روزنامه جوان: سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه در روزی که حمله سعودیها به یمن سه ساله شده است، در گفتوگویی با بررسی شرایط این تجاوز تأکید میکند مشخصاً طاقت عربستان برای تحمل هزینههای سنگین جنگ اندازهای دارد و این اندازه که به پایان برسد، نه تنها جنگ به پایان میرسد، بلکه اقتدار عربستان هم پایان خواهد یافت. بخش هایی از سخنان او که با سایت مشرق انجام شده در ادامه میآید.
سعدالله زارعی کارشناس مسائل منطقه در روزی که حمله سعودیها به یمن سه ساله شده است، در گفتوگویی با بررسی شرایط این تجاوز تأکید میکند مشخصاً طاقت عربستان برای تحمل هزینههای سنگین جنگ اندازهای دارد و این اندازه که به پایان برسد، نه تنها جنگ به پایان میرسد، بلکه اقتدار عربستان هم پایان خواهد یافت. بخش هایی از سخنان او که با سایت مشرق انجام شده در ادامه میآید.
سعودیها برای اینکه جنگ نامشروعی را که علیه همسایه فقیر خودشان یعنی یمن به راه انداخته بودند، بتوانند تا یک حدی وجاهت ببخشند، مسئله خطر علیه اعراب و وجود خطر مرزی علیه مسلمانها را مطرح کردند و در واقع با استفاده از پولهای بادآورده نفت، تلاش کردند تا جبههای را حول محور خودشان تشکیل دهند، لذا مقامات عربستانی شروع کردند به گفتوگو و رایزنی با کشورهای مختلف و در نهایت آنچه شکل گرفت، یک ائتلاف واقعی با حضور کشورهای قدرتمند عرب یا مسلمان نبود، بلکه یک صفی از کشورهای ضعیف دور عربستان جمع شدند و ائتلافی که عربستان مدعی ایجاد آن است، شکل یافت. در این ائتلاف از کشورهای قدرتمندی نظیر مصر، پاکستان، ترکیه و الجزایر، خبری نبود و نیست و کشورهای کوچک و کم اثری مثل کویت، امارات، بحرین، قطر و جیبوتی و بعضی دیگر در این ائتلاف به نوعی حضور دارند.
مبنای ائتلاف به طور واقعی استفاده از درآمدهایی است که سعودیها از قبال عضویت در این ائتلاف برای اعضا در نظر میگیرند ولی ظاهر قضیه این است که اینها برای رفع تهدید از کشوری که در آن شهرهای مقدس مکه و مدینه قرار دارد، به عضویت ائتلاف درآمدهاند. از لحاظ کارآمدی هم ادامه جنگ و حفظ شدت دامنه این جنگ نشاندهنده این است که این ائتلاف کارایی نداشته چون اگر واقعی بود و کارایی داشت، باید بعد از سه ماه، شش ماه یا یکسال جنگ را با شکست نیروهای انصارالله به پایان برساند. اینکه چنین اتفاقی نیفتاده، نشاندهنده این است که این ائتلاف در عمل کارایی نداشته است.
آینده ائتلاف هم طبیعتا با توجه به آنچه تاکنون پیش رفته، فاصله گرفتن بیشتر کشورها از عربستان است. مشخصاً طاقت عربستان برای تحمل هزینههای سنگین جنگ بالاخره اندازهای دارد و این اندازه که به پایان برسد، نه تنها جنگ به پایان میرسد، بلکه اقتدار عربستان هم پایان خواهد یافت.
سعودیها ابتدا آنقدر مغرور بودند که گمان میکردند برای عضویت کشورهایی نظیر مصر و پاکستان در ائتلاف حتی نیازی به رایزنی و گفتوگوهای اولیه حتی نیست، لذا آمدند یکطرفه اعلام کردند که این ائتلاف با حضور کشورهای حاضر به اضافه مصر و پاکستان شکل گرفته است. این در حالی بود که بعد از چند روز عدم همراهی این کشورها نشان داد آنچه سعودیها ادعا میکنند، با واقعیت همخوانی ندارد.
دلیل عدم پیوستن این کشورها این بود که اساساً چنین روندی را تأیید نمیکردند و معتقد بودند چنین جنگی نمیتواند جز گسترش دامنه بحران به بقیه کشورهای عربی، نتیجه دیگری به دنبال داشت باشد، لذا به طور اصولی با جنگ عربستان علیه مردم یمن مخالف بودند و همین موضوع باعث شد قدرت و ابهت پوشالی سعودیها از همان ابتدای جنگ از بین برود.
رابطه عربستان و رژیم صهیونیستی به قبل از تأسیس رژیم صهیونیستی باز میگردد. آن زمانی که انگلیسیها تصمیم گرفته بودند با اعزام گروههای یهودی از اروپا و بقیه جهان دولتی را برای یهودیها بهوجود بیاورند و در این راه با مانع بزرگ مخالفت امپراتوری عثمانی سلطان عبدالحمید مواجه شدند، تصمیم گرفتند از درون کشورهای اسلامی جریانات قدرتمندی را بیابند و از طریق آنها به اعزام و اسکان یهودیها در فلسطین مشروعیت بدهند.
در آن مقطع اینها از جمله سراغ آقای عبدالعزیز آمدند که پدر این سعودیها به حساب میآید و در آنجا در قبال پذیرش سیطره آل سعود بر کل شبه جزیره، از پشتیبانیهای سعودیها برای اسکان یهودیها استفاده کردند که در این زمینه اسنادی منتشر شده و کتابهایی منتشر شده از جمله از خود رهبران انگلیسی که در آن زمان در این منطقه بودند. آن ماجرای معروف لورنس عربستان و اسنادی که از لورنس بر جا مانده نشان میدهد عبدالعزیز در آن زمان همکاری بسیار نزدیکی با او داشته است.
بعدها هم این ادامه یافته و همیشه سعودیها با اسرائیلیها در ارتباط و تماس بودند. الان سؤال این است که با چه انگیزهای این تماسهای محرمانه علنی و اعلام میشود. پاسخ این است که عربستان و اسرائیل امروز در شرایطی قرار گرفتهاند که هر دو دارای چشم اندازی متزلزل شدهاند. در واقع دو بید لرزان را امریکاییها در منطقه ما به هم بستند تا بلکه بتوانند از لرزش بیشتر آنها جلوگیری کنند. نگرانی سعودیها سبب شده که بگویند ما قدرتمندیم چون با اسرائیل در تماس هستیم. ما اولویت غرب هستیم چون با اسرائیلیها که اولویت هستند اتصال و ارتباط داریم.
من از کم و کیف حمله به ناو سعودی خبر ندارم، لذا نمیتوانم چیزی را به عنوان خبر بگویم و تأیید یا رد کنم، منتها به عنوان یک تحلیلگر سیاسی عرض میکنم وقتی همزمان برای ناوهای اماراتی، امریکایی و سعودی اتفاقی میافتد و در همان زمان موشکهای انصارالله به 100 کیلومتری شهر ریاض که پایتخت عربستان است، میرسد و همزمان با آن شاهد یک حملات پرتلفاتی علیه سعودیها در خاک یمن هستیم، اینها نشاندهنده این است که آن قدرتی که در برابر سعودیها وجود دارد از ظرفیتهای بالایی برای دفاع از خودش برخوردار است، لذا سعودیها و هر ناظر میدان به این نکته توجه میکند که درست است که دو سال از زمان آغاز جنگ گذشته و در این مدت هزاران انسان شهید شدند، انسانهایی آواره شدند و هزاران انسان زخمی شدند، اما یمن کماکان سرپاست و بیش از روزی که جنگ آغاز شده از خودش رشادت نشان داده و این نشان میدهد یمن را با جنگ نمیشود وادار به تسلیم کرد.