ماهان شبکه ایرانیان

نخستین دوره ی تاریخی امامت(۱۰)

قاطعیت در عمل امام حسین(ع)   «امام حسین (ع) در مقابل این دنیای آکنده از جور و ظلم و ستم، با قاطعیت تمام قد علم کردو ایستاد

نخستین دوره ی تاریخی امامت(10)

قاطعیت در عمل امام حسین(ع)
 

«امام حسین (ع) در مقابل این دنیای آکنده از جور و ظلم و ستم، با قاطعیت تمام قد علم کردو ایستاد.
عظمت کار امام حسین (ع)، در این جابود که در مقابل فشار و سنگینی یک دنیای متعرض و مدعی با قاطعیت پیش رفت، تردید نکرد، در حالی که آدم های معمولی دچار تردید و زبونی می شوند، حتی آدم ها فوق ومعمولی هم دچار تردید می شوند، چنان که عبدالله عباس که یک شخصیت بزرگی است. همه ی آقازاده های قریش از آن وضع ناراحت بودند، مثل عبدالله زبیر،عبدالله عمر، عبدالرحمن ابن ابی بکر و فرزندان بزرگان صحابه و بعضی از صحابه از این قبیل هستند. درمدینه عده ی زیادی صحابه بودند، آدم های باعبرتی بودند، همان کسانی بودند که در مقابل تهاجم مسلم بن عقبه، در قضیه ی حره که سال بعد به مدینه حمله کرده و همه را قتل عام کردند، ایستادند، جنگیدند، مبارزه کردند، خیال نکنید ترسو بودند، نه شمشیر زن و شجاع بودند، این ها در مقابل یزید،میدان را خالی کردند» (خامنه‌ای، 1383، 240).
«شجاعت ورود در میدان جنگ، یک مسأله است و شجاعت مواجه شدن با یک مسأله دیگراست. امام حسین(ع) این دومی را داشت و برای این دومی حرکت کرد و فرمود: «لولم یکن لی ملجأ لامأوی لمابایعت یزید بن معاویهًْ» (نجمی، 1368 ، 115؛ سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با پاسدارن انقلاب اسلامی به مناسبت روز پاسدار، 42 آذر 1375؛ اگر هیچ پناهگاهی نداشته باشم هم با یزید بن معاویه بیعت نخواهم کرد».
«این کلمات، از روح بلند و قاطعی موج می زند و سرچشمه می گیرد: «هیهات منا الذلهًْ»؛ دور است از ما پذیرش ذلت، «یابی الله ذلک لنا و رسوله و المؤمنون و حجور طابت و طهرت»؛ خداوند از شأن ما به دور می داند این مسأله را که ذلت بپذیریم و پیامرش و مؤمنین و دامن ها پاک از این که طاعت لئیمان را بپذیریم از اطاعت خدا و کریمان خارج شویم» (همان، 162).

