یعقوب و دغدغه او نسبت به آینده دینى نسلش‏

أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.

 یعقوب و دغدغه او نسبت به آینده دینى نسلش‏

 

أَمْ کُنْتُمْ شُهَداءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قالَ لِبَنِیهِ ما تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِی قالُوا نَعْبُدُ إِلهَکَ وَ إِلهَ آبائِکَ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِلهاً واحِداً وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ.

آیا شما اهل کتاب هنگامى که یعقوب را مرگ فرا رسید در کنار بستر او حاضر بودید؟! زمانى که لحظه ى مرگ به پسرانش گفت: پس از من چه چیزى را مى پرستید؟ گفتند خداى تو و خداى پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحق را که خداى یگانه است مى پرستیم و ما تسلیم فرمان ها و احکام او هستیم.

خطاب در این آیه شریفه به اهل کتاب است، اهل کتابى که بر اثر دشمنى با حق، و وابستگى به مادیت، و حس شدید قوم گرائى، و حسادت نسبت به اولیاء الهى، ترس از این که درآمدهاى کلانشان که از کیسه عوام یهود و نصارى به غارت مى برند از دست برود، حاضرند در میدان هر نوع ستیزى با حقیقت و در عرصه هر نوع جنگى با اسلام الهى وارد شوند و از همه بدتر آماده اند هر تهمتى را به انبیا الهى و اولیاء حق بزنند.

آیه شریفه در مقام مردود دانستن گمان باطل و ظن بیجاى آنهاست که بر اثر آن مى گفتند: ابراهیم و یعقوب داراى آئین یهودیت و نصرانیت بودند چنان که در این آیه شریفه خداوند بزرگ از اندیشه و گمان غلط و باطل آنان خبر مى دهد:

أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْراهِیمَ وَ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطَ کانُوا هُوداً أَوْ نَصارى قُلْ أَ أَنْتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ کَتَمَ شَهادَةً عِنْدَهُ مِنَ اللَّهِ وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ: «1»

آیا مى گوئید: ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و نوادگان داراى مقام نبوت آنان یهودى یا نصرانى بودند؟!

بگو شما به وضع آنان داناترید یا خدا؟ «شما به یقین مى دانید که آنان یهودى و نصرانى نبودند، پس چرا حقیقت را پنهان مى دارید» و ستم کارتر از کسى که شهادتى را که از خدا نزد اوست پنهان بدارد کیست؟ و خدا از همه کارهایتان و گفتارهاى باطلتان بى خبر نیست.

شما هنگام مرگ یعقوب حاضر نبودید، و از وصیت او آگاه نیستید، او به فرزندانش به توحید و عبادت خداى یگانه سفارش کرد، ولى شما به او و به ابراهیم و به اسماعیل و یعقوب چیزى را نسبت مى دهید که دامن آنان از آن پاک بود، شما مى گوئید آنان یهودى یا نصرانى بودند، و هنگام مرگ نسل خود را به داشتن آئین یهودیت و نصرانیت وصیت کردند، شما دروغى آشکار مى گوئید، و تهمتى ناروا مى زنید زیرا اگر منشأ یهودیت و نصرانیت را تورات و انجیل بدانید که تورات و انجیل زمان آنان نازل شده بلکه تورات زمان موسى و انجیل زمان عیسى نازل شده و موسى و عیسى مدت ها پس از ابراهیم و یعقوب و اسماعیل و اسحاق به وجود آمده اند و فاصله زمانى موسى و عیسى و نزول تورات و انجیل نسبت به ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب زیاد بوده!!

و چنین آئینى که به عنوان یهودیت و نصرانیت در دست شماست سالیان درازى پس از نزول تورات پیامبر و انجیل و با تحریف هر دو به دست غازتکران دین و ایمان و دزدان راه انسانیت پدید آمده!

پس اندک احتمال هم در این داستان که آنان فرزندانشان را به یهودیت و نصرانیت سفارش کرده باشند هر دو راست، و این گفته شما تهمتى بزرگ نسبت به پیامبران، و دروغى آشکار است.

 

یقوب عزیز که داراى مقام نبوت، و پدرى دلسوز و مهربان نسبت به فرزندانش بود، هم چون جدّ بزرگوارش ابراهیم دغدغهاى عجیب دربارة با سرنوشت دینى فرزندانش داشت، و با این که همه فرزندان در زمان حیات پدر از آئین توحید، و رسم بندگى نسبت به خداى یگانه بهرهمند بودند، ولى براى پس از مرگش ترس سنگینى از خطر انحراف نسل از توحید و عبادت بر پایه داشت لذا در نفسهاى پایانیاش از فرزندانش پرسید پس از من چه چیزى را عبادت میکنید، همه پاسخ دادند: خداى تو و پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را که خداى یگانه است عبادت مى کنیم، قطعاً نسبت به فرمان ها و احکام او تسلیم هستیم.

از گفتگوى یعقوب با فرزندانش استفاده مى شود که بخش اعظم نگرانى یعقوب از خطر انحراف از توحید عبادى بوده نه فقط ترس از انحراف اعتقادى، زیرا خطر انحراف از توحید عبادى چنان که جریانات تاریخ امت ها نشان مى دهد از دیگر انحرافات دینى بیشتر بوده است.

نکته دیگرى که از آیه شریفه استفاده مى شود این است که فرزندان یعقوب عمویش اسماعیل را در کنار پدران یعقوب، اسحاق و ابراهیم به نام پدر مى خواندند و این رسمى در میان آنان بود که بعد از آنان به عرب منتقل شد، روى این حساب، آیات و روایات و تفاسیرى که از آذر بت تراش که عموى ابراهیم بوده تعبیر به اب «پدر» نموده اند امرى دور از واقعیت و عرف محاوره اى در میان گذشتگان نیست، و بر همین اساس است که باید در گفتارها و نوشته ها از این که پدر قهرمان توحید را بت پرست معرفى کرد جداً پرهیز داشت.

 

پی نوشت :

 

______________________________

(1)- بقره 140.

 

 

برگرفته شده از:

کتاب   : تفسیر حکیم جلد چهارم

نوشته : استاد حسین انصاریان



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان