ماهان شبکه ایرانیان

ایمان، عمل و محبت اهلّبیت(ع)

ایمان، عمل و محبت اهلّبیت(ع)
 
« قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ؛ [1]
بگو اجر و پاداشی ـ دوست داشتن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ ـ که از شما خواستم، به سود شما است».
دوستاری امام ـ علیه السّلام ـ
شناخت پیشوایان دینی نخستین گام به سوی سرزمین شایستگی است و یادآور شدیم که اسلام، شناخت رهبر و امام را مسؤولیّتی همگانی می‌داند و بدان توجّه و نگرشی ویژه دارد.
مهرورزی به رهبران نیز، گرچه خود میوة درخت شناخت، است امّا به تنهایی و به طور استقلال هم، مورد نظر اسلام می‌باشد و اسلام آن را گام دیگری به سوی سرزمین فرازمند شایستگی می‌داند.
پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ مقام شکوه مند حضرت علی ـ علیه السّلام ـ را یاد آور می‌شدند و آن گاه محبت و دستداری او را سفارش می‌فرمودند.
«سوگند به آن که جانم بر کف او است؛ این مرد و شیعیان وی،‌در رستخیز رستگارانند»[2]. و در غدیر پس از آن که امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ را به جانشینی برگزیدند چنین فرمودند:
«اللهم وال من ولاه و عاد من عاداه» خداوندا دوستدار او را دوست بدار و دشمن خواه او را دشمن.[3]
هم از این روی بود که گروهی، دوست داران راستین علی ـ علیه السّلام ـ شدند و از مکتب تشیّع که حقیقت اسلام و آمیخته با محبّت و شیفتگی و جانبازی در راه امام است پیروی کردند.
اینک بر پیشانی این نوشتار، بیان قرآن و پیشوایان دین را دربارة محبّت و دوستداری یاد آور می‌شویم تا به ژرفا و حقیقت آن راه یابیم و پس از آن به انگیزة دعوت به محبّت و نقش حسّاس آن می‌پردازیم تا آشکار شود که منظور از این چنین دعوت و انگیزشی، راهی عاطفی و نیرو آفرین است برای پرواز به افق‌های شایستگی و بایستگی.
تاریخواره دوستی و مهر در قرآن
ابراهیم ـ علیه السّلام ـ ـ موحّد بزرگ تاریخ ـ پس از آن که فرزند خود اسماعیل را با مادرش در سرزمین مکّه، کنار خانة خدا، جای داد، ‌از خداوند چنین خواست:
« فاجعل أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ ...[4]» خدایا چنین کن که دل مردمان به ایشان مهر ورزد.
او می‌داند که سلالة او هنگامی می‌توانند پیشوایی مردم کنند که محبوب آنان باشند چرا که رهگذر خواستاری و دوستاری و گرایش دلهاست که رسالت‌ها پیاده شده و ملّت‌ها هدایت می‌یابند. ابراهیم بزرگ، محبّت مردم را نسبت به دودمانش نه به عنوان خواسته‎یی شخصی، بلکه چون سودی همگانی، از خدا می‌خواهد. و نیز به عنوان سود ویژة خاندان خود، بلکه برای دستیابی به هدفی والاتر، آن را عنوان می‎کند. و هم این جا بگوییم که سر آمد دودمان ابراهیم ـ علیه السّلام ـ ـ که او برایشان چنان به مهر دعا کرد ـ پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ و دودمان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‌‌باشند که از نسل اسماعیل اند.
پیامبر عزیز ما نیز به هنگام ولادت حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ به خانة‌ دختر بزرگوار خود حضرت فاطمه ـ علیها السّلام ـ آمد و از خداوند چنین خواست:
«پروردگارا! من در مورد این نوزاد و برادرش حسن، از تو آنچه را می خواهم که ابراهیم در مورد فرزندش می‌خواست، از تو می‌خواهم ... ایشان و دوستداران ایشان را دوست بداری و بر دشمنانشان لعنتی فرود آوری که آسمان و زمین از آن پر شود».
قرآن کریم، پاداش رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را محبّت به نزدیکان ارجمند وی، قرار می‌دهد:
« ... قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی ...» ای پیامبر بگو که پاداشی بر رسالت نمی خواهم جز دوست داشتن نزدیکانم»[5].
