عالمان وارسته

احترام به قرآن   حجه الاسلام موسوی همدانی مترجم تفسیر المیزان، نقل می کند: روزی در محضر علامه طباطبایی رحمه الله علیه قرآن کریم دستم بود و تفسیر هم مقابلم باز بود، می خواستم، کتاب دیگری را باز کنم و در عین حال صفحه قرآن هم به هم نخورد، به همین خاطر، قرآن را پشت و رو به زمین گذاشتم

عالمان وارسته

احترام به قرآن
 

حجه الاسلام موسوی همدانی مترجم تفسیر المیزان، نقل می کند: روزی در محضر علامه طباطبایی رحمه الله علیه قرآن کریم دستم بود و تفسیر هم مقابلم باز بود، می خواستم، کتاب دیگری را باز کنم و در عین حال صفحه قرآن هم به هم نخورد، به همین خاطر، قرآن را پشت و رو به زمین گذاشتم. علامه طباطبایی فوراً قرآن را برداشت و بوسید و به من گفت: «دیگر از این کارها نکن».(1)

خواندن نماز در حرم حضرت معصومه علیها السلام
 

آقای موسوی مطلق نقل می کنند: یک روز موقع اذان ظهر همراه مرحوم بهلول از تهران به قم می آمدیم، بنده که خیلی خسته بودم، قصد داشتم به ایشان بگویم: نماز را در منزل بخوانیم و برای زیارت حضرت معصومه سلام الله علیها هنگام شب به حرم برویم. فوری فرمودند: «شیطان همیشه کارهایی را که برای خدا باشد، در نظر انسان سخت و سنگین نشان می دهد، مثلا نماز و سایر عبادات را خیلی سخت و طاقت فرسا نشان می دهد» و اضافه فرمودند: «من در هر شهری یا روستایی که وارد بشوم، اگر حرم امام یا امام زاده داشته باشد، مثل قم یا مشهد، اول به زیارت آن ها می روم و بعد به جاهای دیگر، البته شیطان خیلی سخت جلوه می دهد، مثلاً می گوید: الان خسته ای یا حرف های دیگر»و ادامه دادند: «برویم حرم نماز و زیارت بخوانیم، بعد منزل شما می رویم». (2)

نقش مقتضیات در زندگی بزرگان
 

حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه فرمودند: چند نفر از بازاریان تهران به نجف مشرّف شدند و جهت پرداخت خمس اموال خود خدمت شیخ انصاری اعلی الله مقامه رسیدند، وقتی وضع ساده خانه و بی آلایش شیخ را دیدند، آهسته به یکدیگر گفتند: این است معنی پیشوا و مقتدا، یعنی علی گونه زیستن، نه مانند ملاعلی کنی با خانه بیرونی و اندرونی و با تشکیلات و تشریفات آن چنانی. شیخ انصاری که در حال نوشتن بود و کاملاً به سخنان آنان توجه داشت به آنان فرمود: «چه می گویید؟ من با چند نفر طلبه سروکار دارم و نیازی به تشریفات بیش از این ندارم، اما آخوند ملاعلی کنی با امثال ناصرالدین شاه سر و کار دارد. اگر آن گونه نباشد، ناصرالدین شاه به خانه اش نمی رود، آخر ملاعلی این کارها را برای حمایت از دیدن انجام می دهد».(3)

نماز شب نخوانده بود گریه می کرد
 

حجت الاسلام علی محدّث زاده درباره پدرش مرحوم حاج شیخ عباسّ قمی(ره )می گوید:
یک روز صبح پدرم برخاست و شروع به گریه کردن نمود، از او پرسیدم: چرا اشک می ریزید؟
فرمود: برای این که دیشب نماز شب نخواندم!
گفتم: پدر جان! نماز شب که مستحب است و واجب نیست، شما که ترک واجب نکرده اید و حرامی به جا نیاورده اید، چرا این طور نگرانید؟
فرمود: فرزندم! نگرانی من از این است که من چه کرده ام که باید توفیق نماز شب خواندن از من سلب شود؟(4)

خریدن کاهوی پلاسیده و خراب
 

مرحوم علامه طهرانی رحمه الله علیه نقل می کردند: یکی از رفقای نجفی ما که الان از علمای نجف است، می گفت: من یک روز به دکان سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم قاضی رحمه الله علیه خم شده و مشغول جدا کردن کاهو است ولی برخلاف مرسوم، کاهوهای پلاسیده و آن هایی که دارای برگ های خشن و بزرگ هستند را بر می دارد. به هر حال ایشان پول کاهوها را به صاحب دکان داده و رفتند. من خودم را به ایشان رساندم و پس از سلام، عرض کردم: چرا شما برخلاف همه، این کاهوهای پلاسیده و خراب را سوا کردید؟ مرحوم قاضی فرمودند: «آقا جان من! این مرد فروشنده شخص بی بضاعت و فقیری است و من گاه گاهی به او مساعدت می کنم و نمی خواهم چیزی به او بلاعوض داده باشم تا اولاً آن عزت و شرف و آبرو از بین برود و ثانیاً خدای نخواسته به مجانی گرفتن عادت کند و در کسب هم ضعیف شود. ضمناً برای ما هم فرقی ندارد که کاهوهای لطیف و نازک بخوریم یا از این کاهوها و من می دانستم که این ها بالاخره خریداری ندارد و ظهر که دکان خود را می بندد، به بیرون خواهد ریخت، لذا برای این که او ضرر نکند، کاهوها را خریدم ».(5)
منبع: نشریه نسیم وحی شماره 28
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان