شدت گناه فتنه انگیزى‏

فتنه گرى به این معناست که گروهى کافر و مشرک و معاند و خودخواه، در برابر دعوت اسلام و رسالت پیامبر و آزادى و حقوق انسان به ایستند، و مردم را در ظلمت شرک و بی دینى و حاکمیت غیر خدا، و رسم و رسوم شیطانى و جهل و خرافات نگاه دارند، و ابواب سعادت دنیا و آخرت را به روى آنان ببندد، و فساد همه جانبه را در زندگى انسان تداوم بخشند، و از این راه حکومت فرعونى ...

شدت گناه فتنه انگیزى‏   

 فتنه گرى به این معناست که گروهى کافر و مشرک و معاند و خودخواه، در برابر دعوت اسلام و رسالت پیامبر و آزادى و حقوق انسان به ایستند، و مردم را در ظلمت شرک و بی دینى و حاکمیت غیر خدا، و رسم و رسوم شیطانى و جهل و خرافات نگاه دارند، و ابواب سعادت دنیا و آخرت را به روى آنان ببندد، و فساد همه جانبه را در زندگى انسان تداوم بخشند، و از این راه حکومت فرعونى و سلطه خود را بر جان و مال مردم حفظ نمایند و به غارتگرى و پایمال کردن هر حقى مشغول باشند.

آیا هیچ خردمندى به چنین فتنه گرى نسبت به مظلومان و مستضعفان رضایت می دهد؟

 

با توجه به ضربه هاى خطرناک و خسارتهاى غیرقابل جبران فتنه گرى، باید سفره این چنین فتنه از خیمه حیات انسان برچیده شود، تا همه گرفتاران این فتنه از هر مسئولیتى و تعهدى جز در برابر حضرت حق آزاد شوند، و به پذیرش آئین و حاکمیت او تن دهند، وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ .

فرمان چنین جهادى، وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَةٌ با کفر و شرکى نیست که در مرتبه عقیده و فکر باشد، بلکه این فرمان رهائى بخش مربوط به زمانى است که کافران و مشرکان جهان براى حفظ کفر و شرک، و سلطه جهنمى خود با انواع وسایل و ابزار، مردم را در دوزخ فرهنگ خود به اسارت داشته باشند و مانع پیشرفت فرهنگ خداوند شوند، و مسلمانان را از هر جهت در مضیفه و سختى بگذارند و به غارت اموال و معادنشان دست یازند، اینجاست که براى خاموش کردن آتش چنین فتنه اى وجوب جهاد مسلّم می شود، و جهاد تا رفع فتنه و حاکمیت دین خدا باید تداوم یابد.

 

البته اگر ستم گران از ستم باز ایستند، و دست از برنامه هاى ظالمانه خود بردارند، و راه پیشرفت فرهنگ حق را باز بگذارند، و زمینه آزادى انسان از سلطه و حاکمیت غیر حق فراهم شود، مسلمانان هم باید از آنان دست بردارند که عدوان جز بر ستمکاران جایز نیست.

توجه به این نکته بسیار مهم لازم است، که از آیه شریفه برداشت می شود فتنه به منزله جنگ با فرهنگ حق و مؤمنان است، لذا این توهم پیش نیاید که در سطور گذشته با تکیه بر آیه وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ ثابت گردید که اسلام جنگ ابتدائى ندارد، بلکه جهاد و جنگ اسلام تدافعى است، و اینجا چرا بدون حمله مشرکان و کافران فرمان جهاد صادر شده است؟ فتنه در حقیقت آغاز جنگ سعادت سوز با اهل ایمان و مستضعفان جهان است لذا باید اهل ایمان براى رفع فتنه به جهاد برخیزند تا دست خائنان و جنایت کاران از سر مردم قطع شود.

 

از آنجا که قتل به معناى کشتن فرد یا افراد است، و در قتل آنچه که اتفاق می افتد قطع حیات ظاهرى مسلمان به دست مشرکان و کافران است، ولى در فتنه گرى قطع سعادت دنیا و آخرت انسان ملحوظ است، قرآن مجید فتنه را از قتل بدتر و گناهش را شدیدتر دانسته است.

گروهى از مفسران می گویند: مراد از فتنه کفر به پروردگار است، و این که از کفر تعبیر به فتنه شده براى این است که کفر ماده و زمینه فساد در روى زمین است که نهایتاً این حالت نفسانى شیطانى و طاغوتى، کافر را به ستم کردن بر مردم، و ایستادن در برابر آزادى و حقوق و ایمانشان می کشد، و او را وادار می کند که در حیات و زندگى انسان هرج و مرج و بی نظمى و بهم ریختگى ایجاد کند و با این فتنه گرى روى خوشبختى و سعادت را از همه برگرداند، و چنین رفتارى قطعاً از قطع حیات مردم یا به عبارت دیگر به قتل رساندشان بدتر و معصیتى سخت تر و گرانتر است.

 

آرى اقدام کافران بر پیاده کردن آثار کفرشان و ترسانیدن مردم و به ویژه مؤمنان، و ایجاد رعب و وحشت در قلوب، و سخت گرفتن بر آنان تا آنجا که ترک وطن کنند و از شرّ آنان به دیار دیگر پناه برند، و خود را از دست آنان برهانند کارى است که از کشتن بدتر است.

 

حرمت جنگ در ماههاى حرام

ماه هاى حرام چهار ماه است: رجب، ذوالقعده، ذوالحجّة، محرّم.

چون کافران و مشرکان پیش از بعثت پیامبر به حرمت این چهار ماه پاى بند بودند، و براى آنها قداست خاص قایل بودند، قرآن مجید حفظ حرمت این ماه ها را واجب و لازم دانسته تا شاید در این چهار ماه زمینه صلح و صفا و تعطیل جنگ و خون ریزى براى آینده فراهم آید، و مشرکان بخود آمده با تفکر و تعقل به اسلام گرایش پیدا کنند، و مسلمانان هم در فضاى امن و امان پیش آمده راه گسترش حاکمیت حق را بر همه شئون حیات انسانها و آزادى آنان از چنگال شرک باز کنند.

اما اگر دشمنان در هر عصر و زمانى حرمت این چهار ماه را حفظ نکردند و با شما به جنگ برخیزند، شما نیز می توانید احترام این چهار ماه را نگاه ندارید و بر ضد آنان وارد جنگ شوید: الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ.

 

آرى با آنان در این چهار ماه با قداست بجنگید، زیرا دفاع از ارزش ها، و حفظ کیان مسلمانان از حفظ احترام ماه هاى حرام مهم تر است.

اگر دشمن قوانین پذیرفته شده داخلى و بین المللى را نقض کرد، بدون شک جایز است شما هم قوانین را نقض کنید، تا از سوءاستفاده دشمن جلوگیرى شود، و شعله طغیانش خاموش گردد، و از مرکب فرعونیت به زیر کشیده شود.

حرمات مکانها و قوانینى هستند که رعایت آنها واجب، و نقضش حرام است، ولى وقتى قصاص یعنى پاسخ به شرارتهاى دشمن لازم باشد، قصاصى که خود دشمن اجرایش را از طرف مؤمنان بر خود به خاطر جنایاتش لازم نموده، باید به قصاص برخاست.

 

مقابله با دشمن در صورت شکستن حرمتها و نقض قوانین باید برابر آنچه دشمن مرتکب شده تحقق یابد، و مؤمنان واجب است عدالت را نسبت به دشمن رعایت نمایند، به این خاطر در پایان آیه الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ به صورت واجب فرمان رعایت تقوا را می دهد، و درباره ارزش اهل تقوا می گوید: بدانید که خدا با اهل تقواست، اهل تقوا از لطف و احسان و عنایات و یارى خداوند بهره مندند.

از آنجا که دشمن در ابتداى بعثت تا زمان هجرت با در مضیقه قرار دادن مسلمانان آنان را از خانه و کاشانه و وطن آواره کرد، و حق مسکن و مکان آنان را از آنان سلب نمود بر مسلمانان واجب دانست که اموال به غارت رفته و زمین هاى غصب شده به خصوص اگر وطن و مملکت باشد براى پس گیرى آنها از دست دشمن به مقابله برخیزند، این حکم اختصاص به زمان صدر اسلام ندارد، بلکه حکم عامى است و در هر روزگارى جارى است.

 

فَمَنِ اعْتَدى عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَیْکُمْ

اکنون که این سطور را می نویسم نزدیک به شصت سال است صهیونیسم به کمک حکومت ستم گرى چون آمریکا و انگلیس سرزمین مسلمانان فلسطین و خانه و کاشانه آنان را ظالمانه غصب کرده، و آنجا را پایگاهى بر ضد همه مسلمانان قرار داده است، بر همه مسلمین واجب است به حکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم سرزمین مقدس فلسطین را از آنان بگیرند و همانطور که مسلمانان را آواره کردند، مسلمانان آنان را با رعایت عدالت آواره کنند، و شرّ آنان را از منطقه ریشه کن کنند.

 

لزوم پذیرش آتش بس

اگر نبردکنندگان با مؤمنان به خصوص در حریم مسجدالحرام از جنگ دست بردارند، باید اهل اسلام از ادامه جنگ بازایستند، چرا که با دست برداشتن از جنگ در معرض غفران و رحمت فعلى قرار می گیرند، و اگر به اسلام روى آورند، و فرهنگ حق را بپذیرند قطعاً همه گذشته آنان آمرزیده می شود، و در قیامت از پاداش خدا بهره مند می شوند.

 

برگرفته از کتاب تفسیر حکیم جلد ششم نوشته استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان