روی نقشه جنگلهای هیرکانی لکههایی سبزند که حاشیه جنوبی دریای خزر را پوشاندهاند. از نزدیک درست پیدا نیست که جادهها و پروژههای انتقال آب و صدها طرح توسعهای چه بر سر بازماندههای دوره سوم زمینشناسی آورده اما نوار باریک جنگلها تکهتکه شده است.
به گزارش ، روزنامه فرهیختگان نوشت: هر لکه سبز از راش، اُرْس، شمشاد، توسکا و زبان گنجشک و چندین و چند گونه ناب پر شده که در حال حاضر این مسیر سبز 40 میلیون ساله به آشغالهایی میرسد که ردی از آن در نقشهها نیست. از دور اگر گروهی از پرندگان بر فراز آسمان دیده شوند، پیداست که زیر پایشان در گسترههای جنگلی کوههایی از زباله مخفی شده؛ زبالههایی که بوی گندش تنها به مشام اهالی شهرهای شمالی میرسد و گردشگرانی که گذارشان به پشتههای آشغال رسیده است. آمارهای رسمی از این قرار است: «اکنون در 42 واحد بزرگ دفع زباله به وسعت 300 هکتار در جنگلهای شمال، روزانه بهطور متوسط 6 هزار تن زباله تلنبار میشود.» آشغالها در دل بکرترین نقاط جنگلهای هیرکانی کپه میشود و جنگل هرگز آنها را هضم نمیکند، در عوض آنچه عاید مردم میشود، بیماری است. کارشناسان بهداشت بارها درباره ارتباط «ضعف مدیریت صحیح پسماندها» و شیوع سرطان هشدار دادهاند.
گیلان، مازندران و گلستان سه استانی هستند که رنج هر روزه جنگلها را شاهدند. از 42 واحد دفع زباله، 28 مرکز در جنگل و 11 مرکز در مناطق تالابی و سه مرکز در مرتع قرار دارد. اما اینطور که هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران میگوید انباشت زباله در جنگلها چنان است که اکنون بیش از 20 منطقه فقط در جنگلهای مازندران و 35 نقطه در گیلان به زبالهدانیهای بزرگ بدل شده؛ «بدون تفکیک و به روشی غیرعلمی و کاملا ابتدایی.» شدت این مشکل در مازندران به حدی است که درست یک سال پیش، اداره محیطزیست مازندران حکم بازداشت 80 درصد شهرداران شهرهای مازندران را گرفت.
محمد جواد سروش، مدیرکل دفتر آب و خاک سازمان حفاظت محیطزیست پیشتر اعلام کرده بود که در مازندران 80 درصد دفن پسماند غیربهداشتی، سه درصد دفن بهداشتی و 12 درصد بازیافت است.
تکیه بر همین آمار گواهی بر تولد بحران زباله در جنگلهای هیرکانی است؛ آشغالهایی که قرار بود دور از چشم دیگران در جنگلها پنهان شوند، اگر دست روی دست بگذاریم، همچون هیولایی به جان آدمها، حیوانات و گیاهان خواهد افتاد. تخریب جنگل و عوارض ناشی از آن به کنار؛ با تخریب فرهنگی چه کنیم؟ کیادلیری، استاد دانشگاه با طرح این پرسش، از شگفتی خود نسبت به عملکرد شهرداریها در بخش پسماند میگوید:«در رسانهها مدام میگویند که چرا گردشگران آشغال میریزند. دائم این هشدار برای مردم تکرار میشود که زبالههایتان را تفکیک کنید اما شهرداریها کامیونهای زباله را در جنگل رها میکنند. گروههای مختلف محیطزیستی برای جمعآوری زباله و فرهنگسازی این همه زحمت میکشند اما تمام زحمتشان با کامیونها به دل جنگل میرود. جبران این تخریب فرهنگی بعدها صد برابر اکنون هزینه و زمان میطلبد.»
رئیس دانشکده منابع طبیعی و کشاورزی علوم وتحقیقات، آنچه را در جنگلهای هیرکانی اتفاق میافتد «دهنکجی به منابع خدادادی» توصیف میکند و درباره عوارض این کار هشدار میدهد: «محل دپوی زباله اغلب بهترین نقطه جنگل است. بارها دیدهام که کامیونها، با عجله زبالهها را وسط جنگل میریزند و میروند. آشغالها از درختان آویزان و شیرابهها روی زمین جاری میشود، منظره وحشتناکی است. نه کار کارشناسی انجام میگیرد و نه خاک و آب منطقه مطالعه میشود. در شمال کشور سطح سفرههای زیرزمینی خیلی بالاست و به راحتی شیرابه زبالهها به آبهای زیرزمینی راه پیدا میکند و علاوهبر خشکاندن درختان، دوباره همین آب به خورد مردم میرود.»
آشغالهای رهاشده در تابستان یک دردسر دارند و در پاییز دردسری دیگر. اکنون در فصل بارندگی نگرانیها بیشتر بابت راه یافتن شیرابهها به جریان رودخانهها و آبهای زیرزمینی است. عاملی که درباره بیماریزا بودن آن بارها هشدار داده شده است. هر تن زباله، 500 لیتر شیرابه دارد و فقط یک لیتر شیرابه میتواند 6 هزار لیتر آب را آلوده کند. حکایت «از هر دست بدهی از همان دست میگیری» است و دود زبالههای تولیدی هم آخر به چشم مردم میرود.
در فصل گرم مشکل آتشسوزی است. «زباله گاز متان تولید میکند و خود به خود میسوزد.» تیر امسال به خاطر افزایش دما و فشردگی زبالهها در منطقه ورگاویج چالوس که محل دفن زبالههای شهر چالوس است، آتشی به پا شد که 10 هکتار جنگل را سوزاند.