صبح نو: ایالات متحده همواره برای رسیدن به اهداف و تأمین منافعش، از ابزارهای مختلفی استفاده کرده که یکی از مهمترین آنها هالیوود است. آمریکا تاکنون در موضوع مقابله با جمهوری اسلامی ایران چندین فیلم و سریال تولید کرده که نمونه اخیر آن که در حال تولید است فیلمی با موضوع ماجرای مک فارلین است.
هالیوود بزرگترین بازوی رسانهای ایالات متحده است و در طول سال دهها فیلم در آن تولید میشود. کمپانیهای مختلفی هالیوود را تشکیل میدهند که هرکدام اهدافی دارند. هرچند که قطعاً سودآوری از طریق گسترش اینترتیمنت یکی از اهداف اصلی آنهاست اما، با توجه به مدیران و پشت پرده برخی از این کمپانیها اهداف دیگری نیز پیگیری میشود که فراتر از سینما و هنر هستند. روابط هیأت حاکمه آمریکا (خصوصاً پنتاگون، وزارت خارجه و سیا) با شرکتهای فیلمسازی و البته فیلمسازان، موضوع عجیب و جدیدی نیست. هالیوود در مقاطع مختلف براساس سفارش سیاستمداران آمریکا، بنا بر موضوع مورد پسندشان فیلم میسازند. روزگاری جنگ سرد، مقطعی مسلمانان و امروز به طور ویژه مقابله با ایران موضوعاتیاند که بهانه تولید فیلم و سریالهای مختلفی بودهاند.
نمونههایمعروف
همانطور که گفته شد، در سه دهه اخیر چندین فیلم و سریال با موضوع ایران در آمریکا ساخته شده است.
از بین این تولیدات اکثرشان به لحاظ فرم و محتوا به قدری نازل هستند که نه درسینما جایگاهی دارند و نه سندی تصویری در تاریخ خواهند بود.
اما چند نمونه وجود دارد که تاحدودی قابل تأمل است و دربین مخاطبان سینمایی ناشناخته نیستند.
فیلم «زنان بدون مردان» محصول 2009 به کارگردانی شیریننشاط است. این فیلم براساس کتابی با قلم شهرنوش پارسی پور ساخته شده و زندگی مصیبت بار زنان ایرانی را ظاهراً در مقطع کودتای 28 مرداد، در سال 1332، و زمان دکتر مصدق روایت میکند، اما واضح است که فیلم میخواهد این اوضاع نابسامان مظلومیت زنان را به دوران معاصر و سالهای اخیر در ایران بچسباند. یک فعال سیاسی، یک خودفروش، یک کمونیست و یک فرد سنتی، چهار زن قصههای این فیلم هستند.
«آرگو» محصول 2012 به کارگردانی بن افلک است. افلک در دومین گام فیلمسازیاش، فیلمی سفارشی ساخت
و البته پاداشش را هم دریافت کرد؛ این فیلم اسکارگرفت و کارگردان آن، به وسیله همسر باراک اوباما، جایزه را دریافت کرد. آرگو پس از سالها دوباره سراغ ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا میرود و به خوبی نشان میدهد که چقدر آن زخم کهنه، هنوز تازه است.
«300: ظهور یک امپراتور» محصول 2014 به کارگردانی نوام مارو است. این فیلم، دنباله فیلم 300 است و ظاهراً آن قدر آن فروش بهخاطر دروغپراکنی و جلوههای ویژه مهیج و سرگرمکنندهاش، به مذاق کمپانی سازنده خوش آمده که قصد کرده دشمنی درباره ایرانیها را ادامه بدهد. فیلم به مراتب اثری بیارزشتر از قسمت اول است و باز هم با همان شکل و سیاق قصهگویی میکند و چیز تازهای ندارد. «سپتامبرهای شیراز» محصول محصول 2015 به کارگردانی وین بلر است. سپتامبرهای شیراز که براساس کتابی به همین نام نوشته دالیا سافر ساخته شده، قصه یک خانواده یهودی را روایت میکند که پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 57، شرایط زندگی را برای خود دشوار میبینند و برای همین دست به مهاجرت میزنند.
اینبار «مکفارلین»
دیریز، کارگردان فیلم نامزد اسکار «گلآلود» که در رقابت جوایز آکادمی 2018 حضور داشت، پروژه جدیدش را با همکاری شبکه نتفلیکس مقابل دوربین برده است.
به گزارش آیسینما، دی ریز از دو بازیگر سرشناس هالیوود بنافلک و آن هاتاوی برای ایفای نقش در چهارمین فیلم بلند کارنامهاش که مضمونی سیاسی دارد دعوت کرده است. عنوان فعلی این پروژه «آخرین چیزی که او میخواست» اعلام شده است.
ویلم دافو هم دیگر بازیگر مطرحی است که برای حضور در این فیلم با نتفلیکس قرارداد بسته است. به نوشته انترتینمنت ویکلی، درام سیاسی «آخرین چیزی که او میخواست» هم اکنون در پورتوریکو در حال فیلمبرداری است. دی ریز فیلم جدیدش را بر اساس رمان جوآن دیدیون که سال 1996 به چاپ رسیده، به تصویر خواهد کشید.
خط داستانی فیلم ماجراهای روزنامهنگاری پرمشغله به نام النا مک ماهن (هاتاوی) را دنبال میکند که صاحب شغل پدرش به عنوان دلال اسلحه میشود. او خیلی زود خودش را درگیر ماجراهایی خطرناک مییابد که با ماجرای معروف رسوایی فروش تسلیحات به ایران در دور دوم ریاست جمهوری رونالد ریگان مرتبط است. ریز با همکاری مارکو ویالووس نگارش فیلمنامه این پروژه را بر عهده داشته است. «آخرین چیزی که او میخواست» (The Last Thing He Wanted) دومین همکاری افلک و نتفلیکس در ساخت فیلم بلند است.
نتفلیکس سال 2019 را به عنوان تاریخ اکران اینترنتی این فیلم سیاسی اعلام کرده است.
رسواییبرایکاخسفید
«رابرت مکفارلین» مشاور امنیت ملی رییسجمهور آمریکا در اواسط دهه 60 شمسی، در نشست سال 95 چشمانداز و محدودیتهای همکاری ایران و آمریکا در اندیشکده واشنگتن به عنوان مستمع شرکت کرد و در حین پرسیدن یک سؤال از مدعوین به مسأله جالبی اشاره کرد. مکفارلین درباره ماجرای سفرش به ایران به سالهای دور رفت. سیاستمدار کهنهکار به دنیس رأس، جیمز دوبینز و جِی سالومون که در پنل مدعوین نشسته بودند، گفت: «به یاد میآورم آخرین نوبتی که با روحانی تبادلنظر کردم، حدود 30 سال پیش نظر رییسجمهوری را به وی گفتم.» وی ادامه داد: «سیاست ریگان این بود که به هر حال ما با ایران اختلاف داریم، ولی اعتقادی به سرنگونی انقلاب ایران نداشت و فکر میکرد که ما میتوانیم راهی روبهجلو (در روابط با ایران انقلابی) بیابیم.» مکفارلین که در ابتدای جمله گفته بود نقل قولی از «حسن روحانی» بیاورد، ادامه داد: «در آخر او گفت: «اما این انقلاب مسیر خود را میپیماید. این حکومت دینی عمر زیادی خواهد داشت و این انقلاب خیلی با دیگر انقلابها مانند انقلاب مائو (در چین) و انقلاب کاسترو (در کوبا) متفاوت نیست.» در خردادماه سال 1365 و در بحبوحه جنگ ایران و عراق، مک فارلین و چند مقام آمریکایی دیگر با یک هواپیمای حامل تسلیحات وارد تهران شدند و پس از پنج روز اقامت در یکی از هتلهای تهران، هفت دور با مقامات ایرانی مذاکره کردند. آمریکاییها البته خواهان تماس با مقامات ارشد نظام بودند که آن موقع گفته شد این درخواست قبول نشده است. پیش از این نشریه فارین پالیسی در گزارشی با عنوان «وقتی روحانی با اولیور نورث دیدار کرد» مدعی شده بود که حسن روحانی، عضو شورای عالی دفاع و رییس قرارگاه مرکزی خاتمالانبیاء آن روزهای ایران، در روز سوم حضور آمریکاییها در تهران و پیش از شروع مذاکرات بینتیجه هفت مرحلهای، در یکی از هتلهای تهران با آنها دیدار کرده است.
«الهام امینزاده» معاون حقوقی وقت روحانی در اردیبهشتماه سال 93، حضور رییسجمهور فعلی ایران در ماجرای مکفارلین را تکذیب کرده بود. حال باید دید آمریکاییها چند سال پس از آرگو که به حادثه تسخیر لانه جاسوسی (البته به روایت آمریکاییاش!) اشاره داشت، این بار چگونه میخواهند به ماجرای مکفارلین بپردازند؛ ماجرایی که برخی آن را بعد از «واترگیت»، بزرگترین رسوایی سیاسی در آمریکا میدانند.