چکیده
این گفتار در باب جایگاه صحابه پیامبرصلی الله علیه و آله در تبیین قرآن و حجیت اقوال آنان در این زمینه است. نگارنده حجّیت مطلق سخنان صحابه را رد می کند و در این مورد، از آثار دانشمندان اهل تسنن، سند می آورد. وی با اشاره به اختلافات صحابه با یکدیگر، عدالت مطلق آنان را نمی پذیرد و بیان می کند که آنها خود درباره خویشتن چنین نظری نداشته اند.
سخنان طه حسین، احمد امین، ناصرالدین البانی، از دانشمندان معاصر اهل تسنن، و علامه سید محمدحسین طباطبایی از دانشمندان معاصر امامی، پایان بخش این گفتار است. این گفتار در نقد دیدگاههای آیت الله شیخ محمدهادی معرفت در باب حجیت آراء و اقوال تفسیری صحابه نوشته شده است.
کلید واژه ها
تفسیر - آراء صحابه / معرفت - محمد هادی / التفسیر الأثری الجامع- نقد و بررسی / طباطبایی - سید محمد حسین، دیدگاه تفسیری / حسین - طه، نظر در مورد صحابه / امین- احمد، درباره صحابه / عدالت صحابه / سند - محمد.
اشاره
این مقاله حاصل درس گفتاری از آیت الله شیخ محمد سند در نقد پاره ای از مبانی تفسیری آیت الله شیخ محمدهادی معرفت است؛ بدان امید که مجالی دیگر برای تضارب آراء فراهم آورد. اصل مقاله را محقق فاضل جناب شیخ اسماعیل بحرانی در اختیار ما نهاد که ضمن تشکر، دوام توفیقات ایشان در خدمت به مکتب اهل بیت علیهم السلام را از خداوند متعال خواهانیم.
شرح حال مختصر آیت الله سند در سفینه، شماره 15 آمده است. شرح حال خود نوشتِ آیت الله معرفت به نقل از «ویژه نامه همایش بین الممللی قرآن کریم و مسائل جامعه معاصر» (اصفهان: اول تا سوم آذرماه 1385، ص 57-58) در اینجا نقل می شود.
«اینجانب محمدهادی معرفت، فرزند علی، متولد سال 1309 در کربلا- عراق، از سلاله علمی متصل به فقیه بزرگقدر مرحوم شیخ علی بن عبدالعالی میسی، صاحب رساله میسیه در «صیغ العقود و الایقاعات» می باشم. خانواده ما اوائل قرن چهاردهم قمری، از اصفهان به کربلا مهاجرت نموده که والد اینجانب در آن وقت، دارای 10 سال عمر بوده است که بعدها از علما و خطبای نامی کربلا گردید.
فامیل اصلی ما اشرفی بود؛ مانند دیگر اشرفیها که اکنون در اصفهان و دیگر نقاط ایران می باشند و فامیل معرفت را در کربلا برای پدر اینجانب برگزیدند و بدین لقب معروف شدیم.
تحصیلات سطح و مقداری از خارج فقه و اصول را در حوزه علمیه کربلای آن وقت، نزد اساتیدی معروف گذراندم. نخست از والد محترم و مرحوم سید سعید تنکابنی و شیخ محمد کلباسی و سطوح عالیه را نزد شیخ یوسف خراسانی بیارجمندی از شاگردان مرحوم نائینی، و حاج آقا میر سید حسن قزوینی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی گذراندم.
سپس در سال 1379 ق به نجف اشرف منتقل گشته، نزد اساتیدی مانند: سید محسن حکیم، سید ابوالقاسم خوئی، سید علی فانی، شیخ حسین حلی، میرزا باقر زنجانی و سپس امام راحل- قدس الله اسرارهم- حضور یافتم و در سال 1391ق به حوزه علمیه قم وارد شده، از محضر درس مرحوم میرزا هاشم آملی نیز بهره بردم.
از همان دوران که در حوزه علمیه کربلا بودم، علاوه بر تحصیل و تدریس به تحقیق پیرامون مسائل اسلامی، به صورت گروهی با جمعی از فضلا اشتغال داشتم و این شیوه (تحصیل- تدریس- تحقیق) پس از انتقال به نجف اشرف، شدت و جدیت بیشتری مخصوصاً در جنبه تحقیق یافت.
بیشتر علاقه اینجانب از روز نخست، پیرامون فقه و قرآن بود و همچنان ادامه دارد و پا به پای تحقیق پیرامون مسائل قرآنی، در مسائل فقهی مخصوصاً نوآوریهای اندیشه فقهی معاصر ]تحقیق[ داشته و دارم.
تحقیق پیرامون مسائل قرآنی نیز در نجف اشرف از سال 1380 ق با جمع فضلا شدت یافت و به صورت نوشته ها و مقاله ها درآمد و تا جلد 3 التمهید در نجف اشف انجام گرفته و پس از انتقال به حوزه قم، همچنان ادامه یافت.
انگیزه پرداختن به مسائل قرآنی - علاوه بر عشق و علاقه شخصی- خلائی بود که در مکتب تشیّع در زمان معاصر یافتم و برایم ناگوار آمد؛ لذا با تمام توان برای سد این فراغ کوشیدم و - بحمدالله- موفق بوده و امکانات - به یاری خدا- برایم فراهم گردیده است؛ لذا هر گونه کوتاهی را برای خود گناه می شمرم.
التمهید تا 6 مجلد به چاپ رسیده و مشغول تدوین جلد 7 هستم. و دو مجلد درباره التفسیر و المفسرون، و یک جزوه تاریخ قرآن نیز به چاپ رسیده و تا کنون 5 جلد در معارف قرآنی نوشته که هنوز به چاپ نرسیده است. و لایزال به حکم وظیفه شرعی، در تحقیق پیرامون مسائل قرانی اشتغال دارم و هرگز احساس خستگی نمی کنم؛ بلکه حالت ابتهاج همیشه مرا فراگرفه و این از برکت قرآن مجید است. الحمدالله علی هذا التوفیق و صلی اله علی محمد و آله الطاهرین.»
1. سخنان آیت الله معرفت در مورد جایگاه صحابه در تفسیر قرآن
1-1- صحابه حاملان مسئولیت بزرگ رسالت و علمداران اسلام
آیت الله محمدهادی معرفت در کتاب «التفسیر الأثریّ الجامع» تحت عنوان «تفسیر در دوره صحابه» می نویسد:
بزرگان صحابه بعد از پیامبر، کسانی بودند که این بار سنگین و والا را برداشتند؛ پرچم اسلام را در اکناف عالم برافراشتند و پیام خدا را با نهایت تلاش و کوشش رساندند.
1-2- صحابه درهای علم پیامبرصلی الله علیه و آله بودند که جز از زبان او سخن نمی گفتند.
وی تحت عنوان «تفسیر صحابی در زمینه روائی و اعتبار» می نویسد:
ارزش گرانبهای تفسیر صحابی از دو جنبه علمی و عملی است؛ چرا که ایشان درهای دانش علم پیامبرصلی الله علیه و آله و راههای رساننده به اویند. به همین جهت، پیامبر آنها را پرورانید و آگاه ساخت و عمق بخشید که واسطه ای میان او و مردم باشند برای اینکه وقتی به سوی قومشان بازگردند، آنها را هشدار دهند. آنها نیز فقط از طریق منبع وحی امین الاهی، مردم را آگاه می کردند و از زبان گویای حقِّ آشکارِ او سخن می گفتند. (التفسیر الاثری الجامع98:1)
تا آنجا که می گوید:
خلاصه آنکه به یقین، ارزش تفسیر صحابه، ناشی از نزدیکی شان به رسول خدا و توجه حضرتش به امر تعلیم و تربیت آنان بوده است. ایشان به لحاظ زمانی، آگاه ترین افراد به شأن نزول قرآن و داناترین افراد به اهداف و مقاصد و نیّاتش بوده اند؛ همان گونه که سید ابن طاووس گفته: دانش آنان به نزول قرآن، نزدیک ترین دانش است. (همان: 101)
1-3- سخن علامه طباطبایی در مورد عدم حجیت قول صحابی
مرحوم معرفت سخن علامه طباطبایی را در پاورقی چنین آورده است: او ذیل آیه ] بالبیّنات و الزبر...[ (سوره نحل: 16/44) می گوید:
این آیه اشاره به حجیت سخن پیامبر در تبیین آیات قرآنی دارد و با حدیث ثقلین، اهل بیت پیامبر به او محلق می شوند. و اما بقیه مردم – خواه از صحابه و تابعین و خواه از علماء باشند- برای بیانات ایشان هیچ حجیتی وجود ندارد؛ زیرا آیه شمول ندارد و هیچ نصّ معتبری بر حجیت بیانشان به طور مطلق وجود ندارد. (المیزان: ج12، ص 278)
علامه طباطبایی در کتاب قرآن در اسلام نیز چنین می گوید:
سخن پیامبر در تفسیر قرآن - به نصّ آیه شریفه 44 از سوره نحل- حجیت دارد. همچنین قول عترت پیامبر - به نصّ حدیث ثقلین- حجت است. اما سخنان صحابه و تابعین - مانند سخنان دیگر مسلمانان- هیچ گونه اعتبار و روایی خاص ندارد. (قرآن در اسلام: ص49)
آیت الله معرفت به دنبال سخنان علامه، چنین اضافه می کند که «این سخن جداً عجیب می نماید!» (التفسیر الاثری الجامع: ص 101)
1-4- اعتراض شدید به علامه طباطبایی
آیت الله معرفت در رد سخن علامه طباطبایی آورده است:
از اینجاست که ما موضع گیری علامه طباطبایی را شگفت می دانیم، زیرا او در اعتبار قول صحابه و تابعین در زمینه تفسیر تردید کرده است؛ از آن روی که دلیل خاصی برای اعتبار آن نمی شناسد؛ اما مسئله بر خلاف این است. قرآن می فرماید:
«فلولا نفر من کل فرقه منهم طائفه لیتفقهوا فی الدین و الینذروا قومهم اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون» (توبه (9): 122)
«پس چرا از هر جمعی از ایشان کسانی کوچ نمی کنند تا در دین، دانشمند شوند و قوم خویش را چون به سویشن بازآیند، بیم کنند؛ باشد که ایشان بترسند.»
آیا این آیه، دلیل بر حجیت قول صحابه در هشدار و تبیین نسبت به آنچه فهمیده اند، نیست؟ آیا مگر انذار همان بیان و اعلام به مبانی شریعت و معالم دین نیست؟ و اگر انذار، حجت بالغه الاهی نباشد، پس وجه هشدار بعد از بیان چیست؟
مگر نه این است که رسول خدا صحابه را پرورانید تا آن پیام را ابلاغ کنند و همان گونه که خود تربیت شدند، مردم را تربیت نمایند تا مرجع مردم شوند و مردم از آنان کسب علم کنند و از ایشان بهره برداری علمی نمایند؛ همان گونه که آیه می گوید:
«و کذلک جعلناکم امه وسطاً لتکونوا شهداء علی الناس و یکون الرسول علیکم شهیداً» (بقره (2): 143)
«و این چنین شما را گروهی مختار قرار دادیم تا بر مردم گواه باشید و پیامبر بر شما گواه باشد.»
مگر نه آن است که پیامبر، ایشان را برای امت، پس از خودش مورد اعتماد قرار داد؛ همان گونه که خودش بری اصحابش در زمان حیاتش مورد وثوق بود؟ صحابه پیامبر مورد اعتماد نبودند، مگر به سبب آنکه ایشان حاملان علم پیامبر به مردم بودند و پیامبر شریعت خود را به آنها سپرد تا به جهانیان برسانند. (التفسیر الاثری الجامع: ص 101)
1-5- حجیت قول صحابی به طور مطلق
آیت الله معرفت با استناد به حدیث ضعیفی از کتاب عیون اخبار الرضا علیه السلام می گوید:
همه این حدیث درباره درایت و علم و فهم صحابی از مبانی دین است. اگر درباره روایتش بگوییم، از جهت قوت و اعتبار یقیناً از درایتش کمتر نیست؛ چرا که مسلماً یک شخص راستگو و تصدیق شده، درباره مطلبی که آن را یافته و از آن آگاه شده و حرمتش را پاس داشته سخن گفته است. (التفسیر الاثری الجامع، ص 104)
وی بعد از بیان حدیثی از امیرمؤمنان علیه السلام درباره صحابه می گوید:
پس صحیح آن است که برای سخن صحابی در تفسیر، اعتبار قائل شویم؛ چه در درایتش و چه در روایتش. زیرا یکی از منابع اصیل در تفسیر، قول صحابی است.
(التفسیر الاثری الجامع: ص 105)
1-6- دانشهای تابعین امتداد نور رسالت
وی تحت عنوان «تفسیر در دوره تابعین» چنین می گوید:
هنوز دورن صحابه به پایان نرسیده بود که مردانی همچون آنان درخشیدند تا جانشینان صحابه در حمل امانت الهی و ادای رسالت پیامبر در کره زمین باشند. اینان تابعینی بودند که از صحابه به نیکی تبعیت می کردند. ایشان کسانی بودند که روزگار آنان را به تأخیر انداخته بود تا امکان بهره گیری از انوار عهد رسالت را -که با خیر و برکت تابیده بود- بری دیگران فراهم سازند. اینان جانشینانی شدند که به جای بزرگان صحابه قرار گرفتند و در محضر مبارک آنان شاگردی کردند و از علومشان بهره بردند و از پرتو هدایتشان نور کسب کردند. و کسی که در ابتدای نور رسالتی باشند که تمامی زمین را روشن کرده، باید حتماً دوام داشته باشد و جاودان بماند. (التفسیر الاثری الجامع: ص 105)
1-7- صحابه مانند ستارگان آسمان و چراغهای نور و روشنگران هدایت اند.
وی در جای دیگر گوید:
بزرگان صحابه، به دلیل فراوانی، در سرزمینهای مختلف پراکنده گشتند. هر جا فرود می آمدند یا از هر نقطه ای از نقاط زمین که می گذشتند، همچون ستارگان آسمان، چراغهایی فرا راه تاریکیها و انوار هدایت بودند.
آنان بدین وسیله، معالم دین را شکوفا کردند و تعالیم اسلام را انتشار دادند و مفاهیم استوارِ کتاب و سنت را بین مردم و در سرزمینهای مختلف برافراشتند و پخش کردند. (التفسیر الاثری الجامع: ص 106)
1-8- بزرگان تابعین، شایستگان حمل سنگینی رسالت اسلام بین مردم در مشرق و مغرب
وی تحت عنوان «بزرگان تابعین» گفته است:
این است که مکاتب تفسیری که مردانی دانشمند بزرگ از آن فارغ التحصیل شدند؛ کسانی که همتایان حمل رسالت سنگین اسلام به سوی مردم، در مشرق و مغرب زمین بودند. معالم دین به وسیله ایشان شکوفا شد و احکام شریعت و مبانی آن در گوشه و کنار کشورهای اسلامی، به دست آنان انتشار یافت. (همان، ص 107)
1-9- اتباع تابعین، بزرگانی که آسیاب علم در سراسر جهان به گرداگرد وجود آنان می چرخید
وی تحت عنوان «اتباع تابعین» گفته است:
اتباع تابعین نیز به ایشان ملحق می شوند؛ آنان که بر طریقه آنان مشی کردند و آثار نیکی بر منوال آنان به یادگارگذاشتند. آنها شمار بسیاری از علمای والامقامی هستند که در اطراف و اکناف زمین، آسیاب عِلم بر مدار آنان می چرخد و آفاق از آوازه ی آنان پرگشته است. ایشان پیشوایان علم و محل رجوع مردم گشتند و جویندگان علم و فضیلت از هر ناحیه ای به سوی آنان می شتافتند. (التفسیر الاثری الجامع: ص 112)
پی نوشت ها :
1 - استادیار دانشگاه آزاد اسلامی، واحد مرکزی.
منبع: نشریه سفینه شماره 24