استراتژی واحد امامت (۲)

حرکت مستمر در مسیر مبارزه ی سیاسی   حرکت مستمر امامت به لحاظ تاریخی و وقایعی که در تاریخ درخشان ۲۶۰ ساله روی داده است، حرکتی سیاسی بوده است؛گرچه شامل حرکت های علمی، فرهنگی و اعتقادی نیز بوده و در همه ی آنها آن چه که پیش از همه تبلور دارد، مبارزه ی سیاسی ائمه(ع) با درستگاه های جور و خلافت های غصب بوده است

استراتژی واحد امامت (2)

حرکت مستمر در مسیر مبارزه ی سیاسی
 

حرکت مستمر امامت به لحاظ تاریخی و وقایعی که در تاریخ درخشان 260 ساله روی داده است، حرکتی سیاسی بوده است؛گرچه شامل حرکت های علمی، فرهنگی و اعتقادی نیز بوده و در همه ی آنها آن چه که پیش از همه تبلور دارد، مبارزه ی سیاسی ائمه(ع) با درستگاه های جور و خلافت های غصب بوده است.
«زندگی مستمر این عزیزان معصوم و بزرگوارازاهل بیت رسول خدا(ص) با یک جهت گیری سیاسی همداه است» (خامنه‌ای، 1365 ، 9).
«یکی از خصوصیات امامان (ع)، پایبندی به اصول است، یعنی عدم انعطاف در مقابل خطوط انحرافی که می خواهند خط اصلی را از بین ببرند. این، لازمه ی ایمان است. اگر یک رهبر به راهی که دارد باور لازم رانداشته باشد، خیلی زود می توان راهش را زد، این از خصوصیات ایمان است و لذا قرآن روی همین مسأله تأکید می کند. به خاطر نقش مهمی که ایمان رهبر به سخنان خود دارد، قرآن این مسأله را ذکر کرده است: «وجعلنا هم ائمه یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و اقام الصلاهًْ و ایتائ الزکاهًْ و کانوا لنا عابدین»؛ ما آنها را پیشوایان قرار دادیم که مردم را به امر ما هدایت می کنند و به آنها انجام امور پسندیده و خیر را فرمان دادیم و برپا داشتن نماز و دادن زکات را و آنان برای ما عبادت پیشگانی بودند» (مواضع تفصیلی حزب جمهوری اسلامی، 1359).
بنابراین، یکی از اصول ثابت حرکت ائمه (ع)،اصل مبارزه ی سیاسی حاد و تندی است که آنان علیه دستگاه های خلافت و حکومت های غصب داشته‌اند.

مفهوم مبارزه ی سیاسی
 

«مبارزه ی سیاسی یا مبارزه ی حاد سیاسی، که ما به ائمه (ع) نبست می دهیم، یعنی چه؟
منظور این است که مبارزات ائمه معصومین (ع)، فقط مبارزه ی علمی و اعتقادی و کلامی نبوده، از قبیل مبارزات کلامی که در طول همین مدت، شما در تاریخ اسلام مشاهده می کنید، مثل معتزله و اشاعره و دیگران، مقصود ائمه(ع)، از این نشست ها و حلقات درسی و بیان حدیث ونقل معارف و بیان احکام، فقط این نبود که یک مکتب کلامی یا فقهی را که به آنها وابسته بود، ثابت کنند؛ چیزی بیش از این ها بود. هم چنین یک مبارزه مسلحانه هم نبود از قبیل آن چه که در زندگی زید و باز ماندگانش و هم چنین بنی الحسن و بعضی از آل جعفر و دیگران در تاریخ زندگی ائمه معصومین (ع) دیده می شود. آن نوع مبارزه را هم ائمه (ع) نداشته‌اند. البته همین جا اشاره کنم، آنها را به طور مطلق تخطئه نمی کردند، بعضی را تخطئه می کردند، به دلایلی غیر از نفس مبارزه ی مسلحانه، بعضی را هم تأیید کامل می کردند، در بعضی هم شرکت می کردند، به شکل کمک پشت جبهه.
به این حدیث از امام صادق(ع) توجه کنید: لو اردت ان الخارجی یخرج من آل محمد و علی نفقه عیاله؛ هر آینه دوست دارم که خروج کننده آل محمد (ص) قیام کند و مخارج خانواده‌اش برعهده ی من؛ کمک مالی،کمک آبرویی، کمک به جا دادن و مخفی کردن و از این قبیل، لکن خودشان به عنوان ائمه (ع)، آن سلسله‌ای که ما می شناسیم، وارد در مبارزه ی مسلحانه نبودند و نمی شدند، مبارزه ی سیاسی نه آن اولی است و نه این دومی، بلکه عبارت است از یک مبارزه ی با هدف سیاسی» (خامنه‌ای، 1365، 11).
«اگر بخواهیم عنصر مبارزه ی سیاسی را مشخص بکنیم، به طور خلاصه باید بگوییم، نه آن چیزی است که در مبارزات کلامی مشاهده می شود و نه آن چیزی است که در مبارزات مسلحانه. برای کسانی که تاریخ قرن دوم هجری را خوب می دانند و حرکات بنی عباس را از سال های قبل از 100 هجری تا سال 132، که آغاز حکومت بنی العباس است، مطالعه کرده اند، مبارزه ی حاد سیاسی در زندگی ائمه (ع) را می توان تشبیه کرد به آن چیزی که در زندگی بنی العباس مشاهده می شد. البته اگر کسی زندگی بنی العباس و مبارزات آنها و دعوت آنها مطالعه نکرده باشد، این تشبیه، کاملاً رسا و گویا نیست، همان جور چیزی هم در زندگی ائمه (ع) هست. منتها با فرق های جوهری، میان هدف بنی العباس با هدف ائمه (ع)، و روش های ائمه (ع)، و اشخاص آنها با ائمه (ع)، اما شکل و نقشه ی کار تقریباً به هم نزدیک است.
لذا یک جاهای می بینیم این دو جریان با هم مخلوط می شوند، یعنی بنی العباس به خاطر نزدیکی کارشان یا تبلیغاتشان و دعوتشان با آل علی (ع)، در مناطق دور از حجاز و عراق، این جور وانمود می کنند که همان خط آل علی هستند، حتی لباس سیاه را مسوده در طلیعه ی دعوت بنی العباس در خراسان و ری بر تن می کردند، می گفتند:هذاالسواد حدادآل محمد و شهداء کربلا و زید و یحیی (این جامه ی سیاه رخت عزای آل محمد و شهدان کربلا و زید و یحیی است)، یعنی این پوشش سیاه، لباس ماتم شهیدان کربلا و زید و یحیی است و عده‌ای از سرانشان هم خیال می کردند که دارند برای آل علی (ع)، کار می کنند. یک چنین حرکتی در زندگی ائمه (ع) بوده، منتها همان طور که گفتیم با سه تفاوت عنصری در هدف، در روش ها ودراشخاص. این معنای مبارزه ی سیاسی در زندگی ائمه(ع) است» (خامنه‌ای، 1384، 26).

حمایت از حرکت های سالم سیاسی
 

یکی دیگر از اصولی که در استراتژی یکنوخت ائمه (ع) وجود داشته است، حمایت از تلاش های سالم سیاسی دوران خودشان بوده است.
«مسأله دیگر، تأیید و حمایت ائمه (ع) از حرکات خونین است، که یکی از بحث های شورانگیز زندگی ائمه (ع) است و حاکی از همین جهت گیری مبارزاتی است. اظهارات امام صادق(ع)، درباره ی معلی بن خنیس، هنگامی که به دست داود بن علی کشته شد، اظهارات درباره یزید، درباره ی حسین بن علی (ع)، شهید فخ و دیگران، روایت عجیبی را دیدم در نورالثقلین که نقل می کند از علی بن عقبه، عن علی بن عقبه عن ابیه، قال :دخلت انا و المعلی، علی ابی عبدالله (ع)، فقال: ابشروا انتم علی احدی الحسنیین، شفی الله صدور کم و اذهب غیظ قلوبکم و انالکم علی عددکم و هو قول الله و یشف صدور قوم مؤمنین و ان مضیتم قبل ان یروا ذلک مضیتم علی دین الله الذی رضیه بنبیه (ع) و لعلی (ع)؛ من و معلی وارد بر ابی عبدالله (ع) شدیم، ایشان (ع) فرمودند: برشما بشارت باد به یکی از دو خوبی، خدا سینه هایتان را شفا خواهد داد و خشم دلتان را خواهد زدود، من در برابر دشمنان با شما هستم و این،تفسیر سخن خداست و شفا می دهد سینه ی گروه مؤمنان را و اگر پیش از دیدن این واقعه از دنیا بروی، بر دین خدا، که آن را برای پیامبراش و علی پسندیده است در گذشته‌اید.
این روایت از آن جهت مهم است که در آن، سخن از مبارزه و پیروزی و کشتن و کشته شدن است، به خصوص که مخاطب در آن، معلی بن خنیس است که سرنوشت او را می دانیم. امام (ع) بی مقدمه مطلب را شروع می کند و معلوم است که از چیزی و حادثه‌ای حرف زند، اما آن حادثه هم معلوم نیست. در تعبیرات شقی الله صدور کم هم احتمال است که حضرت (ع) دعا می کنند و هم احتمال بیشترهست که خبر از آن چه واقع شده می دهند. آیا این دو نفر از کاری و درگیری ای می آمده اند که حضرت (ع) از آن خبر داشته و شاید خود به آنان مأموریت داده بوده است؟ باری، لحن حدیث بنابر هر یک از این دو معنا و دو احتمال، به وضوح، حاکی از حمایت امام (ع) از حرکات تند و پرخاش گرانه‌ای است که زندگی روز مره ی معلی بن خنیس هم از آن حکایت می کند و جالب این است که این معلی، باب امام صادق (ع) بوده که این مطلب و این تعبیر، یکی دیگر از آن مباحث قابل تأمل و تعقیب است. این کسانی که در روایت به عنوان «باب ائمه(ع)» معرفی شده اند، چه کسانی بودند که غالباً هم به کشته شدن تهدید شده اند، مانند یحیی بن ام طویل، معلی بن خنیس، جابربن یزید جعفی»(خامنه‌ای، 1384، 54).
منبع: دانشگاه علوم اسلامی رضوی ع ،دو ماهنامه اندیشه حوزه(81/82) ،1389
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر