خواندنی ها برچسب :

سردار-حاج-قاسم-سلیمانی

از نگاه من نوشتن این کتاب ادای دین به شهدای مدافع حرم، به‌ویژه شهید حاج‌قاسم سلیمانی بود. خوب است بدانید یکی از فصل‌های آخر کتاب به نبرد صحرا که در نهایت به فروپاشی داعش منجر شد، اختصاص دارد.
خیلی راحت بود یافتن عکس سردار در مناطق عملیاتی با لباس رزم یا چفیه‌ای بر سر، یا بیسیمی ‌به دست؛ ولی خیلی سخت بود پیدا کردن عکس حاج قاسم که تکیه زده به صندلی و نشسته است پشت ‌میز.
رژیم صهیونیستی باید دست برتر ایران را می‌دید. هرچند که ایران تمام توان خود را به کار نبرد و حتی از موشک‌های قدیمی‌تر استفاده کرد.
آنجا همه پرستاران از زن و مرد، جوان و خوش برخورد بودند. اینجا همه سبیل کلفت بودند. چند تا خانم هم بودند که صدرحمت به پرستاران آقا. یه جوری قیافه مردانه و صدای کلفت داشتند که اگر...
حمله به محل استقرار تکفیری‌ها در ادلب سوریه دوربردترین عملیات موشکی سپاه به شمار می‌رود که می‌توان از آن به عنوان تمرینی موثر و غافلگیرانه برای اصابت مراکز استراتژیک در فلسطین اشغالی یاد کرد.
«چه کسی لباس من را پوشید» روایت رزمنده‌ای است که در فروردین سال 1361 در جریان عملیات فتح المبین به اسارت نیروهای بعثی درمی‌آید و لباس‌هایش در محل اسارت جا می‌ماند.
زود نیست. صد سال گذشته امشب وقت نماز مگر فکر نمی‌کردی به جعفر؟ دایره صدا را رنگ می‌دهم. می‌رسد به چهار. در ساعت یک و بیست دقیقه بامداد امروز، سیزدهم دی ماه 1398، سردار امت اسلام، حاج قاسم سلیمانی...
خبر شهادت را صبح زود از تلویزیون شنیدم. دعا می کردم دروغ باشد. حتی پسر کوچکم شروع به جیغ زدن کرد. 10 سالش بود و از قبل سردار را می‌شناخت. عکسش را زده بود روی دیوار اتاقش. ماتم‌زده لباس عزا پوشیدیم.
مدیر مهندسی نظامی نیروهای حشدالشعبی نحوه آشنایی با حاج‌قاسم را چنین روایت می‌کند: من در جریان جنگ ناعادلانه رژیم سابق عراق علیه ایران با فرماندهان ایرانی از جمله سردارحاج‌قاسم سلیمانی دیدار کردم.
خیلی از زندانیان با شنیدن خبر شهادت حاج قاسم متأثر شدند. مرد مسنی به نام حاج غلوم که به اتهام مواد مخدر و شرکت در جنگ تحمیلی زندانی شده بود به ما می‌گفت: «چرا شما این قدر ناراحتید؟...