به گزارش خبرگزاری مهر، میزگرد رادیویی «نجوای فرهنگ» با حضور رضا دبیرینژاد پژوهشگر، هدیه شریفی روانشناس و پژوهشگر قصه و میراث فرهنگی و لیلا کفاش زاده پژوهشگر میراث فرهنگی از آنتن رادیو گفتگو پخش شد.
دبیری نژاد در ابتدای این برنامه گفت: فرهنگ با رفتارها و تجربیات فرهنگی ما منتقل می شود و در حقیقت تجاربِ مشترکی هستند که بعنوان میراث تلقی می شوند. از این رو کم کم حوزه میراث گسترش یافته است و در این زمینه می توان به میراث غیر ملموس، میراث روایی و سایر موضوعات توجه کرد.
وی گسترش میراث فرهنگی را موجب گسترده شدن سایر حوزه ها دانست و گفت: این میراث ها مسئله ی تاریخی و باستان شناسانه نیستند و اگر قرار بود موزه ها حافظ روایات و دستاوردهای فرهنگی باشند و دانش بشر را منتقل کنند، باید همه حوزه ها اعم از غیر مادی را نیز مورد توجه قرار دهند. قصه یکی از مسائل مورد توجه در سال های اخیر است؛ به عنوان مثال امروز رمان ها و قصه های مشهور هر یک برای خود دارای موزه ای مستقل هستند و مثلا برای یک شخصیت داستان نویس یا یک قصه، موزه ای شکل گرفته است.
این پژوهشگر در ادامه گفت: این داستان ها همچون گنجینه ای مشترک در حیطه موزه ها وارد شده است؛ اما این روند خواه ناخواه موزه ها را نیز متحول کرده است و اینگونه نبوده که این سوژه ها در موزه ها منجمد شوند و به صورت یک شی مادی با آن برخورد کنیم!
در بخشی دیگر از این میزگرد رادیویی هدیه شریفی با اشاره به ورود نام آواها در طبیعت در قالب قصه ها و داستان ها، گفت: ما نباید به قصه به گونه ای بنگریم که آئینه تمام نمای هستی باشد؛ بلکه هر قصه قرار است یادآور اجزا و پدیده های این دنیای خاکی باشد. ما با هر یک از پدیده ها ارتباط برقرار می کنیم که حاصلِ آن، اندیشه ما را می سازد؛ بنابراین قصه ها ساخته های خیلی ساده ای نیستند که از کنار آن به راحتی عبور کنیم.
وی افزود: قصه فقط نوشته و گفته نیست؛ بلکه موسیقی ها نیز دارای قصه ای جداگانه هستند و نقاشی ها نیز قصه دارند و هر چه به نشانه تبدیل می شود که نشانی دیگری از آن برداشت شود، یک قصه است. قصه ایستا نیست و به یک زایش ختم می شود؛ بنابراین قابلیت دارد که به رنگ و شکل و لعابی دیگر درآید و قصه های قدیمی هر یک هدفی جداگانه دارند و می خواهند برای فرد بیننده، شنونده و گوینده یادآور اندیشه های پسین و واپسین باشند.
در ادامه لیلا کفاش زاده، پژوهشگر میراث فرهنگی در حوزه قصه، تجربه کودکان در موزه ها را ساده، اما پیچیده توصیف کرد و گفت: کودکان از سنی به بعد مفهوم تاریخ، گذشته و آینده را درک می کنند و برای آنان مهم نیست که اشیای موزه ای مربوط به کدام کشور یا سلسله است.
وی با اشاره به رکود موزه ها، در عین حال از آمار بالای حضور کمی دانش آموزان در این محیط ها سخن گفت و گفت: مدارس خوش نام با دوربین های پیشرفته کودکان را در موزه ها همراهی می کنند؛ اما مدارس فرودست کاری به کار بچه ها ندارند و تنها با حالت امر و نهی کودکان را راهی موزه می کنند.
کفاش زاده با بیان اینکه هیچ یک از بازدید ها و گروه های مدرسه ای در موزه ها نتایج مورد نظر را بدست نمی دهد، گفت: موزه داران و بیننده های موزه ها هر دو خسته اند و این روند هیچ خروجی در بر ندارد؛ در حالیکه یکی از بهترین ابزارها برای دانش آموزان [در موزه ها] قصه است.