ماهان شبکه ایرانیان

اخلاق و اقتصاد (۲)

در بخش دوم این مقاله به بررسی کلمات قصار نهج البلاغه می پردازیم. این قسمت از کتاب نیز حاوی پیام هایی است که ابعاد اقتصادی حیات انسان را مورد توجه و تدقیق قرار می دهد

اخلاق و اقتصاد (2)
در بخش دوم این مقاله به بررسی کلمات قصار نهج البلاغه می پردازیم. این قسمت از کتاب نیز حاوی پیام هایی است که ابعاد اقتصادی حیات انسان را مورد توجه و تدقیق قرار می دهد. با مطالعه این فرازها از سخنان امیرالمؤمنین به این نکته دست می یابیم که فرد آدمی مورد توجه حضرت قرار داشته است. با سامان یافتن حیات فردی می توان انتظار بهبود حیات جمعی را نیز داشت. در این فرازها غالب خطاب حضرت به انسان است و در حقیقت ایشان سعی در بیداری شخصیت او دارند. ایشان تواضع به توانگر را نکوهش می کنند (27)، از طمع بر حذر می دارند (28)، به قناعت فرا می خوانند (29)، مسئولیت ثروتمندان را یادآور می شوند (30) از کسب مال حرام بر حذر می دارند (31)، بخل را مذموم می شمارند (32)، ویژگی های ثروت را برمی شمارند و آن را پایه شهوات و گرفتاری ها می دانند، (33) عدالت را توصیه می کنند (34)، به پرداخت حقوق شرعی فرمان می دهند (35)، مشارکت مالی با دیگری را می آموزند (36)، واقعیت صدقه را مورد توجه قرار می دهند (37)، از فقر و تنگدستی تحذیر می کنند و آداب و نتایج آن را نیز می فرمایند (38)، همچنین آفاتی را برای دارایی مترتب می دانند (39) و سرانجام آن که امیرالمؤمنین میانه روی و اعتدال در مال و ثروت را در زندگی اقتصادی سفارش می نمایند. فرازهای متعدد دیگری نیز در لابلای کلمات قصار نهج البلاغه وجود دارند که بیانگر شرایط اقتصادی جامعه اند و بمنظور جلوگیری از اطاله کلام از ذکر آنها خودداری می کنیم. نتیجه ای که از مجموعه تعابیر کلمات قصار می توان گرفت آن است که اصلاح حیات اقتصادی و نیل به شرایط بهتر از طریق اصلاح فردی و بهبودی شرایط زندگی آنها محقق خواهد شد. وصایا، اوامر و نواهی امیرالمؤمنین می توانند در زندگی آحاد جامعه و یکایک افراد انتشار یابند و اوضاع و احوال زندگی آنها را دگرگون سازند. در قیاس با مکاتب سرمایه داری و سوسیالیسم که اولی صِرف کسب سود را توصیه می کند و دومی آدمی را اسیر منوّیات دولت و برنامه می سازد تئوری نهج البلاغه دیدگاه سومی است که در عین توجه به فرد، موجبات احیای شخصیت او را فراهم می نماید. آدمی به تلاش معاش فراخوانده می شود و از فقر بر حذر داشته می شود، اما در عین حال، ثروت و مال فراوان توصیه نمی شود بلکه وظایفی برای این قبیل افراد منظور می گردد و آفات مال فراوان نیز تذکر داده می شود. تئوری اقتصادی نهج البلاغه اعتدال و میانه روی است. در صورت تحقق این دیدگاه، شخصیت فردی به درستی شکل گرفته و آحاد جامعه در شرایط مولد قرار خواهند گرفت. امروزه مکاتب مختلف به این نکته تفطن یافته اند که برای اصلاح جامعه باید به فرد مراجعه کرد. از طریق اصلاح فرد است که جامعه اصلاح خواهد شد و حیات جمعی شکل منطقی و انسانی خواهد یافت. راهی که امیرالمؤمنین در بهبودی حیات اقتصادی پیشنهاد می کنند نوعی نگرش اقتصادی است که با «اخلاق» توأم است. آن گونه اخلاق اقتصادی که شرایط حیات را بهبود می بخشد و خردمندی و تعقل را به اقتصاد، علم و فن باز می گرداند. از آنجا که هویت آدمی در فرهنگ تعیین می شود لذا دیدگاه امیرالمؤمنین زمینه لازم را که همین فرهنگ است ترسیم می نماید و انسان را در چارچوب آن فرهنگ مورد توجه قرار می دهد. انسانی با هویتی خاص درون فرهنگی معین به نحوی کنش می کند که در ارتباط با کنش های دیگران معنادار می شود. از خلال حفظ شخصیت فردی، البته یک شخصیت جمعی پدیدار می شود که بواسطه انگیزه هایش شکل پویا دارد و در نتیجه، شرایط پویایی جامعه را فراهم می سازد.
 
این توصیه ها قابلیت ایجاد تغییر اجتماعی را دارند. انتقال جامعه از حالتی که در حال حاضر در آن قرار دارد به حالتی که بواسطۀ این توصیه ها به آن می رسد. به گفتۀ شوماخر در کتاب «کوچک زیباست»:
«اکنون که اقتصاد، علم و تکنولوژی به موفقیت های بزرگ رسیده اند، مسئله حقیقت معنوی و اخلاقی در مرکز صحنه قرار می گیرند.» (40)
این همان پیامی است که امیرالمؤمنین تحت عناوین قناعت، عدم بخل ورزیدن و... توصیه کرده اند تا از آن طریق خردمندی در اقتصاد نهادینه شود. پیام های نهج البلاغه انتشار ثروت را در دست همگان توصیه می کنند تا از پدیداری ثروت و غنا از یک سو و فقر و پریشانی از سوی دیگر جلوگیری شود و آزمندی انسان مهار زده شود. پیام نهج البلاغه هیچگاه ما را مجاز به استفادۀ نامحدود از امکانات موجود طبیعی و اجتماعی نمی کند. چنانکه مهاتما گاندی رهبر فقید هند اظهار می دارد:
«کرۀ زمین بقدر کافی برکت دارد تا نیاز هر انسان را پاسخ گوید، امّا نه آزمندی هر انسان را.» (41)
گاندی این نکته را نیز عنوان می کند که:
«زندگی آدمی نه با نان تنها بلکه همچنین با کلام خداوند میسّر است.» (42)
رسیدن به شرایط بهتر در هر جامعه منوط به آن است که کنش های متناسب را در وجود آحاد آن جامعه نهادینه سازد. تکرار کنش های اجتماعی که جنبۀ مثبت و سازنده دارند اگر شکل منظم داشته باشند زندگی اجتماعی را انتظام خواند بخشید و در لابلای مجموعه فرهنگی آن جامعه جای خواهند گرفت. بدین ترتیب، با تغییراتی که در افعال یکایک افراد جامعه پدید می آید، کنش، صورت نهادی به خود گرفته و سرانجام به پاره ای از فرهنگ تبدیل خواهد شد.
در زمینۀ نوع کنش های اقتصادی که معطوف به فرهنگ می باشند می توان به طبقه بندی ماکس وبر دربارۀ عقلانیت اقتصادی اشاره کرد. وبر بین عقلانیت صوری و ماهوی تفکیک قائل می شود. عقلانیت اقتصادی زمانی صوری است که درجۀ تأمین نیازهای اساسی در اقتصاد بشکل عدید قابل بیان و محاسبه باشند. حال آن که عقلانیت ماهوی عنصری را بیان می کند که در کلیه شرایط عینی ممکن، یکسان باشند. یعنی صرف انجام محاسبات فنّی کافی نیست و علاوه بر آن باید در نظر داشت که فعالیت اقتصادی در جهت نوعی از اهداف غایی باشد، مثلاً اهداف اخلاقی، سیاسی، منفعت گرایانه، ایجاد برابری اجتماعی و... به عبارت دیگر، این نوع عقلانیت شامل ارتباط با ارزش های مطلق و یا ارتباط با محتوی اهداف بخصوصی که کنش اقتصادی به آنان معطوف است نیز می شود. بنابراین، تعداد نامحدودی از معیارهای ارزشی وجود دارند که با این تعبیر می توانند عقلانی باشند. (43) در نتیجه، می توان اذعان کرد که کنش اقتصادی هدفمند که رو به غایتی ارزشی دارد کنش عقلایی است و توسط وسایلی که لازمۀ آن است به نتیجه خواهد رسید و از همین روی است که چنین کنشی در مقولۀ فرهنگ قرار داده می شود. در اینجا فردیت و شخصیت آدمی شکل می گیرد که خود سازنده فرهنگ می شود و جامعه در مسیر پویا و ارزشمند قرار می گیرد. ارزش های اقتصادی و اخلاقیات دینی به هم می رسند. بنابراین، جامعه ای دینی پدیدار می شود که بواسطه همین سنخ فرهنگی، تشکل و انتظام یافته است. با ملاحظۀ این دسته از سخنان امیرالمؤمنین که وجه اخلاقی نیز دارند می توان با یواخیم واخ، جامعه شناس دین، هم عقیده بود که:
«حتی در حالی که یک نظام اخلاقی مستقل از دین ایجاد می گردد، باز اجزاء متشکله، انگیزه های پدیدآورنده و شکل گیری ایده های اخلاقی آن نظام از تجارب دینی زاده می شود.» (44) واخ اظهار می دارد که:
«از صفات ویژه تمام ادیان تاریخی یکی آن است که ناظر و حاکم بر مقدرات بشر و دیگر آن که مجموعۀ منظمی از آداب سلوک زندگی اند و ایندو چنان به هم آمیخته اند که عملاً تفکیک ناپذیرند.» (45)
در همین جا می توان اشاره نمود که حتی خود تعالیم یا توصیه های اخلاقی که می توانند آموزه های دین را هم در خود جای دهند حایز وجوه مشترک اند. بدین معنا که مجموعۀ آنها رو به سوی هدف اخلاقی خاصی دارند. در حقیقت برای ما این امکان وجود دارد که نظام اخلاقی امیرالمؤمنین را با تدوین احکام اخلاقی ایشان فرمول بندی کنیم. به قول جون رابینسون:
«همان طور که عناصری اساسی وجود دارند که ساختهای ممکن زبان ها را محدود می کنند در همه رسوم اخلاقی هم هسته ای از ارزش های مشترک وجود دارد.» (46)
رابینسون این مثال را در مورد زبان مطرح می کند که مغز ما از قبول جامعه ای که مثلاً جبن و بزدلی را تحسین می کند سرباز می زند. (47)
به طور خلاصه، وجه مشترک در دیدگاه اقتصادی امیرالمؤمنین «رعایت اعتدال» است که البته به معنای فراخوانی به عدالت است.

پی نوشت ها :
 

27. شریف رضی، پیشین، ق 219.
28. همان، ق 2.
29. همان، ق 41، 54، 142، 363، 467.
30. همان، ق 364.
31. همان، ق 421.
32. همان، ق 120.
33. همان، ق 55، 69 و 329.
34. همان، ق 46، 218، 347، 429.
35. همان، ق 6، 138، 438.
36. همان، ق 222.
37. همان، ق 6، 64، 132، 224، 250، 294، 417،
38. همان، ق 3، 53، 65، 154، 311، 320، 333، 338، 381.
39. همان، ق 308، 370 و 460.
40. شوماخر، ای. اف.، کوچک زیباست، ص 25.
41. همان.
42. همان، ص 24.
43. وبر، ماکس، اقتصاد و جامعه، صص 8 – 107.
44. واخ، یوآخیم، جامعه شناسی دین، ص 52.
45. همان.
46. رابینسون، جون، آزادی و ضرورت، مقدمه ای بر مطالعات جامعه، ص 143.
47. همان.
 

فهرست منابع
- بلوخ، مارک، جامعه فئودالی، م: بهزادباشی، انتشارات آگاه، 1363.
- ترنر، برایان، ماکس وبر و اسلام، م: سعید وصالی، تهران، نشر مرکز، 1379.
- رابینسون، جون، آزادی و ضرورت، م: علی گلریز، تهران، شرکت سهامی کتاب های جیبی، 1358.
- سن، آمرتیا، اخلاق و اقتصاد، م: حسن فشارکی، نشر و پژوهش شیرازه، تهران، 1377.
- شمس الدین، محمد مهدی، جستجویی در نهج البلاغه، م: محمود عابدی، تهران، بنیاد نهج البلاغه، 1361.
- شوماخر، ای. اف.، کوچک زیباست، م: علی رامین، تهران، سروش، 1365.
- مک لگان، پاتریشیا؛ نل، کریستو، عصر مشارکت، ویراسته پرویز پیران، تهران، دفتر نشر پژوهشهای فرهنگی، 1380.
- واخ، یواخیم، جامعه شناسی دین، م: دکتر جمشید آزادگان، تهران، سمت، 1380.
- وبر، ماکس، اقتصاد و جامعه، م: منوچهری؛ ترابی نژادی؛ عمادزاده، تهران، انتشارات مولی، 1374.
- فصل نامۀ Encounter، پژوهش های سیاستگزاری و نوآوری های توسعه، نشر کمیته عالی سازمان ملل، دهلی نو.
- نهج البلاغه، ترجمه و شرح فیض الاسلام، انتشارات فیض الاسلام.
منبع: سالنمای النهج 18 – 17 / پاییز / 1385
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان