ماهان شبکه ایرانیان

کتاب هفته بنیتا؛ هفته چهارم اسفند ۹۵/ بادبادک‌باز

افغانستان کشوری است که گویی نافش را با جنگ بریده‌اند

افغانستان کشوری است که گویی نافش را با جنگ بریده‌اند. مردانش گویی برای جنگ و مرگ زاده شده‌اند و زنانش هم برای انتظار کشیدن برای آمدن مردانشان یا خبر مرگ آن‌ها. مردمی رنج کشیده که تاریخ در حقشان بسی جفا کرده. افغانستان اما همواره این طور نبوده. در میانه‌ی قرن گذشته، افغانستان دارای اندک ثباتی بود و مردمش می‌توانستند طعم زندگی را بچشند. رمان «بادبادک‌باز» بخشی کوتاه از این دوران ثبات و شور زندگی را تصویر می‌کشد، پیش از آنکه دوباره سایه‌ی عفریت جنگ بر سر این کشور گسترده شود. با بنیتا همراه باشید تا نگاهی گذرا به این اثر در خور تعمق داشته باشیم.

رمان بادبادک باز

«حسن این طوری بود. لعنتی آن قدر بی غل و غش بود که پیش او آدم همیشه حس می کرد ریاکار است.»

این‌ها کلماتی از رمان شاهکار بادبادک‌باز است. این رمان چندین اولین را به دوش می‌کشد. اولین رمان نویسنده‌اش «خالد حسینی»، اولین رمان یک نویسنده‌ی افغان به زبان انگلیسی، اولین رمان یک نویسنده‌ی افغان که برنده‌ی جایزه‌ی گنکور شد، اولین رمان افغان که تبدیل به فیلم شده و ... .

رمان بادبادک ‏باز خواننده را به روزگاری می‌برد که رژیم سلطنتی افغانستان در میان بی‏‌خبری مردم سقوط می‌‏کند و این کشور را درگیر بحران‌هایی می‌کند که تا به امروز شاهد آنیم. اما در این کتاب حوادث سیاسی  فرع است و حاشیه‏‌ای و داستان اصلی، زندگی دو پسر است که با هم در یک خانواده بزرگ می‏‌شوند و از یک پستان شیر می ‏نوشند و دوستی عمیقی بین این دو شکل می‌گیرد. ولی دنیای این دو در عین حال از هم جداست؛ «امیر» که ارباب‌زاده است و مالک خانه و ثروت پدر و «حسن» خانه‌زاد و از قوم هزارَه و پیوسته پامال تاریخ.

رمان بادبادک باز

در دوستی عمیق وکودکانه‌ی امیر، گاه‌گاهی رد خودخواهی و خودبزرگ‌بینی ناشی قوم پشتون بودن دیده می‌شود؛ هرچه باشد حسن شیعه وهزاره‌ای است ودوستی با او برای امیر تحقیر دیگر بچه‌های همسن و سال هم‌قومش را به دنبال دارد. در مقابل، حسن کودکی است که فرودستی خود را پذیرفته اما محبتش به امیر و تعصب و وفاداری‌اش نسبت به او خالصانه است. این رابطه‌ی پیچیده در جریان درگیری برای پس گرفتن بادبادک امیر از چنگ پسران شرور همسایه‌شان با فداکاری پسرک هزاره‌ای و خیانت امیر و نهایتا آزار جنسی حسن توسط «آصف» پسرک دورگه‌ی همسایه به اوج خود می‌رسد.این پشت کردن امیر به دوست تمام عیار خود گناه نابخشودنی است که در سراسر داستان و گذشت سالیان و حتی دور شدن و هجرت ناخواسته از افغانستان بر زندگی امیر سنگینی می‌کند.

رمان بادبادک باز

خالد حسینی

 تصویری که خالد حسینی در صفحات اول کتاب از افغانستان و «کابل» ارائه می‌دهد، قابل باور نیست. گویی از کشوری دیگر سخن می‌گوید. قابل باور نیست که کشوری که امروزه نامش با کشتار و بمب‌گذاری و جنگ و تعصب و خشک‌مغزی مترادف است، در روزگاری نه‌چندان دور مردمش به جشنی مثل بادبادک‌بازی می‌پرداختند. اما این دوره دوامی نمی‌یابد و نیروهای شوروی به افغانستان حمله می‌کنند و موجبات جنگ و آوارگی را فراهم می‌کنند.

عواملی چند باعث مطرح شدن این کتاب در سطح جهانی شد، از جمله:

چاپ رمان مصادف بود با حاد‌ثه‌ی 11 سپتامبر، ورود امریکا به افغانستان و توجه مردم دنیا به مردمان افغان و به‌خصوص طالبان

نوعی جنگ مخفیانه و سرد علیه شوروی ها که در کتاب انسان‌هایی متجاوز به تصویر کشیده شده‌اند و آمریکایی که مهد آزادی و دموکراسی و مکانی برای رشد و شکوفایی انسان معرفی‌ می‌شود

عطش شناخت مردم جهان بعد از مطرح شدن طالبان. انسان غربی خیلی مایل بود که بداند افغان‌ها چگونه زندگی می کنند و دارای چه آداب و سننی هستند. افغان‌ها چه کسانی هستند که به خود اجازه دادند و توانستند برج‌های دوقلوی نیویورک را به آتش بکشند و بر سر آمریکاییان خراب کنند.

رمان بادبادک بازاین رمان با این که کمی قدیمی است و در سال 2003 منتشر شد، اما خواننده را به روزگاری از افغانستان می‌برد که شاید هیچگاه تصورش را هم نمی‌کرده و همیشه افغانستان درگیر جنگ و تعصب را در ذهن داشته و البته با کمک توصیفات عالی خالد حسینی، وضعیت افغانستان گرفتار در چنگال طالبان و وحشت حاکم بر زندگی مردم را هم لمس می‌کند.

«مارک فورستر» کارگردان مشهور آمریکایی در سال 2007 فیلمی از روی این رمان با بازی «همایون ارشادی» ساخت.

رمان بادبادک باز

پوستر فیلم بادبادک‌باز

این رمان را چند انتشاراتی از جمله انتشارات نیلوفر با ترجمه‌ی «مهدی غبرایی» و نشر مروارید با ترجمه‌ی «زیبا گنجی» و «پریسا سلیمان‌زاده» روانه‌ی بازار کتاب کرده‌اند.

منبع: بنیتا


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان