منظور از خودشناسی و خودسازی چیست؟

در هر چیزی، شناخت و معرفت مقدّم است، از این رو، خودشناسی یا معرفت نفس بر خودسازی مقدّم است. به دیگر بیان، انسان مقصودی برتر و فراتر از خودسازی و قرب الی اللَّه (که هدف نهایی خلقت او است) ندارد اما باید توجه داشت که خودسازی و خودشناسی آن چنان به هم وابسته و در هم تنیدهاند که می توان گفت دو روی یک سکّهاند

در هر چیزی، شناخت و معرفت مقدّم است، از این رو، خودشناسی یا معرفت نفس بر خودسازی مقدّم است. به دیگر بیان، انسان مقصودی برتر و فراتر از خودسازی و قرب الی اللَّه (که هدف نهایی خلقت او است) ندارد اما باید توجه داشت که خودسازی و خودشناسی آن چنان به هم وابسته و در هم تنیدهاند که می توان گفت دو روی یک سکّهاند. خودسازی چیزی جز تلاش برای رشد هر چه بیشتر جهت قرب الی اللَّه نیست و قرب الی اللَّه همواره با معرفت اللَّه قرین است. منظور از خودشناسی این است که انسان در یک نگاه به عظمت آفرینش خویش پی ببرد و به تواناییهای برتر و استعدادهای شگفتانگیز و متفاوت اما هماهنگ و هدفمند روح خویش آگاه شود و با چشم تیزبینش، دست قدرتمند حکیم و حسابگر توانا را در آفرینش خویش مشاهده نماید، و از دیدن شگفتیهای تکوینی اش احساس عزّت و کرامت نفس نماید و خود را در برابر خالقش مسئول و متعهّد بداند و کرامت انسانی خود را با نافرمانی به نادانی نرساند. در نگاهی دیگر، به کاستیها و ضعفها و محدودیت هایش بنگرد تا از غرور و خود پسندی (که ریشه اکثر گناهان است) به دور ماند، چه این که وقتی به گذشتهاش می نگرد، می بیند منشأش از نجاست یعنی منی است و سرانجامی جز مُرداری گندیده گشتن، نخواهد داشت و در زمان حال، هر آن چه را که بخواهد و اراده کند، برایش میسّر نیست. رزق و روزی، حیات و مرگش به مشیّت و اراده حق تعالی بستگی دارد. چنین نگاهی به خویشتن باعث می شود از عصیان و نافرمانی دوری کند و به خودسازی و تهذیب نفس رو آورد.
خودسازی
انسان وقتی خود را شناخت، شوق تحصیل کمالات و تزکیه نفس در او جوانه می زند و می کوشد رذایل اخلاقی را از نفس خویش دور گرداند. منظور از خودسازی و به طور کلی پرداختن به خویش، شکل دادن و جهت بخشیدن به فعالیتهای حیاتی و تصحیح انگیزهها و در نظر گرفتن مقصد نهایی و جهتگیری فعالیتها برای خداوند است... شخصی که در اندیشه خودسازی واصلاح نفس خویش است، باید بیاموزد که چگونه کوششهای علمی و عملی خود را تنظیم کند تا در رسیدن به کمال حقیقی و رستگاری مؤثر باشد.
خودسازی از منظر علمای اخلاق
علمای اخلاق، صفات روحی و نفسانی انسان را به دو دسته فطری و طبیعی، دوم: اکتسابی و اختیاری، تقسیم نمودهاند. صفات فطری به مجموعه غرایز و احساسات و استعدادهایی اطلاق می شود که هنگام آفرینش در طبیعت انسان قرار داده شده و اختیار و عمل در به دست آوردن آن هیچ گونه دخالتی ندارد مانند حس خداجویی، خداگرایی، کمالطلبی، کنجکاوی، استقلالطلبی و نیروی عقل و غریزه.
صفات اکتسابی، در مقام عمل و اختیار به تدریج برای انسان حاصل می شود.
خودسازی، به کارگیری استعدادهای فطری و صفات روحی خدادادی است، در مسیری که شایسته مقام انسانیت و هدف آفرینش باشد. در این صورت آن صفات را ملکات، فضایل و مکارم اخلاق می نامند. اگر استعدادهای فطری در مسیر فجور به فعلیت برسد، اگر چه به ظاهر و از دید زیست شناسان، چنین فردی انسان است، لیکن از دید علمای اخلاق و در جهان بینی الهی، موجود مسخ شدهای است که ماهیّتاصلی خود را از کف داده است.

بنابراین، خودسازی یعنی تلاش برای رهایی از رذایل اخلاقی و آراستن خویشتن به محاسن اخلاق - به قصد جلب رضایت - حق تعالی و تقرّب به ذات او.
خودسازی با تهذیب نفس و تزکیه روح نیازمند ریاضتهای علمی و عملی بسیاری است و دارای درجات و مراتب است.


منبع : پاسخگو
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان