به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی موسسه خانه کتاب، نشست معرفی و بررسی کتاب «لم یزرع» به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی با حضور محمدرضا بایرامی، نویسنده کتاب، قاسمعلی فراست، عزت الله الوندی و نیکنام حسینی پور، مدیرعامل موسسه خانه کتاب سه شنبه (9 مرداد) در سرای اهل قلم برگزار شد.
در ابتدای این نشست، بایرامی با بیان اینکه رمان لم یزرع آخرین رمان من در حوزه بزرگسال است، گفت: نوشتن این کتاب برای من بسیار سخت بود. نگاه من در این کتاب به جنگ است، جنگی که یک ایرانی هم در آن نیست. از جهت ساختاری نوشتن این کتاب بسیار سخت بود، به این جهت که قرار و سعی من بر این بود که این رمان روی مرز ناممکن ها حرکت کند. درآوردن داستان با این دستور کاری بسیار سخت بود
بایرامی ادامه داد: بارها این رمان را نوشتم و دست نوشته های زیادی از آن دارم؛ این داستان حرکت بر لبه تیغ بود. به جهت ساختاری درآوردن دو بال ممکن و ناممکن و تقدیر و تصادف کار سختی بود. برای نوشتن این کتاب مطالعات زیادی داشتم و به طوری که می توانستم کارشناس مسائل عراق معاصر باشم. هیچ چیزی از عراق معاصر نبود که آن را نخوانده باشم به خصوص از زمان به قدرت رسیدن صدام حسین.
این نویسنده بیان کرد: ماجرا و عنوان اصلی داستان به ماجرای سال 1982 در آن منطقه و ترور ناکام صدام مربوط میشود که صدها گلوله به ماشین او برخورد کرد و صدام آسیبی ندید. به خاطر این اتفاق صدام دستور کشتن تعداد بسیاری از مردم آن منطقه را داد، به مدت 10 سال زراعت در آن منطقه ممنوع شد و خانه شیعیان را برسرشان ویران کرد. عنوان رمان به همین موضوع یعنی زمینهای قابل کشتی که حق کشت نداشتند برمیگردد.
قاسمعلی فراست در این نشست اظهار کرد: اگر برای آقای بایرامی پنج ویژگی در نظر بگیریم قطعاً نوجوان، روستا و جنگ جزء سه ویژگی اصلی وی محسوب می شوند. کتاب «لم یزرع» ادامه آثاری است که آقای بایرامی درباره جنگ ارائه کرده است. جنگ به هر دلیلی یکی از صفات بارز و دغدغه بایرامی است به گونه ای که حتی اگر خودش بخواهد درباره جنگ ننویسد یا از او بخواهند درباره جنگ ننویسد، نمی تواند.
وی ادامه داد: آقای بایرامی برای هر کشوری می تواند ارزشمند باشد چرا که صداقت، درد و دغدغه خودش را راجب موضوع جنگ ثابت کرده است بنابراین باید حکومت و مردم به او در این زمینه اعتماد کنند.
فراست افزود: چنین آدمی گاهی اوقات حس می کند که دچار مشکل می شود به طور مثال کتاب «مردگان باغ سبز» بایرامی زیر تیغ سانسور گیر می کند و بایرامی مسأله دار می شود. فکر می کنم بایرامی و امثال وی که به مشکل برمی خورند، این مشکل قطعاً به بایدها و نبایدهای سلیقه ای ممیزی برمی گردد. یکی از علت های این نگاه غلط این است که از بایرامی می خواهند کتاب هایی مثل «پل معلق» بنویسد؛ قطعاً وقتی نویسنده دوره ای را پشت سر می گذارد نگاه او به جنگ عوض می شود بنابراین بایرامی نمی تواند مانند 20 سال پیش کتاب بنویسد. اگر این نگاه را از هر نویسنده ای بپذیریم دیگر بخش نامه نخواهیم کرد که مثلاً راجب جنگ داستانی بنویسید که در آن خیانت و تجاوز نباشد. این در حالی است که هرگز نمی توانیم این موارد را در جنگ انکار کنیم.
وی ضمن تأکید بر این نکته که به نظر می رسد که ما باید به افرادی همچون بایرامی اعتماد کنیم و بگوییم به نوشتن داستان ادامه دهد و دغدغه های خود را مطرح کند، گفت: این طور نیست که جنگ واقعاً مجموعه ای از فداکاری ها و ایثارگری های محض بوده است، نه این طور نبوده است.
فراست با بیان این که جوهره و ذات بایرامی، جوهره داستان نویس است، ادامه داد: اگر دو اثر از آثار بایرامی را کنار هم بگذاریم به سختی می توانند شبیه هم باشند؛ با خواندن هر کدام از کتاب های وی، یک نگاه جدید، یک دستاورد و تجربه جدید و یک ورود جدید در کار حس می شود که این، به ارزش کار آقای بایرامی اضافه می کند.
وی افزود: نخستین امتیاز کتاب «لم یزرع» این است که نویسنده جای همه آن چه که درباره جنگ خوانده ایم و می دانیم را عوض کرده است. همچنین بایرامی در این اثر 2 دیده بان به کار برده است که اطلاعات یکدیگر را رصد می کنند. از دیگر ویژگی کتاب این است که بایرامی با هوشمندی چند گره در داستان ایجاد کرده است؛ شروع داستان تعلیق دارد به طور مثال در ابتدای داستان فردی تحت فشارهای شکنجه است که نمی دانیم چرا شکنجه می شود.
فراست با بیان این که در ادبیات ما جای اسطوره و ضرب المثل ها به شدت خالی است، گفت: بایرامی در این اثر به خوبی از اسطوره ها و ضرب المثل ها استفاده کرده است.
وی در پایان اظهار کرد: آقای بایرامی در این اثر به جنگ از نگاه یک عراقی پرداخته است. بنابراین من به عنوان مخاطب حق دارم بدانم که مردم عراق درباره رزمنده ایرانی چه تصوری دارند؛ آن تصویر درستی که بایرامی می خواهد نشان دهد، چیست؟ به نظرم آقای بایرامی باید به این بخش بیشتر و بهتر می پرداخت.
«لم یزرع» حاصل گذر از هاله تقدس است
عزت الله الوندی در بخش دیگر این نشست اظهار کرد: داستان کتاب «لم یزرع» کاملاً ایرانی است و از طرفی نگاه به اسطوره های ایرانی دارد. هر چند فضای داستان به گونه ای است که آن طرف مرزها را مطرح می کند.
وی با بیان این که کتاب «لم یزرع» حاصل گذر از هاله تقدس است، گفت: جنگ اتفاقی است که فقط و فقط باید در آن صحنه ها حضور داشت. جنگ مفهومی دارد که هر چند ممکن است عده ای از آن منتفع شوند اما بشر را به سمت قهقرا پیش می برد.
الوندی با بیان این که بایرامی جزء پیشروان داستان نویسی در زمینه جنگ است، عنوان کرد: هوشمندی آقای بایرامی در برقراری ارتباط با مخاطب آن جا مشخص می شود که ما از دید یک عراقی به جنگ می نگریم.
وی افزود: بایرامی جزء اولین هایی است که این گذر (گذر از هاله تقدس) را تجربه کرده است و اکنون جنگ اصلی، جنگ ما برای بیان واقعیت هایی است که در جنگ رخ داده است.
الوندی بیان کرد: «لم یزرع» یک ممکن نامحتمل است اما دیدگاه بایرامی در رویارویی با یک اتفاق دراماتیک منجر به ظهور این رمان شه است.
وی با بیان این که بیت شاهنامه در ابتدای اثر باعث شده تا اثر، تقدیر از پیش آگاهی ارائه دهد، گفت: در این اثر یک نوع تعلیق خاصی وجود دارد ضمن این که معتقدم کاش آن بیت شاهنامه، ابتدای داستان نبود تا این تعلیق بیشتر مورد توجه مخاطب قرار می گرفت.
الوندی توضیح داد: اگرچه داستان در زمان حال رخ داده است اما فعل های داستان گذشته به کار رفته اند. گویا راوی، هم از لحاظ مکانی و هم از نظر زمانی از داستان فاصله گرفته است. گویا می خواهد مخاطب را در برزخی قرار دهد که نمی خواهد این برزخ به اتمام برسد. شخصاً خودِ من دوست داشتم که بدانم بالاخره این راوی چه کسی است.
وی با بیان این که اگر باور داشته باشیم که هر اثر هنری یک نظامی از نشانه ها است، طبیعتاً «لم یزرع» یک نظامی از نشانه ها است، گفت: به نظر من نشانه های شخصیتی «لم یزرع» کاملاً مشخص است. به طور مثال «سعدون» که شخصیت اصلی داستان است نشانه ای از آب است و «خلیل» به نظر من نشانه ای از آتش است؛ روحی که حتی جاهایی پر از خشم می شود و نمی تواند با مسیری که تقدیر پیش رویش قرار داده است، مبارزه کند. این عناصر خیلی خوب و هوشمندانه در داستان دیده می شوند که بر ارزش کتاب «لم یزرع» افزوده اند.