از جمله جاذبه های تاریخی و فرهنگی کشور عزیزمان ایران، تخت جمشید می باشد که از قدمتی بالغ بر 2500 ساله برخوردار است. تخت جمشید بنای مجلل و بسیار باشکوهی در ایران باستان بود که با توجه به مباحث مختلف تاریخی بر اثر حمله اسکندر مقدونیه از یک مجموعه کم نظیر در دنیا تبدیل شد به یک خرابه ارزشمند برای کشور! معماری تخت جمشید متشکل بوده از تعداد زیادی کاخ که برای پادشاهان هخامنشیان ساخته شد و دستور ساخت آن را داریوش اول، از جمله پادشاه بزرگ تاریخ ایران در سال 512 پیش از میلاد مسیح صادر نمود و پس از مرگ وی، پسرش خشایار شاه و بعد از اون نیز پسر خشایار شاه یعنی اردشیر اول مراحل ساخت و ساز بنای تخت جمشید را بوجود آوردند. تخت جمشید عظیم ترین بنای سنگی موجود در کشور است و آنطور که در کُتُب مختلف تاریخی در خصوص آن آمده شده است، مراحل ساخت آن تقریبا 120 تا 150 سال به طول انجامیده است. این ابنیه جذاب برجای مانده از ایران کهن، در دامنده کوه مهر که در قدیم به آنم کوه رحمت نیز گفته می شده است، در حوالی شهر شیراز قرار گرفته است و در سال 1310 نیز با شماره 20 در آثار باستانی ایران ثبت و در سال 1979 نیز با شماره 114 در فهرست میراث جهانی سازمان یونسکو به ثبت رسیده شده است.
موقعیت مکانی و معماری تخت جمشید:
تخت جمشید نام مکانی است باستانی قرار گرفته در حدفاصل 55 کیلومتری شهر شیراز از استان فارس؛ این بنای باستانی بسیار عظیم تا پیش از نابودی و به آتش کشیدن آن، متشکل بود از تعدادی کاخ پادشاهان سلسله هخامنشیان که از جهت عرضی در قسمت های شرقی خود به کوه مهر یا همان رحمت و از سه قسمت دیگر نیز به جلگه مرودشت منتهی می شود. در زمان ساخت بنای تخت جمشید، تصمیم برآن گرفته شد که چنین سازه عظیمی را با توجه به موقعیت جلگه ای منطقه بر روی سوکیی به ارتفاع 8 تا 18 متر بالاتر از سطح جلگه مرودشت بنا کنند که همین کار هم کردند؛ توجه داشته باشید طبق بررسی های صورت گرفته در خصوص جلگه مرودشت از سوی محققان و باستان شناسان، جاذبه های تاریخی و جذاب متعددی از کشور در دل این چلگه پنهان شده است و می توان گفت از نظر محتوای موجود در این جلگه، هیچ نقطه ای از کشور به اندازه آن، دارای پتانسیل های تاریخی و فرهنگی کشور نمی باشد! در جلگه مرودشت شاهکارهای چشم نوازی همچون مدفن داریوش ملقب به نقش رستم، شهر استخر، نقش رجب و کلی دیگر از بناهای قدمتی ایران نهفته شده است. طبق مطالعات گسترده در خصوص اینکه آیا بنای تخت جمشید که در حال حاضر از جمله شاخصه های صنعت توریسم ایران در کل دنیا می باشد، از سازه دیگری در جهان الگو گرفته شده بوده است ویا خیر؛ باید اعتراف کنیم این پارسی زبانان ایران کهن بوده اند که برای نخستین بار در جهان چنین سازه عظیمی را بنا نهادند و بعد از تخت جمشید می توان به عنوان بنای مشابه آن از آکروپولیسِ یونان که در پایتخت این کشور یعنی شهر آتن واقع شده است، یاد نماییم. البته قدمت این بنای تخت جمشید ما کمتر بوده و در سال 429 پیش از میلاد تاسیس شده است!
اندازه دقیق بنای تخت جمشید
عرض بنای تخت جمشید ایران چهار برابر عرض بنای آکروپولیس یونانی ها می باشد؛ اگر تخت جمشید را به چهار قسمت شمالی، جنوبی، غربی و شرقی تقسیم کنیم باید اینطور بگوییم که این سازه جهانی از مساحت 300 متری در بخش شمالی، 390 متری در بخش جنوبی، 455 متری در بخش غربی و در آخر نیز از متراژ 430 متری در بخش شرقی خود برخوردار می باشد. جالب است بدانید طبق آنچه از سنگ نوشته ها و کتیبه های برجای مانده از سلسله هخامنشیان تا کنون بدست آمده است، باید پذیرفت که هیچ بنای دیگری در حوالی موقعیت مکانی تخت جمشید تا پیش از زمان ساخت آن وجود نداشته است و این در حالی است که چندی پیش، گروهی از میراث فرهنگی ایران موفق به کشف دروازه ای در فاصله 3 کیلومتری از تخت جمشید شدند که آن نیز احتمالا متعلق بوده است به زمان پارینه سنگی کشور و به این ترتیب از قدمتی بیش از قدمت تخت جمشید برخوردار خواهد شد! که این یک تناقض بزرگ می باشد. به هر حال، به گزارش خبرنگاری میراث فرهنگی این دروازه تازه کشف شده به احتمال بسیاری مشابه آثار و ابنیه های دوران کهن و همچنین دروازه ایشتار در بابل دارد و قطعا مربوط است به یکی از برهه های زمان حکومت شاهان هخامنشی بر این مرز و بوم؛
تاریخچه مختصری از بنای تخت جمشید:
اگر بخواهیم از آنچه مربوط به زمان شروع و اتمام ساخت و همچنین دوره هایی که از بنای باستانی استفاده های متعدد شده است، سخن بگوییم؛ قطعا هم نیاز به فرصتی کافی خواهیم داشت و هم از صبر و حوصله شما مخاطبان عزیز چنین تاریخچه غنی و گسترده ای، خارج خواهد شد! بخاطر همین خیلی مختصر و اجمالی قصد توضیح تاریخچه بنای تخت جمشید را برایتان داریم تا به راحتی متوجه بی اثباتی تمام آنچه که تاکنون در خصوص این بنا شنیده اید، باشید! بسیار از باستان شناسان جوامع غربی برای نشان دادن استبداد پادشاهان ایرانی از زمان های بسیار دور تا کنون به غلط از مجموعه بنای تخت جمشید که دارای تعدادی کاخ مجلل بوده است، اینطور یاد نموده اند که پادشاهان ایران کهن از آن به عنوان یک پایتخت سیاسی برای انجام امور و نشان دادن قدرت و شکوه خود استفاده می کرده اند!البته بخشی از صحبت های ضد و نقیض آنان کاملا درست می باشد؛ چرا که حتی هنوز هم که هنوز است و از بنای تخت جمشید عظیم جز تکه هایی ویران شده چیزی باقی نمانده است، می توان شکوه و جلال آن دوران را حس نمود. اما از نظر اینکه آنان معتقد هستند که بنای تخت جمشید در دوران حکومت سلسله هخامنشیان در ایران، یک پایتخت سیاسی کامل بود است و نشانه از برای قدرت پادشاهان آن زمین، نادرست و اشتباه می باشد! چرا که نه از نظر موقعیت مکانی تخت جمشید در نقطه مطلوبی برای انتخاب شدن به عنوان یک پایتخت کشوری قرار داشته است و نه اصلا پادشاهان مختلف هخامنشی برای مدت زمان طولانی در آن استقرار می یافتند؛ البته این را هم باید گفت که در هیچ کدام از اسناد و مدارک مربوطه به این بنای باستانی شاخص، موضوعی در خصوص جنبه های سیاسی و قدرتی تخت جمشید تا کنون بدست نیامده است و بیشتر می توان آن را مکانی برای برگزاری آیین و مذهب های دینی و یا حتی کاخ های باشکوه برای انجام مراسمات رسمی و جشن های بزرگ کشوری همچون عید نوروز باستان تلقی نمود. در تخت جمشید نگاره های سنگی فوق العاده حکاکی و حتی در پیکره ساخت آن نیز از بهترین مصالح ممکنه در آن زمان استفاده شده است و بخش زیادی از غرور و تجملاتی ظاهر این مجموعه مربوط می شود به چنین مصالح و تزئیناتی در آن؛ با این وجود ما نباید این را انکار کنیم که در زمان حکومت کوروش بزرگ بر این مُلک، وی از تخت جمشید به عنوان یک مکان اداری و خدمت رسانی به مردم استفاده می کرده است که البته چنین تعریفی با استفاده از آن تحت نام پایتخت سیاسی از زمین تا آسمان متفاوت می باشد. همچنین از قلم باز نماند که با وجود چنین فرضیه ای حتی برخی از باستان شناسان و محققان تاریخی نیز به این نتیجه رسیده اند که ساخت بنای تخت جمشید مربوط می شود به کوروش کبیر نه داریوش اول که خوب این یک فرضیه خام و هنوز اثبات نشده است زیرا بناهایی که در این مجموعه به چشم می خورند همگی مربوط می شوند به عصر پادشاهی داریوش اول نه کوروش شاه هخامنشی.
نکاتی از گذشته تخت جمشید :
از بنای باستانی هخامنشیان تا کنون سنگ نوشته ها و کتیبه های متعددی بر اثر انجام کاوش های مختلف بدست آمده است که بر روی هر کدام از آنان اسم سازنده کتیبه نیز، درج شده است! فارغ از این کتیبه های حکاکی شده، تعدادی لوح گلی نیز از این مکان استخراج شده است که نشان دهنده نحوه اداره ایران کهن در عصر باستان می باشد و اطلاعات بسیار جالبی در خصوص مباحث سیاسی و حکومتی آن دوران، بر روی این لوح های گِلی نقش بسته شده است. بنای تخت جمشید همیشه تخت جمشید است حتی اگر در تاریخ تا ابد بر اثر حمله اسکندر مقدونیه به آتش کشیده شده باشد؛ تازه با به آتش کشیدن این بنا توسط اسکندر این امکان برای آیندگان که ما باشیم فراهم شد تا بتوانیم با کمی بهره مندی از چاشنی خوش شانسی از این لوح های تاریخی ارزشمند که بر اثر حرارت آتش به سفال بدل گشته اند را پیدا کنیم و با راز و رمز سلطنت پادشاهان هخامنشی بیش از پیش آشنایی پیدا نماییم. بنای تخت جمشید از دیرباز تا کنون با نام های مختلفی در بازه های زمانی گوناگون، خوانده شده است که در ادامه کمی بیشتر در خصوص این نام ها خواهیم پرداخت.در گذشته ییلاق و قشلاق و در کل زندگی کوچ مشینی در میان مردم ایران باستان از اهمیت بالایی برخوردار بوده و تمایل زیاد آنان برای پیدا کردن نقطه مکانی دیگر برای ادامه حیات خویش در فصول سرد و گرم سال، سبب توجه شاهان زمانه گشته و آنان نیز از کار رعایای خود، پیروی می کردند. در عصر هخامنشیان نیز ییلاق و قشلاق برای حُکام وجود داشت و آنان در فصل های سرد سال به سوی بابل و شوش و در فصل های گرم سال به سمت همدان (به دلیل قرار گرفتن بر روی دامنه کوه الوند از شرایط آب و هوایی مساعد و بسیار مطلوبی برخوردار می باشد.) نقل مکان می کردند و با اطمینان می توان اینطور بیان نمود که این سه شهر را پایتخت سیاسی، اداری و اقتصادی حکومت خود قرار داده بودند؛ البته در بین تمامی شهرهای ایران باستان، شهرهایی مثل پارسه و پاسارگاد نیز وجود داشته است که از نظر سه مبحث حکومتی مذکور، قابل اهمیت نبوده و صرفا به دلیل مسائل مذهبی مورد توجه مردم و پادشاهان هخامنشی قرار می گرفته است! از این شهرها تحت عنوان پایتخت آئینی زمانه استفاده می شده است و باید آن ها را جزئی از شهرهای مذهبی در ورای شرقی این پهنه خاکی قلمداد نمود. فارغ از همه این موارد؛ از شهر پارسه بیشتر برای انجام تشریفات خاندان سلطنتی و از شهر پاسارگاد نیز برای اجرا مراسم تاج گذاری و همچنین اجرای آئین و رسوم یک دین مشرق زمینی استفاده می شده است.
مدارک و شواهد :
با توجه به مدارک و کتاب های مختلف تاریخی در خصوص استان فارس، باید بگوییم در اصل نام این استان، پارسه بوده است و نشأت گرفته از مردم پارسی زبانی بوده است که در آن به کار و زندگی مشغول بوده اند؛ در ایران کهن تمام شهرها و استان های کشور تحت یک نام واحد پارس قلمداد می شود و با گسترش مرزها و بزرگ شدن نام ایران در جهان، حتی در کشور یونان نیز آنان نام پرسیس را برای ایران در نظر گرفتند. بعدها با حمله اعراب به این سرزمین مقدس، آنان تغییرات زیادی را ایجاد نمودند و به دلیل نداشتن حرف پ در زبان عرب خود، از آن را فارس نام نهادند و به تدریج و با گذر زمان و پر رنگ شدن نقش زبان عرب در این مرز و بوم ما نیز به آن را استان فارس برای همیشه نام نهادیم. مطابق کتیبه هایی که از برای خشایارشاه پسر داریوش اول بوده و بر دیواره های درگاه دروازه ملل باقی مانده است و همچنین تعداد زیادی لوح و کشفیات دیگر که از گنجینه بنای تخت جمشید و برج و باروی های آن بدست آمده، با اطمینان کامل می توان گفت که نام استان فارس در اصل استان پارسه بوده و در آن زمان بنای تخت جمشید واقع شده در این استان از اهمیت های فراوانی برای حکومت هخامنشیان برخوردار بوده است. برجستگی و اهمیت تخت جمشید و شهرت جهانی این بنا از دلایل اصلی حمله دیوانه ای چون اسکندر مقدونی به این نقطه مکانی شد و وی با به آتش کشیدن و نابودی بخش های عظیمی از آن، توانست ضربه محکمی به پیکره حکومت هخامنشیان وارد کرده و اعلام اتمام پادشاهی ایران بر سراسر جهان را بیان کند! بعد از این حادثه تلخ برای تخت جمشید، نامی که بر روی این مکان از سوی بیگانگان قرار داده شد؛ پرسِه پُلیس بود.با گذر زمان مجددا نام پارسه این بار نه بر روی استان فارس بلکه بر روی این جاذبه تاریخی ویران شده قرار گرفت که متاسفانه این نام نیز برای مدت زمان طولانی بر روی آن گذاشته نشد و مردم تنها با گذشت چند قرن که دیگر قادر به پیدا کردن و خواندن مکتوبات سنگی تخت جمشید نبودند، نام آن را نیز به فراموشی سپردند! با روی کار آمدن سلسله ساسانیان در ایران، تخت جمشید صد ستون نامیده شد که این نام به دلیل وجود تمامی قسمت های این سازه عظیم بر روی سطح بود که بر بالای آن ساخته شده بود؛ البته صد ستون نیز تا ابد بر روی تخت جمشید باقی نماند و با گذشت زمان، این نام به چهل ستون و چهل مُنار تغییر پیدا کرد که ناگفته نماند نام دوم یعنی چهل مُنار را جزفت باربارا که نخسین بازدید کننده اروپایی این شاهکار ایران باستان بود، بر روی آن در سال 1474 میلادی قرار داد.
با از بین رفتن دوران حکومت هخامنشیان در ایران و ورق خوردن برگ هایی از تاریخ این سرزمین کهن، آرام آرام مردم از گذشته خود غافل شده و دیگر حتی قادر به خواندن زبان و خط هخامنشیان نیز نبودند و نسل بعدی نیز که پا به این جهان خاکی گذاشت در اقدامی عجیب حتی بناها و سازه های مرتبط با خاندان هخامنشیان را نیز مربوط به پادشاهان افسانه ای ایران همچون جمشید شاه دانست و دیگر به ندرت نامی از پادشاهان هخامنشی چون کوروش کبیر و داریوش بزرگ به میان آورده می شد! جمشید پادشاهی مطیع ععدالت و بسیار پر قدرت در دنیا بود و در طول زمان حکومت خود بر این مُلک، توانست سازه ها و بنای متعدد فراوانی را که هر کدام از نظر معماری برای خود شاهکاری بحساب آورده می شوند، بنا کند. به همین خاطر با توجه به شهرت جمشید در ساخت بنای های چشمگیر عظیم، بسیاری بنای پارسه را که در زمان حکومت هخامنشیان در حوالی شیراز ساخته شده است را به نام جمشید عنوان کرده و آن را تخت جمشید نام نهاده اند. جالب است بدانید حتی برای اثبات چنین موضوعی نیز می توان از منبعی به نام عجب نامه وام گرفت که در سال 590 هجری قمری نوشته شده است و به صراحت در آن از تخت جمشید حتی به عنوان قصر جمشید نیز نامی به میان آورده شده است.از دیگر اروپانشینانی که جزء نفرات نخست در زمینه شنیدن نام و آوازه بنای تخت جمشید ایران می باشد، توماس هربرت انگلستانی است که در سال 1627 میلادی در سفر خود به کشور ما، ایران با چنین سازه عظیم و قدمت مداری از نزدیک آشنا شد و در خصوص آن نوتشه های زیادی را از خود به انتشار رساند؛ لازم به ذکر است بدانید در کل دنیا مورخان و مفسران متعددی وجود دارند که بنای تخت جمشید را متعلق به جمشید شاه دانسته و وی را حضرت سلیمان می پندارند و اعتقاد دارند که استان فارس همان مُلک سلیمان نبی بوده که در اختیار این شاه ایرانی قرار داشته است و دلیل خواندن عمارت پارسه به نام تخت جمشید را چنین عنوان نموده اند! البته برای این منظور نمی شود کتمان محکمی در تاریخ پیدا کرد زیرا تعداد نفراتی که چنین عقیده را از خود در گذر تمامی این سال ها منتشر کرده اند، بسیار زیاد می باشد تا جایی که حتی ابن بلخی نیز در مجموعه فارسنامه خود، این سازه قدیمی را تخت جمشید و مسجد سلیمان عنوان نموده است. "مسالک و الممالک اصطخری و البلدان ابن حوقل"
معماری موجود در تخت جمشید:
پارسه، پرسه پولیس یا همان تخت جمشید را بدون هیچ شک و تردید حتی با وجود منابع مکتوب مختلف تاریخی که توسط مورخان و مفسران نامداری در جهان امروز ما به ثبت رسیده است، باید ساخته دست داریوش شاه اول (داماد کوروش کبیر) تلقی نمود. بنای تخت جمشید تشکیل شده از تعدادی کاخ پادشاهی می باشد و زمان ساخت آن بسیار طولانی بوده و در عمر پادشاهی سه تن از شاهان هخامنشی دسته آخر چنین سازه بزرگ و عظیمی، پایه گذاری شد؛ در ابتدا معماران و سازندگان این عصر باستانی برای پیدا کردن نقطه مکانی وسیع و ایده آل دست به اقدامی قابل توجه زدند و با انتخاب صخره ای بسیار بلند، ابعادی به اندازه 300×450 متر را از آن جدا کرده و تمامی گودال ها و سوراخ های موجود بر روی سخره را با سنگ ریزه های فراوان پر نمودند تا به سطحی هموار و مناسب برای ساخت یک بنای عظیم دست پیدا نمایند. طبق مشاهدات صورت گرفته در بستر این جاذبه مهم گردشگری ایران، قسمت های مرکزی تخت جمشید در حدود 18 متر بالاتر از سطح جانبی دشت پیرامونی منطقه است و تماما بر روی سنگ هایی دست نخورده از سخره دایر شده است و قسمت های کناری نیز که برش خورده می باشند، به مراتب از ارتفاعات کمتری نسبت به بخش های مانی این شاهکار باستانی، برخوردار هستند.نکته جالب در خصوص معماری این بنای فوق العاده جذاب برجای مانده از عصر هخامنشیان، ایجاد مسیرهایی در دل زمین و زیر سازه می باشد تا بتوان با استفاده از آن ها در صورت وجود سیلاب هایی که اغلب در فصول سرد سال به طرف پایین سرازیر می شوند؛ ایمن گشت و بدون کوچکترین آسیبی به بنا، جریان شدید آب را از محیط خارج نمود. در ضمن جالب است بدانید به گواهی تاریخ، حفر این راه های زیرزمینی نخستین مرحله از ساخت تخت جمشید بوده است که توسط معمارانی خلاق و کار بلد محقق شده است.
مراحل ساخت و قسمت های مختلف بنای تخت جمشید:
با کمی مطالعه در خصوص ساخت و ساز این بنا می توان نهایت دقت و هوش در تاسیس چنین بنای عظیمی را متوجه شد. همانطور که گفتیم ایجاد راه های زیرمینی برای انتقال آب سیلاب های ناشی از ریزش نزولات آسمانی از ارتفاعات کوه، نخستین مرحله ساخت تخت جمشید بوده است و به علاوه آن، از دیگر نکات حائر اهمیت در طی ساخت چنین سازه تاریخی، ایجاد اِلمان های ابتدایی در داخل سنگ های صخره برای قرار گرفتن بخش های مختلفی از آن در همان مراحل اولیه ساخت و ساز بوده که بعد از اتمام مراحل ساخت، درست به همان شکل اولیه که برای هر کدام از بخش های این مجموعه در نظر گرفته شده بوده است، بهره برداری می شود! مراحل ساخت تخت جمشید در زمان حکومت داریوش بزرگ بوده و در زمان صدارت وی بر ایران بخش های مختلفی از تخت جمشید همچون کاخ آپادانا، گنجینه شاه و راه آب های زیرمینی شکل گرفتند. فاز بعدی مراحل ساخت و ساز این بنا مربوط است به بازه زمانی به تخت نشستن خشایارشاه، فرزند داریوش بزرگ که بین سال های 480 تا 490 پیش از میلاد به اتمام رسید و خشایارشاه نیز بعد از به پایان رساندن آن چنین سخنانی را از خود در قلب تاریخ ایران کهن باقی گذاشت: "بعد از مرگ پدرم و تایید کردن اهورا مزدا، بر تخت پادشاهی تکیه زده و ادامه دهنده راه حکام هخامنشی شدم. در این هنگام بیشتر کارهای ناتمام پدرم داریوش شاه بزرگ را تمام کرده و خود نیز بخش هایی را به آن اضافه کرده ام"مرحله سوم ساخت مربوط می شود به سال های 470 تا 480 قبل از میلاد که در این زمان بخش هایی به نام کاخ تچر، دروازه ملل، پلکان ورودی، کاخ هدیش که وسعتی دو برابری در مقایسه با کاخ تچر داشته است و کاخ حرمسرا که دارای اتاق های متعددی برای زندگی زنان پادشاهان هخامنشیان بوده است؛ ساخته و به مجموعه کلی این بنا افزوده گردیده است. ناگفته نماند که به احتمال زیاد این کاخ حرمسرا بوده است که محل اسکان و زندگی شاهان هخامنشی به ویژه داریوش بزرگ در زمان های ییلاقی و قشلاقی بوده است.
راه آب های زیرزمینی:
در سراسر تخت جمشید و در زیر تمامی کاخ ها و در دل صخره، راه آب های زیرزمینی برای انتقال آب به بیرون از مجموعه کشیده و حفر شده است. طبق نقشه تمامی آب هایی که وارد این کانال های زیرزمینی می شده اند از قسمت جنوبی صخره به بیرون انتقال پیدا می کرده اند؛ تازه علاه و بر این معابر جا به جا کننده آبی، تعدادی مجرای فاضلابی نیز در دل سنگ های تخت جمشید ایجاد شده است که امروزه به راحتی می توانیم تمامی این مجراهای کنده کاری شده در دل سنگ های تخت جمشید را مشاهده نماییم.به احتمال زیاد نخستین بنای ساخته شده در تخت جمشید ایران، بنایی بوده است تحت نام گنجینه شاه که با توجه به اسم و آنچه در نوشته های مختلف تاریخی در خصوص این خزانه و یا گنجینه آورده شده است، مکانی مناسب برای انبار کردن غنایم ارزشمند جنگی و تمام هدایایی بوده است که شاهان هخامنشی از دیگر پادشاهان بلاد مختلف جهانی اخذ کرده بوده اند! اما شایان به ذکر است که این خزانه پادشاهی قطعا در سال های نخست تاسیس اش، از مساحت کمتری برخوردار بوده و در برهه های مختلف زمانی بزرگ و بزرگتر شده است و این نشان از افزایش تعداد غنایم و هدایای اهدایی به شاهان قدرتمند هخامنشی می باشد؛ مطاب آنچه از روی لوح های گلی برجای مانده بعد از حمله اسکندر، بدست آمده است این خزانه در حدود 500 سال پیش از میلاد مسیح، سبب ایجاد اشتغال برای 1345 نفر بوده است که از این حیث واقعا قابل تحسین می باشد.
کاخ آپادانا:
آپادانا نام بزرگترین کاخ تخت جمشید است که نزدیک به 3 دهه زمان ساخت آن به طول انجامیده است. این کاخ تمام سنگی را می توان قلب این بنای باستانی نام نهاد. کاخ آپادانا از نظر مسائل سیاسی، تاریخی و همچنین نوع هنر معماری که در ساخت آن به کار رفته است از جمله بخش های حائز اهمیت در تخت جمشید بوده و مراحل ساخت آن نیز همزمان با ساخت خزانه شاه بوده است؛ قسمت میانی یا همان سالن تالار اصلی کاخ آپادانا به قدری بزرگ بوده است که می توان به راحتی گفت از ظرفیت هزار نفری برخوردار بوده است! برای نگهداشتن سقف تالار این کاخ از 72 ستون قطور به ارتفاع 25 متر استفاده شده است. نخستین لوح های سنگی مرتبط با این کاخ، بدست کرپتر، دستیار و منشی پروفسور هرستفلد در طب مراحل جست و جو در تخت جمشید، کشف شد که احتماالا لو حهای دیگری نیز در نقهط مکشوفه با کمی کاوش بیشتر می توان پیدا نمود. بر روی اغلب این لوح های سنگی نام داریوش بزرگ و همچنین نوشته هایی از او که نشان دهنده مرزهای ایران در آن دوران بوده است به چشم می آید و در تمامی آن ها از نام اهورا مزدا و حمایتی که برای پیشرفت شاهان هخامنشی در جهان از آنان کرده است، نامی به میان آورده شده است؛ جالب است بدانید مدت زمان ساخت کاخ آپادانا تخمین زده شده نیست و این عدد 30 سال برای ساخت آن، از کتیبه های برجای مانده در قسمت پلکان های تخت جمشید می باشد که مربوط است به زمان سلطنت خشایارشاه پسر داریوش بزرگ!
ساخت و معماری بنای تخت جمشید :
در قسمت های غربی، شمالی و شرقی آپادانا ایوان هایی ساخته شده است که در هر کدام از آن ها 12 عدد ستون سنگی به وزن حدودی 85 تن و ارتفاعی بین 20 تا 25 متر به صورت دو ردیف شش تایی مسئولیت نگهداری سقف ایوان ها را برعهده گرفته اند؛ البته این ارقام مربوط به وزن و ارتفاع چیزی است که باستان شناسان آن را تخمین زده اند! در ایوان قسمت شرقی، ما شاهد سرستون هایی از دو شیر چسبیده به یکدیگر هستیم و این در حالی است که در ایوان قسمت غربی کاخ آپادانا، تنها سرستون هایی از سر گاو به شکل کاملا ساده قرار گرفته است.جذابیت ستون های به کار بسته شده در کاخ آپادانای بنای تخت جمشید ایران، تنها به سرستون هایی افسانه ای از حیواناتی همچون گاو و دو شیر متصل بهم ختم نمی شود و می توان بر روی این ستون ها، تیرک های حجیمی از جنس چوب درخت سدر را مشاهده کرد که بر بالای آنان، تعدادی چوب دیگر قرار گرفته است و به صورت عمودی با با سطح زمین، سقف این کاخ و ایوان های ان را نگهداری می کنند. جالب است بدانید بر روی سر ستون های تالار اصلی کاخ آپادانا نیز از همین سرهای ساده گاو استفاده شده است. نقاشان خلاق در عصر ساخت و ساز این کاخ، با انتخاب رنگ هایی بسیار گرم سبب ایجاد نمایی چشم نواز در قلب این بنا شده اند. آنان چشم، بینی و زبان گاوهای سرستون را به رنگ قرمز درآورده اند و بر روی مساحل زیادی از دیوارهای کاخ نیز تصاویری از حیوانات قدرتمند و افسانه ای را حکاکی نموده اند و برای این منظور سم آن ها را از طلا و ریش و موی سرشان را نیز از سنگ های لاجوردی رنگ پوشش داده اند؛ از ایوان شرقی آپادانا که از رنگ کفی سبز مایل به خاکستری برخوردار بوده است، تنها قسمت غربی آن دست نخورده و ویران نشده باقی مانده است و می توان از آن بازدید کاملی را به ارمغان آورد. ابعاد کاخ آپادانا تقریبا 60 متر و خورده ای می باشد و تمام دیوارهای آن با آجرهای رنگارنگ گوناگون مزین شده اند و سبب ایجاد تالار بسیار جذابی از دید بصری گشته است. درب های قرار داده شده برای کاخ آپادانا از دو لنگه ساخته شده اند و آن ها را نیز با پوششی از فلزات گران قیمت تزئین نموده اند.
چینش بناها :
شگفت انگیز است بدانید کاخ آپادانا با بهترین دکوراسیون ممکنه طراحی و تزئین شده بوده است. طبق بررسی هایی که باستان شناسان انجام داده اند در تالار اصلی این کاخ، تعداد زیادی مبل و صندلی راحتی وجود داشته است که احتمالا از آن ها برای راحتی میهمانان شاهان هخامنشی استفاده می شده است. در تمام چهار گوشه این معماری تخت جمشید ، برج و باروهایی به صورت هلالی از آجرهای لعاب دار ساخته شده است و می توان از هر کدام از این برج ها، به صورت اختصاصی به پشت بام کاخ دست پیدا نمود؛یکی دیگر از شاهکارهای معماری ایران که در کاخ آپادانا به وضوح قابل دیدن می باشد، پلکان های موجود در این بنا است که نمایانگر اوج خلاقیت و سواد معماران ساخت تخت جمشید و کاخ آپادانا می باشد؛ این پلکان ها به دلیل ارتفاع زیاد بدنه اصلی کاخ از سطح زمین برای دستیابی به آن ساخته شده است و منتهی می شود به ایوان های قسمت های شرقی و شمالی آپادانا و از کف صخره آن ها طراحی نموده اند. این پلکان ها دارای 4 ردیف پله با مجموع 31 عدد هست و در تمام قسمت های آن، می توان با نقاشی های زیبایی مواجعه شد. فراموش نکنید که ارتفاع پله ها از هم در این پلکان یکسان نبوده و از فواصل کم و زیاد بسیاری در ساخت آن ها استفاده شده است! لازم به ذکر است پلکان قسمت شمالی به دلیل اینکه بر روی زمین قرار داشته است چه بر اثر حمله اسکندر و چه بر اثر فرسایش ناشی از گذر زمان، بسیار ویران و تخریب شده است و این در حالی است که پلکان شرقی این مجموعه به دلیل قرار گرفتن در سطح پایین تری از زمین، از آسیب های به مراتب کمتری برخوردار شده است.
طول و عرض بناها :
طبق بررسی های انجام گرفته بر روی پلکان های شمالی و شرقی کاخ آپادانا، در پلکان های قسمت شرقی این مجموعه عظیم از بنای تخت جمشید، طول قسمت میانی پلکان 27 متر 15 سانتی متر، طول قسمت جنوبی 27 متر و 24 سانتی متر و طول قسمت شمالی این پلکان نیز 27 متر و 31 سانتی متر برآورد شده است. برای پلکان قسمت شمالی نیز می توان گفت طول قسمت میانی آن 27 متر 20 سانتی متر، طول قسمت غربی 27 متر و 22 سانتی متر و طول قسمت شرقی آن نیز 27 متر 25 سانتی متر می باشد. ناگفته نماند که بر روی تمامی سطوح این پلکان ها، سنگ نگاره هایی از شمایل انسان ها و اقوام تحت سلطه سلسله هخامنشیان کنده کاری شده است. هنرمندان هخامنشی برای تزئین این پلکان ها از تصاویر اهدای هدایایی متعدد به شاهان هخامنشی استفاده کرده اند و در مجموع سبب ایجاد 811 نقش و نگار حکاکی شده انسانی و غیر انسانی بر روی این پلکان ها شده اند.در هر دو سوی پلکان های شرقی کاخ آپادانا می توان تصویر 229 سرباز نیزه و کمان بدست را مشاهده نمود که همچون یک نظم ارتشی در یک صف واحد قرار گرفته اند و در کنار تصاویر برجسته ای از آنان، سنگ نگاره هایی به شکل 23 نماینده ساتراپی نیز به چشضم می خورد که در حال دادن پیشکش و هدیه به شاهان هخامنشی می باشند (لازم به ذکر است در عصر هخامنشیان, به هر استان بخش حکومتی آنان, ساتراپی گفته می شده است و هر کدام از مسئولان و حاکمان آن سامان را نیز، ساتراپ خطاب می نمودند که بصورت مستقیم از سوی شخص پادشاه انتخاب می شد)؛ نکته جالب تر برای هر بازدید کننده و بیننده ای در این قسمت از بنای تخت جمشید و در کل معماری تخت جمشید ، وجود یک تابلوی نقاشی کامل از یک مراسم درباری است که فارغ از تعظیم نمایندگان ساتراپی و صف آرایی سربازان, تعدادی افسر مادی و یا پارسی نیز در داخل این سنگ نگاره های جذاب به تصویر کشیده شده اند که هر کدامشان در تصویر, مشغول راهنمایی 3 تا 9 نفر از نمایندگان ساتراپی را بر عهده گرفته اند! جدا از این تصاویر تا ابد ماندگار در تاریخ با قدمت ایران؛ در سراسر تخت جمشید می توان به وضوح شاهد انتقال مفاهیم انسانی، صلح و دوستی بود، درست بر خلاف سنگ نگاره ها وتصاویری که از عصر آشوریان تا به امروز باقی کمانده است و در آن ها تنها مضامینی چون جنگ و خونریزی قابل رویت می باشد. از ویژگی های ممتاز تخت جمشید و خصوصا بخش هایی همچون کاخ آپادانا و خزانه شاه می باشد که می توان در نقاط مختلفی از آنان با امضای هنرمندان گوناگون در ادوار مختلف تاریخی مواجه شد! به گفته کارشناسان و باستان شناسان در گذشته از این امضاها برای صادر نمودن فیش حقوقی ایشان بهره گرفته می شده است البته نباید از این مورد نیز غافل شویم که جمع زیادی از کارشناسان آثار باستانی ایران به همراه تعدادی از مورخین برجسته داخلی اعتقاد دارند که هنرمندان بسته به رسم و رسومی خاص، پس از اتمام پروژه های محول شده به آنان؛ بر روی اثر کاری خود امضایی را به ثبت می رسانده اند تا باقی بماند برای آیندگان؛
کاخ تچر:
یکی از زیباترین کاخ های کل مجموعه تخت جمشید، کاخ تچر است که در همان سال های ایجاد تخت جمشید و با دستور مستقیم داریوش شاه بزرگ مراحل ساخت آن آغاز گردید؛ جالب است بدانید با گذر این همه سال و حمله اسکندر مقدونی و فرسایش و کلی موارد دیگر ویرانی، هنوز هم که هنوز است کاخ تچر از جمله قسمت های سالم مانده در کل مجموعه می باشد. این کاخ به دلیل ساخته شدن از سنگ هایی که بسیار صیقل داده شده اند، تقریبا در حالتی آیینه ای به خود گرفته است و می توان انعکاس دهنده نور خورشید و سایر تصاویر پیرامونی خود باشد! کاخ تچر در وضعیت شمالی - جنوبی پایه گذاری شده است و وجود 12 تالار کوچک و بزرگ که هر کدام به تعداد زیادی اتاق منتهی می شوند، از دیگر جذابیت های معماری این بنای مثال زدنی در تخت جمشید می باشد. ابعاد این کاخ 30 در 40 بوده و ستون های آن نیز همگی از چوب ساخته شده بوده اند که متاسفانه در حال حاضر دیگر هیچ خبری از وجود چنین ستون هایی در تالارهای این کاخ نیست. قسمت کفی کاخ تچر همچون دیگر بخش های اعظم تخت جمشید که مطابق با سلیقه داریوش اول با رنگ قرمز ترکیب شده بودندِ قرمز می باشد و می توان بواسطه بخش شمالی کاخ، به 5 اتاق بصورت غیر مستقیم و به 3 اتاق بصورت مستقیم دست پیدا کرد؛ کاخ تچر یکی دیگر از شاهکارهای دست معماران عصر هخامنشیان می باشد که پر است از سنگ نگاره های مختلف و متعدد از جمله نقش داریوش اول که بر روی یکی از دیوارهای درونی کاخ، ترسیم شده است! با وارد شدن از درب اصلی کاخ درست در سمتِ راست شما یک اتاق بزرگ قرار دارد که بر روی دیوارهای شرقی و غربی آن، 2 درب با اندازه های یکسان و مقابل هم تعبیه شده است. در قسمت شمالی همین اتاق از معماری تخت جمشید نیز می توان به یک محوطه خلوتی کوچک دست پیدا کرد. از جمله ویژگی های منحصر به فرد کاخ تچر، وجود درگاه های متعدد در قسمت های مختلفی از آن می باشد که شاید همگی از نظر سایز و اندازه با یکدیگر شباهت هایی داشته باشند اما بی تردید از نظر شکل و ظاهر با یکدیگر دارای تفاوت هایی می باشند! همچنین ناگفته نماند که از سنگ نگاره هایی مشابه و یکسان برای درگاه های مقابل هم و یا موجود در یک فضا استفاده شده است. نکته جالب و قابل تامل در خصوص ماخ تچر این است که چرا با وجود اینکه مکان های زیادی در آن را می توان به عنوان درگاه شناخت، اما تنها دارای 4 درب می باشد و اینکه چرا بر خلاف بخش های بسیار وسیعی از معماری تخت جمشید که با انواعی از سنگ های سازه ای و زینتی ایجاد شده اند، این بنا با خشت خام و آجر ساخته شده است؟!
با این اوصاف، کاخ تچر از جمله بنای مستحکم و مقاوم ایران در تمام ادوار مختلف تاریخی از دوران پیش از اسلام تا زمان پس از ظهور اسلام بشمار می رود؛ همانطور که گفتیم در این کاخ و در تالار مرکزی آن، درگاهی وجود دارد که تصویری از چهره داریشو شاه بزرگ هخامنشی و همچنین خدمه که در کنار او قرار گرفته است؛ به چشم می خورد. کاخ تچر دست مایه ارزشمندی را برای باستان شناسان و مورخان ایرانی و خارجی به ارمغان آورد چرا که با توجه به بخش های مختلف این بنای قدمتی و وجود نوشته هایی از برهه های زمانی مختلف از جمله هخامنشیان و ساسانیان و حتی دوره های بعد از ورود اسلام به سرزمین کهن ایران در آن، در فهم این موضوع که جای گذاشتن کتیبه های متعدد با مضامین گوناگون یک رسم باستانی در این مُلک بوده است، کمک شایانی بحساب آورده می شود! همچنین همین کتیبه های فراوان سبب شد تا گروتفند آلمانی موفق به خواند چند کلمه محدود از خط زبان پارسی (فارسی باستان) شود؛طبق بررسی های صورت گرفته از جمله عوامل اصلی در سالم ماندن کاخ تچر با گذر این همه سال، استفاده از سنگ های مستحکم و صیقل خورده در قسمت قاب پنجره ها و درگاه ها می باشد که سبب گشته این کاخ بعد از قدمتی 2500 ساله نیز همچنان کم آسیب و نسبتا سالم باقی بماند؛ در بخش جنوبی کاخ تچر می توان با ایوانی متشکل از 8 ستون که از هر دو طرف خود با پلکان هایی دو سو منتهی می شود، دست پیدا نمود! در این قسمت از کاخ شما تماما با سنگ نگاره هایی از خدمه و مردمانی رو به رو می شوید که با ظرف های غذا و خوراکی هایی در دست، ایستاده ترسیم شده اند. جالب است بدانید این کاخ در هیچ کدام از بخش های داخلی خود، از راهروهای باریک و دالان های پر پیچ و خم برخوردار نبوده و به نسبت خیلی دیگر از بناهای موجود در معماری تخت جمشید ایران، از طرح و نقشه ساخت بسیار ساده ولی مجللی بهره مند گشته است. در آخر باید گفت ستون های قوی، سنگ های زیبای مستحکم و نوع خاصی از معماری که براس ساخت چنین اثری به کار بسته شده بوده، از دلایل مهم و اصلی پابرجایی کاخ تچر تا به امروز می باشد.
کاخ دروازه ملل:
دروازه ملل نام کاخ کوچکی است در بخش شمال شرقی بنای تخت جمشید؛ این کاخ در اصل راه ورود به مجموعه تخت جمشید در گذشته بوده است و نمایندگان مختلف شهرهای هخامنشیان و دیگر کشورها حالا به هر دلیلی که به تخت جمشید می آمدند، بایستی از درگاه این کاخ که درست در مقابل پلکان ورودی مجموعه، ساخته شده است، وارد می شدند! کاخ دروازه ملل در حقیقت کلید راهیابی به سایر قسمت ها و بخش های تخت جمشید بوده و هنوز هم می توان آن را دروازه اصلی معماری تخت جمشید قلمداد نمود.
به احتمال فراوان به دلیل اینکه کاخ دروازه ملل از جمله ویترین های نخست نمایشی پادشاهان هخامنشی بشمار می رفته است، از چنین عظمت و شکوهی در طراحی و ساخت معماری تخت جمشید وام گرفته شده است تا به خوبی انعکاس دهنده قدرت و جلال سلسله هخامنشیان در دنیا باشد؛ دروازه ملل با دستور مستقیم خشایارشاه ساخته شد و طبق نقشه ساخت نیز دارای 3 درب و 4 ستون که هر کدام از ارتفاعی به اندازه 5.16 متر برخوردار می باشند، بهره مند گشته است. طبق تحقیقات انجام گرفته در خصوص این کاخ کوچک، باید گفت در تالار اصلی آن به صورت یک گردهمایی بزرگ برای افرادی که وارد آن می شدند،صندلی هایی از جنس سنگ های زینتی تعبیه شده بوده است و در وسط تالار نیز، میزی برای میزبانی و شایدم هم مشورت نمایندگان مختلف با یکدیگر قرار گرفته بوده است! همچنین در همین تالار کاخ، کتیبه ای که بر روی آن نوشته هایی به زبان پارسی، ایلامی و بابلی نیز نقش بسته شده است؛ به چشم می خورد که می تواند بسیار قابل توجه و جالب باشد برای هر مخاطب و بیننده ای! متاسفانه بر خلاف کاخ تچر که با گذشت بیش از 2500 سال هنوز بخش های زیادی از آن باقی مانده ااست به یادگار، اما از کاخ دروازه ملل جز دو ستون تخریب شده که با تلاش باستان شناسان و کارشناسان یکی از آنان با خرده ستون های دیگری که در محیط وجود داشته است، ترمیم گشته و در حا حاضر نیز کامل ترین ستون تخت جمشید تلقی می شود. این بنای ایرانی که به دستور خشایارشاه برای نمایش قدرت و بزرگی حکومت هخامنشیان در بنای تخت جمشید، ساخته شد با ذوق و سلیقه هنرمندانی بی بدیل در تاریخ ایران کهن همراه گشت و آنان برای تزئین قسمت های داخلی تالار این کاخ؛ از کاشی های رنگارنگ نارنجی، سبز، آبی و غیره استفاده کرده بوده اند؛ در بخش غربی معماری تخت جمشید، درگاهی به چشم می خورد که گویی با دو گاو بالدار از جنس نر، محافظت می شود! طبق تحقیقات گسترده ای که در خصوص شکل و شمایل این گاوها از سوی محققان صورت گرفته است، این شکل از حیوانات چهارپا در اصل ترکیبی از سبک هنری آشوری ها و هخامنشیان می باشد که از اتفاقا از ریش های بسیار بلندی (تا روی سینه) که در آن گل دوازده پر و غنچه نیلوفر آبی نیز قرار گرفته است، دیده می شوند.
رمز و راز بناها :
البته تنها به تندیس های این دو گاو نر بالدار توجه نکنید چرا که در قسمت های متعددی از بنای تخت جمشید، می توان با مجسمه های مختلف سنگی که از ترکیب سر انسانی، بال عقاب و تنه گاو برخوردار هستند همچون مجسمه های درگاه شرقی این مجموعه از ایران باستان، رو به رو شد! وجود چنین مجسمه هایی به احتمال زیاد مربوط می شود به گذشته پر رمز و راز سرزمین مادری مان و مارا مجبور به کنکاشی عظیم در دل تاریخ ایران می کند؛ در گاه نام برده شده در قست شرقی کاخ دروازه ملل، به سمت خیابان سپاهان که از طول 92 متری در مجموعه معماری تخت جمشید برخوردار است، باز می شود. برای کسانی که مشتاق راه های بین بناهای مختلف این مجموعه قدمتی هستند باید بگوییم که بعد از عبور از کاخ دروزاه ملل 2 راه در مقایل شما قرار می گیرد که یکی همین خیابان سپاهان است که به شکل L انگلیسی است و در نهایت شما رذا به بخش های جنوبی مجموعه و همچنین کاخ صد دورازه و یا کاخ بار می رساند و دیگری نیز شما را مستقیم به کاخ آپادانا وصل می کند.دروازه ملل به خودی خود پر است داستان های رازآلود که برای تعداد اندکی از آن ها توجیهاتی از سوی مورخان و باستان شناسان شده است و بای تعداد زیادی از شبهات آن نیز هنوز هیچ نتیجه اعلام نشده است! جالب است بدانید علاوه بر وجود دو مسجمه سنگی و ترکیبی از سر انسان، بال عقاب و همچنین تنه گاوی، حوضی نیز در جهت مغایر 20 درجه ای به نسبت دیوارهای کاخ های پیرامون خود نیز به چشم می خورد که با توجه به مختصات مکانی آن، می توان گفت در مجموعه منظم و مرتب تخت جمشید یک تناقض بزرگ بوجود آورده است! با این حال بسیاری معتقد هستند که این حوض نزدیک به درگاه جنوبی کاخ دروزاه ملل، در گذشته در مکانی مناسب قرار داشته و در بازه ای از زمان، جای آن را عوض نموده اند؛
پلکان ابتدایی تخت جمشید:
پلکان ابتدایی یا همان پلکان ورودی به مجموعه بنای تخت جمشید، در قسمت شمال غربی آن و با دستوری مستقیم از سوی خشایارشاه برای ایجاد یک مسیر ورودی چشم نواز و مجلل احداث شد. این پلکان دو طرفه از طولی به اندازه 7 متر، عرضی به اندازه 38 سانتی متر و ارتفاعی نظیر 10.5 متر نسبت به دشت مرودشت برخوردار است و به خوبی می توان با هنر استادکاران کهنه کاری ایرانی در آن آشنا شد؛ ناگفته نماند که تا پیش از ایجاد چنین پلکان ایده آلی، مسیر اصلی ورود به تخت جمشید از قسمت جنوبی مجموعه عبور می کرده است که با ساخت پلکان شمال غربی، خشایارشاه از این پلکان به عنوان کارهای ساختمانی استفاده می کرده است؛
پلکانی که در ابتدای مسیر ورودی به بنای تخت جمشید قرار گرفته است، در مجموع دارای 111 پله می باشد که به دو ردیف 63 تایی و 48 تایی تقسیم می شود؛ ردیف اول از روی سطح زمین آغاز و تا پاگردی نسبتا وسیع منتهی می شود و بعد از چرخشی 180 درجه ای با اتصال به ردیف دوم از پله ها، شما را به سمت ورودیه اصلی تخت جمشید، هدایت می کند. جالب است بدانید در گذشته برای ساخت چنین پلکان عظیمی از هیچ گونه ملات خاصی استفاده نکرده اند و تنها تکه سنگ های بریده شده و مستحکم را بواسطه بست بر روی یکدیگر قرار داده بوده اند! در کنار وجود پلکان ورودی، کنگره ای به طول 63 سانتی متر نیز به چشم می خورد که بر روی آن تصویر جان پناهی برای مراجعه کنندگان نقش بسته است و از جنس سنگ نیز در ساخت آن بهره گرفته شده است.شگفت انگیز است اگر بدانید این پلهکان سنگی را به گونه ای ایجاد نموده اند که هم امکان عبور و مرور مردم از روی آنان میسر بود و هم حرکت چهارپایانی همچون اسب! البته ناگفته نماند با اینکه این پلکان ورودی بنای تخت جمشید به دلیل فرسایش و تردد بی رویه مردم از روی آن حسابی دچار خرابی شده و بارها و بارها از سوی گروه های مختلف ترمیمی، مورد بازسازی قرار گرفته است اما می توان مدل مشابهی از آن را برای شما علاقه مندان ذکر کرد که آن پلکان های جلوی درب سازمان ملل می باشد! پلکن های ورودی سازمان ملل نیز همچون پلکان های ورودی تخت جمشید می مانند و با اینکه امروزه روز دیگر کسی با اسب وارد چنین مکان هایی نمی شود، اما این پله ها به اندازه ای عریض و طویل هستند که بتوان برای رفت و آمد احشام بدون هیچ گونه مشکلی نیز از آنان بهره گرفت.
کاخ هدیش:
کاخ هدیش نیز از دیگر کاخ های تجملاتی بنای تخت جمشید ایران باستان است که زمان آغاز ساخت آن مربوط می شود به داریوش شاه اول و سرانجام در عصر حکومت خشایارشاه نیز مراحل ساخت آن به پایان می رسد؛ این کاخ حکم خنک کننده این مجموعه را نیز بر عهده داشته است به دلیل واقع شدن در قسمت مرتفع بخش جنوبی سر باز کاخ! کاخ هدیش به دلیل داشتن معماری تخت جمشید و خارق العاده خود در آن برهه از زمان همیشه مورد تعریف و تمجید تمامی معماران معروف جهانی بوده و هست! این کاخ در ابعاد 40×55 متر ساخته شده است و تا سال های بسیار زیادی همگان بر این باور بودند که چنین سازه ای تحت دستور خشایارشاه در بنای باستانی تخت جمشید شکل گرفته است تا اینکه در سال 1979 میلادی، فردی به اسم علیرضا شاهپور شهبازی طب انجام مراحل اکتشافی و تحقیقاتی خود بر روی این قسمت از مجموعه عظیم ایرانی، موفق به کشف کتیبه ای به نام داریوش شاه اول در آن شد و از آن پس، بر همگان ثابت شد که کاخ هدیش نیز در زمان داریوش شاه بزرگ مراحل ساختش آغاز و به احتمال بسیار قوی در زمان حکومت خشایارشاه همچون دیگر قسمت های معماری تخت جمشید که سال های متمادی زیادی برای ساخت آنان، وقت صرف شد، به بهره برداری رسیده است. از نکات جالب به لحاظ علم طراحی داخلی، وجود مسیری برای جریان آب از جهت شمالی به طرف جنوبی تالار اصلی این کاخ می توان یاد کرد که در قسمتی از آن، روی این مسیر را باز گذاشته بوده اند و سبب ایجاد طرحی نو در ساخت کاخ های زمانه خود شدند! البته ایجاد حفره ای در مرکز تالا که بسته به مرتفع بودن مکان ساخت آن، همچون یک کولر خنک کننده باد بیرون را به داخل کاخ هدایت می کرده است نیز از دیگر نکات اعجاب انگیز ساخت کاخ هدیش می باشد.
پلکان کاخ هدیش:
کاخ هدیش نیز همچون دیگر ابنیه برجسته موجود در شاهکاری به اسم تخت جمشید دارای پلکان هایی بوده است. این پلکان ها در دو سمت غربی و شرقی معماری تخت جمشید وجود دارند که در حال حاضر نیز هر دوی آنان سالم و سلامت می باشند. البته پلکان غربی از همان ابتدا سالم بود و این پلکان های بخش شرقی کاخ هدیش بودند که در سال 1357 خورشیدی با یکبار مرمت و بازسازی، مقل گذشته شدند. کاخ هدیش از محوطه بزرگی برخوردار است و می توان در بخش جنوبی آن نیز با تالاری که بر روی 36 عدد ستون دایر شده است، دست پیدا نمود.
نقش انسان بالدار در کاخ هدیش:
یکی از تصاویر برجای مانده از گذشته های دور در این کاخ ویران شده در طی آتشسوزی ناعادلانه اسکندر مقدونی، نقش انسانی بالدار بر روی یکی از دیوارهای ایوانی این بنا بوده است که خوب متاسفانه بسته به عدم استفاده از مصالح مستحکم و قوی، در همان حمله اسکندر کاخ هدیش نیز بخش های وسیعی از خود را از دست داد! در بین محوطه بازرگ این کاخ و تالار مرکزی آن یک ایوان 12 ستونی قرار دارد که در کنار ایوان بخش جنوبی که به راحتی می توان از روی آن، قسمت حرمسرا را مشاهده نمود؛ از جذابیت های نهفته در این کاه بشمار می روند.
کاخ ملکه ملقب به حرمسرا:
کاخ ملکه در اصل مکانی برای همسر اول پادشاه و دیگر زنان او بوده است که از گذشته های بسیار دور ان را حرمسرا و اندرونی خطاب می نموده اند؛ این کاخ از جمله بناهای ساخته شده به دستور خشایارشاه می باشد که جامانده از آثار نیمه ساز پدرش، داریوش شاه بزرگ نبوده و به خواست وی در حوالی خزانه شاه ساخته شده است. طبق آنچه بر روی سنگ نوشته های موجود در فازهای تحقیقاتی و اکتشافی مختلف در این بخش از معماری تخت جمشید حاصل شده است، خشایارشاه از خود نوشته ای را برجای گذاشته و در آن صراحتا عنوان کرده است که از سوی داریوش اول به عنوان ولیعهد معرفی شده بوده و سازنده کاخ ملکه و حرمسرا نیز خود او می باشد! با توجه به آثار موجود و آنچه در کتاب های مختلف باستانی و تاریخی در خصوص حرمسرای معماری تخت جمشید عنوان شده است؛ این مکان دارای تعدادی کاخ مشابه با یکدیگر بوده است و هر کدام از آن ها نیز دارای یک اتاق بزرگ یا همان تالار مانند و تعدادی اتاق کوچکتر بوده اند. لازم است بدانید پیش تر ها ادعایی مبنی بر مکان زندگی ملکه های هخامنشیان در چنین کاخ هایی بوده است که خوب با توجه به تحقیقات گسترده و مشاهده طرح ساخت تالار مرکزی این قبیل کاخ ها که بسیار مزین شده به نظر می رسند، می توان چنین ادعایی را پذیرفت و اعلام نمود که کاخ ملکه تنها به این اسم نامگذاری نشده است و خانه ای برای زندگی زنان پادشاهان هخامنشی و دیگر خدمتکاران آنان بوده است.
کاخ ملکه یا همان حرمسرای شاهان هخامنشی به گونه ای ساخته و پرداخته شده بوده که هیچ فرد ناشناس و غریبه ای اجازه و حتی امکان دسترسی به این کاخ را نداشته است و زنان موجود در این مکان کاملا از دید مراجعه کنندگان به تخت جمشید پنهان بوده اند؛ کاخ ملکه در بخش جنوبی صخره معماری تخت جمشید ساخته شده است و در تالار اصلی خود نیز دارای 12 ستون چوبی با سرستون های مختلف و شکیلی قطعا همراه گشته بوده که در اثر حمله وحشیانه اسکندر مقدونی تمامی بخش های جذاب این کاخ از بین رفته و در آتش دشمنی و کینه ای او، سوخته است! با این حال هنوز هم می توان از روی نقشه اینطور پنداشت که این محوطه این کاخ بواسطه ایوانی زیبا به تالار مرکزی آن متصل می شده است.در سراسر کاخ ملکه می توان با نقوشی متفاوت از شاهان هخامنشی و حتی ساسانی مواجه شد. جالب است بدانید معمولا در اکثر سنگ نگاره ها و تصاویر حکاکی شده بر روی درب و دیوارهای مجموعه تخت جمشید از شاهان خوش نام و بزرگ هخامنشی، این زیورآلات و سنگ های با ارزش و جواهری بی مانند هستند که به چشم می خورند در حالیکه در تصاویر نقش بسته شده بر روی دیواره های کاخ حرمسرا که از چهره خشایارشاه بر جای مانده است، هیچ گونه زیوآلات اضافی در عکس وی قابل مشاهده نیست و ان به خاطر عدم پوشیدن لباس رسمی در بین زنان وی قطعا بوده است! به جز سنگ نگاره های متعلق به شاهان هخامنشی، می توان در این مکان با دو طرح از شاهان ساسانی نیز مواجه شد که یکی از آن ها مربوط به اردشیر اول، شاه و بنیانگذار امپراطوری ساسانی می باشد که در حالت سوار بر سب بر بلنای ساسانی است؛ لازم به ذکر است این تصویر در بخش جنوبی تالار اصلی کاخ ملکه واقع شده است و حتما تماشای آن خالی از لطف نمی تواند باشد! در مجموع این را هم باید خاطر نشان کرد که در بخش غربی سه تاقچه بر روی دیواره ها قرار گرفته اند و در بخش شرقی نیز چهار تاقچه سنگی بر روی دیواره های این نقطه به چشم می خورند که سبب افزایش زیبایی محیطی این کاخ گشته اند.
ساخت بناهای جداگانه اطراف تخت جمشید :
با به پایان رسیدم مرحله سوم ساخت و ایجاد کاخ های عظیم و باشکوه، مرحله بعدی ساخت بناهای دیگر در معماری تخت جمشید ایران کلید خورد با این تفاوت که خشایارشاه نیز از دنیا رفته بود و پسر او کنترل مراحل ساخت و ساز و آبادی تخت جمشید را در دست خود گرفته بود.؛ یکی از همین بناهای ایجاد شده کاخ صدستون نام داشت که از ابعادی به اندازه 70×70 متر مربع برخوردار شده بود. کاخ صد ستون به دستور اردشیر اول (پسر خشایارشاه) ساخته شد و از جمله اقادامت دیگر وی در مجموعه معماری تخت جمشید نیز اضافه کردن مساحت خزانه شاه می باشد زیرا تا آن زمان، تعداد هدایا و پیشکشی های ارائه شده به شاهان هخامنشی از میزان ظرفیت خزانه آنان بیشتر شده بود! بعد از ایجاد کاخ صد ستون و اضافه کردن مساحت خزانه شاهنشاهی، از سال 450 پیش از میلاد مسیح تا 100 سال بعد آن دیگر ما شاهد رقم خوردن هیچ ساخت و ساز جدیدی در تخت جمشید ایران نیستیم. جالب است بدانید کاخ صد ستون که آغاز ساخت آن در دوره خشایارشاه بود و اتمام ساخت آن مربوط به اردشیر اول، دومین کاخ بزرگ بنای تخت جمشید نیز نام گرفته است.زمان گذشت و حکومت به اردشیر سوم رسید؛ شاهی که از بخت بد وی ویرانی و تخریب معماری تخت جمشید را باید به زمان سلطنت او گره زد! با حمله اسکندر مقدونی همانطور که می دانید تقریبا چیز زیادی از تخت جمشید باقی نماند و این شاهکار اثر هخامنشیان که از جمله شاخص های عظمت حکومت آنان بر جهانیان بود، در همان هفته های نخست حمله شاه مقدونی سقوط می کند و این در حالی است که اردشیر سوم به پیروی از راه نیاکان خود در سال های 338 تا 358 قبل از میلاد، مشغول ساخت کاخی با 32 ستون و همچنین تعدادی مسیر هموار عبور و مروری برای دسترسی آسان به بخش های مختلف بنای تخت جمشید و یا معماری تخت جمشید بود.
کاخ صد ستون:
صد ستون کاخی است که در زمان پادشاهی خشایارشاه ساخت آن آغاز و در زمان به تخت نشستن اردشیر اول، امکان بهره برداری از آن فراهم شد. این کاخ در تالار اصلی خود دارای 10 ردیف ده تایی از ستون بوده و به همین خاطر به آن کاخ صد ستون می گفتند و از شهرت زیادی در ابعاد جهانی نیز برخوردار می باشد. لازم به ذکر است که کاخ صد ستون دومین کاخ عظیم و باشکوه بنای تخت جمشید نیز قلمداد می شود. جالب است بدانید تا کنون نظریه های مختلفی در خصوص هدف ساخت چنین بنای عظیمی مطرح شده است که برخی هدف از ساخت آن را به عنوان خزانه شاه می پندارند و معتقد هستند که بعد از حجیم شدن هدایا و غنیمت های بدست امده در عصر هخامنشیان، آنان ترجیح دادند تا دست به ساخت خزانه بزرگتری برای دربار خود بزنند و در کاخ صد ستون نیز برای پذیرایی از میهمانان ویژه و خاص خود استفاده نمایند! البته برخی دیگر از کارشناسان و باستان شناسان نیز اعتقاد بر این دارند که در گذشته حکومت هخامنشی از این کاخ برای سامان دادن نیروهای نظامی خود بهره می گرفته است و دلیل اثبات چنین ادعایی را وجود صد ستون منظم با فواصل مکانی یکسان از یکدیگر می دانند که بر روی هر کدامشان نیز تصاویری از سربازهای درگاه شمالی حکاکی شده است؛ از قلم نیوافتد که دیوارهای داخلی کله صد ستون همگی از سنگ مرمر سیاه بوده و روی آن ها نیز تاقچه و پنجره هایی تعبیه شده که به زیبایی محیطی آن به شدت افزوده است.
دیگر بناهای مختلف عمارت :
طبق بررسی های انجام شده باستان شناسان و کارشناسان ابنیه تاریخی ایران، ارفتاع هر کدام از ستون های کاخ صد ستون را که وظیفه نگهداری صقف را بر عهده داشته اند؛ نزدیک به 14 متر تخمین زده اند. جالب است بدایند اگر وارد تالار اصلی این کاخ بشوید، از قسمت شرقی آن به انتهای خیابان سپاهان، از قسمت جنوبی تالار به کاخ ملکه یا همان حرمسرا و خزانه شاه دست پیدا خواهید نمود! ناگفته نماند که در کاخ صد ستون تصاویر و سنگ نگاره های متعددی بر روی درگاه های آن برجای مانده است همانند درگاه های غربی و شرقی کاخ که با تصاویری از جنگ شاه با هیولاهای افسانه ای و شیر مزین شده اند و می توان نمونه های مشابهی از آن را در مجموعه معماری تخت جمشید و در کاخ تچر و هدیش مشاهده نمود؛ یا مثلا درگاه شمالی که با تصویری از بار عام در پیشگاه پادشاه و تعداد 100 سرباز به دور آن به چشم می آید و همچنین درگاه جنوبی نیز که برای تزئین چشم نواز آن از اورنگ شاهی که دو گروه 14 نفره هخامنشی آن را نگهداشته اند، حکاکی شده است.
کاخ سه دروازه:
یکی از مرکزی ترین سازه های موجود در بنای تخت جمشید، کاخ سه دروازه است که آن را اغلب با نام تالار شورا می شناسند و با این نام مشهور شده است؛ این بنا همچون اسم خود از سه دروازه ساخته شده است و به همین خاطر از آن می توان به سه کاخ مختلف تخت جمشید، راه پیا کرد. تصاویر و سنگ نگاره های زیادی در کاخ سه دروازه وجود دارد که در اغلب آنان می توان به وضوح جمعی از اشراف و بزرگان سلسله هخامنشیان را مشاهده نمود که در حال بحث و مجادله با یکدیگر می باشند! جالب است در خصوص زمان ساخت این بنا بدانید که تا چندی پیش تعداد زیادی از باستان شناسان و کارشناسان تاریخ باستان ایران، ساخت تالار شورا یا همان کاخ سه دروازه را مربوط به زمان حکومت داریوش بزرگ می پنداشتند و این در حالی است که به تازگی متوجه شده اند که این بنا از سری ساخته های عصر سلطنت پسر خشایارشاه یعنی اردشیر اول بوده است!
فارغ از همه این ها، کاخ سه دروازه در بخش های جنوبی، شمالی و شرقی خود دارای درگاه هایی بوده است که یکی از این درگاه ها (درگاه شرقی) تنها منحصر به ورود و خروج شاه هخامنشی بوده است. در تالار اصلی این کاخ که اتفاقا در وسط عمارت نیز ایجاد شده است، چهار ستون قطور به چشم می خورد که وظیفه نگهداری وزن سقف بنا را بر عهده داشته اند. در وسط تالار تخته سنگی دایره ای شکل تعبیه شده است که مرکزیت آن خالی می باشد و هنوز هم که هنوز است حرف و حدیث های بسیاری در مورد اصالت وجودی و نحوه کاربری آن به گوش می رسد! برخی از محققان اعتقاد دارند که از این تخته سنگ 71 در 75 سانتی متری برای علم نجوم و ستاره شناسی در عصر باستان استفاده می شده است و در اصطلاح آن را سنگ گاه نگار خطاب می نموده اند؛ ناگفته نماند که این فرضیه هیچگاه به اثبات نرسیده است! از سازه ها و تخته سنگ مشکوک کاخ سه دروازه که بگذریم می رسیم به نقوشی از انسان های بالدار، فر ایرانی، سرابازان مادی و پارسی و همچنین نماینده های مختلفی از سایر بِلاد تحت امپراطوری هخامنشیان که در حال نگهداری از اورنگ پادشاهی می باشند و می توان چنین تصاویری را بر روی ایوان ها و دیوارهای تالار اصلی کاخ مشاهده نماییم.
کاخ اردشیر:
یکی از بناهای موجود در معماری تخت جمشید ایران که متاسفانه سالیان درازی است در خصوص آن اطلاعات جدیدی بدست نیامده است، همین کاخ اردشیر می باشد که بسته به معماری و شکل و شمایل ظاهری آن، می توان گفت جدیدترین بنای ساخته شده قبل از نابودی و به آتش کشیده شدن کل این مجموعه می باشد. کاخ اردشیر با توجه به مطالبی که در اسناد و مدارک تاریخی این سرزمین وجود دارد حتی بعد از حمله اسکندر مقدونی و گرفتار حریق عظیم شدن کل معماری تخت جمشید نیز مورد استفاده قرار گرفته است که باستان شناسان و کارشناسان تاریخی کشورمان علت آن را زیبایی بی حد و حصر این کاخ دانسته اند؛ به هر حال باید اظهار داشت که کاخ اردشیر یک سر و گردن از مابقی سازه های موجود در تخت جمشید بالاتر بوده و حتی می توان اینطور عنوان نمود که زیباترین بنای تخت جمشید نیز بحساب می آمده است! با اینکه بخش هایی از کنگره های کاخ از صخره به پایین سقوط کرده است اما تیم های مرمت و بازسازی آن ها را مجددا به سر جای قبلی خود بازگردانده اند تا کاخ اردشیر با کمترین خسارات وارد آمده به خود، استوار باقی بماند؛ اما این را نیز باید افزود که پابرجایی این بنا نباید منکر انجام تحقیقات بیشتر و کنکاش هایی عمیق از سوی مسئولان سازمان میراث فرهنگی ایران و گروه های مختلف باستان شناسی کشورمان گردد!
دروازه نیمه تمام به علت آغاز حمله شاه مقدونی:
با حمله اسکندر مقدونی بخش هایی از مجموعه معماری تخت جمشید نیز که نیمه تمام بودند و یا در دست احداث، به ورطه نابودی کشیده شدند! یکی از همین سازه های نیمه تمام دروازه ای است همچون یک عمارت کوچک اما به احتمال زیاد مجلل که دارای تعداد زیادی اتاق و دو درگاه در قسمت های جنوبی و شمالی خود بوده است؛ این دورازه نیمه تمام که با حمله اسکندر هیچوقت دیگر فرصت ساخت آن میسر نشد، به دسترو اردشیر سوم ساخت آن کلید خورد و با مرگ وی نیز پسرش اردشیر چهارم ساخت آن را ادامه داد تا بالاخره در دوره حکومت داریوش سوم بخش های زیادی از آن ساخته شد و حتی محل هایی نیز برای ترسیم نقوشی از گاوهای بالدار و دیگر اَشکال نمادین سلسله هخامنشیان نیز برای آن در نظر گرفته شد که با حمله شاه مقدونی، تمامی این اقدامات ناتمام باقی ماند. دروازه نیمه تمام در مقابل کاخ صد ستون واقع شده بوده است و آنطور که به نظر می آید احتمالا هدف از ساخت آن این بوده است که مراجعه کنندگان به معماری تخت جمشید بعد از رد کردن پلکان های ورودی و مراجعه به کاخ دروازه ملل، از خیابان سپاهان عبور نموده و سرانجام قبل از وارد شدن به کاخ صد ستون، به این دروازه بی نام و نیمه تمام برسند. نکته جالب در خصوص این سازه نیمه کاره این است که به دلیل عدم تکامل آن و استفاده نکردن از سازه های چوبی بر روی آن، با آغاز حمله اسکندر شاه مقدونی و به آتش کشیدن معماری تخت جمشید از سوی آن، این دروازه خیلی دچار خسارت نشده و صدمات زیادی نیز گریبانگیرش نشده است!
معرفی مکان های پیرامون معماری تخت جمشید:
شهر استخر:
جالب است بدانید به اندازه تمام جذابیت های نهفته شده در معماری تخت جمشید ایران، در مکان های پیرامونی و بسترهای کناری آن نیز به قدر کافی جاذبه های جذاب و دیدنی از سنگ نگاره های شگفت انگیز گرفته تا مقبره بسیاری از حاکمان سلسله هخامنشیان موجود است که شما می توانید از آن ها دیدن نمایید. شهر استخر در فاصله زمانی 30 دقیقه ای از تخت جمشید قرار گرفته است و می توان در آن با دو سنگ نگاره معروف به نام های نقش رستم و نقش رجب که از سری نقوش برجای مانده خاندان ساسانی در ایران می باشد، مواجه شد! متاسفانه به دلیل کم کاری گروه های کاوشگری و تجسس در شهر استخر، اطلاعات زیاد و مغتنمی در خصوص بناهای موجود در این مکان بدست نیامده است و علاوه بر آن، مثل اینکه تعداد زیادی از آثار و اشیائ موجود در چنین شهری از سوی سودجویان عرصه های تاریخی و فرهنگی مدت ها پیش کشف و استخراج شده و می توان به معنای درست کلمه گفت، به تاراج رفته است!
فارغ از همه این موارد، ابنیه ها و آثار دیگری نیز در فاصله 300 متری از جنوب صخره کوه رحمت به چشم می خورد که با وجود انجام تحقیقات گسترده و حفاری های مداوم در این منطقه، هنوز هیچگونه اطلاعات دقیقی از آن به بیرون درز پیدا نکرده است و تنها تعدادی از باستان شناسان بطور فرضی بیان کرده اند که این مکان قبل از ساخت و ساخت معماری تخت جمشید توسط داریوش شاه اول، ساخته شده است و از آن یا برای خزانه داری شاهنشاهی استفاده می شده است و یا مجموعه از ای کاخ های زیبا و مستحکم بوده است برای خوشگذرانی اشراف و بزرگان حکومت هخامنشیان! البته ناگفته نماند احتمال اینکه با توجه به نزدیکی این سری از کاخ ها به معماری تخت جمشید از آنان به عنوان ساختمان های اداری برای ثبت و درج کردن هدایا و اشیائ گرانقیمت اعطا شده به شاهان هخامنشی نیز استفاده شده باشد، بسیار می باشد. از سری برجستگی های تاریخی معماری تخت جمشید، کاخی است ملقب به آپادانای کوچک که از نظر زیبایی و استحکامات سازه ای چیزی کمتر از کاخ آپادانای اصلی که در داخل بنای تخت جمشید، واقع شده است؛ ندارد !
نقش رستم:
نقش رستم مکانی است که از تخت جمشید با فاصله ای حدودا 5 کیلومتری ساخته شده است و طبق بررسی های انجام گرفته، این مکان به دستور داریوش شاه بزرگ ساخته شده است و بعدها با تقلید از کار وی نیز پسرش یعنی خشایارشاه برای خود و خانواده اش نیز در این مکان مقبره هایی را ایجاد نموده است تا بعد از مرگ وی حتی پسر خود یعنی اردشیر اول و نوه اش نیز که داریوش دوم نام داشته است، در نقطه دیگری به خاکسپرده نشوند! جالب است بدانید در هر کدام از این مقبره ها، نزدیک به 3 تا 9 قبر کنده شده بوده است تا نزدیکان شاه و خانواده وی نیز در مکانی نزدیک به قبر او به خاک سپرده بشوند. جالب است بدانید نقش رستم از شباهت بسیار زیادی با کاخ تچر که محل زندگی داریوش اول نیز بوده است، برخوردار می باشد! با حفاری و ایجاد نقش رستم دیگر شاهان هخامنشی نیز به فکر ایجاد مقبره هایی در حوالی معماری تخت جمشید و صخره زحمت افتادند که علاوه بر مشاهده سازه های آنان که همگی مربوط هستند به سلسله هخامنشیان، می توان از آثار دیگر موجود در این مکان مثل کعبه زرتشت و تعداد دیگری از بناهای جذاب و دیدنی سلسله ساسانیان را نیز در این نقطه مکانی مشاهده نمود.
نقش رجب:
نقش رجب از معماری تخت جمشید یکی از سنگ نگاره های جذاب و فوق العاده حائز اهمیت است که از زمان حکومت خاندان ساسانی در ایران بر جای مانده است. نقش رجب بر روی صخره ای واقع شده است که همچون یک سایبان طبیعی بوده و به دلیل وجود قهوه خانه ای که توسط فردی به اسم رجب اداره می شود، به این نام معروف گشته است! نقش رجب در فاصله مکانی 3 کیلومتری از شمال معماری تخت جمشید قرار گرفته است و درست از کنار آن، مسیر اصفهان به شیراز گذر کرده است و در ورایی کمی دورتر از آن نیز، شهر استخر را می توان مشاهده نمود. در نقش رجب سنگ نگاره هایی از اردشیر اول (موسس و پایه گذار سلسله ساسانیان)، شاپور اول (پسر و جانشین اردشیر اول) و کرتیر (روحانی بانفوذ و قدرتمند زرتشی) قرار گرفته است که قطعا بازدید از آن ها در مجموعه معماری تخت جمشید نمی تواند خالی از لطف بوده باشد!
کلام آخر
معماری تخت جمشید بی تردید شناسنامه ای از تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم و همچنین عظیم ترین بنای سنگی ساخته شده در تمام ادوار مختلف تاریخی ایران است که زمانی در آتش بخل و حسد دشمنان آبادی ایران کهن به آتش کشیده می شود و تقریبا بخش های زیادی از آن از جمله کاخ ها و دروازه های مجلل و غیر قابل وصفش، به ویرانی تبدیل می شوند؛ در بنای تخت جمشید به راحتی می توان با استعداد ناب ایرانیان باستان، ذوق و سلیقه، تخصص و دقت و همچینن هنر و پارامترهای زیبایی این سرزمین مواجه شد و از وجود چنین مجموعه عظیمی که نه تنها در ایران و نه تنها در آسیا، بلکه در کل دنیا از شهر زیادی برخوردار می باشد و بسیاری آن را با اینکه ویرانه ای بیش نیست، پرچم دار جاذبه های گردشگری و توریستی کشور عزیزمان ایران می پندارند.