آتشگیری خودبخودی زمین
پدیده دیگر در این منطقه آتش گیری خودبخودی زمینهاست. بر اثر خشکی نیها و پوسیدن آنها و همچنین خشکی تالابها، نیها در زیر زمین به تدریج تجزیه شده و گاز متان تولید میکنند. این گاز بهدلیل گرما آغاز به آتش گرفتن میکنند. بنابراین آتش سوزی در اراضی که قبلا تالاب بوده به دلیل گرماست. امسال در مقاطع کوتاه زمانی بر شدت گرمای کشور افزوده شد. این آتش جای نگرانی برای ایران ندارد، زیرا به سوی مرزهای ایران روانه نمیشود و قسمت جنوبی تالاب به میزان کافی آب دارد.
متاسفانه گرد و خاک پیش از این نیز وجود داشته و دود و آتش هم عوامل مزید بر علت برای ناخوشی ساکنان شدهاند. ایران باید برای خاموشی آتشی که دود آن یکسره به سمت ایران میآید همت کرده و اقدام کند. البته یک بار ایران به این کار دست زد، اما اقدامات جوابگوی شدت آتش سوزی و خشکسالی نبود. کشور عراق نیز به خاموشی این آتش اقدام نمیکند، زیرا دود آن یکسره به سمت ایران میآید و استانهای عراقی کمتر تحتتاثیر قرار میگیرند. این دود به سوی ایران میآید و آنها را چندان نگران نمیکند و عراقیها نیز منتظرند که با صرف بودجه و هزینه از سوی ایران این مشکل را حل کنند.
زندگی سخت ساکنان محدوده تالاب
گرمای چهل، پنجاه درجه بیش از هشت ماه از سال زندگی را برای تالاب نشینان مشکل میکند، زیرارطوبت تالاب بالاست. در گذشته این تالاب در دو سوی ایران و عراق به صورت یکپارچه پراز آب و ماهی بود و سالانه هزاران تن ماهی از آن صید میشد وصدها هزار گاومیش وجود داشت و دامداری پررونق بود. همچنین وضعیت معیشت مردم بسیار مناسب و اشتغال در سطح بالا بود. جوامع پایداری با بیش از 50 روستا در حاشیه هورالعظیم فعالیت میکردند و از نی تالاب برای خود حصیر میبافته و امرار معاش میکردند.
جنگ سبب تعطیلی بسیاری از روستاها و کوچ مردم به شهرها شد. همچنین خشک شدن تالابها به ایجاد سیل انجامید و دامداری و گاومیشداری را با مشکلاتی مواجه کرد. در نهایت درآمد مردم و کیفیت زندگی کاهش یافت و مردم آن مناطق با دو مساله عمده کاهش درآمد و نزول درآمدهای اقتصادی و رفاه مواجه شدند. گرد و غبار تالابها و شرکت نفت مزید بر علت مشکلات زیستمحیطی ساکنان شده است.
آتشسوزی هوالعظیم موقت است، اما دو پدیده گرد و غبار و افت کیفیت اقتصادی باعث شده مردم در تنگنا باشند و بیکاری به شدت رواج پیدا کند. به رغم آنکه بزرگ ترین میدانهای نفتی دنیا به نام میدان نفتی آزادگان شمالی و جنوبی در زیر هوالعظیم و میدان نفتی یادگاران در این منطقه است، اما این منطقه بالاترین نرخ بیکاری را دارد. بنابراین بهتر است شرکتها و دفاتر نفتی به جای تهران به مناطق استان منتقل شوند، قطعا این موضوع به اشتغال این منطقه کمکهای قابل توجهی میکند و وضعیت معیشت مردم را تغییر میدهد.
زمانی دیگر... هورالعظیم
زمانی این استان مهد جنگ و تلفات شدید انسانی برای کشور بود و مردم جان و زندگی خود را دادند. بنابراین کوچکترین اقدام استقرار دفاتر میدانهای نفتی و پالایشگاهها در این منطقه است، اما شاهد این موضوع نبودهایم و تمام مشاغل وابسته به فعالیت میدانهای نفتی و پالایشگاهها در تهران متمرکز شدهاند. در نهایت افرادی در تهران حقوقهای چند میلیونی دریافت میکنند در صورتی که باید از اهالی بومی برای بسیاری از مشاغل بهره برد. در حالحاضر جمعیت هویزه و رفیع به نسبت جمعیت قبلی این شهرها کاهش یافته است. شهر رفیع کنار تالاب هورالعظیم بوده و تمام زندگی مردم گاومیش داری، صیادی و بوستانداری بوده است.
اگر این دو شهر به عنوان شهرهای نفتی توسعه یابند و دفاتر حوزه نفت در آن شهرها مستقر شوند قطعا گامی بزرگ در راستای بهبود وضعیت زندگی و معیشت مردم و حتی کاهش مسائل زیستمحیطی این منطقه است. میزان تحصیلات دانشگاهی در این منطقه بالاست و جوانان در رشتههای فنی، شیمی، فیزیک در دانشگاههای مختلف به ویژه آزاد تحصیل کردهاند، اما بیکارند. استقرار صنعت و سازمان ها در این منطقه مشکل کمبود نیروی انسانی عام و مشاغل کمتر تخصصی را کاهش میدهد.
آتش روشن، مشکلات دو چندان
اگر اقداماتی در زمینه خاموش کردن آتش هورالعظیم انجام نشود مشکلات را دو چندان میکند. در هر صورت آتش هورالعظیم موقت است و برطرف میشود، اما بهتر است این آتش بهانهای برای حل مشکلات اصلی مردم شود. منطقه دائم مملو از ریزگرد و هوا ناسالم است، بنابراین باید فکری به حال این مساله شود. البته آتش سوزی هورالعظیم را نیز باید مهار کرد و استانداری برای حل این مساله ورود کرده و کمک به مهار این آتش کند. محیط زیست اقداماتی برای بهبود شرایط در این منطقه کرده است.
هرچند این مساله ربط چندانی به سازمان محیطزیست ندارد و مشخص نیست که چرا در این شرایط جای استانداری و بخشداری پای محیطزیست به میدان آمده است. در واقع آنها وظیفه خاموشی آتش را دارند تا مردم کمتر متضرر شوند. آتش برای بینایی مضر است، قدرت بینایی را کاهش میدهد و موجب اشک زیاد و همچنین افزایش بیماریهای تنفسی در منطقه میشود. گرد و غبار قابل تحمل است، اما دود و آتش غیرقابل تحمل. بنابراین در صورت ادامه این روند بسیاری از اهالی این منطقه را ترک میکنند.
کما اینکه امروز جمعیت گذشته در این مناطق نیست. روا نیست که تالابی که زمانی مهد تمدن، درآمد و اشتغال بود و تفرجگاهی سرزمینی و محیطی دلکش بود، امروز تبدیل به یک محیط سخت برای زندگی شود. کم توجهی به مردمان آن مناطق و بیکاری گسترده در آن منطقه بهرغم ثروت بیکران طبیعی، اقدامی ناپسند است.