پرویز پیران، استاد جامعه شناسی: ما نباید از واژه حاشیه استفاده کنیم این واژه بار منفی دارد و می تواند باز تولید خشونت باشدآخرین نتایج تحقیق انجامشده از کودکان محله دروازه غار که در دو دوره زمانی سال ٩٢ و ٩٧ انجام شده، آمارهای قابل تأملی از تغییر وضع کودکان این محله دارد.
به گزارش به نقل از روزنامه شهروند ،تحقیقی که نشان میدهد ٤درصد به تعداد کودکان کار این محله اضافه شده، نیمی از کودکانی که به مدرسه میروند، همزمان مشغول به کارند، حدود ٨٠درصد کودکان دستفروشند که نیمی از آنها به کار علاقهای ندارند و ٨٠درصد کودکان باسواد شدهاند.
نتایج این تحقیق بعدازظهر یکشنبه در نشستی با عنوان «درهمین نزدیکی؛ از دروازه غار به هرندی» توسط جمعیت امداد- دانشجویی امام علی(ع) برگزار شد. بررسی را اعضای کمیته پژوهش جمعیت در دو دوره زمانی انجام دادهاند که بخش قابل توجهی از آن در همان نشست، اعلام شد.
ریحانه شیرازی و مهرناز عطاران از اعضای کمیته پژوهش جمعیت امداد دانشجویی امام علی(ع) از تجربه پژوهش میدانی در محله دروازه غار گفتند؛ تجربهای که منجر به راهاندازی خانههای ایرانی در دروازه غار و محلههای مشابه شد. به گفته شیرازی، این خانهها محلی شدند تا مددکاران جمعیت امام علی در کنار هم تجربه زندگی پیدا کردند و درعین حال خدماتی هم به بچههای این محلهها ارایه دادند:
«زمانی که مددکاران جمعیت وارد این محلهها شدند، خیلی از بچهها شناسنامه نداشتند، بنابراین ما به بحثهای حقوقی ورود پیدا کردیم. متاسفانه آموزش و پرورش خیلی از قومیتها را قبول ندارد و آنها را در مدارس ثبتنام نمیکند.» جمعیت امام علی(ع)، حالا سالهاست برای کمک به کودکان محلههای آسیبدیده، طرحهای ورزشی ایجاد کرده است؛ نمونه آن لیگ پرشین است:
«ما وقتی دیدیم علاقهمندی کودکان محل به فوتبال است، تصمیم گرفتیم طرح ویژهای برای آنها ایجاد کنیم، چراکه خشونت، پرخاشگری و گرایش به جرم و جنایت و اعتیاد برای این کودکان خیلی زیاد است و با این روش میتوانستیم آنها را وارد فضای دیگری کنیم، برای دختران هم تیم والیبال راه انداختیم.» او ادامه داد:
«زمانی که کودک در دروازه غار این طرحها و برنامهها را دنبال میکند، خودش هم تبدیل به نماینده ما میشود و این فرهنگ را به سایر هممحلهایهایش منتقل میکند.» تعارض اقوام هم موضوع دیگری بود که از سوی این جمعیت پیگیری شد: «ما به این نتیجه رسیدیم که تعارضات اقوام در محله با در کنار قراردادن آنها حل میشود.»
براساس نتایج به دست آمده از پژوهش انجامشده درباره کودکان محله دروازه غار، دستفروشی، شغل غالب این کودکان از ٧سالگی به بعد است که میان قوم غربت رایج است. مهاجران افغان بیشتر به سمت کارگری میروند. دستفروشی بهعنوان شغل غالب اعضای خانواده این کودکان به شمار میرود.
از سوی دیگر، مکان بازی این کودکان از پارکها به سمت کوچهها و خانهها تغییر کرده، بازی بچهها از فوتبال و فعالیتهای جمعی به سمت کلاسهای آموزشی رفته است. اهالی بشدت نسبت به ایجاد تغییر در محله ناامیدند، به مسئولان بیاعتمادند. جامعه مدنی هم معتقد است که اهالی این محله در فرآیند توسعه شهری فراموش شدهاند.
استفاده از واژه «حاشیه»بار منفی و قضاوت ایجاد میکند
در این نشست، پرویز پیران، استاد جامعهشناسی و محسن حبیبی، استاد شهرسازی هم حضور داشتند و نسبت به پژوهش انجام شده و شرایط محله دروازه غار صحبتهایی کردند. پرویز پیران در همان ابتدا نقدهایی به رویکرد جمعیت امام علی(ع) وارد کرد و درعین حال هم اقدامات انجامشده از سوی اعضای آن را قابل تقدیر دانست:
«در فرم بیان و عرضه اعضای جمعیت، یک مقدار احساسات حاکم است. غلبه احساسات در جامعه ما، نگاه را موردی میکند، بنابراین لازم است در ساختار بیانی، این موضوع حالت عادی به خود گیرد، از سوی دیگر تأکید زیاد بر جنبههای مذهبی میتواند یک سوگیریهایی ایجاد کند، ما آدمهای سوگیری هستیم.»
این استاد جامعهشناسی با استفاده از واژه «حاشیه» هم انتقاد کرد: «نباید از واژه حاشیه استفاده کنیم، چراکه این واژه بار منفی دارد، بهویژه وقتی از کودک حاشیه نام میبریم، این خودش میتواند بازتولید خشونت باشد. این موضوع بهویژه برای دختران در سن ازدواج اهمیت زیادی دارد.» انتقاد دیگر او بر نامشخصبودن هدف پژوهش است: «من متوجه نشدم هدف این پژوهش طولی چه بود، از سوی دیگر در صحبتها، بسیار بر ورزش این کودکان تأکید شد. این موضوع هم میتواند منجر به موردیکردن مشارکت شود، اینها خودش پارادوکس مشارکت را ایجاد میکند.»
وقتی میگوییم «حاشیه»
یعنی اهالی آن را طرد کردیم
محسن حبیبی، استاد شهرسازی هم درباره فعالیت جمعیت امام علی(ع) در محله دروازه غار، توضیحهایی داد. به گفته او بیشتر اعضای این جمعیت دختران و زنان هستند که شاید وجود آنها منجر شده ارتباط بهتری با خانوادهها و کودکان این محله برقرار شود. او درباره پیداش محله دروازه غار هم توضیحهایی داد:
«پیدایش این محله و ورود آن به مفاهیم شهری به دوره ناصری و ساخته شدن دارالخلافه ناصری بر میگردد، زمانیکه تصمیم میگیرند شهر را بزرگ کنند. در همان دوره بود که تهران به شمال و جنوب تقسیم شد.
در همان دوره سه دروازه، یعنی دروازه غار، دروازه خانی آباد و شاه عبدالعظیم، در جنوب شهر ایجاد شد.» او ادامه داد: «سوال اینجاست که چرا میگویند دروازه غار؟ مگر آنجا غاری بود؟ منظور همان گودالهایی است که در این محله وجود داشت، در داخل این گودالها، حاشیهنشینهایی که به تهران میآمدند، مستقر میشدند و زندگی میکردند.»
حبیبی پس از توضیح کلی درباره پیدایش این محله، به اتفاقی که برای اهالی آن رخ میدهد، اشاره کرد: «ما در این محله با طردشدگان مواجه هستیم، حاشیه، یک پیش داوری طرد است، زمانیکه میگوییم محله حاشیه، یعنی آنها را طرد کردیم و فرودستان جامعه را به مطرودان جامعه تنزل دادیم، از دهه ٣٠ به بعد، دروازه غار، تبدیل به مکانی برای استقرار لوطیها و بعد لاتها تغییر کرد، اغلب آنها مطرود، عدهای معترض و گروهی جوانمرد بودند.
بههرحال این محله دارای هویت اجتماعی است که به آن معنا و مفهوم میدهد و میتواند برای ما پیش داوری داشته باشد، یک هویت خاص که در سالهای اخیر بسیار کمرنگ شده، چون دیگر اقشار اجتماعی در آن حضور ندارند.»
به گفته او ازسال ٤٥ که طرح جامع تهران به تصویب رسید، به جای اینکه نگاه جذب به این محله ایجاد شود، نگاه طرد، غالب شد: «وقتی به این محله نگاه میکنیم، میبینیم با وجود تلاشهایی که برای آن شده، همیشه در آن فقر و تباهی و طرد بازتولید شده است، ما چه بخواهیم و چه نخواهیم به اهالی این محله بهعنوان طردشده نگاه میکنیم، آنها در درون خودشان هم گرفتار این طردشدگیاند، یعنی خودشان را با قوم غربت جدا کردهاند، بچههایشان را به پارکها راه نمیدهند، یعنی در محلهای که خودش طرد شده، باز هم جدایی گزینی اجتماعی صورت میگیرد.»
به گفته او، حتی اگر یک دیوار عینی وجود نداشته باشد، یک دیوار ذهنی وجود دارد که مراقب است گروههای مختلف در این محله، با هم مخلوط نشوند. این میشود تباهی در تباهی. همیشه این نگاه وجود دارد که چگونه این غده چرکین را خارج کنیم، اما هیچ وقت به این فکر نشد که چطور مداوایش کرد.
به محله دروازه غار نگاه خاص وجود دارد
در ادامه این نشست، واحدی، از اعضای هیأتمدیره جمعیت امام علی (ع) هم از تجربه فعالیت در این منطقه، توضیحهایی داد: «چیزی که ما در این سالها در این محله دیدیم، نگاه ویژه است، زمانیکه برای نخستین بار وارد این محله شدیم، ساقیها میگفتند شما برای چی آمدهاید؟ شما وصله ناجور اینجا هستید، بیایید اینجا خودتان را میگیرند.
اما ما وارد شدیم و خود کودکان این محله راهگشا شدند، ما از کودکان فهمیدیم که چه چیزی را باید بسازیم.» او ادامه داد: «دراین محله یک توپ پیدا نمیشود اما به راحتی مواد مخدر در دسترس است، ما یک سوال بزرگ از مسئولان طرحهای ضربتی جمعآوری معتادان داریم، چرا با وجود اجرای همه این طرحها، به سیستم کلان توزیع موادمخدر ضربه جدی وارد نمیشود؟» واحدی گفت که هویت کودکان محله دروازه غار دیده نشده و امکانات برای آنها به درستی توزیع نشده است.
به گفته او حالا هم یک نگاه درآمدزامحور به محله شده است با این تصور که این نگاه، منجر به کاهش آسیب میشود، اشتباه میکنند، چرا که افراد از محلههای دیگر میآیند که با آن پاساژ و شهربازی ارتباط برقرار کنند نه با اهالی محل. بنابراین طرد دیگری اتفاق میافتد.
قرار بود در این نشست، جوادی یگانه معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، صرامی نماینده ستاد مبارزه با مواد مخدر و مسعودی فرید معاون اجتماعی بهزیستی حضور پیدا کنند، اما هیچکدام از آنها نیامدند و تنها سعید نوروزی، کارشناس مسئول دفتر امور آسیب دیدگان اجتماعی بهزیستی استان تهران بهعنوان نماینده بهزیستی حضور پیدا کرد.
او به اقدامات بهزیستی برای ساماندهی کودکان کار و خیابان اشاره کرد و گفت که سازمانهای مردم نهاد زیادی در محله دروازه غار فعال هستند که بهزیستی با آنها همکاری میکند. به گفته او ٤هزار کودک کار و خیابان در استان تهران، تحت پوشش قرار گرفتهاند که ٧٠ تا ٧٥درصد این کودکان جزو مهاجران خارجی هستند:
«حذف کودک کار دشوار است، ما باید کار کودک را به حداقل برسانیم، بررسیهای ما نشان میدهد که در زمینه کودکان زبالهگرد، باندهای سازمان یافتهای فعالیت میکنند که به گفته سازمانهای مردم نهاد حدود ٥ تا ١٠درصد کودکان زباله درگیر این باندهاست که این اتفاق برای سایر کودکان کار و خیابان کمتر اتفاق میافتد.
بنابراین باید روی این کودکان تمرکز بیشتری کرد.» او در توضیح بیشتر گفت: «این کودکان اغلب مهاجر هستند که به صورت جمعی زندگی میکنند.» او درباره حمایت از کودکان درگیر اعتیاد هم توضیحهایی داد: «بهزیستی تمام افراد زیر ١٨سال را پس از ترک اعتیاد، تحت پوشش قرار میدهد.»