چون مودت و دوستی با آرزوی بقای محبوب همراه است، گرایش به او شدیدتر و میل به پیروی و شکل گرفتن از رهبری که محبوب است در وجود دوستدار زنده‌تر خواهد شد.
هدف از دوستی
هدف از دعوت به دوستی رهبران دینی اسلام چیست؟ و آیا این محبّت دارای چه اثر و نتیجه است؟
آیه یی که در طلیعة این دفتر آورده‌ایم:
« قُلْ ما سَأَلْتُکُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَکُمْ»[6] می‌رساند که فایدت دوست داشتن نزدیکان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ عاید دوست داران آن گرامی و مجتمع اسلامی می‌شود و آن بزرگوار، این پاداش را به سود و بهرة پیروان خود منظور فرموده و به حساب آنان واریز کرده‌اند و پاداش خود را تنها از خداوند خواهند گرفت:‌
« إِنْ أَجْرِیَ إِلاَّ عَلَی اللَّهِ وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ شَهِیدٌ[7]» پاداش من جز بر خدا نیست و او بر همه چیز گواه است. یعنی این مائیم که باید از ره گذر محبّت آنها بهره مند شویم.
امّا اینک باید به بررسی این نکته بپردازیم که آیا سودی که از محبّت ایشان عاید می‌شود، تنها سودی اخروی است یا دستمایة عواید دنیایی ما نیز تواند بود؟
بی شک این سود، منحصر به پاداش‌های جهان دیگر نیست، بل در این جهان نیز بسیار سودمند است، دوستاری رهبران دینی، سازنده است، عامل تربیت و پیوند و ارتباط است، محبّت به پاکان انسان ساز است، چرا که آدمی را به آنها نزدیک می‌کند و به سوی ایشان می‌کشاند تا از وجود سخن، تعلیمات، آثار، سیرت و کردارشان بهره گیریم و پیروی کنیم.
گرچه محبّت چون ایمان دارای مراتب و درجاتی است ـ و کم ترین مرتبة آن نیز بی نتیجه نمی‌باشد و سرانجام هم پس از حساب و کتاب و کیفرهای اخروی موجب دوستدار اهل بیت است ـ امّا باید به هر صورت توجه داشت که محبّت وسیله یی برای کشش و جذب و عاملی است برای تهذیب اخلاق و تنظیم اعمال از روی الگو و نماد محبوب است، پس نباید چنین پنداشت که محبّت جوازی برای تمام آلودگی‌ها و انحراف‌ها، است و نباید با تکیه بر این پندار باکی از زشتی‌ها نداشته باشیم خود را، اهل نجات بدانیم و پاداش‌هایی را که برای محبّت تعیین شده به رخ این و آن بکشیم بی اینکه بیندیشیم دوستی چیست. دوستدار کیست و هدف از محبّت کدام است.
آری، محبّت نجات دهنده است و دوستداران اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در بهشت جاودان جای خواهند داشت و بدون محبّت ایشان کردار آدمی نزد خداوند مورد قبول واقع نیست، امّا نخست باید دید مقصود از محبّت چیست، آن گاه به پاداش آن چشم دوخت.
قرآن که دوستی ذوی القربی را مزد رسالت می‌داند در آیات دیگر یادآوری می‌فرماید که:
مقصود اصلی از آن، پیروی از حق و پیمودن راه خدا است یعنی محبّت وسیله‌‌ای برای این هدف است « قُلْ ما أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاَّ مَنْ شاءَ أَنْ یَتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً[8]»
بگو ای پیامبر که از شما بر رسالت خویش مزدی نمی‌جویم جز این که هر کس بخواهد به سوی خداوند راهی بجوید. یعنی جز هدایت یافتن شما منظوری ندارم، آن هم با اختیار خودتان و بی هیچ اکراهی.
پس، از دیدگاه قرآن، محبّت عاملی است که به راه خدا رهنمون می‌شود، وسیله یی است که جهانیان اندرز گیرند و این است همانکه رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ می‎خواهد و ابراهیم بزرگوار ـ علیه السّلام ـ می‎خواسته است، حال نام آن را پاداش می‎گذارید یا هر چیز دیگر، مختارید.
و به عبارت دیگر همان طور که ایمان به خدا مردم را از عمل به احکام بی‎نیاز نمی‎سازد محبت به اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نیز نمی‎تواند وسیله‎ای برای بی‎اعتنایی به احکام باشد پس دوستدار اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ باید به احکام اسلامی ملتزم بوده و از گناه بترسد، آنگاه است که این دوستی به سود او تمام می‎شود و او را به پیروی وامی‎دارد و اگر هم از روی غفلت به گناهی آلوده شد می‎تواند چشم امید به شفاعت و نجات داشته باشد.
تأثیر محبت در ارزشمندی کردار از دیدگاه پیشوایان دین
اینک به گفتارهایی از پیشوایان دربارة دوستداری می‎نگریم:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‎فرماید: که می‎فرمود:
«شفاعت من نصیب امت من می‎شود، کسانی که خاندان مرا دوست می‎دارند و اینان شیعیان من هستند.»[9]
یعنی شفاعت، مشروط به دوستی است،‌زیرا با دوستی، کشش و علاقه به رهبران حاصل می‎شود و انسان در مسیر تکامل قرار می‎گیرد و آن گاه ممکن است برای کمبودها و غفلت‎ها مورد شفاعت واقع شود.
امام باقر ـ علیه السّلام ـ از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‎کند که فرمود: «اگر مردی شبها (به عبادت) بایستد، روزها روزه بگیرد و تمام مال خود را در راه خدا بدهد و پیوسته حج بگزارد اما به ولایت ولی خدا، شناختی نداشته باشد تا از او پیروی کند و کردارش با راهنمایی او همراه باشد، نزد خداوند استحقاق ثوابی ندارد و در ردة ایمان‎داران راستین قرار نمی‎گیرد.»[10]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ در خطاب به حصین:
«ای حصین، دوستداری ما را کوچک مپندار که دوستی (با ما) از باقیات صالحات است».[11]
دریغا، آنانکه از پیروی و محبت خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دوری می‎جویند چه بی‎راهه می‎روند،‌به ویژه که در نهایت جهل و جسارت، دوستداری این پاک مردان را به شرک مانند می‎کنند و نمی‎خواهند دریابند که حقیقت این موضوع چیست.
ایمان و محبت
برخی از روایات تصریح دارد بر این که بین ایمان و محبت ارتباط مستقیم و هماره‎یی موجود است.
ـ سلمان از پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل می‎کند که فرمود:
«هیچ مردی ایمان نمی‎آورد مگر آن که خاندان مرا از روی دوستی من، دوست بدارد.
عمر پرسید: ای پیامبر، نشانة دوستداری خاندان شما چیست؟
فرمودند: دوستی این مرد ـ دست خود را بر حضرت علی ـ علیه السّلام ـ نهادند.»[12]
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ خطاب به علی ـ علیه السّلام ـ فرموده است: «لا یحبک الا مؤمن و لا یبغضک الا منافق»[13]
تو را جز فرد با ایمان دوست و جز منافق، دشمن نمی‎دارد.
امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید:
«اگر بدین شمشیر بر بینی فرد با ایمان فرود آورم که مرا دشمن بدارد، نخواهد داشت و اگر تمام جهان را در کف منافق بگذارم که مرا دوست بدارد، چنین نمی‎کند.»[14]
این ارتباط بین ایمان و محبت به امام، از این جهت می‎باشد که دوستی آنان، دوستی حق و حقیقت است و دوستدارانشان بدانان از آن جهت محبت می‎ورزند که آنان را محور حق و رهبران راه حق می‎دانند و این است رمز و نکتة این که نخست باید رهبران را شناخت و آن گاه با بینایی به آنها مهر ورزید تا از ره گذر دوستیشان، پیوند با حق،‌حاصل آید.
محبت و عمل
نکته‎ای مهم که بیشتر، از آن غفلت می‎کنند،‌بستگی کامل بین محبت اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ و عمل به دستورهای دین است، همان طور که اشاره کردیم، محبت با ایمان ارتباطی مستقیم و پیوندی استوار دارد پس همان گونه که ایمان ما را از عمل بی نیاز نمی‎سازد، محبت نیز انسان را از قید عمل رها نمی‎کند و هیچ گاه دوستدار و پیرو اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ نمی‎تواند نسبت به گناه بی باک و لاابالی گردد و بدان اهمیت ندهد.
پیشوایان دین ما ـ که درود همیشة خداوند بر همة آنها باد ـ در برخی از روایات بدین نکتة‌مهم اشاره می‎فرمایند و پیوند میان محبت و عمل را یادآور می‎شوند تا همگان بدانند که دوستی، نیروی پر کششی است به سوی شایستگی.
جابر می‎گوید: امام باقر ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «آن که ادعای تشیع می‎کند آیا همین که قائل به محبت ما اهل بیت است باید اکتفا کند؟ به خدا سوگند، جز کسانی که از خدا بترسند و اطاعت او را به جای آورند، پیرو ما نیستند و اینان جز با فروتنی در برابر خداوند، امانت و درستکاری بسیار به یاد خدا بودن، روزه، نماز،‌نیکی به پدر و مادر،‌وارسی حال نیازمندان از همسایگان و قرض داران و ایتام، راستگویی،‌خواندن قرآن و... باز شناخته نمی‎شوند.» جابر می‎گوید عرض کردم:
ای پسر رسول خدا، ما کسی را بدین صفات نمی‎شناسیم.
فرمود: «ای جابر به راه باطل نلغزی، آیا کافی است که مردی بگوید من علی ـ علیه السّلام ـ را دوست دارم و پیرو او هستم و فعال نباشد؟ پس اگر بگوید رسول خدا را که از علی ـ علیه السّلام ـ بهتر است دوست می‎دارم و از روش او پیروی نکند و به سنت او عمل ننماید، دوستی آن گرامی برایش هیچ سودی نخواهد داشت،[15]پس از خدا بترسید و برای رسیدن به آنچه نزد او است کار کنید بین خدا و هیچ کس رابطة قوم و خویشی وجود ندارد. محبوب ترین بندگان نزد خداوند بزرگ و گرامی‎ترین کسی است که پرهیزگار باشد و هیچ کس بر خدا حجتی ندارد، هر که مطیع خداست، او ولی و دوست ما است و هر که نافرمانی خدا کند ـ در حقیقت با کردار و رفتاری که دارد ـ دشمن ما است. به ولایت ما جز با کار و ورع دست رسی نیست.[16]
محبت، مسئولیتی همگانی
دوستی خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ وظیفه‎ای است که همگان در برابر آن مسؤولند و بازخواست خواهند شد.
ابوذر که از یاران پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ است می‎گوید آن گرامی می‎فرمود: «در روز قیامت از چند چیز خواهند پرسید که یکی دوستی خاندان ما است.»[17]
پاره‎ای از روایات، پدران را در مورد تربیت فرزندان بر اساس آشنا کردن آنها با دوستی خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ مسؤول دانسته است.
علی ـ علیه السّلام ـ می‎فرماید: «فرزندان خود را بر سه اصل تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، دوستی خاندان پیامبر و خواندن قرآن.»[18]
نقش محبت در تربیت
با توجه به آیه‎ها و روایت‎ها که آوردیم و در آنها مردم را به محبت فراخوانده شده‎اند، بدین نتیجه می‎رسیم که مهم‎ترین هدف از این دعوت این است که این محبت باید در همة مظاهر زندگی، در اخلاق، اعمال،‌گفتار روابط اجتماعی و... مؤثر باشد. باید چهرة جامعة دوستان اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ در میان جوامع دیگری بشری، امتیاز و ویژگی و درخششی داشته باشد آنسان که دستمایة افتخار و موجب سرافرازی و سربلندی گردد.
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‎فرمایند: «دوستدار محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ کسی است که از خدا اطاعت کند، گرچه از جهت خویشاوندی از آن گرامی دور باشد و دشمن وی کسی است که معصیت خدا را انجام دهد، گر چه خویشاوند نزدیک او باشد.»[19]
در قرآن آمده است: «بگو ای پیامبر اگر خدا را دوست دارید مرا پیروی کنید تا خدا شما را دوست داشته باشد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندة مهربان است.»[20] در این جا این نتیجه را می‎‎توان گرفت که دوستدار پیامبر، پیرو خدا و دوستدار خداوند پیرو پیامبرست و همین نقش محبت در زندگی و اعمال ما است که پیروی از خدا و پیامبر و امام ـ علیه السّلام ـ و دین از مظاهر آن است.
اسلام دوشادوش پرورشهای فکری، پرورش‎های عاطفی نیز دارد.
اسلام، پیروان خود را از دو راه اساسی تربیت می‎کند:
یکی از طریق استدلال و ارائة قوانین و تحریک اندیشه‎ها.
دیگر از راه برانگیختن عواطف و احساسات.
تنها مکتب راستین اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ است که بین پیروان خویش یعنی شیعیان، این دو راه را پی می‎گیرد، شیعه است که علاوه بر بینش مذهبی، و راهیابی به سوی حقیقت، دوستدار و شیفتة آن حقیقت نیز می‎باشد. همین شیفتگی و دلبستگی است که شیعه را به سوی محبوب جذب می‎کند، چون آهنی که در جهت آهن‎ربا قرار گرفته باشد.
محبوب شیعه با همة ویژگی‎هایش، نماد تمام و تام انسانیت است و آن هنگام که شیعه به سوی این الگو کشیده می‎شود، از این رهبر شایسته رنگ می‎پذیرد و باری سرانجام و در نهایت، به شایستگان می‎پیوندد. آری، هر جویباری چون به سوی اقیانوس جاری باشد روزگاری از آن خواهد شدو بدان خواهد پیوست.
امام ـ علیه السّلام ـ اقیانوس عالم وجود است و ما خردک جویباران پوینده که با جاذبة‌مهر و دوستی او،‌به سویش روانه‎ایم، اگر این راه درست را بپیماییم و در بینابین از مسیر کژی نگیریم و انحراف نپذیریم، بدان اقیانوس خواهیم پیوست وگرنه، یا به مردابی خواهیم ریخت، و یا در گندابی فرو خواهیم رفت.
بدیهی است که محبت و دوستی باید نسبت به رهبران پاک و معصومی باشد که انسان‎هایی کامل هستند و الگوهایی تام، چرا که آدمی در تربیت خود به نمونه‎هایی نیازمند است تا با دیدن آنها، رهبری شده و همراه تبلیغ پذیری سمعی، از تبلیغ بصری نیز برخوردار گردد، به ویژه که روح انسان در زمینة‌تربیت در برابر آنچه می‎بیند انعطاف پذیرتر است تا در برابر آنچه می‎شنود.
از این رو است که اسلام، پیشوایان پاک و معصوم را به پیروانشان همواره معرفی کرده و همگان را به دوستی آنها فرا می‎خواند تا از این راه به سوی تکامل خویش گام بردارند.
مخالفان اسلام نیز بدین نکته خوب پی برده بودند که تنها راه ذلت مسلمانان را همین می‎دانستند که آنها را از رهبران معصوم و حقیقی خویش دور کنند، بنابراین از همان آغاز دشمنی،‌در این راه کوشیدند و می‎خواستند چهرة آنان را دگرگون شده نشان دهند و مردم را از آنان دور سازند اما حقیقت، چون آفتاب، پشت ابر نمی‎ماند و نماند.
ما در پایان این نوشتار، فرازی از تاریخ را در دیدگاهتان قرار می‎دهیم تا نمونه‎یی از دوستداران راستین خاندان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را بشناسید و به نقش پر مسؤولیت و حرکت زای محبت بیشتر آگاه گردید.
هنگامی که حضرت علی ـ علیه السّلام ـ به شهادت رسید و معاویه قدرت را به دست گرفت، می‎کوشید تا از دوستان امام ـ علیه السّلام ـ اعتراف بگیرد که از دوستی آن حضرت سودی نبرده‎اند. اما چون دوستداران علی ـ علیه السّلام ـ او را به حق شناخته و بعد از شهادت آن گرامی نیز، به سترگی و والایی آن بزرگ بیشتر آگاهی یافته بودند، معاویه نمی‎توانست از آنها چنین اعترافی بشنود، حتی، نتیجه باژگونه می‎گرفت!
یکی از این دوستان فداکار، عدی بن حاتم طایی بود.
او و فرزندانش از سربازان دل باخته و سر سپردة راه حق و حضرت علی بن ابیطالب ـ علیه السّلام ـ بودند. سه پسرش با نام های زیبای طرفه،‌ طریف و طارف در جنگ صفین شهید شدند. پس از گذشت سالها و شهادت امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ ، عدی دوباره رویاروی معاویه قرار گرفت.
معاویه برای آن که خاطره‎یی تلخ را به یاد او آورده باشد،‌ پرسید:‌این الطرفات، طرفه‎ها کجایند؟ (اشاره به فرزندانش)
پاسخ داد: در صفین، پیش روی حضرت علی ـ علیه السّلام ـ شهید شدند.
ـ علی در مورد تو انصاف را رعایت نکرد.
ـ چرا؟
ـ چون فرزندان تو کشته شدند، اما فرزندان خود او باقی ماندند.
ـ من،‌انصاف را در مورد علی ـ علیه السّلام ـ رعایت نکردم.
ـ چرا؟
ـ چون علی ـ علیه السّلام ـ کشته شد و من هنوز زنده‎ام.
آن گاه به درخواست و اصرار معاویه به شرح ویژگی‎های امیر مؤمنان علی ـ علیه السّلام ـ پرداخت تا اشک معاویه بی اختیار فرو ریخت. با آستین آن را سترد و گفت: خدا ابوالحسن را رحمت کند، همین گونه بود که گفتی، اکنون بگو در فراق او چگونه‎ای؟
ـ چون مادری که جگر گوشه‎اش را در دامانش سر بریده باشند.... .
ـ چقدر او را به یاد می‎آوری؟
ـ آیا روزگار می‎گذارد فراموشش کنم؟[21]

[1] سوره سبا آیة 47.
[2] . الدر المنثور، ج 6، ص 379.
[3] . الغدیر، ج 1 و جاهای دیگر.
[4] . سوره ابراهیم، آیة 27.
[5] . سورة شوری، آیة 23.
[6] . سورة سبأ،‌ آیة 47.
[7] . سورة سبأ،‌ آیة 47.
[8] . سورة‌ فرقان، آیة 57.
[9] . سیرتنا و سنتنا، ص 10.
[10] . اما لو ان رجلا قام لیله و صام نهاره و تصدق بجمیع ماله و حج جمیع دهره و لم یعرف و لایة ولی الله فیوالیه و یکون جمیع اعماله بدلالته الیه ما کان علی الله حق فی ثوابه و لا کان من اهل الایمان، وسائل الشیعه، ج 1، ص 7، پاورقی و ص 91.
[11] . اعیان الشیعه، ج 12، ص 11.
[12] . سیرتنا و سنتنا، ص 13.
[13] . سیرتنا و سنتنا، ص 12.
[14] . لو ضربت خیشوم المؤمن بسیفی هذا علی ان یبغضنی ما ابغضنی و لو صببت الدنیا بجماتها علی المنافق علی ن یحبنی ما احبنی، نهج البلاغه، عبده، ج 3، ص 149.
[15] . منظور این است که دوستی و محبت برای کسی که به احکام دین ملزم نیست و نسبت به گناهان بی‎‎باک است سودی ندارد و او را از کیفر اعمال رها نمی‎سازد، اگر چه دوستی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ همچون ایمان اساس و پایة دین است، و مؤمن و دوست آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ پس از پاک شدن و چشیدن جزای اعمال خویش، به بهشت خواهد رفت و به این ملاحظه دوستی اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ سود زیادی خواهد داشت.
[16] . کافی، ج 2،‌ص 74 و بحارالانوار، ج 70، ص 97 و نیز در جلد 69، روایات بسیاری آمده که ایمان بدون عمل پذیرفته نمی‎شود.
[17] . سیرتنا و سنتنا، ص 11.
[18] . سیرتنا و سنتنا، ص 11.
[19] . غررالحکم، ص 103، چاپ نجف.
[20] . سورة آل عمران، آیة 31.
[21] . سفینة البحار، ج 2،‌ص 170، و مروج الذهب، ج 3،‌ص 4.
هیئت تحریریه موسسه در راه حق
 

 


منبع : اندیشه قم
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان