1-مقدمه
منابع انسانی با ارزش ترین منبع سازمانی در فرآیند خلق ثروت می باشند که مهمترین اهداف بنگاه اقتصادی در جهت حداکثر نمودن ارزش بنگاه و ثروت مالکان و تأمین خواسته ها و انتظارات ذینفعان است. نقش مؤثر نیروی انسانی را می بایست در نقش و کارکرد مدیریت تبیین نمود. (رهنمای رودپشتی و محمدزاده، 1387: 14)
کسانی که کم وبیش با مسائل اقتصادی سروکار دارند، می دانند که بنگاه های اقتصادی معمولا از کارگران به منزله یکی از عوامل مهم و مؤثر در امر تولید استفاده می کنند، صرف نظر از این که عامل کار را در تولید از دیگر عوامل تولید مهمتر بدانیم یا نظر دیگری داشته باشیم، موضوعات و مسائلی دربارۀ عامل کار در تولید وجود ندارد که پرداختن به آنها در محدودۀ اقتصاد کار یا اقتصاد نیروی انسانی قرار نگیرد. (سبحانی، 1372: 5) هر سازمانی که موضوع پرورش منابع انسانی یعنی یافتنن، آموزش، به کارگیری استعدادها و توانمندسازی منابع انسانی خود را جدی بگیرد، در زمینه فعالیت خود کامیاب شده و کارکرد و دارایی آن نیز افزایش خواهد یافت. بزرگی هر سازمان به اندازه کسانی است که برای آن کار می کنند. رشد کسب کار و کار بر محور کارکنان آن دور می زند، و یا کامیابی یا شکست آن به یافتن مردمانی شایسته و مناسب بستگی دارد که برای انجام دادن کارهای آن پیدا می شوند. (ماتسوشیتا، 1372: 8) رهبر معظم انقلاب در سال های اخیر با نام گذاری سال ها گام بلند دیگری در مأیوس کردن دشمنان انقلاب اسلامی برداشته اند و ملت استوار ایران را در مقابله با هرگونه تحریم ها و تهدیدها بسیج کرده اند. حال با شروع سال جدید و موج تحریم ها و تهدیدهای دشمنان، معظم له با نام گذاری این سال به نام تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی بار دیگر ثابت کرده اند که ایران اسلامی بر مواضع خود در دستیابی به فناوری های روز دنیا به هیچ وجه کوتاه نمی آید و با تمام قدرت در راه رسیدن به کامل ترین و بهترین فناوری های روز دنیا تلاش می کند. روشن است که یکی از بزرگترین حربه های دشمنان در مقابل موج خروشان ملت ایران تحریم های متعددی است که به مرحله اجرا گذاشته اند و برای مقابله با این تحریم ها، تولید ملی یکی از بهترین راه های موجود است که می تواند امید دشمنان را تبدیل به یأس و ناامیدی کند. منابع انسانی خلاق و توانمند به عنوان مهمترین عنصر تولید ملی نقش تعیین کننده ای را در پیشبرد اهداف و سیاست های کلان کشور ایفا می کند.
شکی نیست که یکی از کامیابی های انقلاب اسلامی زنده کردن نگاه ملی و استقلال طلبی و خودباوری در عرصه های اقتصاد و دانش است. این روحیه و دیدگاه اگرچه در دوره های مختلف فراز و فرودهایی داشته، اما بر همان صراط مستقیم استوار مانده است. هدف گذاری امسال نیز فرصتی بس مغتنم برای تقویت سرمایه و نیروی کار داخلی و در نهایت کشاورزی و صنعت و در یک کلمه تولید ایرانی می گردد؛ تولیدی که سفیر هویت و توان اقتصادی کشور و نشان قوت علمی و مدیریتی این سرزمین و کمک کار استقلال و عزت سیاسی ملت ما است.
در این مقاله پس از تشریح تولید ملی از بعد اقتصادی، مهمترین عوامل مؤثر در تولید ملی مورد بحث قرار می گیرد. سپس اهمیت و ضرورت منابع انسانی به عنوان مهمترین و اصلی ترین رکن تولید مورد بررسی قرار می گیرد.
2-تولید ملی و درآمد ملی
از آن جایی که در این مقاله به بررسی اهمیت منابع انسانی در تولید پرداخته می شود لذا لازم است تا در ابتدای بحث مطالبی را در مورد تولید ملی از دیدگاه اقتصادی بیان کنیم تا مطالب قابل فهمتر و روان تر گردند. بحث تولید ملی در اقتصاد کلان مطرح است. اقتصاد کلان بررسی فعالیت های اقتصادی در سطح یک کشور می باشد. (نظری، اقتصاد کلان، 1388: 13)در حالی که اقتصاد خرد، بررسی فعالیت های اقتصادی در سطح بنگاه ها و افراد می باشد. (نظری، اقتصاد خرد، 1388: 12)در اقتصاد کوچکترین واحد تولیدکننده را بنگاه و کوچکترین واحد مصرف کننده، خانوار است. برای به دست آوردن درآمدی که مصرف کنندگان را قادر به تقاضا برای کالاها و خدمات تولید شده در جامعه کند، یک یا چند عضو از هر خانوار باید منابعی را که در اختیار دارند عرضه کنند. این منابع شامل نیروی کار فیزیکی، نیروی کار فکری و داراییها(به صورت مختلف و متنوع آن)است. همچنین می توان سازمان دهندگان یا مدیران را نیز به عنوان بخشی از نیروی کار ماهر به حساب آوردکه مانند بقیۀ نیروی کار، خدمت خود را به صورت سازماندهی و مدیریت در تولید ارائه می دهند. (روزبهان، 1388: 14)
در اقتصاد کلان به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که امکانات محدود یک کشور مثل سرمایه، بودجه، زمین و...چگونه تخصیص یابد تا برای رسیدن به اهداف جامعه(همچون تولید، اشتغال، بهبود توزیع و درآمد، ثبات قیمت ها و تعادل تراز پرداخت ها و. . . ) بیشترین کمک را بنماید. البته دقت داشته باشید که اهداف جامعه در کوتاه مدت ممکن است با یکدیگر ناسازگار باشند، یعنی اتخاذ یک سیاست ممکن است به تولید کمک نماید ولی به توزیع درآمد لطمه بزند. ناسازگاری بین اهداف اقتصادی جامعه، به پیچیدگی سیاست گذاری در اقتصاد کلان می افزاید. (نظری، اقتصاد کلان، 1388: 13)
2-1-شاخص های اصلی اقتصاد
به طور کلی عملکرد هر اقتصادی را بوسیله سه شاخصه اصلی، رشد تولید ملی(رشد اقتصادی )، نرخ اشتغال و نرخ تورم ارزیابی می کنند. رشد اقتصادی بالا به مفهوم افزایش در تولید کالاها و خدمات در سطح ملی و به معنای رفاه اقتصادی بیشتر برای مردم است. در شرایط عادی و در طول زمان، تولید ملی تمایل به افزایش دارد. دلیل رشد طبیعی تولید ملی در طی زمان، از یک طرف به دلیل افزایش کمی عوامل تولید نظیر افزایش در نیروی کار و سرمایه فیزیکی است و از طرف دیگر به سبب افزایش کیفی عوامل تولید، یعنی افزایش بهره وری آن ها، به خصوص از طریق ارتقا و بهبود تکنولوژی در سطح ملی است. (روزبهان، جلد دوم، 1388: 15) همچنین طبق قانون اوکان (اقتصاددان معروف آمریکایی)رابطه مستقیمی بین افزایش تولید ملی و میزان اشتغال وجود دارد. به عبارت دیگر، برای افزایش تولید ملی احتیاج به استفاده بیشتر از عوامل تولید است. از طرفی دیگر، در مواقع رونق اقتصادی(یعنی تمایل به بسط تولید)تقاضا برای عوامل تولید بیشتر می شود. به بیان روشنتر رابطه مستقیمی بین تولید ملی و اشتغال، و یا رابطه معکوسی بین تولید ملی و بیکاری وجود دارد. (روزبهان، جلد دوم، 1388: 18)
2-2-کارگزاران اقتصادی و وظایف آنها در اقتصاد کلان
فعالیت های اقتصادی در جامعه توسط کارگزاران اقتصادی صورت می گیرد. کارگرازان اقتصادی، اشخاصی هستند که فعالیت های اقتصادی انجام می دهند. در اقتصاد کلان، کارگزاران اقتصادی را به چهار دسته تقسیم می کنند: 1-خانوارها؛ 2-بنگاه ها؛ 3-دولت؛ 4-خارجیان.
در اقتصاد کلان برای هرکدام از کارگزاران نقش ها و وظایف زیر را قائل می باشند: خانوارها، صاحبان عوامل تولید(نیروی کار، زمین، سرمایه و. . . می باشند. خانوارها عوامل تولید را در اختیار بنگاه ها قرار می دهند و به ازاء آن درآمد کسب می کنند. سپس این درآمد را صرف خرید کالاهای مصرفی (مخارج مصرفی) و پس انداز می کنند. بنگاه ها، عوامل تولید را از خانوارها می گیرند، و کالا و خدمات تولید می کنند، سپس این کالا و خدمات را به فروش می رسانند. نقش اقتصادی دولت نیز این است که مالیات را دریافت می کند و آن را خرج می کند. خارجیان نیز اشخاصی هستند که در خارج از مرزهای ملی با آنان روابط اقتصادی (صادرات6و واردات7)داریم.
برای این که از مدل ساده ای شروع کنیم، ابتدا فرض می کنیم که در جامعه ای فقط خانوار ها و بنگاه ها وجود دارند...تولید ملی: مجموع ارزش پولی تمامی کالاها و خدمات تولید شده در اقتصاد در طول یک سال است. عوامل تولیدی که خانواده ها در اختیار بنگاه ها برای تولید محصولات و خدمات قرار می دهند عبارتند از: نیروی انسانی، زمین، سرمایه و مدیریت و بنگاه ها نیز در ازای آن ها پرداخت هایی از قبیل دستمزد، اجاره، بهره و سود انجام می دهند. (روزبهان، جلد اول، 1388: 15)
2-3-روش های محاسبه تولید ملی
1-روش ارزش افزوده (تولید): ابتدا ارزش افزوده همه کالاها و خدمات تولید شده در داخل را محاسبه می کنند و پس از کسر کارمزد احتسابی تولید ناخالص داخلی به قیمت عوامل به دست می آید.
ارزش افزوده هر کالا یا خدمتی برابر است با ارزش آن کالا یا خدمت منهای ارزش کالاها و خدمات واسطه ای به کار رفته در آن.
2-روش مخارج(هزینه): ارزش تولید کل برابر با مخارج کل است و رابطه مخارج کل تولید کل، رابطه ای است که همیشه در اققتصاد برقرار می باشد. بنابراین می توان مخارج کل یا هزینه کل را در کشور محاسبه نمود که در حقیقت همان ارزش تولید کل کشور می باشد. استدلال این روش این است که هرچه در کشور تولید می شود، به نحوی خرج می شود، پس باید از روش مخارج کل (هزینه کل )با ارزش تولیدات کل برابر شود.
3-روش درآمدی: ارزش کالاها و خدمات نهایی تولید شده در کشور همان ارزش افزوده است، که به صورت درآمد، بین عوامل تولید، توزیع می شود. بنابراین اگر مجموع درآمدهای ایجاد شده در کشور را برآورد کنیم، درآمد ملی کشور به دست می آید که از این طریق می توانیم، به سایر شاخص های حساب های ملی برسیم.
در محاسبات از طریق روش های فوق ممکن است اختلافاتی نمایان گردد که آن را به حساب اشتباهات آماری قرار می دهند. در آمارهای ایران در محاسبه تولید از روش هزینه(مخارج)، رقمی به نام اشتباهات آماری(یا تغییر در موجودی انبار)وجود دارد که دلیل آن مسأله فوق می باشد. (نظری، اقتصاد کلان، 1388: 45-40) در ایران، بانک مرکزی، حساب های ملی ایران را به دو روش ارزش افزوده و مخارج، برآورد و منتشر می نماید. جهت آشنایی و درک بیشتر، نمونه ای از جداول حساب های ملی ایران را که بانک مرکزی منتشر می کند. شامل اشتباهات آماری می باشد.
3-اهمیت تولید ملی از منظر قرآن کریم
اهمیت تولید ملی را می توان در آیات متعددی از قرآن کریم مشاهده کرد. قرآن کریم در مورد قرار نگرفتن جامعه اسلامی تحت سلطه بیگانگان می فرمایند: «و خداوند هرگز بر (زیان)مؤمنان، برای کافران راه (تسلّطی)قرار نداده است. »[1]خداوند در این آیه شریفه با صراحت تمام بیان می کند که جامعه اسلامی باید در صدد باشد که در زیر سلطه بیگانگان و دشمنان قرار نگیرد. امام خمینی(ره)وابستگی اقتصادی را منشأ تمام وابستگی ها و در نتیجه قرار گرفتن در تحت سلطه بیگانگان می دانند. ایشان می فرمایند: «اگر ما یک وابستگی اقتصادی داشته باشیم این موجب می شود که وابستگی سیاسی هم پیدا بکنیم، وابستگی نظامی هم پیدا بکنیم، مملکتمان باز برگردد به آن حالتی که سابق بود. »[2] پس برای این که بیگانگان سلطه ای بر جامعه اسلامی نداشته باشند باید به مرحله ای از تولید برسیم که کلیه کالاهای مورد نیاز جامعه در کشور تولید شود و نیازی به کشورهای بیگانه برای واردات بعضی از محصولات نداشته باشیم. قرآن کریم می فرمایند: «و هرچه در توان دارید از نیرو بسیج کنید. »[3]منطق قرآن کریم این است که هیچ گاه در برابر ظلم و ستم کوتاه نیایید و قدرت خود را برای مقابله هرچه تمام تر با آنها بسیج کنید. مقام معظم رهبری امسال را سال تولید ملی نام گذاری کردند و صراحتا فرمودند: «ممکن است آمریکا خطرهایی برای کشورهای دیگر ایجاد کند؛ ممکن است دیوانگی کنند. البته من همین جا بگویم؛ ما سلاح اتمی نداریم، سلاح اتمی هم نخواهیم ساخت، اما در مقابل تهاجم دشمنان-چه آمریکا و چه رژیم صهیونیستی-برای دفاع از خودمان، در همان سطحی که دشمن حمله کند، به آنها حمله خواهیم کرد. »[4]
مسلم است که یکی از بزرگترین عوامل برای مقابله با تهدیدات دشمنان رسیدن به مرحله ای است که نیازهای جامعه اسلامی در درون کشور تولید شود و نیازی به کشورهای دیگر وجود نداشته باشد. خداوند متعال در آیات الهی به این حقیقت اشاره می کند که چشم داشتن به امکانات دیگران یکی از مهمترین عوامل سقوط یک جامعه است. جامعه ای که با وجود دارا بودن امکانات و استعدادهای فروان به امکانات دیگران چشم داشته باشد این جامعه نمی تواند از عزت کافی برخوردار باشد و برای بهره وری از امکانات دیگران باید در برابر آنها سر تعظیم فرود بیاورد و در برابر آنها خضوع و خشوع کند. خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) توصیه می کند تا به امکانات دیگران چشم نداشته باشد، «و زنهار به سوی آنچه اصنافی از ایشان را از آن برخوردار کردیم(و فقط)زیور زندگی دنیاست تا ایشان را در آن بیازماییم، دیدگان خود مدوز، و(بدان که )روزی پروردگار تو بهتر و پایدارتر است. »[5]
همچنین بیان می کند که در برابر امکاناتی که به دیگران داده ایم شما بر توانایی ها و امکانات خود تکیه کنید نه این که خود را با کشورها و شخصیت های مختلف مقایسه کنید و از کمبودهای خود غمگین و ناراحت بشوید چرا که این طرز تفکر نشانه عدم رشد کافی و احساس حقارت درونی و کمبود همت می باشد. ملتی که می خواهد در برابر مستکبران دنیا با عزت و سربلندی قد علم کند به جای این که مدام خود را با سرمایه ها و پیشرفت های آنها مقایسه کند، نیروی فکری و جسمانی خویش را در راه رشد و ترقی خویشتن به کار می گیرد، و به خود می گوید من چیزی از دیگران کمتر ندارم و دلیلی ندارد که نتوانم از آنها پیشرفت بیشتری کنم، من چرا به امکانات و پیشرفت های آنها که آن هم فقط در جهت مادی است و در بحران معنویت دست و پا می زنند، چشم بدوزم من خودم بهتر و بیشتر تولید می کنم.
اسلام توصیه می کند که تولیدگران باید کار خود را جهاد و عبادت در راه خدا بدانند. قرآن می فرماید که بعد از نماز جمعه، به دنبال کار بروید که همانا توجه به اهمیت تولید را بیان می دارد. اسلام با قمار مخالف است و آن را حرام می داند زیرا در این بین تولیدی صورت نگرفته است، دارایی راکد است و تلاشی برای تولید صورت نگرفته است. ائمه اطهار نیز کار کشاورزی انجام می دادند. در حدیث آمده است فردی که در حال عبور از راهی بود امام صادق (ع)را در حال کار کردن بر روی زمین کشاورزی دید که از شدت خستگی عرق از بدنش جاری شده است. آن شخص جلو رفت تا امام را نصیحت و از کار منع کند. اما امام صادق (ع)در جواب او گفت: کار (کشاورزی) کردن عبادت است.[6] آیت اللّه مدرس به تولید ملی اهمیت می دادند و می گفت تمام لباس هایم ایرانی است. حتی گاندی رهبر هند، زمانی که هزاران کیلومتر از وطن خویش فاصله گرفت تنها نمک کشور خودش را مصرف می کرد. این سخنان اهمیت تولید ملی را بیان می کنند تا کشور به اتکا بر توان و نیروی انسانی خود قله های پیشرفت را طی کند.
4-عوامل اصلی در تولید
بی گمان پس از استقرار انسان در زمین، نخستین گامی که او برداشت، تصرفات خلاقانه در موجودات زمینی برای بهره مندی بهتر از آن بود. این گونه است که انسان با صفات و عناصری چون خلاقیت، فعل، علم و مانند آن دست به هنری زد که از آن به تولید در علم اقتصاد یاد می شود؛ زیرا در منابع زمینی برای مقاصد خود، تغییراتی ایجاد کرد تا بهتر بتواند از آن استفاده کند. این تغییرات مثبت که انسان در هریک از منابع زمینی ایجاد کرده به عنوان آبادانی، گامی برای بهره مندی بهتر از موجودات زمینی برای رشد و تکامل و تعالی خود بوده است.
عوامل اصلی در تولید را می توان به دو دسته تقسیم کرد: الف)سرمایه انسانی ب)سرمایه مادی.
از سرمایه انسانی گاه به عنوان منابع انسانی یا همان کار یاد می شود. از سرمایه مادی به عنوان منابع مادی و ثروت و مانند آن سخن به میان می آید. اگر دو عنصر سرمایه انسانی و مادی وجود نداشته باشد، هرگز چیزی به عنوان تولید یا فرآوری تحقق نخواهد یافت. ازاین رو تولید را برآیند طبیعی کار و سرمایه یعنی سرمایه انسان و مادی دانسته اند؛ زیرا این انسان با عناصری چون خلاقیت، فعل و کار، اندیشه و فکر خود، در منابع مادی تصرف و تغییرات مثبتی را ایجاد می کند که به کالایا خدمات می انجامد و زمینه بهره مندی بشر از آن کالا را به شکل مناسب و مطلوبی فراهم می آورد. بنابراین، عناصر اصلی در تولید، کار و سرمایه است که می بایست وجود داشته باشد. اختلال و یا فقدان هر یک به معنای فقدان تولید خواهد بود.
الف)سرمایه و منابع انسانی
نیروی کار اصلی ترین و مهم ترین عامل تولید است و در اصل یکی از عواملی است که می تواند تا اندازۀ زیادی محدودیت ها و کمبودهای فیزیکی و مادی را در دیگر عوامل جبران کرده و به افزایش تولید، کمک اساسی کند؛ به عبارت دیگر، نیروی کار، فقط در توانایی فیزیکی کارگر خلاصه نمی شود. هر کارگر در واقع ترکیبی از اجزای مادی و کیفی است که به گواهی تاریخ، تفکر انسان بسیاری از کاستی ها و محدودیت های مادی را با تکیه بر نیروی فکر و استعداد انسانی، یا بر طرف کرده، یا کاهش داده است. (سبحانی، 1372: 14) در حقیقت تولید اقتصادی از دو نظر به منابع انسانی و کار او بستگی دارد؛ از نظر ایجاد تغییرات به کار بدنی و فیزیکی و از نظر چگونگی تغییرات مثبت به نیروی کار فکری بشر متکی است. ازاین رو منابع انسانی و کار انسان، مهمترین جایگاه و اهمیت را در تحقق معنا و مفهوم می یابد که کار فکری در کنار کار بدنی انسان، به چیزی که از آن به منابع مادی یاد می شود تعلق گیرد. انسان با اندیشه و فکر خود تغییرات مثبت در منابع مادی را شناسایی می کند و سپس با مهندسی، آن تغییرات را با کار بدنی انجام می دهد. آنچه امروزه به نام تکنولوژی مطرح است، مگر چیزی غیر از تبور عینی و تحولات شگرف فکر انسان در تسلط بر طبیعت است؟حتی مدیریت که به منزلۀ عامل تولید ذکر می شود در واقع، توان نیروی کار در اداره کردن بنگاه اقتصادی و. . . است. (سبحانی، 1372: 15) آنچه بیش از هر چیز در سال های اخیر در کشورهای پیشرفته مورد توجه قرار گرفته، سرمایه انسانی بوده است. منابع انسانی دو نقش اصلی در تولید و رشد اقتصادی به عهده دارند:
*نقش کار به عنوان یک عامل اولیه تولید؛
*نقش انسانی به عنوان یک عامل فراتر از کار و سایر عوامل تولید.
امروزه دیگر کار به عنوان یک عامل کمی در تولید و توسعه مطرح نیست بلکه توجه به کیفیت و کارآیی نیروی کار و افزایش بهره وری به دلیل آثار و نتایج سودمند آن بسیار زیاد می باشد. به طور مثال بازسازی ژاپن در سال های بعد از جنگ جهانی دوم به طور عمده به اتکای سرمایه انسانی گسترده آن کشور بود نه سرمایه های وارداتی از خارج یا منابع مادی آن کشور. (مردوخی، 1368: شماره 3) مطالعات انجام شده نشان می دهد که علل عقب افتادگی کشورهای توسعه نیافته، به طور اساسی ناشی از تأثیر پدیده بهره وری پایین می باشد. بنابراین رشد بالای بهره وری به خصوص بهره وری نیروی کار، همه فعالیت های اقتصادی و اجتماعی را تحت تأثیر قرار خواهد داد. افزایش بهره وری نیروی کار در بخش صنعت بر روی ظرفیت تولیدی، کیفیت کالای تولید شده، کاهش هزینه ها، کاهش قیمت ها و بررسی سرمایه گذاری اثر می گذارد. بهبود بهره وری می تواند از درون دامنه گسترده ای از برنامه ها سرچشمه گیرد. برنامه هایی که توقعات عملکرد، شرح شغل و وظیفه های شغل را روشن می سازد نه تنها به کار می انجامد، که در بهتر کردن بهره وری نیز مؤثر و کارساز است. با نگاهی به مراحل تمدن بشری مشخص می شود که نقش نیروی انسانی از نیروی کار ساده(قدرت بازو و کار میکانیکی)به سرمایه انسانی (دانش و مهارت)که اصلی ترین عامل تولید به شمار می رود، تکامل یافته است. امروزه این حقیقت مسلم شده است که تزریق مقادیر زیادی از سرمایه های فیزیکی و مادی به کشورهای جهان سوم لزوما موجب تسریع روند توسعه آنها نشده است، بلکه تنها کشورهایی که از یک سازمان کار آمد و درعین حال از سرمایه های انسانی متخصص برخوردار بوده اند، توانسته اند سرمایه فیزیکی و مادی را به نحو مناسب جذب و در تسریع روند رشد آن را به کار گیرند. سرمایه گذاری در نیروی انسانی و اعتلای کیفیت نیروی کار یکی از زمینه ها و راههای اصلی و اساسی افزایش بهره وری و تسریع رشد اقتصادی جامعه است. در بررسی های اقتصادی می توان گفت که سرمایه انسانی یک مفهوم کاملا اقتصادی است در واقع خصوصیات کیفی انسان، نوعی سرمایه است؛ چرا که این خصوصیات می تواند موجب بهره وری و تولید بیشتر و درآمد و رفاه بیشتر شود.
ب)سرمایه و منابع مادی
سرمایه به دو شکل در تولید نقش ایفا می کند:
*سرمایه به عنوان ثروت و پشتوانه کار؛
*سرمایه به معنای منابع تولید و مواد خام.
تولیدگر همان گونه که به سرمایۀ انسانی به دو شکل سرمایه فکری و سرمایه فیزیکی و بدنی نیاز دارد، لازم است تا ثروتی در اختیار داشته باشد تا بتواند منابع انسانی را به کار گیرد و آن را فعال سازد و یا منابع مادی را تهیه و در اختیار گیرد تا با فعالیت و کار انسانی در منابع مادی تغییرات مطلوب و مناسبی را انجام دهد.
نظر عده ای دربارۀ چگونگی ایجاد ثروت این است که ثروت ترکیبی است از ماده (طبیعت و نیروی جسمانی کارگر) و فکر و چون میزان ماده محدود است و امکان افزایش ندارد، بشر ناگزیر است به وسیلۀ فکر مواد و قوای طبیعی را به طور مناسبی باهم ترکیب کند و ثروت به وجود آورد؛ از این رو در تحلیل نهایی می توان گفت که فکر تنها منشأ تولید ثروت است؛ یعنی اساس کار در افزایش تولید ثروت، ترقی فنی؛ و مبنای ترقی فنی، پیشرفت فکری است و در حقیقت پیشرفت فنی و به دنبال آن افزایش تولید ثروت، چیزی نیست جز تجسم فکر خلاق بشر و دانش وی در واقعیت های بسیاری از کشورهای جهان دارای مواد خام و منابع مادی هستند. به عنوان نمونه کشورهای آفریقایی غنی ترین منابع مادی را در اختیار دارند و با آن که حتی نیروی انسانی در حد مطلوبی را نیز دارا می باشند، ولی به سبب فقدان سرمایه نخستین یعنی ثروت و پشتوانه کار و تولید، نمی توانند از منابع خام خود استفاده کرده و آن را فرآوری نمایند و به تولید محصولات برسانند. در برخی دیگر از کشورها، منابع انسانی و حتی ثروت و سرمایه در اختیار است، ولی فاقد منابع مادی و خام است تا بر آن، کار اقتصادی و تولید و فرآوری انجام گیرد. به عنوان نمونه ژاپن و بسیاری از کشورهای اروپایی فاقد منابع خام مادی هستند.
کشورهایی می توانند سخن از استقلال همه جانبه بزنند که از نظر اقتصادی دارای استقلال اقتصادی باشند و از سرمایه انسانی (فکری و بدنی )و سرمایه مادی (ثروت و منابع خام) برخوردار باشند.
خداوند در آیاتی از قرآن همچنان که از انسان ها می خواهد تا از سرمایه های انسانی خود بهره گیرند و به آبادانی زمین بپردازند، همچنین خواهان سرمایه گذاری از ثروت و مالی می شود که در اختیار ثروتمندان است. یکی از دلایل مخالفت اسلام با مسئله تکاثر و جمع و کنز آن (سوره تکاثر) لزوم سرمایه گذاری مال و ثروت در تولید است. همچنین خداوند خواهان آن است که منابع خام که گاه از آن به انفال و فی نیز یاد می شود، در اختیار دولت اسلامی باشد، زیرا این امکان را به دولت می بخشد تا با سرمایه گذاری آن در تولید و آبادانی زمین، امکان بهره وری و بهره مندی بیشتر مردم را فراهم آورد. از نظر اسلام سرمایه گذاری ثروت و منابع، امری بسیار پسندیده و اسلامی و محبوب است و هرگونه تکاثر و ذخیره ثروت و مال و عدم گردش آن جایز نمی باشد. اصولا وضع برخی از قوانین چون خمس و زکات دارای حکمت های متعدد و متنوعی است که یکی به خاطر جلوگیری از کنز آن است؛ زیرا به این شکل گردش ثروت و سرمایه انجام می گیرد و ثروت و مال در تولید به کار گرفته می شود.[7]
از نظر قرآن ثروت اندوزی و عدم به کاراندازی آن در حوزه تولید اقتصادی، عامل مهمی در زوال و فروپاشی جامعه است و تحولات منفی و بحران اجتماعی را در جوامع بشری سبب می شود.[8] از این رو خواهان گردش سرمایه و ثروت در بازار کار و تولید می شود تا زمینه رشد اقتصادی و بهره مندی عمومی از ثروت و سرمایه فراهم آید.
به هرحال، از نظر اسلام و قرآن، تولید اقتصادی برآیند کار و سرمایه ای است که می بایست بدرستی شناخته و به کار گرفته شود تا رشد اقتصادی و شکوفایی تمدنی فراهم آید. ازاین رو رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت اما خامنه ای، خواهان توجه به تولید ملی در سایه سار حمایت از کار و سرمایه ایرانی می شود تا اقتصاد اسلامی مستقل در کشور شکل گیرد و ایران اسلامی بتواند استقلال همه جانبه خود را تضمین و حمایت کند و الگویی برای جهانیان معرفی نماید. (پوریا، 1391: 6)
5-عوامل رشد اقتصادی
سه عامل اساسی در میزان رشد اقتصادی یک کشور وجود دارند که عبارتند از:
الف)رشد نیروی کار ب)رشد سرمایه موجود ج)پیشرفت تکنیکی افزایش در تعداد افرادی که کار می کنند، رشد نیروی کار خوانده می شود که در نهایت منجر به رشد اقتصادی کشور می گردد. لذا این مسئله در جای خود می تواند باعث افزایش تولید سرانه گردد و همچنین تأثیر بالقوه ای در رفاه اجتماعی داشته باشد. (یارمند، 1372: 223)رشد نیروی کار خود به فاکتورهای زیر بستگی دارد: افزایش طبیعی جمعیت: از طریق افزایش میزان تولید به میزان مرگ در نظر گرفته می شود. مهاجرت بین المللی: رفت وآمد مردم بین کشورها به میزان زیادی که از طریق درجۀ پویایی نیروی کار بین ممالک معین می شود. میزان مشارکت: نسبت بین جمعیت فعال از نظر اقتصادی به کل جمعیت را میزان مشارکت گویند. (یارمند، 1372: 224)رشد اقتصادی موقعی رخ می دهد که:
*تعداد ماشین آلات و تجهیزات (سرمایه فیزیکی)مورد استفاده در اقتصاد افزایش یابد؛
*منابع طبیعی اضافی کشف شود؛
*متوسط سطح مهارت یا کارآیی نیروی کار افزایش پیدا کند؛
*تکنولوژی یا دانش اجتماعی گسترش یابد. (سبحانی، 1372: 90)
بیشتر کشورهای دنیا رشد اقتصادی را به عنوان هدف اصلی خود در نظر می گیرند زیرا:
رشد اقتصادی به افزایش زندگی استاندارد می انجامد. از آن جا که رشد اقتصادی موجب بالا رفتن درآمد واقعی سرانه می گردد، بنابراین مقادیر بهتر و یا کیفیت بهتر کالاها و سرویس ها در دسترس هر مصرف کننده قرار می گیرد. رشد اقتصادی می تواند باعث برطرف کردن فقر شود. موجب توزیع مجدد درآمد می شود بدون آن که فردی متضرر گردد. روی این نکته بایستی تأکید کرد که رشد اقتصادی لزوما به تنهایی نمی تواند توزیع درآمد را بهبود بخشد. هنگامی که رشد اقتصادی به وقوع می پیوندد امکان دارد که تغییر توزیع درآمد به عنوان تلاشی در جهت انجام مساوات بیشتر باشد بدون آن که فردی متضرر گردد. (یارمند، 1372: 225)
6-اهمیت و ارزش منابع انسانی در سازمان
بدون شک منابع انسانی شریفترین، مهمترین و با ارزشترین عوامل تولید هستند که به کمک وسایل و امکانات مادی به اهداف و خواسته های سازمان، که همانا تولید محصولات(کالاها یا خدمات )باشد، جنبۀ تحقق می بخشد. از آنجا که نیروی انسانی شامل عوامل غیر قابل لمس و زیبایی زندگی انسان ها می شود، لذا نمی توان آن را با همان ترازویی که ارزش ماده و کالای اقتصادی مورد سنجش قرار می گیرد، سنجید. لذا بایستی مقدار مؤثر و مورد لزوم نیروی انسانی را برمبنای معنویت و به عنوان آن نیروی اقتصادی که دارای انگیزش عالی، مترقی و آزموده است مورد ارزیابی قرار داد. انسان مهمترین سرمایه سازمان است. چنان چه عامل انسانی را از سازمان حذف کنیم، آن چه باقی می ماند، یعنی عوامل و امکاناتی چون ساختمان ها، ماشین آلات، تجهیزات، دودکش ها، ابزار و ادوات، مواد و غیره به خودی خود قابل استفاده نبوده و ارزش نخواهند داشت. انسان است که به آنها روح دمیده و از آن ها در جهت ارتقا، بهبود و تکامل زندگی خود استفاده می برد. انسان بزرگترین و با ارزش ترین دارایی سازمان است که هرگز در ترازنامه ها و صورت های سود و زیان شرکت ها منعکس نمی گردد. درحالی که سودآوری سازمان با انسان است و انسان ها پشتوانه موفقیت یک سازمان هستند، با عامل انسانی باید در نهایت عزت و احترام برخورد شود، چرا که سرمایه های مادی، اول آن که به خودی خود قابل استفاده نیست، و دیگر آن که در صورت ضایعات قابل جبران و ترمیم اند. اغلب چنین به نظر می رسد که کارخانه ها و شرکت های مختلف بر اثر نوع و کیفیت برآورده های خود، با یکدیگر رقابت می کنند. گرچه این مطلب به ظاهر درست است، لکن واقعیت قضیه آن است که بگوییم این سازمان ها بیشتر به لحاظ نیروی انسانی، و در رأس آن مدیران، خود با یکدیگر در رقابت هستند نه به خاطر محصولاتشان، چرا که نیروی انسانی آنها محصولات را تولید می کنند و مدیران آن ها هستند که به محیط کارشان چنان روحی می دمند که نیروی انسانی در نهایت باروری، کار کرده و نتیجه آن را به صورت محصولات رنگارنگ و با کیفیت مرغوب برای مصرف کنندگان به بازار عرضه می دارند. در حقیقت کالاها مظاهر اندیشه و کار انسان ها هستند. در پشت محصولات، انسان های خالق و عرضه کننده قرار دارند. (کاظمی، 1370: 16-15)کارگر انسانی است دارای شأن و مقامی والا که با کار خود به سازمان ها حیات می بخشد و در جهت تحقق هدف های مشترک و نفع جامعه گام برمی دارد. (زاهدی، 1390: 70) در جدول شماره(3)پاره ای از تفاوت های اساسی بین عامل انسانی و عامل مادی بیان شده تا به اهمیت و نقش نیروی انسانی در سازمان و یا کارخانه بیشتر پی برده شود.
7-مشارکت منابع انسانی در ارزش افزوده
ارزش افزوده عبارت است از ارزش آن کالا یا خدمت منهای ارزش کالاها و خدمات واسطه ای به کار رفته در آن. (نظری، اقتصاد کلان، 1388: 40) کارکنان ارزش افزوده را ایجاد می کنند. این کارکنان در سطوح مختلف سازمان بینش ها را خلق می کنند، ارزش ها و مأموریت ها را تعریف می کنند، اهداف را تعیین می کنند، طرح های استراتژیک را طراحی و آن طرح ها را مطابق با ارزش های مشخص شده اجرا می کنند، بخش منابع انسانی به خلق ارزش افزوده از طریق جذب کارکنان با شایستگی های لازم و با انگیزه کمک می کند. هم چنین با کمک به خلق یک فرهنگ و محیطی که موجب افزایش کیفیت عملکرد می گردد، در افزایش ارزش افزوده مشارکت می کند. باور این که منابع انسانی می تواند موجب تقویت ارزش افزوده گردد، باعث توجه سازمان به افزایش انگیزه کارکنان، افزایش تعهد آن ها، مهارت ای آن ها و عملکرد و مشارکت آنها می گردد. با سرمایه گذاری روی منابع انسانی و روی مسایلی چون، آموزش، پاداش و منافع کارکنان می توان به ارزش افزودۀ بیشتری دست یافت. بخش منابع انسانی، به وسیله یکی از چهار طریق زیر می تواند پیشگام شود و بهترین بهره برداری را از این فرصت کرده و ارزش افزوده ایجاد کند:
1-از طریق تسهیل تغییر و پیشنهاد استراتژی ها و برنامه هایی برای ایجاد و توسعه فرهنگی از نظر کیفیت بهتر، مشتری محورتر و علمکردگرا و همچنین از طریق ایفای نقشی عمده در اجرای آن استراتژی ها و طرح ها؛
2-از طریق مشارکت ویژه در حوزه های برنامه ریزی منابع انسانی، جذب نیرو، آموزش و پرورش، مدیریت عملکرد، پاداش و روابط کارکنان؛
3-از طریق تضمین این که به هر طرح منابع انسانی در حوزه هایی چون آموزش و پرورش به دیده یک سرمایه گذاری مناسب نگریسته می شود که بازده آن بالاست و ارزش افزوده ایجاد خواهد کرد؛
4-از طریق ارائه خدمات منابع انسانی به صرفه مثل ایجاد ارزش در قبال پول. (آرمسترانگ، 1384: 160-159)
استعدادهای منحصر به فرد کارکنان مثل عملکرد بهتر، بهره وری، انعطاف پذیری، خلاقیت و توانایی ارائه سطح بالایی از خدمات مستقیم به مشتری از جمله روش هایی هستند که کارکنان می توانند نقش کلیدی در ایجاد موقعیت رقابتی یک سازمان ایفا کنند.
8-بهره وری نیروی کار
از نظر اقتصادی مقدار محصول یا خروجی، تابع عوامل سرمایه یا نیروی کار فرض می گردد. یعنی اگر فرض کنیم: مقدار تولید را با1 Q، مقدار سرمایه را با2 K، و مقدار نیروی کار را با3 L، نشان دهیم آن گاه مقدار تولید عبارت است از مقدار سرمایه و نیروی کار، یعنی: )L و K(-Q لذا افزایش مهارت نیروی کار و یا تغییرات تکنولوژی و یا افزایش مهارت به همراه بهبود تکنولوژی می تواند موجب افزایش مقدار تولید و حرکت (1)- ytitnauQ (2)- latipaC (3)- robaL تابع تولید به سمت بالاتر و در نهایت موجب افزایش بهره وری شود. به طور کلی؛ امروزه نگرش اقتصادی، فنی و فرهنگی نسبت به تولید است پس در آن انسان فعالیت های خود را هوشمندانه و خردمندانه انجام می دهد تا بهترین نتیجه را با کمترین هزینه و در مدت زمان کمتر به دست آورد. (طاهری، 1390: 26)
رشد اقتصادی تنها بستگی به اندازه و میزان نیروی انسانی ندارد، بلکه به کارآیی آن نیز بستگی دارد. بهبود در کیفیت نیروی انسانی موجب می شود که از یک طرف عامل کار، ماهرتر و کارآزموده تر گردد و از طرف دیگر بهبود و پیشرفت در دانش و تکنولوژی نیز سبب می شود تا عامل سرمایه کاراتر و مولدتر گردد. هر قدر نیروی کار از آموزش بیشتری بهره جوید و هر قدر این آموزش مفیدتر باشد، بهبود در کیفیت نیروی کار در افزون ساختن میزان تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت، زیرا تولید تأثیر بیشتری خواهد داشت، زیرا تولید بیشتر، در گرو نیروی کار ماهر و آموزش دیده است. به این دلیل که آن دسته از نیروی کار که از تحصیلات و مهارتهای بیشتری برخوردارند، بالقوه عامل تغییر و نوآوری هستند و این امر قدرت رقابت را افزایش می دهد. عامل اصلی نازل بودن سطح رشد اقتصادی در کشورهای در حال توسعه، در حقیقت سرمایه گذاری اندک در سرمایه های انسانی است و تا زمانی که این کشورها آموزش و افزایش سطح مهارت های حرفه ای را ارتقا نداده اند، بازدهی و کارآیی نیروی کار و سرمایه در سطح نازلی باقی می ماند و رشد اقتصادی با کندی و با هزینه های سنگین تر صورت می گیرد. مدیران منابع انسانی یک سازمان می توانند با کاهش هزینه ها یا افزایش تولید و کارآیی، به افزاایش بهره وری و سودبخشی یک سازمان کمک کنند. نمونه هایی از اقدامات مدیران منابع انسانی برای سودبخشی یک سازمان عبارتند از:
1-کاهش اضافه کاری های غیر ضروری با افزایش راندمان کار در ساعات عادی؛
2-اتخاذ تدابیری برای کاهش غیبت و مرخصی های به ظاهر موجه و کنترل آن ها؛
3-طراحی صحیح مشاغل برای جلوگیری از اتلاف وقت کارکنان؛
4-جلوگیری از ترک سازمان با مدیریت صحیح و برقراری روابط انسانی و اجتماعی سالم و فراهم کردن محیط مناسبی که باعث خشنودی و رضایت کارکنان شود؛
5-طراحی یک سیستم بهداشت و ایمنی مؤثر و نظارت دقیق بر آن؛
6-آموزش مهارت های لازم به منظور تربیت کارکنانی که حداکثر بازدهی را داشته باشند؛
7-یافتن و استخدام شایسته ترین فرد ممکن برای هر شغلی و در هر سطحی؛
8-طراحی سیستمی برای پرداخت حقوق و مزایا که بتواند در جذب و نگهداری نیروهای کارا با سایر سازمان ها رقابت نماید؛
9-تشویق متصدیان مشاغل، به گونه ای که زمینه مساعدی برای ابراز نظرهایشان درباره کاهش هزینه ها فراهم آید. (سعادت، 1386: 7) با توجه به حضور و دخالت عامل انسانی در تمام مراحل تولید، مدیریت منابع انسانی می تواند با طراحی برنامه ها و سیستم هایی برای به کارگیری شایسته نیروهای سازمان، نقش مهمی در بقا و کارآیی سازمان ایفا کند. فرماندهان عالی مقام ارتش ها معتقدند که در جنگ ها ابتدا انسان ها مقدم و مهمند، ابزار، ادوات و ماشین های جنگی در درجه دوم اهمیت قرار دارند، و ارتش ها باید به کارآیی نفرات خود افتخار کنند نه به سلاح ها و جنگ افزارهایشان(اعم از کمی و کیفی )؛ زیرا سلاح ها نمی توانند به اندازه افرادی که پشت سلاح ها هستند مؤثر و کارآمد باشند. کیفیت، کارآیی و بهره وری بالا در استفاده از سلاح ها مؤثرتر از خود سلاح هاست، و این واقعیت بزرگی است. (کاظمی، 1370: 18)
9-دانش محوری در تولید
استفادۀ حداکثری از ظرفیت های تولید ملی بدون اشتغال نیروهای انسانی و بلکه ارتقاء آنها از طریق دانش و مهارت ممکن نیست. این نیز جهت دیگری است که تمرکز بر تولید به کاهش بیکاری و فقر، رشد دانش و مهارت ها و افزایش بهره وری نیروی کار منجر می شود. بلکه می توان گفت توانمندی تولیدی مقصدی است که بی شک از راه دانایی محوری می گذرد. تنها در یک حالت افزایش تولید بدون دانش محوری ممکن است و آن بسنده کردن به خام فروشی منابع طبیعی و سرمایه های ملی است که در ظاهر تولید اقتصادی کشور را بالا می برد، اما استفادۀ حداکثری از نیروی انسانی(شاخص اشتغال ) و کیفیت آن(شاخص دانش و مهارت)را تغییر نمی دهد.
10-تولید داخلی تولید اقتدار می کند
رشد توان تولیدی یک نقش منحصر به فردی را بازی می کند و آن نقش توان تولید اقتصادی در اقتدار سیاسی بین المللی است. چندین دهه است که سیادت ظاهری نظم جهانی در دست کشورهایی است که پیش تر در عرصۀ تولید اقتصادی به قدرت تبدیل شده اند. البته گرفتاری این قدرت ها به ظلم ها و فسادهای بزرگ موجب شده که در آینده ای نه چندان دور شاهد زوال هیمنۀ آنها باشیم، اما به هرحال رشد توان تولیدی یک کشور در سرآمدی اقتصادی و در نفوذش در مجامع بین المللی و مصونیت آن در امنیت تأثیری بسزا دارد. اقتصادی که بنیۀ تولیدی ضعیف و وابستگی های راهبردی داشته باشد، توان پایداری بر موضع عزت و مستقل خود ندارد و به زودی در برابر فشارهای خارجی تسلیم خواهد شد. رشد توان تولیدی در عرصۀعلمی و فکری و در حوزه های فرهنگی و محصولات دفاعی- امنیتی و مانند آن، همگی موجب پویایی ظرفیت های داخلی و سرآمدی و اثرگذاری ایران اسلامی در سطح جهانی خواهد شد. رشد تولید همیشه منوط به استفادۀ بیشتر از سرمایه، انرژی، نیروی کار و منابع طبیعی نیست، بلکه وضعیت بهینه آن است که با استفادۀ بهره ور از منابع موجود، تولید بیشتری صورت دهیم؛ اما با توجه پایین بودن نرخ بهره وری در کشور، با راه افتادن لوکوموتیو بهره وری بی تردید قطار تولید ملی نیز توان و سرعتی دو چندان خواهد گرفت.
11-نقش منابع انسانی در تولید ملی در کلام رهبر معظم انقلاب اسلامی
یک بخش مهم از مسائل اقتصادی برمی گردد به مسئلۀ تولید داخلی. اگر به توفیق الهی و با اراده و عزم راسخ ملت و با تلاش مسئولان، ما بتوانیم مسئلۀ تولید داخلی را، آنچنان که شایستۀآن است، رونق ببخشیم و پیش ببریم، بدون تردید بخش عمده ای از تلاشهای دشمن ناکام خواهد ماند. پس بخش مهمی از جهاد اقتصادی، مسئلۀ تولید ملی است. اگر ملت ایران با همت خود، با عزم خود، با آگاهی و هوشمندی خود، با همراهی و کمک مسئولان، با برنامه ریزی درست بتواند مشکل تولید داخلی را حل کند و در این میدان پیش برود، بدون تردید بر چالشهایی که دشمن آن را فراهم کرده است، غلبه کامل و جدی پیدا خواهد کرد. بنابراین مسئله تولید ملی، مسئله مهمی است. اگر ما توانستیم تولید داخلی را رونق ببخشیم، مسئلۀ تورم حل خواهد شد؛ مسئلۀ اشتغال حل خواهد شد؛ اقتصاد داخلی به معنای حقیقی کلمه استحکام پیدا خواهد کرد. اینجاست که دشمن با مشاهدۀ این وضعیت مأیوس و ناامید خواهد شد. وقتی دشمن مأیوس شد، تلاش دشمن، توطئۀ دشمن، کید دشمن هم تمام خواهد شد. بنابراین همۀ مسئولین کشور، همۀ دست اندرکاران عرصۀ اقتصادی و همۀ مردم عزیزمان را دعوت می کنم به این که امسال را سال رونق تولید داخلی قرار بدهند. بنابراین شعار امسال، «تولید ملی، حمایت از کار و سرمایۀ ایرانی»است. ما باید بتوانیم از کار کارگر ایرانی حمایت کنیم، از سرمایۀ سرمایه دار ایرانی حمایت کنیم؛ و این فقط با تقویت تولید ملی امکان پذیر خواهد شد. سهم دولت در این کار، پشتیبانی از تولیدات داخلی صنعتی و کشاورزی است. سهم سرمایه داران و کارگران، تقویت چرخۀ تولید و اتقان در کار تولید است. و سهم مردم-که به نظر من از همۀ اینها مهمتر است-مصرف تولیدات داخلی است.[9]اگر دستهای کارگر، مغزهای کارگر، انسانهای کارآفرین، نیروی انسانی ماهر در یک جامعه ای گرامی داشته شود، آن جامعه پیشرفت خواهد کرد. این که نبی مکرم اسلام دست کارگر را بالا می آورد و می بوسد، این فقط تقدیر از یک شخص نیست؛ این ارزش گذاری است، این درس است؛ به ما می گوید که دست کارگر، تولیدگر و نیروی انسانی آن قدر ارزش دارد که کسی مثل وجود مقدس پیامبر-که همه آفرینش طفیل وجود اوست-خم می شود و دست او را می بوسد؛ این درس به ماست.
کار به معنای وسیع کلمه، شامل کار یدی، کار جسمی، کار فکری، کار علمی، کار مدیریتی، در واقع محور پیشرفت و حرکت و حیات مستمر جامعه است؛ این را باید همه مان بدانیم. اگر کار نباشد، سرمایه، مواد، انرژی، در مواد اولیه، و آن را تبدیل می کند به یک موجود قابل مصرف، تا انسان ها بتوانند از آن استفاده کنند. ارزش کار، اینهاست.
اسلام با کارگر صادق است، روراست است، منطق دارد. کار، ارزش آفرین است؛ ارزش است. در روایتی حتی دانش، مرهون کار می داند.[10] در این روایت-که یک بیان نمادین و سمبلیک است -می فرماید: دانش، کار را صدا می زند؛ اگر کار پاسخ داد، دانش می ماند و توسعه پیدا می کند؛ اگر کار پاسخ نداد، دانش هم می رود. ببینید چه بیان زیبایی است. یعنی پیدایش دانش، پایداری دانش، پیشرفت دانش، وابسته به کار است. اینها منطق است، اینها مبنای فکری است؛ اسلام اینجوری است. اسلام با قشر کارگر، صادقانه برخورد می کند. سرمایه هم عدل کار است. اگر سرمایه نباشد، کار تحقق پیدا نمی کند؛ اینها دو تا بالند، که تولید ملی با این دو بال حرکت می کند. سرمایۀ ایرانی هم احترام دارد، کار ایرانی هم احترام دارد. نتیجۀ سرمایه و کار عبارت است از تولید ملی. این باید تحقق پیدا کند.
ما تا به کار ایرانی و سرمایۀ ایرانی احترام نگذاریم، تولید ملی شکل نمی گیرد؛ و اگر تولید ملی شکل نگرفت، استقلال اقتصادی این کشور تحقق پیدا نمی کند؛ و اگر استقلال اقتصادی یک جامعه ای تحقق پیدا نکرد -یعنی در مسئلۀ اقتصاد نتوانست خودش تصمیم بگیرد و روی پای خود بایستد-استقلال سیاسی این کشور تحقق پیدا نمی کند؛ و اگر استقلال سیاسی یک جامعه ای تحقق پیدا نکرد، بقیۀ حرفها، جز حرف، چیز دیگری نیست. تا یک کشور اقتصاد خود را قوی نکند، پایدار نکند، متکی به خود نکند، مستقل نکند، نمی تواند از لحاظ سیاسی و فرهنگی و غیره تأثیرگذار باشد.[11]
12-نتیجه گیری
عزت و سربلندی یک ملت در پناه استقلال، خودباوری و استفاده از تولید و دسترنج خود شکل می گیرد. از طرفی کشوری که وابستگی به دنیای خارج داشته باشد، نمی تواند در شرایط اضطراری و محدودکننده توانایی های لازم را داشته باشد. شعار سال جاری فرصتی بسیار مغتنم برای تقویت سرمایه اجتماعی و تولیدات ملی است. در تولید ملی علاوه بر توجه به منابع مادی باید توجه خاص و ویژه ای به منابع انسانی داشت. بدون تردید عامل انسانی شریفترین، مهمترین و با ارزش ترین عامل بین عوامل و منابع مختلف تولید می باشد. این عامل به همراه عوامل و امکانات مادی(همچون پول، مواد خام اولیه، ابزار و وسایل، ماشین آلات و تجهیزات، ساختمان و مکان و غیره)به اهداف و خواسته های سازمان ها که ارائه بازده و محصولات با حداکثر کارآیی، به مردم جوامع به صورت کالاها و خدمات است، جنبه تحقق می بخشدد. انسان اشرف مخلوقات و جانشین خداوند بر روی زمین است و دارای خرد، اندیشه، احساس و عاطفه می باشد. منابع انسانی مهمترین عامل در جهت نیل به اهداف سازمانی به شمار می روند، زیرا سایر منابع وارده به سازمان به خودی خود نخواهند توانست اهداف سازمانی را تحقق بخشند. نیروی انسانی به عنوان عامل پویایی و تحول اجتماعی و پیشرفت شناخته شده است. آن چه که می تواند حیات بالقوه و روبه رشد سازمان ها و حکومت ها را تضمین نماید، استفاده از توان و تولید ملی و لازمۀ آن استفاده از نیروی انسانی با انگیزه و حرفه ای می باشد که باعث می شود جوامع بتوانند به سطح قابل قبولی از بهره وری برسند. امید است تولید ملی با بهره گیری از نیروی انسانی متخصص و خلاق در کنار سایر منابع تولید، شاهد اقتدار، پیروزی و سرافرازی کشور عزیزمان ایران اسلامی باشیم.
13-پیشنهادها
*بهره گیری و حمایت از نیروهای انسانی متخصص و خلاق؛
*ارزش نهادن به کار و تلاش و فرهنگ سازی؛
*ایجاد کانون توسعه منابع انسانی ملی برای کل سازمان های دولتی و خصوصی؛
*ایجاد حمایت عمومی و سیاسی از توسعه منابع انسانی؛
*آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی؛
*حفظ و نگهداری نیروی انسانی همراه با دادن امتیازات مورد نیاز نیروی انسانی.
منابع
1- قرآن کریم.
2- نهج البلاغه.
3- پایگاه اطلاع رسانی دفتر مقام معظم رهبری، ri. ienemahk. www.
4- آرمسترانگ، مایکل، (1384)، مدیریت استراتژیک منابع انسانی(راهنمای عمل)، ترجمۀ محمد اعرابی و داوود ایزدی، انتشارات دفتر پژوهش های فرهنگی، چاپ دوم، تهران.
5- پوریا، علی، (1391)، عنوان مقاله: عوامل کلیدی در تولید اقتصادی، روزنامه کیهان، شماره 20204، 1391/2/20، صفحه 6، تهران.
6- روزبهان، محمود، (1388)، تئوری اقتصاد کلان(1)، جلد اول، انتشارات تابان، چاپ سی و چهارم، تهران.
7- روزبهان، محمود، (1388)، تئوری اقتصاد کلان(2)، جلد دوم، انتشارات تابان، چاپ ششم، تهران.
8- رهنمای رودپشتی، فریدون، محمدزاده، نصرت اللّه، (1387)، توسعه منابع انسانی، انتشارات سازمان مدیریت صنعتی، تهران.
9- زاهدی، شمس السادات، (1390)، روابط صنعتی، انتشارات مرکز نشر دانشگاهی، چاپ پنجم، تهران.
10- سبحانی، حسن، (1372)، اقتصاد کار و نیروی انسانی، انتشارات سمت، تهران.
11- سعادت، اسفندیار، (1386)، مدیریت منابع انسانی، انتشارات سمت، چاپ سیزدهم، تهران.
12- طاهری، شهنام، (1390 )، بهره وری و تجزیه و تحلیل آن در سازمان ها، انتشارات نشر هستان، چاپ هیجدهم، تهران.
13- کاظمی، بابک، (1370)، مدیریت امور کارکنان(اداره امور استخدامی و منابع انسانی)، انتشارات مرکز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، تهران.
14- ماتسوشیتا، کونوسکه، (1372)، نخست انسان سپس کالا(عامل انسانی در کسب و کار)، ترجمۀ محمد علی طوسی، انتشارات انجمن مدیران صنایع، چاپ اول، تهران.
15- مردوخی، بایزید، (1368)، عنوان مقاله: نقش سرمایه انسانی در توسعه اقتصادی، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 3، تهران.
16- نظری، محسن، (1388)، اقتصاد خرد، انتشارات نگاه دانش، چاپ بیستم، تهران.
17- نظری، محسن، (1388)، اقتصاد کلان، انتشارات نگاه دانش، چاپ بیستم، تهران.
18- یارمند، محمد سعید، (1372)، عنوان مقاله: رشد اقتصادی و توسعه، کتاب مجموعه مقالات نیروی انسانی متخصص و توسعه، مرکز نشر دانشگاه صنعتی امیر کبیر(پلی تکنیک تهران)، تهران.
پی نوشت ها
[1] سوره مبارکه نساء، آیه 141-
[2] بیانات امام خمینی در جمع انجمن اسلامی کارکنان وزارت صنایع و معادن: 1358-
[3] سوره مبارکه انفال، آیه 60.
[4] بیانات رهبر معظم انقلاب در حرم رضوی: 1/1/1391-
[5] سوره مبارکه طه، آیه 131-
[6] بیانات حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی
[7] سوره مبارکه انفال، آیات 1 و 41، سوره مبارکه حشر، آیات 6 و 7، و آیات دیگر قرآن.
[8] سوره مبارکه محمد، آیه 38-
[9] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال 1391
[10] نهج البلاغه، حکمت 366-
[11] بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در اجتماع کارگران کارخانجات تولیدی داروپخش: