ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

هارون

موسی علیه السلام روزی به طور رفت با وصی خود یوشع علیه السلام ، چون موسی به کوه بالا رفت، دید مردی می آید و بیلی و زنبیلی با خود دارد، موسی علیه السلام گفت: به کجا می روی؟
مقاله حاضر ترجمه فصلی از کتاب بحوث فی التاریخ العباسی نوشته دکتر فاروق عمر می باشد. اگر چه این کتاب، اثر جدیدی نیست، اما بحث یاد شده بحثی نو و خواندنی است و تاکنون در جامعه علمی ما راجع به آن چندان تحقیق نشده است
هارون در دوران خلافت خود، دوبار عزم خراسان کرد. یک بار در سال 189ق / 5-804م که برای رسیدگی به دادخواهی مردم از ظلم علی بن عیسی حاکم خراسان، تا ری پیش رفت و سپس به دلایلی از جمله اظهار اطاعت علی بن عیسی از خلیفه و همچنین مشکلاتی که برای خلیفه در غرب امپراتوری پیش آمده بود مجبور به بازگشت شد
 هارون به وزیر خود، یحیی بن خالد برمکی دستور داد، موسی بن جعفر(ع) را از غل و زنجیر آزاد کند و سلامش را به او برساند و بگوید: پسر عمویت (هارون) می گوید: من سوگند یاد کرده بودم که تو را آزاد نسازم، تا اقرار کنی که با من رفتار بدی کرده ای و از من درخواست عفو نمایی
علی، فرزند یقطین بن موسی بغدادی،کوفی الاصل بود. (1) پدرش یقطین ازهواداران و داعیان بنی عباس شمرده می شدو در زمان «مروان حمار» در سختی به سرمی برد. مروان در پی دستگیری یقطین بود. اوترک وطن کرد و خود را پنهان ساخت.
روز 25 رجب سالروز شهادت مردی است که به قدرت مسلط زمانه اش «نه» گفت و تا به آنجا رفت که رژیم طاغوتی هارون برای ادامه حیات ننگین خویش همه عوامل و نیروهایش را به ستیزه با آن انسان آزاده زمان بسیج کرد
موسی و هارون مدتی در میان بنی اسرائیل به تبلیغ توحید و ایمان و مبارزه و آزادی دست زدند، اما به جز افرادی اندک ایمان نیاوردند. چرا که ترس از فرعون و حکومت ظالمانه اش مانع از گرایش مردم به موسی می شد.
موسی و هارون به فرمان الهی رهسپار دربار فرعون شدند و به فرمان پروردگار به نرمی با او سخن گفتند. از آزادی بنی اسرائیل، عذاب قیامت، خداشناسی، نعمت های الهی، مرگ، معاد و آیات دیگر الهی برایش گفتند و معجزات الهی را به او نشان دادند.
پیشخوان