به گزارش "ورزش سه" ،حالا همه در آلمان نگران تبعات اجتماعی این جداییاند. نه خود کنارهگیری فی نفسه، بلکه دلایل و شکل کنارهگیری اوزیل است که همه را نگران کرده. فوق ستاره ترکتبار تیم ملی آلمان پس از هفتهها سکوت در مورد عکس بحثبرانگیزش با رجب طیب اردوغان رییس جمهور ترکیه، روز یکشنبه با سه توییت این سکوت را شکست. هم از تیم ملی خداحافظی کرد و هم همه منتقدین این حرکت را به «نژادپرستی» متهم کرد و گفت اجازه نمیدهد سپر بلای «بیلیاقتی» رییس فدراسیون فوتبال آلمان شود. این پسر مهاجران ترک که در گلزنکرشن به دنیا آمده و بزرگ شده، گفت دو قلب دارد. یکی برای ترکیه میتپد و یکی هم برای آلمان. او گفت به ریشههاش احترام گذاشته. به وطن پدر و مادرش. اما این هیچ گاه مشکل رسانهها و جامعه آلمان نبود. آنها میگویند اوزیل هیچ وقت به این سوال جواب نداد که موضعاش درباره حقوق بشر چیست. و هیچ گاه از اردوغان به خاطر نقض حقوق بشر انتقاد نکرد و به او در کارزار انتخاباتیاش حتی کمک هم کرد.
واقعیت آن است که اکثریت جامعه آلمان را خیلی وقت است که دیگر نمیتوان به نژادپرستی متهم کرد. به خصوص امروز که عوامفریبی راستگرا یک تهدید جهانی محسوب میشود و با وجود کشورهایی در اروپا که مرزهاشان را به روی هر خارجی میبندند و به شکل خطرناکی به ملیگرایی دامن میزنند، آلمان با پذیرش یک میلیون پناهجوی سوری و عراقی و افغان، یکی از دگرپذیرترین جوامع جهان غرب بوده و برای همین به سختی بتوان از اوزیل پذیرفت که با او «جور دیگری» رفتار شده است. از این لحاظ بیانیههای او فرافکنیای بیش نبودند.
منتقدین اوزیل میگویند همان طور که او به سرزمین پدریاش «احترام» گذاشته، نباید ارزشهای وطن انتخابی خودش را هم پایمال میکرد حتی اگر به آنها شخصاً اعتقادی ندارد. رسانههای آلمان میگویند در یکی از دشوارترین دوران روابط آلمان و ترکیه او یا نباید به آن دیدار میرفت و یا دستکم در آن ملاقات با رییس جمهوری که روزنامهنگار هموطناش را یک سال حبس کرده بود، به حقوق بشر و آزادیهای عمومی اشاره میکرد. آنها میگویند اوزیل سوالهای اصلی را بیجواب گذاشت. روزنامه «آوگسبورگر آلگماینه» نوشته: «مسوت اوزیل یک اشتباه بزرگ کرد. افسوس که این اشتباه را قبول نمیکند. اما اینکه تقصیر را گردن دیگران میاندازد فقط جای تاسف دارد. برای عضویت در تیم ملی آلمان ویژگیهای شخصیتی خاصی لازم نیست. اصلا هم مجبور نیستی به ارزشهای اساسی خاصی اعتقاد داشته باشی. اما حمایت از یک دیکتاتور قطعاً قابل قبول نیست.»
حالا کنارهگیری اوزیل همه چیز را در جامعه آلمان دوباره بهم ریخته است و تمام بحثهای گذشته درباره دگرپذیری و سازگاری خارجیها در جامعه را دوباره پیش کشیده و زخمهای کهنه دوباره سر باز کردهاند. همه چیز در عرض چهار سال ناگهان تغییر کرد. چهار سال بعدِ قهرمانی تیمی که یواخیم لوو دربارهاش میگفت خود «انسان» در مرکزش قرار دارد و نه تابعیت او. لوو معتقد بود آن تیم باید الگوی همه باشد. اما حالا در این چهار سال حزبی قدرت گرفته که خود را «آلترناتیو برای آلمان» مینامد و با عوامفریبی و بیگانههراسی ایالت به ایالت رای میآورد و برای آنگلا مرکل، یکی از معدود رهبران منطقی و آزاداندیش باقیمانده در جهان، به یک معضل تبدیل شده است. و لوو هم مورد انتقاد قرار گرفته که چرا بعد از آن عکس سکوت کرد. سکوتی که در زمان مدیریت بحران مهلک است.
عواقب این کنارهگیری تا ماهها و بلکه سالها دامن جامعه آلمان را خواهد گرفت. فقط هم اوزیل مقصر نیست. همان سیاستمداران پوپولیست و به ویژه فدراسیون فوتبال آلمان هم به همان اندازه تقصیر دارند. فدراسیون فوتبال آلمان و در راس آن گریندل و اولیور بیرهوف، بعد از ناکامی در روسیه مساله را ساده کردند و سوار موجی شدند که گمان میکردند علیه اوزیل شکل گرفته است. این تکنیکیترین بازیکن تاریخ فوتبال آلمان، در واقع همان طور که با پاسهای عمقی نبوغآمیزش تمام شکافهای خطوط دفاعی را برملا میکرد، حالا با این کنارهگیری هم تمام اشتباهات جامعه آلمان را آشکار کرد. اما خودش را هم سوزاند. به قول نشریه «کیکر» همه در این حادثه بازندهاند.
رسانههای آلمان فقط از اوزیل انتقاد نمیکنند. آنها به فدراسیون فوتبال آلمان و شخص راینهارد گریندل، ریاست فدراسیون شدیداً حمله کردهاند که چرا بعد از افتضاح روسیه کاسه و کوزهها را سر اوزیل شکستند و دیواری کوتاهتر از او پیدا نکردند. گریندل حالا تحت فشار شدیدی است که استعفا دهد.
روزنامه «زوددویچه» نوشته: «این پایانِ تلخ و بیرحم میان اوزیل و تیم ملی آلمان، شکست واقعی این تابستان است و نه حذف تیم در مرحله گروهی جام جهانی. پیامدهای این دعوا شدیدتر از شکست مقابل مکزیک و کره جنوبی خواهد بود. طرفهای مختلف حالا هر کدام برداشتهای دلخواه خود را از این داستان خواهند داشت و از آن سواستفاده ابزاری خواهند کرد.»
چیزی که «تاگساشپیگل» هم روز سهشنبه در سرمقالهاش نگران آن است: «از اوزیل به عنوان عروسک سازگاری سواستفاده شد. به عنوان نماد جهاندوستی فدراسیون فوتبال آلمان و کل کشور. حالا آونگ با تمام قدرت ویرانکنندهاش برگشته و فقط میماند سوالی که اوزیل از خودش و از دیگران میپرسد: “با اینکه من در آلمان مالیات میدهم و به نوسازی مدارس در این کشور کمک میکنم و جام جهانی را با آلمان میبرم، هنوز در جامعه پذیرفته نشدهام. من در آلمان به دنیا آمدهام و اینجا درس خواندهام و بزرگ شدهام. پس چرا مردم نمیپذیرند که من یک آلمانیام؟”»
امیر علیزاده - بازار ورزش