اگر سنتان قد بدهد حتماً به خاطر دارید که اواخر دهه هفتاد، با باز شدن فضای سیاسی و روی کار آمدن دولت اصلاحات، سینمای ایران هم یک تکان اساسی خورد. در کنار خیل عظیم فیلمهای اعتراضی و انتقادی، فیلمهای کمدی هم رونقی دوباره گرفتند. در همین دوره هم بود که آثار درخشانی چون «نان، عشق و موتور 1000»، «مومیایی 3» و «مرد عوضی» ساخته شدند. فیلمهایی که تعریف درست و کاملی از یک کمدی ارائه میدادند و با یک فیلمنامه کاملاً جدی، روایتی دراماتیک یک اثر سینمایی کمدی را پدید میآوردند. پیشنهاد ما به شما برای خاطره بازی و دور شدن از همه دغدغههای این روزهای پرتلاطم، «مرد عوضی» است. فیلمی به کارگردانی محمدرضا هنرمند که در سال 1376 ساختهشده است و پرویز پرستویی، افسانه بایگان و فاطمه معتمدآریاستارگان اصلی این فیلم هستند. همین نامها احتمالاً کافی است که بدانیم با یک اثر حسابشده طرف هستیم، پرویز پرستویی که قبلاً در «لیلی با من است» در کنار کمال تبریزی کار طنز را تجربه کرده است، بعد از «آژانس شیشهای» و نقش ماندگار حاج کاظم یکراست به «مرد عوضی» میآید و در یک کمدی بسیار متفاوت نسبت به «لیلی با من است» ریسک بزرگی میکند که به ثمر مینشیند. فراموش نکنید که پرستویی در این فیلم دو کاراکتر کاملاً متفاوت را عرضه میکند و ویژگیهای رفتاری و کلامی دو کاراکتر تنها عامل تمیز دادن آن دوست که پرستویی استادانه از عهده آن برمیآید. حضور کوتاه مرحوم رضا ژیان و استادیاش در پرداخت کاراکتری که چند سکانس بیشتر نقش ندارد هم دقیق و حسابشده است و همین نمایش میشود نقشه راه پرویز پرستویی. «مرد عوضی» برخلاف اغلب فیلمهای کمدی که فکر میکنند کمدی به معنای جدی نبودن است و ساختار درست و درمانی ندارند، در یک چارچوب کاملاً فکر شده و شناختهشده کمدی اتفاق میافتد؛ جابهجایی موقعیتها که خود خرده موقعیتهای کمدی بعدی را میآفریند. «مرد عوضی» از همان ابتدا با قرار دادن زندگی خسرو پذیرش (رضا ژیان) که یک نابغه در علم شیمی است اما زندگی فقیرانه و محقری دارد در مقابل زندگی داریوش جم (پرویز پرستویی) یک کارخانهدار ثروتمند اما نالایق، ریشههای روایت کمدیاش را میپروراند. در یکسو، خسرو است که در زیرزمین خانهاش به فرمول پودر جادویی دستیافته است و رؤیاهای بزرگ در سر میپروراند و همسرش، شیرین (فاطمه معتمدآریا) که از این بلندپروازیها خسته شده و فقر امانش را بریده است، در سوی دیگر، داریوش که کارخانهاش دچار بحران شده، اما غرور و نخوتی که با خود دارد او را نزد زیردستانش منفور کرده است و همسری که عاجزانه به دنبال جلب محبت داریوش است، تضاد موقعیتهای دو کاراکتر را بهخوبی نشان میدهد.خسرو باوجود شرایط سخت زندگیاش، آنقدر مست رؤیاهایش است که بیقید در زیرزمین تاریک و نمور خانه پدریاش میرقصد و بازی طنازانه رضا ژیان به این کاراکتر جان میبخشد دیالوگ ” نوبل حاضره ” بهجای “ناهار حاضره “میان شیرین و خسرو وقتی او درجایی میان ابرها سیر میکند نشان از نوع کمدی کلامی دارد که این روزها منسوخشده است اما در زمان خودش میتوانست سالن سینما را منفجر کند و از آنسو داریوش با گفتار و کلامی شبیه آلن دولن که از بازی استادانه پرویز پرستویی سرچشمه میگیرد، زیردستانش را اخراج میکند و با بیمحلی به همسرش راهی کارش میشود. یا شوخیهایی مثل آتش زدن رستوران یا سکانسی که شیرین به خسرو میگوید در خانه پدریات فقط ما ماندهایم و این تابلو و همان لحظه تابلو کج میشود، یا حتی فریاد شیرین که خسرو و صندلیاش را از جا بلند میکند و مانند طوفانی او را پرتاب میکند، لیمویی که از دست خسرو در میرود و میز شام را به هم میریزد و لو رفتن نقشه کاراکترهای منفی فیلم وقتی پشت بلندگوی روشن صحبت میکنند، شوخیهایی هستند که اکنون در هیچ فیلم کمدی نمیبینیم اما واقعیت پرداخت یک فیلم کمدی هستند، شوخیهایی که از فضا و فیلمنامه فیلم برمیآیند و بر قامت کاراکترهای پرداختشده مینشینند و اثری یکپارچه میآفرینند. بعد از سقوط خسرو در چاله آسانسور که ناشی از همان روی ابرها سیر کردنش است، داریوش نیز باخبر ورشکستگی کارخانهاش سکته مغزی میکند. بار دیگر تفاوتهای ساختاری جامعه در برخورد با دو قشر متفاوت با زبانی طنز نمایانگر میشود. خسرو را با بیمبالاتی محض روی برانکارد میگذارند و در اثر بیتوجهی کادر پزشکی بارها از روی برانکارد میافتد و داریوش را با تشریفات ویژه، راهی بیمارستان میکنند. دست روزگار است که خسرو بیچیز و داریوشی که پادشاهی میکند سر از یک بیمارستان درمیآورند، بالاخره، مرگ که میرسد همه در یک شرایط قرار داریم؛ اما نه بازهم این داریوش است که باید زنده بماند. خسرو فقط جنازهای است که در گوشهای افتاده است و در یک عمل جراحی بیسابقه مغزش به داریوش پیوند میخورد. حضور رضا شفیعی جم بهعنوان یک موش آزمایشگاهی و اتفاقات بعدی انتقاداتی است که هنرمند متوجه جامعه پزشکی و قصورات و بیتوجهیهای موجود میکند که در زمان اکران فیلم اتفاقی نو و تازه بود و بیننده را بهشدت جذب میکرد. همانطور که در سکانسی دیگر در اواسط فیلم وقتی خسرو، شیرین را به یک دفتر ازدواج و طلاق میبرد تا نام او را در شناسنامه داریوش ثبت کند، دیالوگهای ردوبدل شده اوج پردهدری دهه هفتاد بود و بیننده از شنیدن حرفهای درگوشی و نارضایتیهای اجتماعی از زبان قهرمان فیلمش به هیجان میآمد. دیالوگهایی مثل ” این برادر که با این خواهر ازدواجکرده و پاسخ خسرو که میگوید خواهر و برادر که ازدواج نمیکنند ” کنایهای به گویش مرسوم اداری بود و اینکه درنهایت خسرو که حالا بدن داریوش را در اختیار دارد خیلی راحت با پرداخت مبلغی پول کارش را انجام میدهد. با همه اینها باید اصل موفقیت هنرمند در «مرد عوضی» را پرداخت بسیار خوب موقعیت کمدی ناشی از جابهجایی دو کاراکتر دانست؛ یعنی آن چیزی که به آن کمدی موقعیت میگوییم. قرار گرفتن خسرو در بدن داریوش، زندگی در خانهای اشرافی و سکانداری یک کارخانه عظیم برای مردی که تا دیروز هیچ نداشت و حالا باتلری قدمبهقدم او را تعقیب میکند، موقعیتی فراهم میکند که هنرمند بهخوبی از آن استفاده میکند و کمدی خوشفرمش را عرضه میکند. خلاصه اینکه در این روزهایی که حال هیچکداممان خوب نیست، یک فیلم کمدی خوب حسابی میچسبد. فیلمی که وقتی به تماشایش مینشینی ناخودآگاه لبخند بزنی، حال و هوایت عوض شود و لذت ببری از خلاقیت فیلمسازی که در اوضاع نهچندان خوب اجتماعی توانسته بینندهاش را همراه کند؛ اما همانقدر که این روزها دلار کمیاب است و حال خوب نادر، فیلم کمدی هم کمیاب است و هم نادر. البته که فیلمهای زیادی با برچسب کمدی تولید میشوند و بیشترشان هم فاتح گیشه میشوند، اما خب حقیقت این است که این فیلمها بیش از آنکه کمدی باشند مضحکهای گریهدار هستند. در اوضاعواحوال این روزهای سینمای ایران، درآشفته بازاری که اسمش را میگذارند رونق سینما و عجبا که در همین رونق فاتحه سینما را میخوانند، اگر هوس خنده کرده باشید و دلتان هوای یک فیلم درستودرمان کمدی کرده باشد، چارهای ندارید جز آنکه به سراغ فیلمهای آرشیوی بروید و با فیلمهایی که قبلاً دیدهاید خاطره بازی کنید و دوباره بخندید که خاصیت اینها در خنداندن خیلی بیشتر از فیلمهای کمدی امروز است. پس دوباره به تماشای «مرد عوضی» بنشینید و با شوخیهای نابش بخندید.همچنین بخوانید: نگاهی به کارنامه بازیگری پرویز پرستویی
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
محل تبلیغ شما (یک ماهه 90 هزار تومان - جهت هماهنگی کلیک کنید )
کارشناس رسمی دادگستری
باروس
استروئید
جعبه لمینتی
خرید آنلاین کتاب تاپ ناچ ویرایش سوم
the real world
خرید فالوور اینستاگرام
خرید نهال انگور قرمز بی دانه
زیرپوش مردانه
مانتو پاییزه
کاغذ دیواری سفید
کاغذ دیواری مشکی
Locksmith
ปั้มไลค์
Chiropractor
تجارتخانه آراد برندینگ
دانلود روبیکا
خرید تاج گل - تاج گل - تاج گل تسلیت - تاج گل ترحیم
خرید پیپ دست ساز ایرانی
خرید توتون پیپ
آینه کنسول
کت شلوار با پیراهن مشکی
دتکتور گاز
ابزار دقیق و سطح سنج راداری
ابزار دقیق آداک فرآیند سپهر
امداد خودرو سایپا کرج
ثبت شرکت در کیش چگونه است؟
وام اینترنتی بدون ضامن
کاغذ دیواری کربن
خرید تاج گل
خرید قسطی لوازم خانگی
جوراب شلواری شیشه ای
بهترین ارز های دیجیتال برای خرید
آموزشگاه آرایشگری زنانه
다낭풀빌라 바나나풀하우스
بلک فرایدی 1403
لیزر زگیل تناسلی در یک جلسه
باحال مگ
cyprus-newlife
Cyprus کجاست