دودیدگاه عمده درباری عاشورا
 

«از مجموع نظرات درباره ی عاشورا، انسان احساس می کند که نهضت حسینی در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، که هر دو درست است. مجموع نگاه، نشان دهنده ی ابعاد عظیم این نهضت است. یک نگاه، حرکت ظاهری حسین بن علی (ع) است. که حرکت علیه یک حکومت فاسد و منحرف و ظالم و سرکوب گر، یعنی حکومت یزید است، اما باطن این قضیه حرکت بزرگ تری است که نگاه دوم انسان را به آن می رساند و آن، حرکت بر علیه جهل و زبونی انسان است. در حقیقت امام حسین (ع)، اگرچه با یزید مبارزه می کند، اما مبارزه ی گسترده ی تاریخی امام حسین (ع) با یزید کوته عمر بی ارزش نیست، بلکه با جهل و پستی وگمراهی و زبونی و ذلت انسان است. امام حسین (ع) با این ها دارد مبارزه می کند».
«بشریت دچار ظلم و جهل و تبعیض بود. حکومت های بزرگ دنیا که امپراتوری رم آن روز، حکومت اشرافی گری حکومت غیر مردمی و حکومت شمشیر بین منطق وحکومت جهالت و فساد بود. حکومت های کوچک تر هم، مثل آن چه که در جزیرهْ العرب بود، از آنها هم بدتر بود. مجموعاً جاهلیتی دنیا را فراگرفته بود. در این میان نور اسلام به پیامبر خدا(ص) و با مدد الهی و مبارزات عظیم و توان فرسای نبوی توانست، اول، یک منطقه از جزیرهًْ العرب را روشن کند و بعد، به تدریج گسترش یابد و شعاع آن همه جا را فرابگیرد. وقتی پیامبر از دنیا می رفت، این حکومت، حکومت مستقری بود که می توانست الگوی همه بشریت در طول تاریخ باشد، و اگر آن حکومت با همان جهت ادامه پیدا می کرد، بدون تردید تاریخ عوض می شد. یعنی آن چه بنا بود در قرن ها بعد از آن در زمان ظهور امام زمان پدید بیاید، در همان زمان، پدید آمده بود و دنیای سرشار از عدالت و پاکی و راستی و معرفت و محبت، دنیای امام زمان (ع) است. اگر ادامه ی حکومت پیامبر (ص) مسیر می شد، تاریخ بشریت عوض می شد» (خامنه‌ای، 1383، 264).
«خصوصیت حکومت پیامبر (ص) این بود که به جای ابتنای بر ظلم، ابتنای بر عدل داشت؛ به جای شرک و تفرقه فکری انسان، متکی بر توحید و تمرکز بر عبودیت ذات مقدس پروردگار بود. به جای جهل متکی بر علم و معرفت بود؛ به جای کینه ورزی انسان ها با هم، متکی بر محبت و ارتباط و اتصال و رفق و مدارا بود؛ یعنی حکومتی از ظاهر و باطن آراسته.انسانی که در چنین حکومتی پرورش پیدامی کند، انسانی باتقوا، پاکدامن، عالم، با بصیرت، فعال، پرنشاط، متحرک و در حدکمال است.با گذشت پنجاه سال، قضایا عوض شد، اسم اسلام ماند، نام،نام اسلامی بود، اما باطن، دیگر اسلامی نبود. به جای حکومت عدل، باز حکومت ظلم بر سرکار آمد، به جای برابری و برادری تبعیض و دو دستگی و شکاف طبقاتی به وجود آمد، به جای معرفت، جهل حاکم شد. در این دوره ی پنجاه ساله، هرچه به طرف پایین می آییم، انحراف ضخیم تر می شود» (همان،265).

تبدیل امامت به سلطنت
 

«یک کار انحرافی عمیقی که در این دوره به وجود آمد، تبدیل امامت به سلطنت بود. ماهیت امامت با ماهیت سلطنت، مغایر و متفاوت و متناقض است. این دو، ضدهم هستند.امامت یعنی پیشوایی روحی و معنوی، پیوند عاطفی و اعتقادی با مردم، اما سلطنت، یعنی حکومت با زور و قدرت و فریب، بدون هیچ گونه علقه ی معنوی و عاطفی و ایمانی، این دو درست نقطه ی مقابل هم هستند. امامت،حرکتی برای امت و در جهت خیر است.سلطنت، یعنی یک سلطه ی مقتدرانه علیه مصالح مردم و برای طبقات خاص،برای ثروت اندوزی و برای شهوت رانی گروه حاکم. آن چه که ما در زمان قیام امام حسین (ع) می بینیم، این دومی است نه آن اولی. یعنی یزیدی که بر سرکار آمده بود، نه بامردم ارتباط داشت، نه علم داشت، نه پرهیز کاری و پاکدامنی و پارسایی داشت، نه سابقه جهاد در راه خدا، نه ذره ای به معنویت اسلام اعتقاد داشت، نه رفتار او یک رفتار مؤمن بود ، نه گفتار او گفتار یک حکیم بود، هیچ چیزش به پیامبر(ص) شباهت نداشت. درچنین شرایطی،برای کسی مثل حسین بن علی (ع)، که خود او همان امامی است که باید به جای پیامبر(ص) قرار بگیرد، فرصتی پیش آمد و قیام کرد» (خامنه ای، 1383، 265).

پاسداری از ارزش ها در نهضت عاشورا
 

«اگر ظاهر قضیه را بخواهیم حساب کنیم، این قیام، بر علیه حکومت وفاسد و ضدمردمی یزید است. اما در باطن یک قیام برای ارزش های اسلامی و برای معرفت و ایمان و عزت است. برای این است که مردم از فساد و زبونی و پستی و جهالت نجات پیدا کنند. چنان که فرمود: «انی لم اخرج اشرا و لا بطرا و لا مفسدا و لاظالماً انما خرجت لطلب الاصلاح فی امهْ جدی. ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن النکر و اسیر بسیرهًْ جدی و ابی»؛ من متکبرانه و از روی فخر و در جستجوی خوشی و گرایش به قدرت و به انگیزه فساد و ظلم قیام نکردم، بلکه برای اصلاح امت جدم قیام کردم، می خواهم امر به معرف و نهی از منکر نموده و به روش جدم و پدرم حرکت نمایم» (همان، 268).

نتایج قیام عاشورا
 

«عاشورا در گسترده ی تاریخی، نهضتی پیروز است و در رأس همه ی نتایج؛ ممکن بود دو نتیجه به بار آورد. یک نتیجه آن بود که امام حسین (ع) بتواند بر حکومت یزید پیروز شود و قدرت را از چنگ آن کسانی که با زور بر سر مردم می کوبیدند سرنوشت مردم را تباه می کردند، خارج کند و کار را در مسیر صحیح خود بیندازد، اگر این کار صورت می گرفت، البته باز مسیر تاریخ عوض می شد.
یک وجه دیگر این بود که امام حسین (ع) نتواند، به هر دلیلی، این پیروزی سیاسی و نظامی را به دست بیاورد، آن وقت امام حسین (ع) در این جا دیگرنه با زبان، بلکه با خون، با مظلومیت، بازبانی که تاریخ تا ابد آن را فراموش نخواهد کرد، حرف خود را مثل یک جریان مداوم و غیرقابل انقطاع در تاریخ به جریان می اندازد و این کار را امام حسین (ع) کرد و لذا چند نتیجه را می توان کرد» (همان، 269).

نتیجه
 

چند نتیجه ی کلی را از فصل می گیریم.
1) مظلومیت امامت در گستره ی تاریخی؛
2) عدالت، یکی از معیارهای کلی حرکت امامان شیعه (ع) است؛
3) صلح ، تغییر میدان مبارزه ی سیاسی است، نه عقب نشینی و تسلیم ؛
4 شهادت و شهادت طلبی، در هنگامی که کلیت اندیشه ی اسلامی، در مخاطره قرار می گیرد، یک تکلیف الهی است؛
5) اسلام، به وسیله ی تلاش های این دوره، تحکیم گردیده و ماهیت رژیم های ظالمانه اموی برای انسان ها روشن شد؛
6) معیارهای سترگی در این دوره در اختیار شیعه قرار گرفت که با آن معیارها، مسیر و راه و حرکت خود را به خوبی تشخیص داده و می دهند.

پی نوشت:
 

1) در این زمینه مقام معظم رهبری، خطبه ی شقشقیه را مفصل بحث کرده اند، که به مباحث ایشان در این باره ارجاع می دهیم.
 

منابع و مآخذ
1) خامنه ای، سیدعلی (مقام معظم رهبری ) 1365)، عنصر مبارزه در زندگی ائمه (ع)،دومین کنگره ی جهانی حضرت رضا (ع).
2) مجلسی، محمد باقر (1987)، بحارالانوار، بیروت، نشر دارالعلم، ج40.
3) خامنه ای، سید علی (مقام معظم رهبری (1383)، سیمای معصومین در آیینه ی نگاه رهبری.
4) صبحی صالح (1387 هـ)، شرح نهج البلاغه، بیروت، دارالعلم.
5) سخنرانی های مقام معظم رهبری در سال های 1354 و 1355 در مسجد کرامت مشهد مقدس.
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان