محمدجواد لسانی - پژوهشگر
«در این نوشتار به دوعنصر پرداخته می شود که به نوعی با هم خویشاوندی دارند:
کلام الله هم بر سفره هفت سین حضورمی یابد تا نقش آینگی خود را یادآور شود. اگر آینه به بیرون وجود نظر می کند و خبر ازچند و چون آن می دهد، قرآن بر درون آدمی نظر می افکند تا به سان جام جمی بلورین، خبر از غوغای باطن آدمی دهد و او را به آرامشی استوار دعوت کند. پرسش اینجاست که آیا پیروان این کتاب، به اندازه آینه برون، هر روز از آینه درون استفاده می برند؟ اقوالی به عصر کنونی رسیده که درایران باستان، اوستا بر این سفره حاضر بوده وبا طلوع اسلام عزیز براین سرزمین، پیروان نوآیین، قرآن را بر سفره کهن خویش نشاندند تا با بهره گیری از رهنمودهایش، مشق سال خود را بنویسند. با گذشت اعصار، این وظیفه آیینی، رفته رفته به تشریفات میل کرد. چنانکه تقدس کتاب بجای ماند اما تنها به شمه ایی از آیه های حیات بخش آن، رفتار شد.
فرموده حق است که « در (محتوای) قرآن تدبر نمی کنید؟ » (دعوت به تدبر نکرده بلکه بر جویندگان حقیقت، «امر»به تدبر کرده.)
نام دیگر قرآن، «بینه» است که به زبان ما، «دلیل روشن» معنی می دهد. پس هرکسی می تواند از آن توشه ای برگیرد و متن آن را بفهمد و اصلا برای « ناس» فرستاده شده. گواه این ادعا، در سوره شریف «زمر»است که در آن ذکر شده، قرآن برای مردم نازل شده تا آنها را از ظلمات خارج و به سمت نور، راهی کند.
برهمه پیروان است که نگذارند قرآن از حالت کاربردی بیرون آید. در ایران معاصر چند اندیشمند، خواستند که قرآن را به سادگی، به صحنه زندگی مردم وارد کنند، از میان شان، می توان به آیت الله محمود طالقانی و مهندس مهدی بازرگان اشاره کرد. تفسیر ساده «پرتوی از قرآن» و مجموعه های قرآن پژوهی چون «سیر تحول قرآن»پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، گواهی براین کوشندگی است که این دو محقق در طول عمرشان و حتی در زندان ها، بر این کردارممارست کردند. هرچند که خوب بود این تلاش ها، با قوت تمام، ادامه می یافت تا با این کتاب روشن، مشکلات، از سر راه برداشته می شد. اما آینه اجتماع امروز، پرسش هایی به ذهن بیننده اش متبادر می کند که تلاش ها کافی نیست و نیازمند باغبان های دیگری در این باغ است تا خارها برچینند؛ نمونه هایی چون تاکید فراوان بر تجوید و صوت و لحن یا حتی تذهیب و مطلا کردن مصحف شریف، ممکن است برای مجریانش قابل دفاع باشد اما شاید خواندن ساده و بدون مانع آن را به ویژه در کانون خانواده ها، تحت الشعاع قراردهد. آیا نقش این کتاب زندگی ساز در آن است که چون بناگاه صدایش به گوش آید تصور مرگ کسی به ذهن آدمی رسد؟ آیا کفایت می کند که در ابتدای مجلس و سمیناری، چند خطی از آن، بی هیچ ترجمه شفافی، قرائت شود؟ و یا به این رضایت داد که این کتاب لحظه ای بر دستان عروس و داماد قرار گیرد تا بی هیچ تاملی به آن خیره شوند؟ یا در شبهایی اندکی از سیصد و شصت و پنج روز سال، آن را بر سر گیرند و خدا را به آن قسم دهند تا گناهان یکساله شان بخشیده شود؟ البته روشن است که در برآیند همه این آداب قرآنی، کلیدی که چراغ تمامی آنها را روشن می کند، مطالعه ی دست کم یک برگ از کتاب در ساعاتی از شبانه روز است، تا در همنشینی آن از مواضع خطا و لغزش، فاصله ای بوجود آید و نورانیتی در دل، طالع شود و خواننده اش را در برخورد با دیگران رهنما شود. آدمی با «خواندن» قرآن رشد می کند و به فارسی هم کتابی خواندنی معنی می دهد.
از پیشوایان هدایت به فراوانی رسیده که قرآن حجت دین خداست و همچنین وسیله نیل به رحمت گسترده اوست. بنا به گفته رسول گرامی اسلام (ص) وقتی که پاره های ظلمت، شما را فرا گرفت، به آن پناه ببرید.
در آستانه سال نو، خوب است با حضور کلام الله بر سفره های عید ایرانی، خواندن روزانه و فهم آن، یادآوری شود. قرآن چشمه ساری بی پایان است که هرچه از آن برگیرند معرفت و دانشی بیشتر عطا کند.
اکنون در لحظات تحویل سال، وقت یک تصمیم مبارک است که از دلیل بودن کتاب حق بر این سفره پرنعمت، سرچشمه می گیرد تا معانی ارزشمندی به پیروانش، هدیه شود.»