، اوج درد مندی های علی (ع) مظلومیت آن انسان بزرگ رانشان می دهد.
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389