حرف-زدن

چند بار برایتان اتفاق افتاده که حرفی بزنید و بعد متوجه شده باشید که فرد یا افراد مقابل به درستی متوجه منظور شما نشده اند و مخالف میلتان عمل کرده اند؟

همه ی ما در بعضی مراحل زندگی مجبور به سخنرانی کردن می شویم. مصاحبه ای برای کار جدیدتان است؟ سخنرانی برای ناظر یا هیئت مدیره ی شرکت محل کارتان است؟ بله، همه ی این ها سخنرانی های بسیار مهمی هستند و می توانند آینده ی شما را رقم بزنند. پس نگذارید که این فرصت ها از دست بروند بدون اینکه شانس موفقیتتان را بالا ببرید.

بله، یکبار دیگر نوبت به زمانی رسید که ما به پرسش های شما پاسخ می دهیم. هر چند دوست داریم که تمام سوالات را به طور شخصی و با ذکر تمام جزییات جوابگو باشیم، اما تعداد زیاد نامه ها این اجازه را به ما نمی دهد و مجبور هستیم که از میان آنها دسته ای را که برای اغلب افراد جالب است انتخاب کنیم؛ شاید این هفته به پرسش شما هم پاسخ داده باشیم.

تعریف کردن‌های مصنوعی مثل: «وای ممنون که آشپزخونه رو تمیز کردی» به نظر خوب می‌آید اما در واقع با این جمله به کنایه به او می‌گویید که آدم نامرتب و بی‌انظباطی است. بیایید به جای استفاده از جملات کنایه آمیز حرف دلتان را بزنید.

متاسفانه انسان نمی‌تواند لحظه‌های سخت خود را به راحتی فراموش کند. برای همین است که بعضی از آدم‌ها حتی سال‌ها بعد خاطره حرف زشتی که به او گفته‌اید را برایتان تعریف می‌کنند و متوجه می‌شوید تا چه اندازه این حرف برایشان سنگین بوده که تاکنون در دل نگه داشته‌اند.

شب گذشته برنامه دورهمی میزبان خواننده تیتراژ سریال تلویزیونی لیسانسه‌ها شد.

سفره‌ی هفت‌سین، دید و بازدید عید، جشن تولد، جشن سالگرد ازدواج و دیگر رسم‌‌های دیروزی و امروزی، همیشه فرصتی را برای دور هم بودن خانواده فراهم می‌کند. البته هر چه رسم دیروزی‌تر باشد، ممکن است بچه‌ها در مقابلش گارد بیشتری بگیرند.