ماهان شبکه ایرانیان

تحلیلی بر دیدار فرانسه - بلژیک؛

سرمربی بلژیک کجا مرتکب اشتباه شد؟

تیم ملی فوتبال بلژیک به وجود اینکه نمایش خیره کننده ای در جام جهانی داشت اما در مرحله نیمه نهایی برابر فرانسه شکست خورد به فینال نرسید.

سرمربی بلژیک کجا مرتکب اشتباه شد؟

خبرگزاری مهر - گروه ورزشی: «فرانسه بهترین تیم نبود. آنها تلاش کردند که فقط دفاع کنند. فرانسه مثل پاناما با ما بازی کرد. آن ها در تمام تورنمنت اینگونه بازی کردند. مقابل اروگوئه هم از یک ضربه ایستگاهی به گل رسیدند و این شرم آور است.» تیبو کورتوآ بعد از شکست مقابل فرانسه.

زمانیکه به اجزای ساعت‌تان می نگرید، احتمالا در نظر شما موتور، باطری و عقربه هایش چشم نواری خواهد کرد اما همواره بهتر است که یک نکته را نیز به خاطر بسپارید، اگر پیچ بسیار کوچکی در لایه انتهایی و نامعلوم ساعت‌تان کارش را به خوبی انجام ندهد، در کل عملکرد ساعت‌تان اختلال ایجاد خواهد کرد. ماجرای شکست روبرتو مارتینز و تیمش مشابه همین ساعت است.

دی بروینه، لوکاکو، کورتوآ و هازارد اجزای تیمی بودند که چشم نوازی می کردند اما کسی که با عدم حضورش عملکرد تیم را مختل می کرد، توماس مونیر بود. او در این بازی نبود، بنابراین ریتم و آهنگ مارتینز و اندیشه هایش رو به فروپاشی رفت...

در جایی ویسنته دل بوسکه می گفت: « اگر تیمی کامل باشد هرگز با یک مصدوم دچار مشکل نمی شود.» اما انگار در مورد تیم مارتینز صدق نمی کرد... محرومیت مونیر به دلیل دوکارته شدن در بازی با برزیل سبب شد که مارتینز تغییرات تاکتیکی نامتعارفی را در تیمش ایجاد کند. او خط دفاع سه نفره ش را با همان ترکیب همیشگی اش به زمین فرستاد اما برای پر کردن جای خالی توماس مونیر_ در نقش وینگ بک راست_، ناصر چادلی را به جای او گذاشت و به موسی دمبله که بی تردید یکی از ضعیف ترین های بلژیک بود از همان ابتدا بازی داد.

 دمبله که قرار بود در پست وینگ بک چپ بازی کند اغلب در میانه زمین و در کنار اکسل ویستل دیده می شد، تا برخی از مواقع ورتونگن هم به عنوان دفاع چپ بتواند از آن ناحیه نفوذ کند. در واقع دمبله آشفته به نظر می رسید، آشفته تر از هر زمان دیگری که در طول این یک فصل اخیر از او دیدیم.

بدین ترتیب هازارد کمی بیشتر از قبل به عقب می آمد تا در کارهای دفاعی سمت چپ تیمش کمک کند. همان سمتی که ام پاپه 19 ساله با فرارهای انفجاری اش ورتونگن را درمانده کرده بود، ام باپه ای که با پاس های فوق العاده ش در دقایق 34 و 38، اولیویه ژیرو و بنجامین پاوار را در موقعیت های مناسبی قرار داد و با دابل پشت پای فوق ِ فوق العاده اش در دقیقه 56 بار دیگر مهاجم گل نزن آبی ها در این جام را صاحب موقعیت کرد که ژیرو این فرصت را هم از دست داد.

با این حال، فرانسه حسرت فرصت های از دست رفته ش را نخورد، چرا که گل هم نخورد. به واقع در این بازی قدرت خط میانی فرانسه برخط میانی بلژیک می چربید. پوگبا علی رغم اینکه دیشب هم در پست غیر تخصصی ش بازی می کرد اما خط ارتباطی خوبی بین مدافعان و مهاجمان تیم بود و ماتیودی و کانته _که با احتساب بازی توانسته بود رکورد 48 توپ گیری در این جام را داشته باشد_ با جنگندگی و دوندگی هایشان، هافبک های بلژیک را از کار انداخته بود؛ فلینی و ویستل در بازی کم تاثیر شدند، و دی بروینه شب کم فروغی را سپری کرد.

اما قلب تپنده تیم در خط دفاع بود. جایی که رافائل واران با نمایش درخشانش خاطره ی کاناوارو جام جهانی 2006 را زنده کرد. او که بارها و بارها با توپ گیری ها و دفع توپ هایش لوکاکو را نیز ار روند بازی خارج کرده بود، در دقیقه 16 نیز ضربه ی خطرناک هازارد را که از معدودخوب های شیاطین سرخ بود را بلاک کرد تا توپ به کرنر برود. زوج رافائل واران در خط دفاع، یعنی ساموئل اومتیتی _که به عنوان بهترین بازیکن زمین نیز انتخاب شد_ به انضمام آنکه در گل پیروزی تیمش را به ثمر رساند در کارهای دفاعی هم بی نقص بود.

ماحصل عملکرد خوب فرانسه برای تخریب بازی بلژیک سبب شد تا روبرتو مارتینز در کنفرانس مطبوعاتی بعد از بازی، اینگونه صحبت هایش را آغاز کند: « بازی بسته ای بود.» در ادامه سرمربی اسپانیایی به خبرنگاران گفت:« فرصت های مهم زیادی در بازی وجود نداشت... تفاوت بین بازنده و برنده فقط در یک موقعیت مرده(ضربه کرنر) بود.»

« ما ضدحمله ی آنها را کنترل کردیم و توپ را داشتیم اما باید راهی را برای عبور از دفاع فرانسه پیدا می کردیم، ولی نتوانستیم روزنه ای برای نفوذ به آن پیدا کنیم.»

شاید مارتینز اسپانیایی نخواهد بپذیرد اما ظاهرا او این بازی را به دو نفر باخت. به دشام، و البته، به خودش! همانطور که در بازی قبل مقابل برزیل توانسته بود با درایت تاکتیکی اش برابر برزیل تیته چیره گردد، اما این بازی با تصمیم های اشتباهش به فرانسه دشام بازی را واگذار کرد. از طرفی، دیدیه دشام تیته نبود. او نشان داد که می تواند بسیار باهوش تر از تیته وحتب مارتینز تواند باشد. او می دانست که باید برابر ضد حمله های ترسناک حریف و جادوگری چون ادن هازارد که هر آن می تواند گره ی بازی را باز کند، چه باید بکند و زمانیکه بعد از بازی از او پرسیدند که چرا تا این حد بازی را بسته کرده بود در پاسخ گفت: « چون آنها می تواند مثل جرقه های رعد و برق باشند.»

درواقع مارتینز از تیته و دشام از مارتینر پراگماتیست تر( نتیجه گراتر) بود و تلخ یا شیرین، امروزه در دنیای مدرن فوتبال، بیش از بازی زیبا، این نتایج اند که مهم اند .

« ما باید پراگماتیک(نتیجه گرا) و واقع بین باشیم.» دشام گفت:«ما تیمی هستیم که همه در کنار یکدیگر کار می کنیم و از انسجام و ذهنیت قوی بهره مندیم.»

بدین ترتیب، حالا نسل طلایی بلژیک به جمع نسل های طلایی پیوست که دستشان از بالا بردن جام قهرمانی کوتاه می ماند؛ گرچه، آنها هنوز این شانس را دارند که از نفرین نسل های طلایی بی جام، بگریزند.

 حال شاید مارتینز با حسرت، در خلوت های فکری شبانه ش به پیش از آغازاین  سفر بیاندیشد، به اینکه بهتر بود، پراگماتیکی تر می اندیشید و هافبک جنگنده ای چون راجا ناینگولان را از تیم ملی خط نمی زد تا در این بازی برگ برنده اش باشد و بعدها شاید تیبو کوآرتو با خودش تصور کند که صحبت هایش (پس از شکست مقابل فرانسه در نیمه نهایی جام جهانی)، هرگز منصفانه نبود. انگار، او فراموش کرده که از تیم هایی می آید که مربیانش همگی پراگماتیک بودند؛ دیگو سیمئونه، خوزه مورینیو و آنتونی کونته. مربیانی که او با آن ها چندین جام را در عرصه ی باشگاهی فتح کرده. شاید بهترهست که اکنون کورتوآ، جمله طلایی همقطارش در تیم ملی( کوین دی برونیه ) را به یاد آورد که دو ماه پیش، گفته بود: « بعضی وقت ها پیمودن سفر، از پایانش بهتر است.»

* رامتین ایمانی نوبر

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان