ماهان شبکه ایرانیان

اندر فضایل حضرت موسی علیه السلام

موسی علیه السلام روزی به طور رفت با وصی خود یوشع علیه السلام ، چون موسی به کوه بالا رفت، دید مردی می آید و بیلی و زنبیلی با خود دارد، موسی علیه السلام گفت: به کجا می روی؟

وفات حضرت موسی علیه السلام

موسی علیه السلام روزی به طور رفت با وصی خود یوشع علیه السلام ، چون موسی به کوه بالا رفت، دید مردی می آید و بیلی و زنبیلی با خود دارد، موسی علیه السلام گفت: به کجا می روی؟

گفت: مردی از دوستان خدا مرده است، از برای او می خواهم قبری بکنم.

موسی علیه السلام گفت: می خواهی من تو را یاری کنم بر کندن قبر؟ گفت: بلی. پس هر دو قبر را کندند، چون فارغ شدند، آن مرد خواست که به قبر رود، موسی علیه السلام گفت: چه می کنی؟

گفت: می خواهم بروم به میان قبر و ببینم که خوب کنده شده است؟ موسی علیه السلام گفت: من می روم. و چون موسی رفت در قبر خوابید و قبر را پسندید، ملک موت آمد، قبض روح مطهرش کرد، کوه به هم آمد و قبرش ناپیدا شد.

موسی و هارون

قارون از قوم حضرت موسی علیه السلام و پسر خاله او بود، و به زیادتی مال بر بنی اسرائیل تکبر می کرد. حضرت موسی علم کیمیا تعلیم او کرده بود و به همین علت خود را اعلم و افضل می دانست و جامه های رنگارنگ و بلند می پوشید و با چهار هزار سواره بیرون می آمد و بر زین های طلا سوار می شد، و هر روز تکبر و معانده اش زیاد می شد تا آنکه خانه ای بنا کرد، درش را طلا نمود و بر دیوارهای آن صفحه های طلا نصب کرد. بنی اسرائیل هر بامداد و پسین به نزد او می رفتند و طعام به ایشان می داد و بر موسی می خندید تا آنکه حق تعالی حکم زکات را بر حضرت موسی فرستاد که از توانگران بنی اسرائیل بگیرد.

پس موسی به نزد قارون آمد از هر هزار دینار بر یک دینار و از هر هزار درهم بر یک درهم، و از هر هزار گوسفند بر یک گوسفند، هم چنین بر سایر اموال، چون قارون به خانه خود برگشت حساب کرد دید مال بسیاری می شود، راضی نشد به دادن آن. پس بنی اسرائیل را علیه موسی علیه السلام شوراند و گفت: موسی هرچه گفت اطاعت او کردید، اکنون می خواهد اموال شما را بگیرد.

پس موسی فرمود: ای بنی اسرائیل! خداوند مرا مبعوث گردانیده است بر قارون، چنانچه بر فرعون مبعوث گردانیده بود، هرکه از اصحاب اوست با او بنشیند، و هرکه از اصحاب او نیست از او دور شود، پس همه از قارون دور شدند و با او نماند مگر دو کس. موسی علیه السلام به زمین خطاب کرد: بگیر ایشان را، پس قدم های ایشان را گرفت؛ باز فرمود بگیر، تا آنکه تا به زانوها فرو رفتند! باز فرمود: بگیر، تا آنکه تا کمر فرو رفتند! باز فرمود: بگیر، تا آنکه تا گردن فرو رفتند؛ در این مدت ایشان تضرع و استغاثه به موسی کردند، قارون او را به رحِمِ سوگند می داد. موافق بعضی روایات هفتاد مرتبه سوگند داد، موسی ملتفت نشد تا به زمین فرو رفتند!

پس حق تعالی وحی فرمود به موسی: هفتاد مرتبه به تو استغاثه کردند، بر ایشان رحم نکردی، به عزت و جلال خود سوگند می خورم، اگر یک مرتبه به من استغاثه می کردند هر آینه مرا نزدیک و اجابت کننده می یافتند.

نتیجه نافرمانی

وقتی خداوند به موسی علیه السلام امر فرمود که: بِبر بنی اسرائیل را به ارض مقدّس که کفّار را از آنجا بیرون نمایند و خود ساکن شوند، قوم بنی اسرائیل قبول نکردند و گفتند: ای موسی! در ارض مقدّسه گروهی چند هستند که جبارانند و ما تابِ مقاومت آن ها نداریم، هرگز ما داخل آن شهر نمی شویم. حق تعالی فرمود که: چون قبول نکردند که داخل ارض مقدّسه شوند، پس بر ایشان حرام است داخل شدن آن زمین تا چهل سال که حیران خواهند بود در زمین.

پس چهل سال حیران ماندند به سبب آنکه بر خدا رد کردند، و راضی نشدند که داخل آن شهر شوند. چون شام می شد منادی ایشان ندا می کرد: شام شد بار کنید، پس روانه می شدند و رَجَز خوانان راه می رفتند تا سحر، چون صبح می شد خود را در همان منزل سابق می دیدند و می گفتند: دیشب راه را خطا کردیم! باز شب دیگر روانه می شدند و صبح در جای خود بودند. پس چهل سال بر این حال ماندند. و همه در آن صحرای «تیه» مردند و فرزندان ایشان با «یوشع بن نون» و «کالب بن یوفنا» داخل شهر شدند.

مواعظ و حکمت ه

موسی علیه السلام گفت: چیست جزای کسی که طعام دهد مسکینی را به محض رضای تو؟

فرمود: ای موسی! امر می کنم منادی را که در روز قیامت ندا کند که همه خلایق بشنوند که فلان پسر فلان از آزاد کرده های خداست از آتش جهنم.

موسی علیه السلام گفت: خداوندا! چیست جزای کسی که نیکی با خویشان خود بکند؟

فرمود: ای موسی! عمرش را دراز می کنم و سکرات مرگ را بر او آسان می کنم و در قیامت خزینه داران بهشت او را ندا کنند که: بیا به سوی ما و از هر در از درهای بهشت که خواهی داخل شو.

موسی علیه السلام گفت: الهی! چیست جزای کسی که تو را به دل و زبان یاد کند؟

فرمود: او را در سایه عرش خود جا دهم در روز قیامت و او را در پناه خود درآورم.

موسی علیه السلام پرسید: الهی! چیست ثواب کسی که نمازها را در وقت خود بجا آورد؟

فرمود: هرچه سئوال کند به او عطا می کنم و بهشت خود را برای او مباح می گردانم.

موسی علیه السلام پرسید: الهی! چه ثواب است کسی را که وضو را تمام واقع سازد از ترس عذاب تو؟

فرمود: چون او را در قیامت مبعوث گردانم، نوری در میان دو دیده او باشد که در محشر روشنی دهد.

دوستان خدا

از امام صادق علیه السلام منقول است که: حق تعالی مناجات نمود با موسی علیه السلام که: ای پسر عمران! دروغ می گوید کسی که دعوی می کند که مرا دوست می دارد، و چون شب می شود به خواب می رود، آیا نیست چنین که هر دوستی خلوت دوست خود را می خواهد؟

ای پسر عمران! اینک من مطّلعم بر دوستان خود، چون شب ایشان را فرو می گیرد چشم و دل ایشان را از غیر خود به سوی خود می گردانم، و عقوبت خود را در برابر دیده های ایشان ممثّل می کنم، به عنوان مشاهده با من مخاطبه می کنند و به نحوه حاضران با من سخن می گویند.

برآوردنِ حاجت

در حدیث معتبر از حضرت امام صادق علیه السلام منقول است که: در زمان حضرت موسی علیه السلام پادشاه جباری بود، و مرد صالحی در زمان او بود. به نزد آن پادشاه رفت برای شفاعت در قضای حاجت مؤمنی، پادشاه شفاعت او را قبول نمود و حاجت آن مؤمن را برآورد. پس پادشاه و آن مرد صالح هر دو در یک روز مُردَند. مردم از برای مردن پادشاه درِ بازارها را بستند و تا سه روز مشغول دفن و تعزیه پادشاه شدند.

آن بنده صالح در خانه خود مرده افتاده بود، تا سه روز کسی به او نپرداخت تا آنکه جانوران زمین روی او را خوردند، پس حضرت موسی بعد از سه روز او را دید مناجات کرد با پروردگار خود که: پروردگارا! آن دشمن توست. او را به آن اعزاز و اکرام دفن نمودند، و این دوست توست و به این حال در این جا افتاده است.

پس حق تعالی وحی نمود به سوی او که: این دوست من از آن پادشاه جبار حاجتی طلبید برای مؤمنی و حاجت او را برآورد، آن پادشاه را به جزای آنکه حاجت دوست مرا روا کرد چنان کردم، و جانوران زمین را بر روی این مؤمن مسلّط نمودم برای آنکه از آن پادشاه جبّار سئوال کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان