باز نشر
همه ما در دوران کودکی و همچنین بزرگسالی خود انیمیشنهای زیادی در شکلها و سبکهای متفاوت، به شکل فیلمهای کوتاه و بلند یا سریالهای دنبالهدار، محصول کشورها و کمپانیهای مختلف را دیدهایم. با آنها خندیدهایم، غمگین شدهایم، یا بههیجانآمده ایم و حتی بعضی از آنها موفق شدهاند تأثیر عمیقی بر روح و روان ما بگذارند و شاید حتی توانستهاند خط فکر و دیدگاه ما به زندگی و دنیای اطرافمان را تغییر بدهند. توانایی انیمیشنها در خلق دنیایی متفاوت و فراتر رفتن از مرزها و محدودیتهای دنیای واقعی و قدرت آن در بکار گیری تخیل ناب و اصیل، آن را تبدیل به رسانهای قدرتمند برای بیان و پرورش ایدئولوژیهای مختلف کرد است؛ و اما انیمه… انیمه دقیقاً چیست و چه تفاوتی با انیمیشن دارد؟ در زبان ژاپنی کلمه اَنیمِه (دقیقاً به همین شکل تلفظ میشود) برای تمامی انواع انیمیشنها از تمام نقاط دنیا استفاده میشود؛ اما در انگلیسی (و دیگر زبانها) بیشتر دیکشنریها از این کلمه برای تعریف کردن “سبکی از انیمیشن که در ژاپن توسعهیافته” استفاده میکنند. کلمه انیمه در ژاپن در دهه 70 رواج پیدا کرد و مصطلح شد. قبل از آن از کلمه کاتاکانا (به معنی انیمیشن) استفاده میشد. بهطورکلی امروزه کلمه انیمه تنها برای تشخیص و شناسایی انیمیشنهای ژاپنی بکار میروند. غالب انیمه ها چه در فرمت سینمایی و چه در فرمت تلویزیونی و ویدئویی خود، از روی یک “مانگا” ساخته می شوند. “مانگا” لفظ ژاپنی همان کمیک استریپ یا داستان مصور یا کارتون (اصطلاحی که در ایران بهاشتباه به انیمیشن اطلاق میشود) است. مانگا یکی از شناختهشدهترین و مورداحترامترین نوع از نشریات در ژاپن محسوب میشود. در هنر تصویری، مانگا نفوذ و اعتباری بهمراتب بیشتر از مجلات و کتابها کسب کرده است، حتی بااینکه امروزه اشکال بسیار مختلف و متنوعی از سرگرمی وجود دارد، بسیار از مردم هنوز از مشتاقان خواندن مانگا هستند.
تاریخ انیمه در ژاپن به اوایل قرن بیستم بازمیگردد، همزمان و همگام با پیشگامان انیمیشن در جهان یعنی فرانسه، آلمان، آمریکا و روسیه. اولین انیمه که بهصورت حرفهای ساخته شد و به نمایش عمومی درآمد مربوط به سال 1917، کلیپی 2 دقیقهای از یک سامورایی است که تلاش میکند شمشیری جدید را بر روی هدف اش امتحان کند. تا دهه 30 انیمیشن در ژاپن بهخوبی جایگیر شده بود و بهعنوان یک فرمت جایگزین برای صنعت فیلمسازی زنده استفاده میشد. در آن دوره در هیچ کجای دنیا انیمیشن به چنین جایگاه خاص و موفقی نرسیده بود. دلیل آن بود که آنها از حمایت دولت بهره میبردند که انیماتورها را برای تولید فیلمهای آموزشی کوتاه و تبلیغات استخدام میکردند.
موفقیت فیلم بلند انیمیشنی «سفید برفی و هفت کوتوله» کمپانی والت دیزنی در سال 1937 بشدت انیماتورهای ژاپنی را تحت تأثیر قرارداد. در دهه 60 انیماتور و طراح مانگا اُسامو تزوکا با اقتباس از بسیاری از تکنیکهای انیمیشنهای دیزنی، آنها را ساده کرده تا تعداد فریمها را پایین بیاورد و از هزینه تولید بکاهد. او از این راه بهعنوان یک اقدام موقتی استفاده کرد تا بتواند با برنامه فشرده و انیماتورهای کمتجربهای که در اختیار داشت، محصول نهایی را تولید کند. در سال 1960 انیمه «سه داستان» به نمایش درآمد، این اولین انیمه ای داخلی بود که در تلویزیون به نمایش درمیآمد. اولین مجموعه تلویزیونی انیمه ای به نام «اوتوگی مانگا کَلِندِر/تاریخ لحظه ای» از سال 1961 تا سال 1964 در تلویزیون به نمایش درآمد.
این در دهه 70 بود که انیمه توانست با تولید ژانرهای خاص خود همچون “مِکا”، بهواقع از نفوذ و تأثیر انیمیشن غرب خود را متمایز کند؛ و در دهه 80، پیشرفت سریع و رونق در تولید انیمه باعث پذیرش کامل آن در مِین استریم و جریان اصلی بازار تولید انیمیشن در جهان شد.سبکهای هنری و بصری انیمه از بازه بسیار گستردهای برخوردار است، این سبکها و روشهای طراحی و متحرکسازی بهواسطه هنرمند انیماتور یا مانگاکا (کارتونیست مانگا) و همچنین کُمپانی تولید کنده آن تغییر میکنند. این بازه از سبکهای بشدت اغراقشده تا واقع نمایانه، گسترده است. استفاده از خطوط نیز بسیار شایع است، البته این خطوط بیشتر تحت تأثیر خطوط تولیدشده با قلمموهای خطاطیِ خوشنویسی ژاپنی هستند تا خطوط مدادی.
در بسیاری از انیمه ها تناسبات بدن کاراکترها با نسبت بدن انسان مشابه است و با ارتفاع سَر بهعنوان واحد پایه سنجیده میشود. بیشتر کاراکترهای انیمه بلندی قدشان بین 7 تا 8 سَر است، همچنین کاراکترهای با قدهای اغراقشده به ارتفاع 9 سَر هم میرسند. البته استثنائاتی هم هست، مثلاً در سبک فوقِ دی فُرم شده “چی بی” که کاراکترها در شکلهای اغراقشدهای کشیده میشوند. در ژاپنی “چی بی” به معنی “کوتوله” یا “بچه کوچک” است.چشمهای درشت یکی از صفات مشخصه انیمه ها هستند، هرچند این مشخصه در تمام انیمه ها ظاهر نمیشود. در انیمه های مانند آثار میازاکی چشمها کوچکتر و طبیعیتر شده، حتی در بعضی از انیمهها چشمها تبدیل به دو خط یا دونقطه سیاه میشوند.
موسیقی در انیمه از جایگاه و اهمیت ویژهای برخوردار است، موسیقی آغازین و پایانی جزئی اصلی از یک انیمه محسوب میشود و به آن اعتبار میدهند، این موسیقی میتواند مخصوص آن انیمه نوشته شود و یا یک موسیقی انتخابی باشد در هر دو صورت موسیقی کاملاً همگام با داستان پیش میرود و بهگونهای تِم اصلی داستان را بازگو میکند و بستگی به نوع ژانر انیمه، سبک موسیقی تعین میشود. سبک پاپ و راک ژاپنی بیشترین استفاده رادارند، به همچنین رپ، پانک و متال. علاوه بر این بعضی از سریالها تمام موسیقیهای ارائهشده در انیمه خود را، بهصورت “او.اس.تی/موسیقی متن اصلی” در دسترس قرار میدهند.
تغییرات اغراقآمیز در حالات و تجلی احساسات در چهره نیز یکی دیگر از خصایص رایج در انیمه است. بهعنوانمثال خطوطی محدب روی پیشانی کارکتری که ناراحت است ظاهر میشود، گاهی اوقات زنان عصبانی چکشی از غیب ظاهر میکنند و کسی را با آن میزنند، کاراکترهای مذکر در مواجهها با زنان زیبا یا افکار شهوانی دچار خونریزی بینی میشوند، قطره عرق درشتی روی سر کاراکترهای شرمزده ظاهر میشود (این تبدیل به یکی از شناختهشدهترین کلیشههای انیمه شده)…. شخصیتهای غیرانسانی همچون هیولاها، موجودات هیبریدی و تخیلی، حیوانات و حتی روباتها نیز از این تغییرات اغراقآمیز احساسی تبعیت میکنند.البته همانطور که قبلاً هم اشاره کردم هیچکدام از این مشخصات قابلیت بسط دادن به تمام انیمه ها و مانگا ها را ندارند و استفاده از آنها بستگی به هنرمند طراح و البته ژانر داستان دارد.
ژانر و ساب ژانر در انیمه
ژانر دستهبندی مختلف یک اثر، بر اساس موضوع و چگونگی ارائه آن است. این به ما کمک میکند تا اساس و زمینه طرحِ داستان و کاراکترهای که دنبال میکند را درک کنیم. ژانر به همچنین سبکهای تیپیکی از گفتار و واژگان را در هر دسته ارائه میکند.ژانر در انیمه نیز به همینگونه عمل میکند. هر ژانر ویژگیهای خاص خود را دارد که آن را منحصربهفرد میکند. انیمه ها نیز همچون فیلمها و سریالها دارای ژانرهای مختلفی هستند. انیمه ها معمولاً با یک ژانر مشخص طبقهبندی نمیشوند، بلکه هر انیمه از ترکیب چندین ژانر مختلف ساخته میشود.
فول متال اَلکِمیست
اکشن: رایجترین ژانر موجود، اسم آن بهخوبی محتوا را توضیح میدهد، انیمه های که محدود به همین تک ژانر شوند دارای کمبود در محتوا و ضعف در شخصیتپردازی میشوند به همین دلیل این ژانر معمولاً با ژانرهای چون کمدی، ماجراجویی و یا فانتزی ترکیب میشود از نمونههای آن میتوان به «بلیچ» bleach و «وان پیس/یک تکه»one piece اشاره کرد.
ماجراجویی: این نیز یکی دیگر از ژانرهای معمول و محبوب است، این ژانر معمولاً با کاراکترهای سرکار دارد که زیاد به اینطرف و آنطرف میروند و به جستجو و کشف مکانهای جدید میپردازند، این انیمه ها معمولاً تمایل به طولانی شدن دارند و کاراکترها ازسرگذشت و بَک گراند قوی برخوردارند، این انیمه ها معمولاً داری خط داستانی هستند که بهخوبی شکلگرفته اما به خاطر سرعت آهسته و پیش روی کند داستان میتوانند خستهکننده شوند، ترکیبهای معمول آن ماجراجویی/اکشن، ماجراجویی/تاریخی و ماجراجوی/تکههای از زندگی.. از نمونههای آن میتوان به «فول مِتال اَلکمیست» fullmetal alchemist، «سول ایتِر» Soul Eater و «Attack on Titan» اشاره کرد.
بیشونِن: این ژانر در غرب خیلی کمیاب است اما در ژاپن کاملاً موفق و محبوب است، در این ژانر داستان حول محور یک پسر زیبا میچرخد ومعولا مخاطبهای هدف آن دخترهای جوان است.
ao no exorcist
کمدی: بیشتر انیمه ها در نقاطی از داستان دارای محتوای کمدی هستند. ترکیبهای معمول آن اکشن/کمدی و رمانتیک/کمدی است. نمونه: Haven’t You Heard? I’m Sakamoto
دیمُنز/آکوما/شیاطین: با ارواح اهریمنی، شیاطین، جادوگران و غیره سروکار دارد. معمولاً با ژانرهای اکشن و ماجراجویی ترکیب میشود. نمونه: «blue exorcist»
دراما: پر تعلیق، شوکه کننده و پر از احساسات مختلف، انیمه های ژانر دراما یکی از تقدیر شده ترین و محترمترین نوعِ انیمه هستند، کاراکترها و طرح داستان به بهخوبی پرداختشدهاند و معمولاً بهخوبی با ژانرهای چون رمانتیک و ماجراجویی ترکیب میشوند. از نمونههای عالی آن میتوان به «شهری که تنها من در آن گمشدهام» Erased Boku dake ga Inai Machi «دفترچه مرگ» death note و «هیولا» monster اشاره کرد.
دفترچه مرگ
اِچی: مشابه با رتبهبندی “پی.جی13” است. البته گاهی در بعضی از انیمه ها به خاطر اکستریم بودنش به درجه “آر” هم میتواند برسد. بهطورکلی انیمه های این ژانر روابط جنسی یا اعضای جنسی بدن را نشان نمیدهند اما باعث برانگیخته شدن افکار شهوانی میشوند. معمولاً با ژانرهای کمدی، هارم، شونِن و سِینِن ترکیب میشود
فانتزی: دنیای جادویی، قدرتهای جادویی، موجودات جادویی و هیولاها، اینها اجزاء اصلی تشکیلدهنده اینگونه انیمه ها هستند. اسطورهشناسی و فرهنگعامه با داستانهای این ژانر بهشدت آمیختهاند. معمولاً با ژانرهای ماجراجویی، اکشن، تاریخی، رمانتیک و هارِم ترکیب میشود. از نمونههای خوب آن میتوان به «فول متال الکمیست» fullmetal alchemist، «بلیچ» bleach و «فِری تیل» fairy tail اشاره کرد.
هارِم: تقریباً همیشه با کمدی و رمانتیک همراه میشود. کموبیش سناریوی کلی شامل یک شخصیت میشود که توسط سه یا تعداد بیشتری از کاراکترهای جنس مخالف احاطهشده و معمولاً میزانی از داستان عاشقانه و رمانتیک هم چاشنی آن است. نمونه: Date A Live
بلیچ
جوسِی: یک ژانر خیلی کم یاب، مخاطبِ هدف، زنان بالغ بین 18 تا 40 هستند. تم آن زندگی نرمال یک زن است. سبک متحرکسازی آن پخته و واقعگرایانه است. به شکل واقع گرانه ای به زندگی عاشقانه و احساسی و روابط کاراترهایش میپردازد. نمونه: «نانا» Nana
عاشقانه/رمانتیک: اسم آن تم اصلی را مشخص میکند. نمونه: «Clannad»، «آنوهانا: گلی که آن روز دیدیم» Anohana: The Flower We Saw That Day
سایکولوجیکال/روانشناسانه: این ژانر همیشه موفق شده شاهکارهای در انیمه خلق کند، سریالهای چون «دفترچه مرگ» Death Note و «هیولا» monster و «کد گیاس»، «تیرهتر از سیاهی» Darker than Black و «دفترچه خاطرات آینده» Mirai Nikki انیمه های فوقالعادهای در این ژانر هستند. همچون ژانر معمایی همیشه شمارا در لبه هیجان نگاه میدارد و منتظرید که ببینید بعد چه اتفاقی میافتد، اما همیشه یک چرخش غیرمنتظره در داستان وجود دارد و تمام سریال مثل یک بازی یا یک شطرنج هوشمندانه میماند و همیشه با ژانر معمایی همراه است. بههرحال هرگاه پای خط داستان خوب درمیان باشد این ژانر همیشه در آن دست دارد.
تیرهتر از سیاهی
مِکا: دارای خصوصیات ژانر اکشن است اما کاراکترهای آن رباتهای غولآسا و موجودات هیبریدی ماشین/انسان هستند، به همچنین شامل تمهای فضایی، ارتشی و فانتزی میباشند
سای- فای: معمولاً ترکیبی از ژانرهای فانتزی و فضایی ست، بهصورت تیپیک شامل تکنولژی هایست که در آینده خواهند آمد ولی هنوز وجود ندارند، مانند تِلِپورت، سفرهای بین فضایی و تمدنهای پیشرفته. به همچنین شامل موجودات فضایی، هیولاها و روباتها میشود. نمونه «اِلفِن لید» elfen lied، «گینتاما» Gintama
سِینِن: مخاطبِ هدف آن غالباً پسران و مردان بالغ بین 18 تا 40 سال است. تمهای اصلی آن روانشناسانه، خشن و سِکشوال است و به روابط و توسعه شخصیت کاراکتر میپردازد. نمونه «کابوی بیباپ» و «ارگو پروکسی» Ergo Proxy
شوجو: مخاطبِ هدف آن دختران جوان بین 7 تا 18 سال است، بشدت بصری و داستان پردازانه است و تمرکز قوی بر تم عاشقانه/رمانتیک دارد. نمونه «نانا» «ومپایر نایت»
شونِن: مخاطبِ هدف آن پسران جوان بین 7 تا 18 سال است، موضوعات آن روابط پیچیده و مبارزات است با ترکیبی از ژانرهای مارشال آرت، مِکا و هارِم. نمونه «بلیچ»، «چوبیتس»، «گینتاما» Gintama و «ناروتو» Naruto
تکه های از زندگی: اساساً به بیان زندگی روزمره و رئالیسم دنیوی میپردازد. با ژانرهای مثل رمانتیک، مدرسهای، جوسی ترکیب میشود. نمونه «پنج کیلومتر بر ثانیه» «کلَنید»
مونونوکه
از دیگر ژانرهای انیمه: ارتشی، زندگی مدرسه، خوناشام، معمایی، تاریخی، سامورایی، ورزشی، قدرتهای فرا طبیعی، سوپر نچرال، مَجیک، موسیقی، یوری، یائویی
ژانر وحشت و ساب ژانر گور (گروتسک/گروسام)
ازآنجاییکه بیشتر انیمه های که لقب “هارور”را در شناسنامه سبکشناسی خود به یدک میکشند، درواقع بیشتر “گور” هستند تا ترسناک، این دو ژانر را نمیتوان جدا از هم برسی کرد؛ اما “گور”چیست و به چه معناست؟ این کلمه مخفف واژه “گروتسک” است که در اصل نوعی سبک طنز سیاه در ادبیات و هنر است و به معنی چیزی تحریفشده، زشت، غیرعادی و خیالی است. طنز گروتسک مخاطب را بین خنده و وحشت در تعلیق میگذارد.
ساب ژانر “گور” در انیمه، بهشدت اِکستریم و افراطی و محتوای آن شامل خونریزی زیاد، خشونت اغراقشده و گروتسک است. چیزی شبیه سبک فیلمهای “اسلَشِری ” و البته با همان درجهبندی. “گور” توسط مرگومیر با جزئیات دقیق و بیشازحد و یا عجیبوغریب تعریف میشود؛ مقدار وافری خون، استخوانهای شکسته قابلرؤیت و انبوهی از اندام داخلیِ بیرون ریخته.
سرزمین عجایب مرد مرده
این ساب ژانر همچنین میتواند فراتر از تعاریف معمول خود برود، شامل از ریخت افتادگی فرم، ازلحاظ جسمی سورئال، منحط و فاسد. همانطور که از خود اسم “گروتسک” می آید، انیمه های گور بیشترین سعی خود را می کنند که تا با دقتی زننده و با زیاده روی تمام بیشترین مرگ و بدفرمی و ناهنجاری را به نمایش بگذارند.
برای کارکترها کافی نیست که فقط بمیرند؛ آنها یا کارترهای که آنها را تماشا می کنند باید واقعا احساسش کنند. چه شکنجه روانی دیدن کسی باشد که به آرامی قطع عضو وتجزیه می شود، ویا درد چسبیدن به زندگی در لحظات نزدیک مرگ، شما می توانید مطمئن شوید که میزان زیادی از درد و رنج یا حداقل شوکی عمیق را تجربه می کنید.
وقتی پای انیمه در میان باشد، ریشه های ژانر وحشت و گور کاملا در هم تنیده می شوند، به این معنی که هردو ویژگی های مشترکی با هم دارند. تنها در گور همه چیز به مراتب اِکستریم تر و البته خون آلود تر است.
توکیو غوول
از نمونه های خوب انیمه های که در سبک وحشت هستند اما چندان گور نیستند می توان به «شکار روح» Ghost Hunt و «هیولا» اشاره کرد.
از نمونه های بسیار عالی انیمه های وحشت/گور می توان به انیمه های چون «سرزمین عجایب مرد مرده»Deadman Wonderland، «توکیو غوول» Tokyo Ghoul، «اِلفِن لید»، «دیگری»ANOTHER ،«هلسینگ» HELLSING، «پاراسیت» Parasyte، «مونونوکه»، «شیکی» Shiki، «یامی شیبای» Yami Shibai، و… اشاره کرد.
به همچنین بخوانید:
لیست بهترین انیمههای ترسناک
میازاکی اسطوره جهان انیمه و انیمیشن
خشن ترین و چندشآورترین مرگهای انیمهای
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
2,001